التحريم ٩
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا النَّبِيُ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ |
ترجمه
التحريم ٨ | آیه ٩ | التحريم ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَآ أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ»: (نگا: توبه / ، فرقان / ). مراد جهاد با کفّار، با قوّت و قدرت تمام، و با منافقان با حجّت و برهان است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۹ سوره تحريم
- مقصود از تحريم پيامبر«ص»، آنچه را كه خدا برايش حلال كرده
- افشاى سرّ پيامبر«ص» و آزار او، توسط يكى از همسرانش
- پشتيبانى خدا و جبرئيل و صالح مؤمنين و ملائكه از پیامبر «ص»
- بيان عجيب آيات سوره تحریم، در پشتيبانى از رسول خدا «ص»
- اشاره به اين كه همه همسران پيامبر«ص»، نيكوكار و مأجور نبوده اند
- ملاك برترى زنان پیامبر«ص»، توبه و اطاعت است
- توصيف فرشتگان غلاظ و شداد جهنم، که از فرمان خدا، سرپیچی نمی کنند
- توضيحى راجع به مكلف بودن ملائكه
- در قيامت، جزا، خودِ عمل است و عذرخواهى در آن روز، فایده ای ندارد
- معناى «توبۀ نصوح»، كه خداوند به آن امر فرموده است
- مراد از امر به جهاد با منافقان، به پيامبر اكرم «ص»
- بحث روایی: (رواياتى پیرامون آيات نخست سوره تحريم)
- شأن نزول آيه تحريم، به نقل عُمَر بن خطّاب
- رواياتى در توضیح معنای عبارت: «صَالِحُ المُؤمنين»
- چگونه اهل خود را از آتش خفظ كنيم
- چند روايت در بارۀ «توبه نصوح» و ...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9»
اى پيامبر! با كفّار و منافقان جهاد كن و بر آنان سختگير و جايگاه آنان دوزخ است و بد جاى بازگشتى است.
نکته ها
جهاد با كفّار و منافقين، فرمان خداست ولى شكل و شيوه آن در اختيار پيامبر و جانشينان به حق آن حضرت است. لذا پيامبر صلى الله عليه و آله در برابر منافقان لشكركشى نكرد، ولى در زمان حضرت على عليه السلام چون آنان سپاه و لشكرى تشكيل داده بودند آن حضرت با آنان جنگيد.
پیام ها
1- جنگ و جهاد، بايد زير نظر رهبر الهى باشد. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ»
2- حقيقت دين، باور قلبى است، لذا اظهار كنندگان دروغين كه منافقانند در كنار كفّار آورده شدهاند. «الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ»
3- اسلام دين جامع است. در جاى خود رأفت دارد و در جاى خود سختگيرى و خشنونت. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»
جلد 10 - صفحه 136
4- انسان در اثر كفر و نفاق به جايى مىرسد كه پيامبر رحمت بايد بر او بخروشد و با او برخورد شديد كند. «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ»
5- كشته شدن كفّار و منافقان به دست مؤمنان، چيزى از عذاب آنان در قيامت نمىكاهد. جاهِدِ ... وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9»
و چون كفار با اين همه موعظه متنبه نشدند، لذا امر مىفرمايد به جهاد:
يا أَيُّهَا النَّبِيُ: اى پيغمبر بلند مرتبه، جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ: جهاد كن با كفار به شمشير، و با منافقين به محاجه يا به قول رادع، يا به اقامه حدود، زيرا ايشان مرتكب مناهى، و مستوجب حدود مىشدند. و از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه رسول خدا با منافقان مقاتله ننمود. «3» وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ:
و درشتى كن و اظهار خشونت نما بر ايشان، و اصلا مسامحه و ابقا در باره آنها
«1» به نقل از نور الثقلين، جلد 5، صفحه 375، حديث 35.
«2» از ابن عباس؛ منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 344.
«3» مدرك ياد شده.
جلد 13 - صفحه 231
منما، يعنى به هر دو گروه، مقاتله و مجاهده نما، وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ: و جايگاه ايشان جهنم است، وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ: و بد جاى بازگشتنى است جهنم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ «6» يا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «7» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «8» يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «9» ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ «10»
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ «11» وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ «12»
جلد 5 صفحه 232
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نگاه داريد خودتان و كسان خود را از آتشى كه آتش گيره آن مردمان و سنگها است مأمورين بر آن ملائكه سنگدلان سخت گيرانند نافرمانى نميكنند خدا را در آنچه امر فرمود ايشان را و انجام ميدهند آنچه را كه مأمور ميشوند
اى كسانيكه كافر شديد عذرخواهى نكنيد امروز جز اين نيست كه جزا داده ميشويد آنچه را كه بوديد عمل ميكرديد
اى كسانيكه ايمان آورديد بازگشت نمائيد بسوى خدا بازگشتى خالص در نصيحت شايد پروردگار شما بپوشاند از شما گناهان شما را و داخل كند شما را در بهشتهائيكه جارى ميشود در زمين آنها نهرها روز كه خوار نسازد خدا پيغمبر و آنانرا كه ايمان آوردند با او نور ايشان ميتابد پيش رويشان و بجانب راستشان گويند پروردگارا كامل فرما براى ما نور ما را و بيامرز ما را همانا تو بر هر چيز توانائى
اى پيغمبر جهاد كن با كافران و منافقان و سختگيرى كن بر آنها و جايگاهشان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است آن
زده است خدا مثلى براى آنانكه كافر شدند بزن نوح و زن لوط كه بودند در زير فرمان دو بنده از بندگان ما كه شايسته بودند پس خيانت كردند با آن دو پس دفع ننمودند از آندو چيزى از عذاب خدا را و گفته شد داخل شويد در آتش با داخل شوندگان
و زده است خدا مثلى براى آنانكه ايمان آوردند بزن فرعون هنگاميكه گفت پروردگارا بنا كن براى من در نزد خود خانهاى در بهشت و نجات ده مرا از فرعون و كردار او و نجات ده مرا از گروه ستمكاران
و بمريم دختر عمران آنكه نگه داشت رحم خويش را پس دميديم در آن از روح خود و تصديق كرد سخنان پروردگارش و كتابهاى او را و بود از عبادت كنندگان.
تفسير
خداوند متعال بعد از تأديب و انذار زنان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در آيات سابقه دستور تأديب و انذار اهل و عيال را باهل ايمان داده كه ايشانرا امر فرموده بمحافظت و نگهدارى خودشان و اهل بيتشان را از معصيت بامتثال اوامر و نواهى الهى براى ايمنى از آتش جهنّم كه آتشافروز آن ابدان اهل معصيت و سنگ كبريت است چنانچه در سوره بقره ذيل آيه شريفه فان لم تفعلوا و لن تفعلوا گذشت و اگر
جلد 5 صفحه 233
نبود نقل از معصوم بنظر حقير محتمل بود مراد از حجاره قلوب قاسيه اهل معصيت باشد كه در سختى مانند سنگ است و مأمورين انتظامى آن آتش كه نوزده فرشته معروف به زبانيهاند مهيب و بيرحم و سختگير و قوى پنجهاند و معصومند از گناه و جدّى در اجراء اوامر الهى و بر حسب روايات معتبره محافظت و نگهدارى كسان از گناه باداء وظيفه امر بمعروف و نهى از منكر است نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و در تعليم و تربيت آنها بآداب دينى كوتاهى ننمايند و روز قيامت براى كفّار جاى عذرجوئى و عذرخواهى نيست چون در دنيا كه دار تكليف است هر كار خواستهاند كردهاند و در آخرت كه دار جزا است محلّى براى پذيرفتن عذر آنها باقى نمانده و اين اعلام بآنها در وقت ورود در آتش خواهد شد كه اين جزاى اعمال خودتان است از كسى گله نداشته باشيد تجاوز در عذاب از مقدار استحقاقتان نشده و بعد از اين خداوند اهل ايمانرا امر بتوبه فرموده ولى نه توبه صورى باغراض دنيوى بلكه توبه واقعى خالص از غرض و مرض براى بازگشت حقيقى باطاعت خدا و رسول مانند كسيكه خودش را نصيحت نموده و پشيمان از گناه شده و عزم جزمى دارد كه ديگر مرتكب معصيت نشود چون نصوح مأخوذ از نصح و مجازا بتوبه نسبت داده شده براى مبالغه در آن و در روايات ائمه اطهار توبه نصوح بتوبهاى كه بازگشت از آن بگناه نشود و بتوبهاى كه باطن توبه كننده در آن مانند ظاهرش بلكه بهتر باشد تفسير شده و در بعضى از روايات ذكر شده كه خدا كسيرا كه توبه نصوح كند دوست دارد و تمام گناهان او را در دنيا و آخرت مستور ميدارد و از بعضى آثار استفاده ميشود كه توبه كامل بندامت از گناه سابق و عزم بر ترك لاحق و قضاء فوائت و اداء ديون و ردّ مظالم و تحصيل رضاى صاحبان حقوق و چشيدن مرارت عبادت بقدريكه چشيده از حلاوت معصيت است و بعد از توبه گفتهاند خداوند گناهان تائب را ميآمرزد چون عسى از خداوند براى وجوب و قبول توبه واجب است و بنظر حقير تفضّل است و باين جهت بلفظ عسى كه ظاهر در شك و ترديد است تعبير شده براى
جلد 5 صفحه 234
آنكه مؤمن هميشه بين خوف و رجاء باشد و در ادعيه التماس از قبول توبه شده و اين دليل بر حتمى نبودن آن است و چون روز قيامت شود خداوند پيغمبر خود و اهل ايمان حقيقى باو را كه با او بودند در دنيا ظاهرا و باطنا سرشكسته و خوار و ذليل نميفرمايد بلكه سر بلند و عزيز و محترم ميدارد بقبول شفاعت و دخول در جنّت و مزيّت مقام و منزلت آنان بر ساير امم و نورشان كه حاصل از اعمال سابقه ايشان است ميتابد در مقابلشان و صفحه محشر را روشن مينمايد و نوريكه از نامههاى اعمال آنان كه بدست راستشان است برخاسته ميشود از جانب راستشان تابش دارد علاوه بر آنكه ائمه اطهار بر حسب نقل مجمع و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام پيش رو و در جانب راست اهل ايمان سير مينمايند تا برسند بمنازل خودشان در بهشت و ايشان هميشه با خدا راز و نياز داشته و دارند و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين جهنّم جاى خواهند گرفت و بعد از اين خداوند آيه شريفه يا ايّها النّبى جاهد الكفّار و المنافقين را كه در سوره برائت شرح آن گذشت تكرار فرموده بنظر حقير براى آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت تا از اين پرروتر نشوند و منافات ندارد كه آنجا مراد همان باشد كه بيان شد و اينجا مراد اين باشد كه جهاد كن با كفّار بشمشير و با منافقين بتدبير و لذا بعد از اين دو مثل از زنان كافره براى كفّار ذكر فرموده يكى زن حضرت نوح و ديگر زن حضرت لوط كه گفتهاند اوّلى واعله و دوّمى واهله نام داشته و بآن دو پيغمبر محترم خيانت نمودند بنفاق و افشاء سرّ و پيوند با اجانب و نسبت آن دو زن با آن دو پيغمبر اصلا بحال آن دو فائده نداشت و ذرّهاى از عذاب آن دو بملاحظه آن دو نبى معظّم كاسته نشد و مأمورين دوزخ بآنها گفته يا خواهند گفت كه داخل شويد در جهنّم با كسانيكه هيچ آشنائى با پيغمبران ندارند براى آنكه كسى بطمع نسبت با پيغمبر جرئت در معصيت خدا پيدا نكند و براى آنكه كسى بملاحظه نسبت با كافر و بودن در تحت
جلد 5 صفحه 235
نفوذ او مأيوس از سعادت خود نباشد مثل زده بآسيه بنت مزاحم زن فرعون از زنان با ايمان كه گرفتار مرد خدا نشناس بودند و دين خود را تا آخر حفظ نمودند چون گفتهاند وقتى فرعون از ايمان او بحضرت موسى مطّلع شد و او را بچهار ميخ كشيد از خدا خواست كه او را مرگ دهد و ببهشت ببرد و از شرّ فرعون و اعمال ناشايسته او برهاند و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و منزل بهشتى او را پيش از مرگ باو ارائه داد و براى آنكه زنان عالم بدانند كه با حفظ عفّت و عصمت و پاكدامنى و طهارت و اطاعت و عبادت ميتوان بمقامى رسيد كه فوق آن متصوّر نيست مثل زده بمريم بنت عمران عليها السلام كه ناموس خود را در تمام مدّت عمر از هر جهت حفظ نمود و شوهر نكرد و هميشه بعبادت مشغول بود و مائده بهشتى براى او ميرسيد تا خداوند روح پاك شريفى را بدست قدرت خود بدون واسطه خلق فرمود و بواسطه پاكى و شرافت آن بخود نسبت داد و بتوسط جبرئيل از گريبان او به رحمش واصل فرمود و از آن حضرت عيسى بوجود آمد و روح اللّه شد و آنزن بتمام مواعيد الهيّه و كتب آسمانى ايمان داشت و همه را تصديق نمود و حقّا مردانه قيام بدعا و ثنا و عبادت و اطاعت خدا نمود و لذا حقّ او را از قانتين شمرده كه جمع مذكّر است و گفتهاند از باب تغليب است و بالاترين فضيلت او و آسيه آنست كه نام آن دو در كمال و فضل رديف حضرت خديجه و حضرت فاطمه در اخبار مأثوره ذكر شده است و ثواب قرائت اينسوره ذيل سوره سابقه ذكر شد و فرج بر عورت مرد و زن و فرجههائى كه در بدن است اطلاق ميشود و مراد از نفخ ظاهرا افاضه از حقّ و تعلّق دادن است و بيان شده و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 236
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَ المُنافِقِينَ وَ اغلُظ عَلَيهِم وَ مَأواهُم جَهَنَّمُ وَ بِئسَ المَصِيرُ «9»
اي نبي اكرم جهاد كن با كفار و منافقين و سخت بگير بر آنها و جايگاه آنها جهنم است و بد بازگشتي است.
جهاد يكي از فروع اسلام است ولي شرط آن حضور نبي و امام است و بايد باذن و اجازه او باشد و در دوره غيبت جايز نيست و بازاء آن دفاع است و آنهم بايد باذن مجتهد جامع الشرائط باشد که نايب امام است و بحكم او باشد.
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَ المُنافِقِينَ جهاد با كفار معلوم که حضرت با مشركين و يهود داشت در بدر و احد و احزاب و خيبر و غير اينها، اما با منافقين حضرت جهاد نفرمود. بعضي گفتند: جهاد با آنها بقول و آمد و رفت و موعظه بود، بعضي گفتند منافقين که نفاق آنها ظاهر شده و ملحق بكفار شدند. لكن در اخبار از حضرت صادق (ع) و از إبن عباس علي بن ابراهيم و شيخ طوسي در امالي روايت كردهاند که جهاد با
جلد 17 - صفحه 81
منافقين را در عهده علي امير المؤمنين گذاشت با ناكثين و قاسطين و مارقين.
اقول: جهاد با منافقين تهديداتي بود که در قرآن نسبت بآنها شده مثل: إِنَّ المُنافِقِينَ فِي الدَّركِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ نساء آيه 144 و مثل: وَعَدَ اللّهُ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقاتِ وَ الكُفّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسبُهُم وَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ لَهُم عَذابٌ مُقِيمٌ توبه آيه 69. و مثل: وَ يُعَذِّبَ المُنافِقِينَ وَ المُنافِقاتِ- الي قوله تعالي- وَ غَضِبَ اللّهُ عَلَيهِم وَ لَعَنَهُم وَ أَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصِيراً فتح آيه 6 و غير اينها از آيات.
وَ اغلُظ عَلَيهِم وَ مَأواهُم جَهَنَّمُ وَ بِئسَ المَصِيرُ عين اينکه آيه را در سوره توبه آيه 74 شرح كردهايم مراجعه كنيد با اينكه معني واضح و روشن است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- از آنجا که منافقان از افشای اسرار درونی خانه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و بروز مشاجرات و اختلافهائی در میان همسران او که در آیات قبل به آن اشاره شده قطعا خوشحال بودند، بلکه به شایعات در این زمینه دامن میزدند شاید به همین مناسبت در این آیه دستور شدت عمل در باره آنها داده، میفرماید: «ای پیامبر! با کفّار و منافقین پیکار کن و بر آنان سخت بگیر جایگاهشان جهنم است و بدفرجامی است» (یا ایها النبی جاهد الکفار و المنافقین و اغلظ علیهم و ماواهم جهنم و بئس المصیر).
این جهاد در مورد کفار ممکن است به صورت مسلحانه یا غیر مسلحانه بوده باشد، ولی در مورد منافقان بدون شک جهاد مسلحانه نیست، زیرا در هیچ تاریخی
ج5، ص228
نقل نشده که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با منافقان پیکار مسلحانه کرده باشد، بلکه مراد از جهاد با آنها همان توبیخ و سرزنش و تهدید و انذار و رسوا ساختن آنها، و یا در بعضی از موارد تألیف قلوب آنهاست.
البته بعد از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله امیر مؤمنان علی علیه السّلام با منافقان مسلح به نبرد برخاست.
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، به جهاد با کافران و منافقان فرمان یافت. (یأیّها النبىّ جهد الکفّار و المنفقین)
۲ - پیامبر(ص)، در نیمه دوم بعثت و به هنگام استقرار نظام اسلامى در مدینه، مأمور سختگیرى و برخورد بدون مسامحه و گذشت با کافران و منافقان (جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که نزول این دسته از آیات، در دورانى بوده است که نیمى از بعثت رسول خدا(ص) سپرى شده و نظام اجتماعى اسلام در مدینه تشکیل یافته بود.
۳ - جهاد با کافران و منافقان و هرگونه برخورد شدید و سختگیرانه با آنان، باید زیر نظر رهبر جامعه اسلامى انجام گیرد. (یأیّها النبىّ جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم) مخاطب قرار گرفتن شخص پیامبر(ص)، در جهاد سختگیرانه با کافران و منافقان، مى تواند اشاره به نکته یاد شده باشد. افراط و تفریطى که نوعاً در چنین موضوعى از سوى مردم سرمى زند، تأیید کننده همین مطلب است.
۴ - همانندى منافقان با کافران، از نظر چگونگى برخورد حکومت اسلامى و جامعه ایمانى با آنان (جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم)
۵ - جایگاه اجتماعى منافقان در نظام اسلامى و جامعه ایمانى، همانند جایگاه کافران است. (جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم)
۶ - پدید آمدن جریان نفاق و گروه منافقان در میان مسلمانان، هنگام تشکیل نظام اسلامى در مدینة الرسول (جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم)
۷ - خطر و زیان منافقان براى جامعه اسلامى، همانند خطر و زیان کافران است. (جهد الکفّار و المنفقین و اغلظ علیهم)
۸ - دوزخ، جایگاه و مأواى کافران و منافقان است. (و مأویهم جهنّم)
۹ - جایگاه و سرنوشت منافقان و کافران، در قیامت یکسان است. (و مأویهم جهنّم)
۱۰ - دوزخ، جایگاهى نامیمون و عاقبتى شوم (و مأویهم جهنّم و بئس المصیر)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۶
- جهاد: احکام جهاد ۳; جهاد با کافران ۱، ۳; جهاد با منافقان ۱، ۳
- جهنم: شومى جهنم ۱۰
- جهنمیان :۸
- خدا: اوامر خدا ۱
- رهبران دینى: مسؤولیت رهبران دینى ۳
- فرجام: فرجام شوم ۱۰
- کافران: خطر کافران ۷; روش برخورد با کافران ۴; زیان کافران ۷; سختگیرى بر کافران ۲; فرجام کافران ۹; کافران در جامعه اسلامى ۷; کافران در جهنم ۸، ۹; کافران در حکومت اسلامى ۴; موقعیت اجتماعى کافران ۵
- محمد(ص): تکلیف محمد(ص) ۱; جهاد محمد(ص) ۱; روش برخورد محمد(ص) ۲; مسؤولیت محمد(ص) ۲
- منافقان: خطر منافقان ۷; روش برخورد با منافقان ۴; زیان منافقان ۷; سختگیرى بر منافقان ۲; فرجام منافقان ۹; منافقان در جامعه اسلامى ۷; منافقان در جهنم ۸، ۹; منافقان در حکومت اسلامى ۴; منافقان صدر اسلام ۶; موقعیت اجتماعى منافقان ۵; همانندى منافقان با کافران ۴، ۵، ۷، ۹
- نفاق: تاریخ نفاق ۶
منابع