کپی متن آیه
|
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْکُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْکُمْ هَدْياً بَالِغَ الْکَعْبَةِ أَوْ کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِينَ أَوْ عَدْلُ ذٰلِکَ صِيَاماً لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ
|
ترجمه
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در حال احرام، شکار نکنید، و هر کس از شما عمداً آن را به قتل برساند، باید کفارهای معادل آن از چهارپایان بدهد؛ کفارهای که دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصدیق کنند؛ و به صورت قربانی به (حریم) کعبه برسد؛ یا (به جای قربانی،) اطعام مستمندان کند؛ یا معادل آن، روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو کرده، ولی هر کس تکرار کند، خدا از او انتقام میگیرد؛ و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.
اى مؤمنان! وقتى كه احرام داريد شكار را مكشيد، و هر كس از شما عمدا آن را بكشد، بايد كفارهاى معادل آن از چهارپايان بدهد، كه دو نفر عادل از خودتان [معادل بودن] آن را تصديق كنند و به عنوان قربانى به كعبه برسد [و قربانى شود]، يا [او را] كفارهاى [مانند
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حالى كه محرميد شكار را مكشيد، و هر كس از شما عمداً آن را بكشد، بايد نظير آنچه كشته است از چهارپايان كفارهاى بدهد، كه [نظير بودنِ] آن را دو تن عادل از ميان شما تصديق كنند، و به صورت قربانى به كعبه برسد. يا به كفاره [آن] مستمندان را خوراك بدهد، يا معادلش روزه بگيرد، تا سزاى زشتكارى خود را بچشد. خداوند از آنچه در گذشته واقع شده عفو كرده است، و[لى] هر كس تكرار كند خدا از او انتقام مىگيرد، و خداوند، توانا و صاحبانتقام است.
ای مؤمنان، در حال احرام صید را نکشید و هر کس آن را عمداً کشت مثل آن صید را از جنس چهارپایان، که به مثلیّت آن دو مؤمن عادل حکم کنند، به عنوان هَدْی به کعبه رساند یا چند مسکین را طعام دهد یا معادل آن روزه بدارد، تا بچشد عقوبت مخالفتش را. و خدا از گذشته درگذشت، ولی هر که دیگر بار (به مخالفت) باز گردد خدا از وی انتقام میکشد، و خدا مقتدر و انتقام کشنده است.
ای اهل ایمان! در حالی که در احرام [حج یا عمره] هستید، شکار را نکشید. و هر کس از شما عمداً آن را بکشد، کفّاره ای همانند آن از جنس چهارپایانِ [اهلی] بر عهده اوست؛ که [همانند بودن آن را] دو عادل از خودتان گواهی دهند، و به عنوان قربانی به [حریم] کعبه رسد، یا به کفّاره [آن شکار کشته شده معادل قیمت قربانی] به مستمندان طعام دهد، یا برابر تعداد مستمندی که طعام می دهد روزه بگیرد، تا کیفر کار خود را بچشد. خدا از [گناه] کشتن شکارهایی که پیش از این حکم انجام گرفته، درگذشت. و هر که [پس از کفّاره دادن] به شکار کردن بازگردد، خدا از او انتقام می گیرد؛ و خدا توانای شکست ناپذیر و صاحب انتقام است.
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، هرگاه كه در احرام باشيد شكار را مكشيد. هر كه صيد را به عمد بكشد جزاى او قربانى كردن حيوانى است همانند آنچه كشته است به شرط آنكه دو عادل از شما گواهى دهند و قربانى را به كعبه رساند، يا به كفاره درويشان را طعام دهد، يا برابر آن روزه بگيرد، تا عقوبت كار خود بچشد. از آنچه در گذشته كردهايد خدا عفو كرده است، ولى هر كه بدان باز گردد خدا از او انتقام مىگيرد، كه خدا پيروزمند و انتقامگيرنده است.
ای مؤمنان در حالی که محرم هستید شکار را نکشید و هرکس از شما که عمدا آن را بکشد، بر اوست که به کیفر این کار نظیر آنچه کشته است از چارپایان، که دو [داور] عادل از شما به همانندی آن حکم دهند، در حول و حوش کعبه قربانی کند، یا باید کفارهای بدهد [که عبارت است از] طعام [شصت] بینوا یا برابر با آن [شصت روز] روزه بگیرد، تا کیفر کار [نادرست] خود را بچشد، و خداوند از گذشتهها گذشته است، ولی هرکس که بازگردد، خداوند از او انتقام میگیرد، و خداوند پیروزمند دادستان است
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، در حالى كه احرام بستهايد شكار مكشيد، و هر كه از شما آن را بعمد بكشد كيفرى- قربانىكردن- بايد مانند- برابر- آنچه كشته از جنس چهارپايان- شتر و گاو و گوسفند- به گواهى و حكم دو مرد عادل از شما- كه حكم به برابرى كنند-، قربانيى كه به حرم برسد- در حرم ذبح شود- يا كفارهاى كه غذادادن مستمندان است يا برابر آن روزه داشتن، تا كيفر كار خود بچشد. خدا از آنچه گذشته درگذشت، و هر كه باز گردد- باز به شكار در حرم پردازد- خدا از او انتقام گيرد و خدا تواناى بىهمتا و كينستان است.
ای مؤمنان! هنگامی که در حالت احرام هستید (و یا این که در سرزمین حرم بسر میبرید) نخجیر مکشید. و هرکس از شما عمداً نخجیر بکشد باید کفّارهای معادل آن از چهارپایان (اهلی، مانند: بز و گوسفند و شتر و گاو) بدهد، کفّارهای که دو نفر عادل از میان خودتان به معادل بودن آن قضاوت کنند و برابری آن را تصدیق نمایند. چنین حیوانی قربانی میگردد و به مستمندان مکّه داده میشود، یا کفّارهای (معادل قیمت آن حیوان) خوراک (یک روزه به هر یک از) فقراء میدهد، و یا برابر آن (خوراک؛ به عبارت دیگر به تعداد مستمندان دریافتکنندهی کفّاره، روزهائی) روزه میگیرد. تا متجاوز کیفر کار خود را بچشد. خداوند از آنچه در گذشته (پیش از تحریم شکار) انجام پذیرفته است، گذشت مینماید. ولی هر کس (به کشتن نخجیر) دوباره برگردد (و بعد از آگاهی از تحریم، باز به شکار پردازد) خداوند از او انتقام میگیرد، و خداوند توانا و انتقامگیرنده است.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! در حالی که مُحرِمید (یا داخل حَرَمید)، صید را مکشید و هرکس از شما عمداً آن را بکشد، باید نظیر آنچه کشته است کفّارهای از اَنعام [:نعمتهای حیوانی] بدهد (که) بر آن دو تن عادل از میان شما حکم کنند - در حالیکه (این) هدیهای است که به کعبه میرسد- یا به کفّارهای مستمندانی را خوراک بدهد یا معادلش روزه بدار تا سزای زشتکاری خود را بچشد. خدا از آنچه گذشته، عفو کرده است و هرکس (آن را) تکرار کند، خدا از او انتقام میگیرد. خدا عزیزی صاحبانتقام است.
ای آنان که ایمان آوردید نکشید شکار را حالی که در جامه احرامید و آنکس که بکشد آنرا از شما دانسته و خواسته پس کیفری مانند آنچه کشته است از دامهای چهارپا که داوری بدان کند دو تن دادگر از شما قربانیی رسیده به کعبه یا کفاره خوراک بینوایان یا برابر آن روزه تا بچشد کیفر کار خود را درگذشت خدا از آنچه گذشت و آنکس که بازگردد انتقام کشد از او خدا و خداست عزتمند انتقامجوی
O you who believe! do not kill game while you are in pilgrim sanctity. Whoever of you kills any intentionally, its penalty shall be a domestic animal comparable to what he killed, as determined by two honest persons among you—an offering delivered to the Kaabah. Or he may atone by feeding the needy, or its equivalent in fasting, so that he may taste the consequences of his conduct. Allah forgives what is past. But whoever repeats, Allah will take revenge on him. Allah is Almighty, Avenger.
معنی کلمات و عبارات
«حُرُم»: جمع حَرام به معنی مُحْرِم است (نگا: مائده / . «جَزَآءٌ»: مبتدا و خبر آن محذوف است و تقدیر چنین است: فَعَلَیْهِ جَزَآءٌ. «مِثْلُ»: صفت (جَزَآءٌ) است. «النَّعَمِ»: چهارپایان. مراد گاو و گوسفند و بز و شتر است. «هَدْیاً»: حیوان قربانی. حال ضمیر (ه) در (بِهِ) است. «کَفَّارَةٌ»: عطف بر (جَزَآءٌ) است. «صِیَاماً»: تمییز است. «وَبَالَ»: زیان و ضرر. کیفر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
اين آيه در شأن ابواليسر نازل شد. نام وى عمرو بن مالك الانصارى بود و در سال حديبيه محرم بود و به گورخرى رسيد و آن را شكار كرد و با نيزهاى او را افكند و بكشت سپس اين آية نازل گرديد.[۳]
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ «95»
جلد 2 - صفحه 373
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال احرام، شكار را نكشيد، و هر كس از شما به عمد، شكارى را بكشد، كيفر و كفّارهاش كشتن نظير آن حيوان از چهارپايان است كه (به اين نظير بودن) دو شاهد عادل از ميان خودتان حكم كنند. (اين حيوان قربانى) هديهاى است كه به كعبه برسد (وآنجا ذبح شود) يا (به جاى قربانى) براى جبران آن (به شصت) فقير طعام بدهد يا برابر آن روزه بگيرد. (اين كفّارههاى سهگانه) براى آن است كه جزاى كار خود را بچشد. خداوند از گذشتهى شما (كه قانون كفّاره نيامده بود) گذشت و هر كس اين كار را تكرار كند، خداوند از او انتقام مىگيرد، و خداوند، شكستناپذير و انتقام گيرنده است.
نکته ها
كلمهى «حُرُمٌ» به معناى كسى است كه براى حج يا عمره، مُحرم شده است.
كلمهى «نعم» كه جمع آن «انعام» است، به شتر، گاو و گوسفند گفته مىشود.
كلمهى «مسكين» از «سكن»، به كسى گفته مىشود كه به خاطر تهىدستى و فقر، از مسكن خود خارج نمىشود وبه اصطلاح فقر او را از پا در آورده و خانهنشين كرده است.
امام صادق عليه السلام فرمود: «كفّارهى شترمرغ، شتر و كفّارهى الاغ وحشى، گاو و كفّارهى آهو، گوسفند و كفّارهى گاو وحشى، گاو اهلى است». «1»
پیام ها
1- امنيّت در حال احرام، حتّى براى حيوانات نيز بايد حفظ شود. «لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
2- فلسفهى حلال و حرام بودن، هميشه ذاتى و مربوط به خود موارد نيست، بلكه
«1». تهذيب ج 5، ص 341. نورالثقلين، ج 1، ص 673. براى توضيح بيشتر در مورد كفّارهى شكار و احكام و خصوصيّات آن، به كتب فقهى و توضيح المسائل مراجعه شود.
جلد 2 - صفحه 374
گاهى به اقتضاى شرايط زمانى و مكانى است، پس زمان و مكان، تاريخ و جغرافيا، در حكم الهى تأثير دارد. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
3- اسلام براى حالات خاص، دستورات ويژهاى دارد. «وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ»
4- قوانين اسلام براى همه است. «وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ»
5- خطرناكتر از خود تخلّف (عمل خلاف)، انگيزه و هدف و سوء قصد آگاهانه است. «مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً»
6- كيفر، بايد عادلانه باشد. «مِثْلُ ما قَتَلَ»
7- اسلام به هر مناسبتى به مسئلهى گرسنگان و فقرزدايى توجّه دارد. «طَعامُ مِسْكِينٍ»
8- حيواناتى كه در مكّه ذبح مىشوند، هديه هستند. «هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ»
9- دست مجرم را در انتخاب نوع جريمه (قربانى، اطعام، روزه) باز بگذاريم و شرايط مالى و توان جسمى او را ناديده نگيريم. فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ ... أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً
10- كيفر قانونشكنى به قدرى سنگين است كه اطعام شصت فقير يا گرفتن شصت روزه تنها گوشهاى از آن است، نه تمام آن. «لِيَذُوقَ»
11- اجراى قوانين، پس از ابلاغ رسمى آنهاست. «عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ» قانون موارد قبلى را شامل نمىشود.
12- در تكرار شكار، علاوه بر جريمه، انتقام و قهر الهى نيز وجود دارد. «وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ»
13- اصرار بر گناه و تكرار آن، بسيار خطرناك وعقوبت سختى در پى دارد. «وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ»
14- تهديدات الهى را جدّى بگيريم. فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ ... عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ
تفسير نور(10جلدى)، ج2، ص: 375
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ (95)
بعد از آن در ذكر عقوبت دنيويه تعدى از حكم مذكور مىفرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ:
مكشيد حيوان برى را كه وحشى مأكول اللحم و غير آن، مگر آنچه خارج شده به دليل. وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ: و حال آنكه شما احرام گيرندگان باشيد به حج يا به عمره.
در تهذيب از حضرت صادق عليه السّلام مروى است وقتى محرم شدى پس
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 181
بپرهيز كشتن جنبنده را تماما إلّا افعى و عقرب و موش. «1» اما موش، پس آن مىدرد مشك آب را و ويران كند خانه را، و اما عقرب، پس بدرستى كه پيغمبر خدا كشيد دستش را به سنگ، گزيد او را عقربى؛ فرمود لعنت كند تو را خدا كه وانگذارى خوب و نه بدى را. و مار هر گاه اراده تو كند پس بكش او را، و اگر قصد تو نكرد قصد او نكن. و سگ و گرگ هر گاه قصد تو كنند بكش هر دو را، و اگر قصد تو نكرد قصد او نكن. و سگ سياه هار، پس بكش او را در هر حال، و بأسى نيست به رمى غراب «2» و حدئه «3» بر پشت شتر خود وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً: و هر كه بكشد آنصيد را از شما به عمد، يعنى داند كه محرم و قتل صيد بر او حرام است. مراد ابو البشر است كه در عام حديبيه حمار وحشى را به نيزه كشت عمدا و الا هر محرمى كه صيد بكشد از روى عمد و خطا فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ: پس بر او واجب است جزائى كه مانند آن چيزى باشد كه كشته است، يعنى فدا دهند مانند صيد خود مِنَ النَّعَمِ: از چهار پايان يعنى شتر و گاو و گوسفند يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ: جزا و فدائى كه حكم بدان كنند دو صاحب عدل از اهل ملت شما، يعنى دو مرد مسلمان كه عادل باشند و عارف، بگويند مماثل مقتول از چهار پا كدام است. در تهذيب از حضرت باقر عليه السّلام فرمود:
«عدل» رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و امام بعد از او باشد، حكم مىكند به آن، و اوست صاحب عدل. چون دانستى آنچه حكم فرموده به آن رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و امام، پس كافى است براى تو و سؤال نكن از آن. «4» هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ: در حالتى كه آن جزا قربانى باشد رسنده به كعبه، يعنى به حرم برند و آنجا ذبح كنند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: كسى كه واجب شد
«1» تهذيب الاحكام، شيخ طوسى، جلد 5، صفحه 365، حديث 186- فروع كافى، جلد 4، كتاب الحجّ، صفحه 363، حديث 2 (روايتى كه مؤلّف در متن آورده است، با حديث كافى منطبق است و با حديث تهذيب تفاوت مختصرى دارد.)
«2» غراب كلاغ و زاغ را گويند.
«3» حدئه: زغن (از پرندگان شكارى)
«4» تفسير صافى، جلد 2، صفحه 88 (بنقل از تهذيب)
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 182
بر او فداى صيد در حالت احرام، اگر حاج باشد، نحر كند آن را به منى؛ و اگر معتمر باشد نحر كند به مكه مقابل كعبه. «1» أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ: و واجب است بر او كفارهاى كه طعام دادن فقراء است تا بپوشد و رفع كند گناه او را.
اصحاب ما گفتهاند اگر محرم قتل چهارپا كند «شتر» بر او واجب است، و اگر عاجز شد قيمت آن را گندم خريده، شصت مسكين را طعام دهد هر يك را مدى.
و اگر تمام آنها را وفا نكند مجزى است و در صورت زياده، زايد بر شصت واجب نيست، بلكه زايد متعلق به اوست. أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً: يا برابر و مساوى آن اطعام روزه داشتن. در كافى- سؤال شد از حضرت صادق عليه السّلام محرمى كه صيد چهار پا يا الاغ وحشى نمايد. فرمود: بر او است شتر.
اگر قادر نبود اطعام شصت مسكين و با عدم قدرت روزه هيجده روز. و سؤال از صيد گاو. فرمود: بر او است گاو، اگر قادر نبود اطعام سى فقير، و الّا نه روز روزه. عرض شد صيد آهو. فرمود: بر اوست گوسفند، و الّا با عدم قدرت، اطعام ده فقير، و با عدم قدرت بر آن سه روز روزه. «2» لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ: اين جزاى مثل صيد يا اطعام يا صيام به جهت آنست كه تا بچشد سختى و وبال و سنگينى كار خود را، چه آن مزيت شدت تكليف است بسبب خروج او از طاعت. عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ: عفو فرمود خداى تعالى از آنچه گذشته كه محرم، قتل صيد مىكرده در جاهليت. وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ: و هر كه باز گردد به مثل اين عمل، پس انتقام كشد خداى تعالى از او. وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ: خداى متعال غالب است در حكم خود، صاحب انتقام از كسى كه اصرار مىكند در معصيت به قدر استحقاق، و جزاى اعمال ايشان.
«1» تهذيب، جلد 5، صفحه 373، حديث 212.
«2» فروع كافى، جلد 4، كتاب الحجّ، صفحه 385، حديث اوّل.
تفسير اثنا عشرى، ج3، ص: 183
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثْلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَوْ عَدْلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَنْ عادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَ اللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقامٍ (95)
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد نكشيد شكار را با آنكه شما محرم باشيد و كسيكه بكشد آنرا از شما عمدا پس جزائى است مانند آنچه كشته باشد از شتر و گاو و گوسفند كه حكم كند بآندو نفر داراى عدالت از شما در حاليكه قربانى و اصل بكعبه باشد يا كفارهئى است خوراك مسكينان يا برابر آن روزه تا بچشد نتيجه بد كارش را عفو فرمود خدا از آنچه گذشت و كسيكه بازگشت كند پس انتقام ميكشد خدا از او و خدا قوىّ صاحب انتقام است.
جلد 2 صفحه 271
تفسير
خداوند نهى فرموده از كشتن شكار در حال احرام و چون نهى وقتى حسن دارد كه بچيزى تعلق پيدا كند كه مردم بالطبع مرتكب ميشوند اكثر فقهاء اماميه اختصاص دادهاند حرمت را بحيوانات حلال گوشت زيرا از شكار حيوان حرام گوشت در حال احرام مسلمانان بالطبع اجتناب مينمودند و چندان حاجتى بنهى نداشتند علاوه بر آنكه حيوانات حرام گوشت نوعا درنده و گزندهاند و قتل آنها جائز بلكه در صورت خوف اضرار واجب است و چون شكار صادق نيست مگر بر حيوان غير اهلى فرمودهاند آنچه حرام است قتل حيوان وحشى اصلى است و كشتن امثال شتر و گاو و گوسفند و مرغ خانگى كه اهلى باشند و بواسطه عوارض خارجى وحشى شده باشند جائز است و از حيوانات حرام گوشت كشتن روباه و خرگوش و سوسمار و موش صحرائى و خارپشت جائز نيست و احوط اجتناب از قتل مطلق حيوان وحشى صحرائى است خواه حرام گوشت باشد خواه حلال گوشت مگر در صورت خوف ضرر از آنها كه مسلما جائز است و در اين مقام روايات زيادى وارد شده است كه حاصل آنها همان است كه بيان گرديد و كسيكه بكشد صيدى را كه كشتن آن جائز نباشد پس جزاء او و كفاره عملش گفتهاند آنستكه حيوانى از جنس شتر و گاو و گوسفند كه شامل بز هم ميشود بكشد كه دو نفر شاهد عادل شهادت بدهند كه اين فدا مانند آن صيد است در خلقت و بنظر حقير بايد كفاره بدهد كه پيغمبر (ص) يا امام (ع) حكم نمايند بآنكه تدارك گناه او بآنست و ثواب آن بميزان و مانند گناه قتل آنحيوانى است كه كشته است از جنس انعام يعنى حيوانات چرنده چنانچه در ذيل آيه اول اين سوره بيان شد و بنابر اين من النعم بيان ما قتل ميباشد نه مثل كه مفسّرين گفتهاند و مؤيد اين معنى است آنكه قتل حيوانات درنده كفاره ندارد اجماعا خواه رونده باشند و خواه پرنده و آنچه شهادت دو عادل در آن معتبر است امورى است كه محسوس و مشاهد باشد و در امور حدسيّه نظريّه شهادت عادل معتبر نيست و مماثلت حيوانى با حيوانى اگر محسوس باشد كه حاجت باستشهاد نيست و اگر معقول باشد كه شهادت در آن معتبر نيست علاوه بر آنكه خداوند تعيين مثل را موكول بحكم دو نفر عادل فرموده و وظيفه عادل شهادت است نه حكم و آن از وظائف پيغمبر (ص) يا امام (ع) يا نائب او است و ظاهر از هر وصفى واقعى آنست و عادل كامل واقعى معصوم است و ساير عدول عادل ظاهرى هستند زيرا راهى براى احراز عدالت واقعيه حقيقيه جز ادله عصمت نيست و باين
جلد 2 صفحه 272
جهت هر حيوانيكه كفاره آن بحكم معصوم (ع) بطور خصوص يا عموم تعيين شده است فقهاء اماميه بر طبق آن فتوى دادهاند و در موارديكه تعيين نشده است فرمودهاند بايد قيمت آنرا بدهد براى آنكه رجوع بقيمت هم در روايت صحيحه از معصوم (ع) رسيده است پس تعيين مثل يا قيمت با پيغمبر (ص) يا امام (ع) است و بعادل ظاهرى مربوط نيست چنانچه در تهذيب از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه عدل پيغمبر خدا است و بعد از او امام است كه حكم جزاء صيد را مىفرمايد و او است مراد بصاحب عدالت پس وقتى كه دانستى حكم پيغمبر (ص) و امام (ع) را كافى است براى تو ديگر از كسى سؤال منما و در بعضى از روايات اشاره شده است بآنكه رسم الف در كلمه ذوا عدل از خطاء كتّاب است گفته اند چون اگر الف ثابت باشد دلالت دارد بر آنكه حاكم بايد دو نفر باشد با آنكه مسلما حكم پيغمبر (ص) يا امام (ع) هر يك بتنهائى كافى است چون در هر عصرى حاكم يكنفر است و آن يا پيغمبر است يا امام حقير عرض مىكنم در ذيل آيه شريفه انّما وليّكم اللّه بيان شد كه ولايت امام در زمان پيغمبر در رتبه خود محفوظ است و معلوم است هر حكمى از پيغمبر صادر شود امام هم بر طبق آن حكم مينمايد پس اگر الف ثابت هم باشد محذورى ندارد با آنانكه ائمه اطهار عليهم السلام امر فرمودهاند كه قرآن را بطريق متعارف قرائت نمائيد و بر طبق آن عمل كنيد علاوه بر اين ظاهر آيه شريفه آنستكه حاكم دو عادل است نه آنكه بايد دو عادل باشد و اين منافى نيست با آنكه هر يك در يك زمان باشد و بمقتضاى روايات فرقى نيست در وجوب كفاره بين عمد و سهو و خطا و نسيان و جهل در مرتبه اول و در صورت تكرار اگر عالم و عامد باشد كفاره ندارد چون گناهش زيادتر از آنستكه باداء كفاره تدارك شود و بايد مورد انتقام الهى واقع شود و اگر عالم و عامد نباشد مانند دفعه اول است بايد كفاره بدهد اگر چه بعضى از فقهاء قائل به ثبوت كفاره شدهاند مطلقا ولى اقوى و اشهر همان است كه عرض شد و بنابر اين قيد عمد در آيه شريفه بملاحظه دفعه دوم است كه انتقام مخصوص بارتكاب عمدى است و با ساير اقسام ارتكاب فرق دارد اگر چه گفتهاند بملاحظه شأن نزول آيه است كه در بدو امر در باره متعمّد نازل شده است و بنظر حقير اعتبار مفهوم وصف وقتى است كه اگر ذكر آن براى اثبات حكم مخالف نباشد كلام لغو شود و در جائيكه از براى قيد نكته تصور بشود وصف مفهوم ندارد مثلا اگر بگويند مرد عالم را اكرام كن دلالت ندارد بر آنكه مرد غير عالم
جلد 2 صفحه 273
را اكرام مكن زيرا ممكن است ذكر علم براى ترغيب باكرام عالم باشد نه براى اثبات عدم وجوب اكرام غير عالم و در آيه شريفه علاوه بر آنكه صيد غالبا از روى عمد واقع ميشود و اصوليون گفتهاند در صورتى كه قيد غالبى باشد وصف مفهوم ندارد ممكن است ذكر قيد براى ترغيب بجز او كفاره باشد چون كسيكه عمدا گناهى بنمايد بيشتر مناسب است كه در مقام تدارك برآيد و نيز انتقام الهى و عصيان مخصوص بعامد است كه شامل جاهل مقصر هم ميشود پس نكته ذكر عمد در دفعه اول ترغيب بكفاره است و بيان اختصاص گناه كه لفظ جزا مشعر بآنست بعامد و در دفعه دوم بيان اختصاص جزاء عامد است بانتقام كه مشعر باثبات كفاره است براى غير آن (دقّت لازم است) در هر حال آن حيوانيكه براى فداء معيّن شده است اگر صياد محرم باحرام حج باشد بايد در منى بكشد و اگر محرم باحرام عمره باشد بايد در مكه بكشد و در هر صورت گوشت آنرا بايد تصدق بفقراء نمايد و از براى هر يك از انعام كه براى كفاره تعيين شده است بدل مخصوصى از طعام در صورت عجز از مبدل معيّن فرمودهاند و در صورت عجز از طعام ايام معدودى روزه تعيين نمودهاند و در بعضى از موارد بدل را استغفار قرار دادهاند مثلا در قتل شترمرغ گفتهاند بايد شتر نحر نمايد و در صورت عجز بايد شصت مسكين طعام دهد و در صورت عجز بايد شصت روز روزه بگيرد و در گاو وحشى گفتهاند بايد گاو اهلى ذبح نمايد و در صورت عدم امكان سى نفر طعام دهد و اگر مقدورش نباشد سى روز روزه بگيرد و در آهو بايد گوسفند قربانى نمايد و اگر ممكن نشود ده مسكين اطعام كند و اگر نتوانست ده روز روزه بگيرد و همچنين در قتل روباه و خرگوش و امثال كبوتر از پرندگان حلال گوشت و در صيد سنگخوار و درّاج و اشباه آن گفتهاند بايد برّه قربانى نمايد و در قتل سوسمار و خارپشت و موش صحرائى بزغاله و در گنجشك و قبرّه و سنگانه يك چارك طعام گفتهاند بايد بدهد و بدل كمتر از گوسفند را استغفار و توبه قرار دادهاند و در موارديكه بدل قربانى اطعام مينمايد گفتهاند قيمت قربانى را در گندم تعيين نمايد و بعدّه فقرائى كه در مقابل آن قربانى تعيين شده نفرى دو مد كه تقريبا نيم من تبريز است بدهد اگر زياد آمد بقيه از آن خودش است و اگر كم آمد ضررى بر او وارد نمىآيد و در صورت عجز از روزهاش بهمان اندازه كم ميشود خلاصه آنكه هر يك روز روزه بدل نصف صاع است و تمام اين خصوصيات بمقتضاى روايات ائمه اطهار
جلد 2 صفحه 274
عليهم السلام است كه دلالت دارد بر آنكه تعيين مثل و ترتيب كفارات اختيارش با معصوم است و مقصود از مماثلت همانستكه بدوا عرض شد نه آنچه مفسرين ذكر فرمودهاند و بايد در اين باب بكتب فقهيه مراجعه شود كه احكام و شرائط كفارات و ترتيب آنها مفصلا ذكر شده است و ظاهر آيه شريفه اگر چه تخيير است بين قربانى و اطعام و روزه ولى چون مقدار طعام بيان نشده و مقدار روزه در معادل آن تعيين شده و قبلا اهتمام بحكم هدى و احاله آن بمعصوم شده مشعر است كه اصل قربانى است و اطعام بدل آن و روزه بدل اطعام است و بيان همه با معصوم است و ظاهر اخبار ترتيب است چنانچه ذكر شد و بنابر اين كلمه او براى تقسيم و تنويع است و اكثر فقها فتوى بترتيب دادهاند و احتياط طريق نجات است و اللّه الموفق للصواب ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقتُلُوا الصَّيدَ وَ أَنتُم حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمِّداً فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم هَدياً بالِغَ الكَعبَةِ أَو كَفّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ أَو عَدلُ ذلِكَ صِياماً لِيَذُوقَ وَبالَ أَمرِهِ عَفَا اللّهُ عَمّا سَلَفَ وَ مَن عادَ فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنهُ وَ اللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (95)
اي كساني که ايمان آورديد نكشيد صيد را و حال آنكه شما محرم هستيد و كسي که از شما بكشد در حال احرام صيد را عمدا پس جزاء و كفاره آن اينست که مماثل آن صيد را که كشته از نعم که شتر و گاو و گوسفند باشد فديه دهد و مماثلة را بايد دو نفر عادل از شما حكم كنند و بايد اينکه فديه و هدي را برسانيد بكعبه
جلد 6 - صفحه 471
يا مطابق قيمت آن انعام اطعام مساكين كنيد يا مطابق عدد اطعام و مساكين روزه بگيريد تا اينكه بچشيد و بال كار خود را خداوند از گذشته را عفو فرمود و كسي که باز اعاده كرد و صيد ديگري را كشت پس خداوند از او انتقام خواهد كشيد و خداوند قادر و صاحب انتقام است.
مسائل مربوطه باين آيه شريفه که بيان كفاره صيد را ميفرمايد بسيار مفصل است که در فقه متعرض شدهاند و نديدم كتابي در اينکه باب ابسط از جواهر در كتاب حج در مقصد ثاني از ركن ثالث که در لواحق است در احكام صيد بآنجا مراجعه فرمائيد بسط آن از وضع تفسير خارج است و ما تا اندازه استعداد خود بشرح آيه شريفه اكتفاء ميكنيم.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَقتُلُوا الصَّيدَ وَ أَنتُم حُرُمٌ قتل صيد در دو مورد حرام است يكي بر شخص محرم که اينکه آيه بيان ميفرمايد که يكي از محرمات احرام صيد است چه در حرم باشد چه در خارج حرم و ديگر صيد حرم است چه محرم باشد چه محل و بر هر دو كفاره تعلق ميگيرد لكن كفاره اينکه دو مختلف است، و اگر محرم در حرم صيد كرد دو كفاره دارد يكي از جهت احرام و ديگر از جهت داخل حرم و بيانش ميآيد.
وَ مَن قَتَلَهُ مِنكُم مُتَعَمِّداً كفاره قتل صيد بر محرم دو قسم است يكي متعمد باشد و ديگر ناسي باشد، اما اگر متعمد باشد فَجَزاءٌ مِثلُ ما قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ اگر نعامه (شترمرغ) باشد كفاره آن يك شتر است و اگر حمار وحشي يا گاو وحشي باشد و امثال آنها كفارهاش يك گاو است و اگر آهو و بز كوهي و امثال آنها باشد كفارهاش گوسفند است و در اينجا فروع بسياري است مثل اينكه اگر صيد مماثل نداشته باشد مثل كبوتر و خرگوش و امثال اينها و اگر صيد حرام گوشت باشد مثل وحوش و طيور محرمة الاكل يا از هوام باشد مثل عقرب،
جلد 6 - صفحه 472
مار، مورچه و امثال آنها و اگر صغار از شترمرغ يا حمار يا گاو وحشي باشد يا آنكه حيواني باشد که هم در آب زندگي دارد و هم در خاك چون حيوان دريايي صيدش مانعي ندارد يا اگر تخم شترمرغ باشد جوجهدار يا بيجوجه و همچنين اگر دو نفر يا بيشتر يك صيد كردند يا يكي دلالت كرد و ديگري صيد نمود و همچنين اگر صيد را آسيبي رسانيد چشم او را كور كرد يا دست يا پاي او يا شاخ او را شكست يا آنكه پس از صيد كردن او را رها كرد يا صيد را رهانيد و غير اينها از فروع که تماما مذكور در فقه است و بحث در آن و اخبار وارده و اختلاف فتاوي بسيار طولاني ميشود و از وضع تفسير خارج ميشود.
يَحكُمُ بِهِ ذَوا عَدلٍ مِنكُم در بعضي از اخبار قرائت شده ذو عدل منكم و تفسير شده برسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و ائمه اطهار عليهم السلام، و ذوا عدل از خطاء كتاب وحي شمردهاند لكن مراد ظاهر سياهي که مرام ما است که تعدي نكنيم دو نفر عادل از اهل خبره تعيين مماثلت كنند در موارد اشتباه.
هَدياً بالِغَ الكَعبَةِ اگر در احرام عمره باشد بايد در مكه قرباني شود و اگر در احرام حج باشد در مني.
أَو كَفّارَةٌ طَعامُ مَساكِينَ به اينكه آن هدي که مماثل بوده قيمت كنند و آن قيمت را گندم خريداري كنند و بهر فقيري در بعض اخبار دارد يك مد و در بعضي دو مد از طعام بدهند تا شصت مسكين و اگر قيمت زيادتر باشد زائد لازم نيست.
أَو عَدلُ ذلِكَ صِياماً يعني مطابق عدد مساكين که اگر اطعام ميكرد روزه بگيرد تا دو ماه اگر بيشتر باشد لازم نيست و اختلاف شده بين علماء که هدي و اطعام و صيام واجب تخييري است چنانچه مشهور گفتند و مطابق با ظاهر آيه است که تعبير به او فرموده، و بعضي گفتند واجب ترتيبي است اولا هدي و اگر ممكن
جلد 6 - صفحه 473
نشد اطعام و اگر مقدور نيست صيام.
لِيَذُوقَ وَبالَ أَمرِهِ که خداوند تفضل فرموده که از عقوبت قيامت نجات پيدا كند عَفَا اللّهُ عَمّا سَلَفَ مراد قبل از نزول اينکه آيه شريفه است که اگر صيد كردند كفاره لازم نيست وَ مَن عادَ يعني متعمدا فَيَنتَقِمُ اللّهُ مِنهُ ديگر كفاره ندارد عقوبت آن را براي قيامت گذارده لكن اينکه مختص بصيد عمدي است و اما در غير صور عمد هر چه صيد مكرر شود كفاره هم مكرر ميشود.
وَ اللّهُ عَزِيزٌ قادر متعال ذو انتقام انتقام الهي سخت است مگر آنكه توبه كند و خداوند عفو فرمايد، اينکه حكم محرم که صيد كند چه در حرم باشد چه خارج از حرم.
اما حكم صيد حرم چه صياد محرم باشد يا محل فديه لازم است و بدل ندارد و اگر محرم در حرم صيد كرد هم كفاره بايد بدهد و هم فديه و فديه دم شات و در بعض حيوانات صدقه يك درهم يا نصف درهم يا ربع درهم باختلاف حيوانات و بحث در آنها و فروع متفرعه و اقسام حيوانات بسيار طولانيست صرف نظر ميكنيم.
برگزیده تفسیر نمونه
نکات آیه
۱- حرمت کشتن شکار در حال احرام (لاتقتلوا الصید و انتم حرم)
«حرم» جمع حرام، به کسانى گفته مى شود که براى انجام حج و یا عمره محرم مى شوند.
۲- حرمت کشتن شکار در حرم (حرم مکه) (لاتقتلوا الصید و انتم حرم)
برخى بر آنند که «حرم» جمع حرام به کسانى گفته مى شود که داخل در حرم مکه هستند. (لسان العرب)
۳- کشتن عمدى شکار در حرم مکه و نیز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جریمه است. (و من قتله منکم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم ... او کفرة)
روایات و احادیث
۴- جریمه و سزاى کشتن شکار، قربانى کردن دام اهلى (شتر، گاو و گوسفند) همانند آن شکار است. (و من قتله .. فجزاء مثل ما قتل من النعم)
«نعم» مفرد کلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته مى شود. «جزاء» مبتدائى است که خبر آن حذف شده است یعنى علیه جزاء و کلمه «مثل» صفت «جزاء» مى باشد و مراد از آن مى تواند همگونى در جنس و وزن و یا همانندى در قیمت باشد. «من النعم» صفت و یا حال براى «جزاء» است. امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فى النعامة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و و فى البقرة بقرة.[۴]
۵- نظر و گواهى دو مرد مسلمان عادل، مرجع تشخیص همسانى صید با جریمه و کفاره آن (یحکم به ذوا عدل منکم)
ضمیر در «به» به «مثل» بر مى گردد از کلمه «ذوا» که تثنیه ذو است مرد بودن و دو نفر بودن به دست مى آید و از «منکم» مسلمان بودن آنها معلوم مى شود.
۶- اعتبار نظر و گواهى دو مرد مسلمان و عادل در تعیین موضوعات (یحکم به ذوا عدل منکم)
۷- امکان عدالت در افراد غیر مسلمان (ذوا عدل منکم)
۱- . تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص۳۴۱، ح ۹۴، ب ۲۵. برداشت فوق بر این اساس است که قید «منکم» قیدى احترازى باشد.
۸- جریمه و سزاى شکار در حال احرام و یا در حرم مکه (شتر، گاو و یا گوسفند) باید به آستان کعبه تقدیم شود. (فجزاء مثل ما قتل ... هدیاً بلغ الکعبة)
۹- اطراف کعبه، تنها مکان مجاز براى قربانى کردن کفاره صید (هدیاً بلغ الکعبة)
برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق (ع) تأیید مى کند که فرمود: من وجب علیه هدى فى احرامه فله ان ینحره حیث شاء الا فداء الصید فان اللّه یقول «هدیاً بالغ الکعبة».[۵]
۱۰- قربانى، اطعام مساکین و روزه، کفارات تخییرى در کشتن صید در حرم و نیز در حال احرام (فجزاء مثل ما قتل من النعم ... او کفرة طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً)
مؤید برداشت فوق فرمایش منقول از امام صادق (ع) است که فرمود: ... و کل شىء من القرآن «او» فصاحبه بالخیار ما یشاء ... [۶]دو روایت مدرک برداشت شماره ۱۰ و ۲۷ با هم معارض و حل تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.
۱۱- تهیه غذا براى مساکین، بایستى در حد قیمت شکار صید شده باشد (او کفرة طعام مسکین)
برداشت فوق بر این اساس است که «کفّرة» خبر براى مبتداى محذوف (هى) باشد بر این مبنا جمله «هى کفارة» عطف بر محل «من النعم» مى شود و در حقیقت وصف و توضیحى دیگر است براى «جزاء مثل ما قتل» یعنى بر عهده شکار کننده سزایى است همسان با شکار، که باید به عنوان کفاره و بصورت طعام به مساکین داده شود.
۱۲- تعداد روزه در کفاره صید، بایستى به تعداد مساکین در آن کفاره باشد. (او کفرة طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً)
در برداشت قبل روشن شد که قیمت شکار، به صورت غذا به مساکین پرداخت مى شود بر این اساس معناى «او عدل ذلک صیاماً» این است که اگر مکلف روزه، را به عنوان کفاره برگزید باید حساب کند که به طور معمول چند مسکین را مى توان با قیمت شکار اطعام کرد، به همان تعداد باید روزه بگیرد. امام باقر (ع) درباره آیه فوق فرمود: ... فان لم یکن عنده فلیصم بقدر ما بلغ لکل مسکین یوماً.[۷]
۱۳- ارزش والاتر قربانى بر اطعام مساکین، و اطعام مساکین بر روزه، در کفاره صید. (فجزاء مثل ما قتل من النعم ... او کفرة طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً)
برداشت فوق از تقدیم ذکرى قربانى بر اطعام و تقدیم اطعام بر روزه استفاده شده است.
۱۴- چشیدن آزار و اذیت، هدف از تشریع کفّارات صید از سوى خداوند
۱- . کافى، ج ۴، ص ۳۸۴، ح ۲; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۰۴- ، ح ۱۴.
۲- . کافى، ج ۴، ص ۳۵۸، ح ۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۰۴- ، ح ۱۴.
۳- . تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۳۴۲، ح ۹۷، ب ۲۵; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۰۳، ح ۳. (کفرة طعام مسکین ... لیذوق و بال امره)
۱۵- اندازه کیفرها و مجازاتهاى تعیین شده از سوى خداوند، بسته به میزان گناه نه کم و نه بیش (فجزاء مثل ما قتل ... لیذوق و بال امره)
۱۶- گناه شکارهاى صورت گرفته تا قبل از حکم به تحریم آن مورد عفو و بخشایش خداوند (لاتقتلوا الصید و انتم حرم ... عفا اللّه عما سلف)
در آیه مورد بحث براى شکار در حال احرام دو حکم بیان شده است یکى حرمت آن که بر گناهکارى شکار کننده دلالت دارد و دیگر لزوم کفّاره جمله «عفا اللّه عما سلف» مى تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.
۱۷- صیدهاى انجام شده پیش از تشریع کفاره شکار، جریمه اى ندارد. (فجزاء مثل ما قتل ... عفا اللّه عما سلف)
۱۸- قانون عطف بر ماسبق نمى شود.* (عفا اللّه عما سلف)
۱۹- تکرار شکار در حال احرام موجب تکرار کفّاره نخواهد شد. (و من عاد فینتقم اللّه منه)
بیان انتقام الهى در جزاى تکرار صید پس از بیان حکم کفّاره شکار حاکى از این است که هیچ جزائى جز خشم و انتقام خداوند در خور گناه تکرار صید نیست.
۲۰- تکرار صید در حال احرام، موجب عذاب و انتقام الهى (و من عاد فینتقم اللّه منه)
برداشت فوق را فرمایش امام صادق (ع) تأیید مى کند که فرمود: ... اذا اصاب آخر فلیس علیه کفّاره و هو ممن قال اللّه عزوجل «و من عاد فینتقم اللّه منه».[۸]
۲۱- اصرار بر گناه موجب عقوبت و انتقام الهى* (و من عاد فینتقم اللّه منه)
۲۲- خداوند عزیز (پیروزمند شکست ناپذیر) و سخت انتقام گیر است. (و اللّه عزیز ذو انتقام)
خداوند بدان لحاظ خویشتن را صاحب و مالک انتقام نامیده که گویا عقوبتهاى دیگران در مقایسه با عقوبت و انتقام وى، عقوبت نامیده نمى شود و این دلالت بر شدت عقوبتهاى الهى دارد.
۲۳- توجه به عزت و انتقامگیرى خداوند زمینه ترک محرمات
۱- . کافى، ج ۴، ص ۳۹۴، ح ۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۸- ، ح ۳۸۸. (و اللّه عزیز ذو انتقام)
۲۴- ارزش حیوانى که در کفّاره شکار در حال احرام باید ادا شود، تعیین کننده تعداد روزه هاى معادل آن با احتساب هر یک چارک طعام مقابل یک روز روزه (کفرة طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً)
از امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: یثمن قیمة الهدى طعاماً ثم یصوم لکل مد یوماً ... .[۹]
۲۵- روزه کفاره شکار در حال احرام، بیش از شصت روز نیست، اگر چه معادل خوراکى آن، از شصت تجاوز کند. (او عدل ذلک صیاماً)
از امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: ... «ثم یصوم لکل مد یوماً فاذا زادت الامداد على شهرین فلیس علیه اکثر منه.[۱۰]
۲۶- شتر، کفّاره شکار شتر مرغ، گاو، کفاره شکار الاغ وحشى گوسفند، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشى در حال احرام (فجزاء مثل ما قتل من النعم)
امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فى النعامة بدنة و فى حمار وحش بقرة و فى الظبى شاة و فى البقرة بقرة.[۱۱]
۲۷- کفّاره صید در حال احرام، قربانى و در صورت ناتوانى از آن، انفاق قیمت آن و در حال عدم تمکن از قیمت، روزه مى باشد. (فجزاء مثل ما قتل من النعم ... او کفرة طعام مسکین او عدل ذلک صیاماً)
از امام صادق (ع) در توضیح آیه فوق روایت شده: من اصاب صیداً و هو محرم فاصاب جزاء مثله من النعم اهداه و ان لم یجد هدیاً کان علیه ان یتصدق بثمنه و اما قوله «او عدل ذلک صیاماً» یعنى عدل الکفّارة اذا لم یجد الفدیة و لم یجد الثمن.[۱۲] دو روایت مدرک برداشت شماره ۱۰ و ۲۷ با هم معارض و حلّ تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.
موضوعات مرتبط
- احرام: احکام احرام ۱ ; صید در احرام ۱، ۳، ۱۹، ۲۰ ; محرمات احرام ۱
- احکام:۱، ۲، ۳، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۶ فلسفه تشریع احکام ۱، ۲، ۳، ۵، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۶ ۱۴
- اذیت: پسندیده ۱۴
- حج: احکام حج ۳، ۱۹، ۲۴ ; محل قربانى حج ۹
- حرم: احکام حرم ۲، ۳، ۱۲ ; صید در حرم ۲، ۳، ۱۷ ; گناه صید در حرم ۱۶
- حیوانات: اهلى ۴
- خدا: انتقام خدا ۲۰، ۲۲، ۲۳ ; عزت خدا ۲۲، ۲۳ ; عفو خدا ۱۶ ; کیفرهاى خدا ۱۵ ; موجبات انتقام خدا ۲۱
- صید: حرام ۱، ۲، ۱۶
- عدالت: غیر مسلمان ۷
- عذاب: موجبات عذاب ۲۰، ۲۱
- علم: آثار علم ۲۳
- قانون: محدوده تأثیر قانون ۱۸
- کعبه: قربانى کعبه ۸
- کفّاره: احکام کفّاره ۵، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۹، ۲۵، ۲۶، ۲۷ ; ارزش روزه کفّاره ۱۳ ; ارزش قربانى کفّاره ۱۳ ; روزه کفّاره ۱۰، ۱۲، ۲۴، ۲۵، ۲۷ ; شتر در کفّاره ۴، ۸، ۲۶ ; فلسفه کفّاره ۱۴ ; قربانى کفّاره ۹، ۲۷ ; کفّاره تخییرى ۱۰ ; کفّاره صید آهو ۲۶ ; کفّاره صید الاغ وحشى ۲۶ ; کفّاره صید در احرام ۸، ۱۰، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷ ; کفّاره صید در حرم ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; کفّاره صید شتر مرغ ۲۶ ; کفّاره صید گاو وحشى ۲۶ ; گاو در کفّاره ۴، ۸، ۲۶ ; گوسفند در کفّاره ۴، ۸، ۲۶ ; مرجع تشخیص کفّاره ۵
- گناه: آمرزش گناه ۱۶ ; اصرار بر گناه ۲۱ ; کیفر گناه ۱۵
- گواهى: اسلام در ۵، ۶ ; عدالت در گواهى ۵، ۶
- محرمات:۲ زمینه ترک محرمات ۲ ۲۳
- مساکین: ارزش اطعام به مساکین ۱۳ ; اطعام به مساکین ۱۰، ۱۱
- موضوعات: مرجع تشخیص موضوعات ۶
- نظام جزایى:۱۵
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۳، ص ۲۳۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۳۱۸.
- ↑ تفسير كشف الاسرار.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۸۶، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۷- ، ح ۳۸۱.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۸۶، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۷- ، ح ۳۸۱.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۸۶، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۷- ، ح ۳۸۱.
- ↑ تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۳۴۱، ح ۹۴، ب ۲۵; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۳، ح ۳۶۷.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۸۶، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۷- ، ح ۳۸۱.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۸۶، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۷- ، ح ۳۸۱.
- ↑ کافى، ج ۴، ص ۳۸۶، ح ۳; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۷- ، ح ۳۸۱.
- ↑ تهذیب شیخ طوسى، ج ۵، ص ۳۴۱، ح ۹۴، ب ۲۵; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷۳، ح ۳۶۷.
- ↑ دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۰۷; بحارالانوار، ج ۹۹، ص ۱۶۱، ح ۶۵.