نوح ٢٤
ترجمه
نوح ٢٣ | آیه ٢٤ | نوح ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَزِدْ»: جملات پیشین جنبه مقدّمه دعا دارد، و در اینجا حضرت نوح از خداوند متعال درخواست مینماید از کافران خودخواه و گمراه سلب توفیق بفرماید و بر بدبختی ایشان بیفزاید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۴، سوره نوح
- دعوت نوح (عليه السلام ) به اصول سه گانه دين : ((ان اعبدو الله و اتقوه و اطيعون))
- بيان منظور از بعضى گناهان كه با ايمان آمرزيده مى شود (يغفركم من ذنوبكم )
- اشاره به اينكه وسعت آمرزش گناهان به مقدار وسعت ايمان وعمل صالح است .
- شرح مفاد آيه : ((و يؤ خركم الى اجل مسمى ....)) كه مى گويد اگر عبادت و تقوى واطاعت پيشه كنيد خدا اجل غير مسمايتان را تا اجل مسمى تاءخير مى اندازد
- گله و شكايت نوح (ع ) از قومش به خداى متعال
- اثر استغفار از گناهان در رفع مصائب و بلايا و فتح باب نعمت ها
- معناى آيه : ((ما لكم لا ترجون للّه و قارا))
- و بيان احتجاجى كه بر ربوبيّت و معبود بودن خداى تعالى متضمّن است .
- اشاره به وجه اينكه ماه را نور در آسمانها، و خورشيد را چراغ ناميد.
- و مراد از اينكه فرمود شما را چون نبات از زمين رويانيد.
- شكوه دوباره نوح (عليه السّلام ) از اينكه قومش او را نافرمانى كرده از كسى كه مال و فرزند جز زبانش نيفزود پيروى كردند.
- روايتى درباره اينكه استغفار سبب وسعت رزق ونعمت مى شود، مراد از ((لا ترجون للّه وقارا))، تبعت قوم نوح (عليه السّلام ) از اغنياء، بت هاى آن قوم و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالًا «24» مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25»
و بى گمان بسيارى را گمراه كردند، پس (پروردگارا) ظالمين را جز گمراهى نيفزا. آنان به خاطر خطاهايشان غرق شدند و در آتشى وصفناپذير داخل شدند، و براى خود، غير از خدا ياورى نيافتند.
نکته ها
ظاهر جمله «أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» آن است كه پس از غرق شدن وارد آتش شدند و البتّه اين غير از آتش دوزخ است كه پس از قرنها وارد مىشوند، بلكه آتش برزخى است.
در قرآن، افراد و امورى، وسيله انحراف معرفى شدهاند، از جمله: سخن لهو، نشر اكاذيب و شايعات، سوء استفاده از مقدّسات، بدل نمايى، شيطان، طاغوت، هنرمند منحرف، علماى
جلد 10 - صفحه 238
بىتعهّد و دين فروش كه حقيقت را كتمان مىكنند، كسانى كه دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و منافقان. «1»
پیام ها
1- هر چيزى كه به جاى حق بنشيند، سبب انحراف و گمراهى مىشود. لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ ... وَ قَدْ أَضَلُّوا ...
2- تبليغات سوء، اثر خود را مىگذارد. قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ ... وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً
3- گمراهى و انحراف درجاتى دارد. «لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالًا»
4- قهر و كيفر الهى به خاطر عملكرد خود ماست. «مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا»
5- شرك بستر خطاهاست. لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ ... مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا
6- غرق قوم نوح، كيفر بخشى از انحرافات آنان بود. «مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ»
7- آتش برزخى، در وسط آب نيز هست. «أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً»
8- كيفر رها كردن رسول خدا، بى ياور شدن است. عَصَوْنِي ... فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً
9- كسى كه خدا دارد، نه يك يار، كه يارانى دارد. «فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً»
10- در برابر قهر الهى، مال و ثروت و بت و مكر و حيله، فرزند و طرفدار هيچ يك كارايى ندارند. «فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»
جلد 13 - صفحه 335
وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً: و بتحقيق گمراه كردند اين اكابر، بسيارى از ضعفا را، وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ: (بقيه كلام نوح) اى پروردگار: ميفزاى ستمكاران را، إِلَّا ضَلالًا: مگر هلاكت و عقاب. مراد به ضلال، تخليه و واگذاشتن ايشان است در گمراهى به سوء اختيار آنان، يعنى روا مدار مگر فرو گذاشتن ايشان در باديه خذلان و باز گرفتن الطاف از ايشان، به جهت تصميم آنها بر كفر و يأس از ايمان آنها، بعد از اتمام حجت و نهصد و پنجاه سال دعوت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»
لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»
مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28»
ترجمه
آيا نمىبينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر
و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ
و خدا
جلد 5 صفحه 280
رويانيد شما را از زمين روئيدنى
پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى
و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده
تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده
گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان
و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى
و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را
و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را
بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى
و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را
همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را
پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمىبينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهرهمند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بىنياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهرهمند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از
جلد 5 صفحه 281
زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهرهاى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفتهاند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفتهاند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و
جلد 5 صفحه 282
اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آوردهاند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 283
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَد أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظّالِمِينَ إِلاّ ضَلالاً «24»
و اينکه اكابر بسياري از اينکه ضعفا را گمراه كردند.
توضيح كلام اينكه: افراد بشر بمنزله يك عنصر است انسان اعضا و جوارحي دارد اگر يك عضو فاسد شد بايد علاج كرد يا قطع نمود و الا بساير اعضا سرايت ميكند و تمام را فاسد ميكند.
و اينکه اصنام و بتها زياد نكردند بر ظالمين مگر ضلالت و گمراهي را.
چو عضوي بدرد آورد روزگاربرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- سپس نوح میافزاید: خداوندا! «آنها (رهبران گمراه و خود خواه) گروه بسیاری را گمراه ساختند» (و قد اضلوا کثیرا).
خداوندا! «ظالمان را جز ضلالت میفزا» (و لا تزد الظالمین الا ضلالا).
منظور از افزودن ضلالت و گمراهی ظالمان و ستمگران، همان سلب توفیق الهی از آنهاست که سبب بدبختی آنها میشود، و یا مجازاتی است که آنها به خاطر ظلمشان دریافت میدارند که خدا نور ایمان را از آنها میگیرد، و تاریکی کفر را جانشین آن میسازد.
نکات آیه
۱ - صاحبان زر و زور با نیرنگ هاى بزرگ خود، تعداد بسیارى از مردم را گمراه کردند. (و قد أضلّوا کثیرًا)
۲ - شرک و بت پرستى و دورى از رهنمودهاى پیامبران الهى، گمراهى است. (و قالوا لاتذرنّ ءالهتکم ... و قد أضلّوا کثیرًا)
۳ - درخواست نوح(ع) از درگاه الهى، مبنى بر افزودن گمراهى ظالمان و گمراه کنندگان جامعه (و لاتزد الظلمین إلاّ ضللاً)
۴ - ناامیدى کامل نوح(ع)، از نجات یافتن قومش از گمراهى و ستم پیشگى (و لاتزد الظلمین إلاّ ضللاً) نفرین نوح(ع) علیه قومش، نشانه آن است که آن حضرت از هدایت یافتن آنان کاملاً مأیوس بود; زیرا اصولاً پیامبران الهى براى هدایت مردمان مبعوث شدند و نوح(ع) نیز سالیانى دراز; قومش را به هدایت دعوت کرد و چون آنان نپذیرفتند، علیه آنان نفرین فرمود.
۵ - افزودن گمراهى، از عذاب هاى الهى براى ظالمان و گمراه کنندگان جامعه (و قد أضلّوا کثیرًا و لاتزد الظلمین إلاّ ضللاً) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که پیامبران براى هدایت مردمان مبعوث شدند و افزودن گمراهى گمراه کنندگان، جنبه مجازاتى دارد نه ابتدایى.
۶ - گمراه کردن مردم، ظلم است. (و قد أضلّوا کثیرًا و لاتزد الظلمین إلاّ ضللاً) برداشت یاد شده، از تعبیر «ظالمان» درباره «گمراه گران» استفاده مى شود.
۷ - ظالمان و گمراه کنندگان جامعه، مستحق نفرین اند. (و لاتزد الظلمین إلاّ ضللاً)
۸ - نفرین بر ظالمان و گمراه کنندگان جامعه - پس از ناامیدى از هدایت آنان - کارى پسندیده و روا (و لاتزد الظلمین إلاّ ضللاً)
موضوعات مرتبط
- انبیا: اعراض از انبیا ۲
- بت پرستى: آثار بت پرستى ۲
- ثروتمندان: آثار کفر ثروتمندان ۱; گمراهگرى ثروتمندان ۱
- خدا: عذابهاى خدا ۵
- شرک: آثار شرک ۲
- ظالمان: آثار تأثیر از هدایت ظالمان ۸; ازدیاد گمراهى ظالمان ۵; درخواست ازدیاد گمراهى ظالمان ۳; زمینه نفرین ظالمان۸; عذاب ظالمان ۵; نفرین بر ظالمان ۷
- ظلم: موارد ظلم ۶
- عذاب: اهل عذاب ۵
- قدرتمندان: آثار مکر قدرتمندان ۱; گمراهگرى قدرتمندان ۱
- گمراهگران: ازدیاد گمراهى گمراهگران ۵; درخواست ازدیاد گمراهى گمراهگران۳; زمینه نفرین بر گمراهگران ۸; عذاب گمراهگران ۵; نفرین بر گمراهگران۷
- گمراهگرى: حقیقت گمراهگرى ۶
- گمراهى: عوامل گمراهى ۱، ۲
- نفرین: مشمولان نفرین ۷
- نوح(ع): دعاى نوح(ع) ۳; قصه نوح(ع) ۴; یأس نوح(ع) ۴
- یأس: آثار یأس از هدایت گمراهگران ۸; یأس از هدایت قوم نوح ۴