الواقعة ٨٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۴۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و به جای شکر روزیهایی که به شما داده شده آن را تکذیب می‌کنید؟!


الواقعة ٨١ آیه ٨٢ الواقعة ٨٣
سوره : سوره الواقعة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رِزْقَ»: بهره. قسمت. «أَنَّکُمْ تُکَذِّبُونَ»: مفعول دوم (تَجْعَلُونَ) است. برخی (رِزْقَ) را شکر معنی کرده‌اند و در این صورت مفهوم آیه چنین است: آیا بجای سپاسگزاری نعمت قرآن، آن را تکذیب می‌کنید؟! بعضی هم مضافی را مقدر می‌دانند که شکر است و آیه را چنین معنی می‌کنند: آیا شکر نعمت قرآن را تکذیب آن می‌نمائید؟! برخی هم رزق را فقط نعمت قرآن نمی‌دانند، بلکه همه نعمتها و روزیها می‌شمارند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گویند: هر وقتى که کفار در خصب و فراوانى رزق مى بودند و فراوانى مزبور از اثر بارندگى بدست مى آمد. مى گفتند: چون فصل باران بوده بنا به عادت خود باریدن گرفت و خداوند براى آن که آنان را در این عقیده تکذیب نماید این آیه را نازل فرمود.[۱]

تفسیر


نکات آیه

۱ - موضع گیرى تکذیب گرانه در برابر قرآن، تنها بهره مشرکان حق ستیز صدراسلام (و تجعلون رزقکم أنّکم تکذّبون) «رزق» در معانى عطا، نصیب و طعام به کار مى رود (مفردات راغب). مفسران «رزق» را در این آیه به معناى نصیب گرفته اند.

۲ - شرک پیشگان صدراسلام، به جاى سپاس گزارى خداوند به خاطر فرستادن قرآن، بر تکذیب آن پافشارى کردند. (و تجعلون رزقکم أنّکم تکذّبون) برخى از مفسران بر آنند که «رزق»، به معناى عطا است و آیه شریفه نیز به تقدیر «و تجعلون شکر رزقکم...» مى باشد.

۳ - قرآن، رزق معنوى و عطاى الهى به انسان ها (و تجعلون رزقکم أنّکم تکذّبون) تعبیر «رزق» درباره قرآن، بیانگر مطلب یاد شده است.

۴ - نکوهش مشرکان از سوى خداوند، به خاطر موضع گیرى تکذیب گرانه آنان در برابر قرآن (و تجعلون رزقکم أنّکم تکذّبون)

موضوعات مرتبط

  • خدا: رازقیت خدا ۳; سرزنشهاى خدا ۴; عطایاى خدا ۳
  • روزى: روزى معنوى ۳
  • شکر: شکر نعمت ۲
  • قرآن: استفاده از قرآن ۱; تکذیب قرآن ۲; سرزنش تکذیب قرآن ۴; فضیلت قرآن ۳; مکذبان قرآن ۴
  • مشرکان: تکذیبگرى مشرکان صدر اسلام ۱، ۲; سرزنش مشرکان ۴; لجاجت مشرکان صدر اسلام ۲
  • نعمت: نعمت قرآن ۲

منابع

  1. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از ابوحرزة روایت کند که این آیه درباره مردى از انصار در جنگ تبوک نازل گردید که سنگ حمل می‌کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داده بود که بعد از حرکت از منزلى که توقف کرده بودند، آب با خود حمل ننمایند سپس کوچ کردند تا به منزل دیگرى رسیدند در حالتى که آب نداشتند لشکریان شکایت نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بردند و از بى‌آبى چاره مى اندیشیدند. پیامبر برخاست دو رکعت نماز به جاى آورد سپس دعا کرد و از خداوند باران خواست باران شدیدى باریدن گرفت به قسمى که همه سیراب شدند سپس مردى از انصار که به نفاق متهم بود و انکار باران را از اثر دعاى پیامبر می‌داشت. به وى گفت: واى بر تو مگر نمى بینى که باران مزبور از اثر دعاى رسول خدا صلی الله علیه و آله باریدن گرفته است. شخص منافق مى گفت: چون فصل باران بود باران مزبور به خودى خود بنا به عادت آمده است. صاحب کشف الاسرار از ابن عباس روایت کند که پیامبر در سفرى با اصحاب می‌رفت در بین راه تشنگى بر اصحاب غلبه کرد. پیامبر فرمود: آیا مى خواهید از براى شما تقاضاى باران از خداوند بنمایم به شرط این که نگوئید در فصل خودش بنا به عادت باریدن گرفته است. گفتند: یا رسول اللّه الآن فصل باران نیست سپس پیامبر دو رکعت نماز خواند و از خداوند تقاضاى باران نمود. در این میان بادى وزیدن گرفت و ابرهاى سیاه نمودار گردید و باران شدیدى باریدن گرفت به قسمى که سیل راه افتاد و اصحاب همه ظرف‌هاى خویش را مملوّ از آب نمودند سپس پیامبر سوار شد. مردى را ملاقات نمود که قدح و کاسه خویش را پر آب می‌کرد و می‌گفت: ما از بارانى که در فصل خویش آمده سیراب شدیم و نمى گفت که این باران رزق خدا و نعمت پروردگار است که نازل شده است سپس این آیه نازل گردید.