يس ٢٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۰۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

آیا غیر از او معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمان بخواهد زیانی به من برساند، شفاعت آنها کمترین فایده‌ای برای من ندارد و مرا (از مجازات او) نجات نخواهند داد!

|آيا به جاى او خدايانى بگيرم كه اگر خداى رحمان برايم زيانى بخواهد، نه شفاعتشان مشكلى از من دفع مى‌كند و نه نجاتم مى‌دهند
آيا به جاى او خدايانى را بپرستم كه اگر [خداى‌] رحمان بخواهد به من گزندى برساند، نه شفاعتشان به حالم سود مى‌دهد و نه مى‌توانند مرا برهانند؟
آیا من به جای آن خدای آفریننده یکتا خدایانی را معبود خود گیرم که اگر آن خدای رحمن بخواهد به من رنج و زیانی رسد هیچ شفاعت آن خدایان از من دفع زیان نکرده و نجاتم نتوانند داد؟
آیا به جای او معبودانی را برگزینم که اگر [خدای] رحمان برای من آسیب وگزندی بخواهد نه شفاعتشان چیزی را از من دفع می کند و نه می توانند نجاتم دهند؟!
آيا سواى او خدايانى را اختيار كنم، كه اگر خداى رحمان بخواهد به من زيانى برساند، شفاعتشان مرا هيچ سود نكند و مرا رهايى نبخشند؟
آیا به جای او خدایانی را به پرستش گیرم که اگر خدای رحمان بلایی در حق من اراده کند، شفاعت ایشان مرا سود ندهد و نتوانند مرا نجات دهند
آيا به جاى او خدايانى فراگيرم كه اگر خداى رحمان براى من گزندى خواهد شفاعت آنان مرا سود ندهد و به كار نيايد، و مرا نتوانند رهانيد؟!
آیا غیر از خدا، معبودهائی را برگزینم (و پرستش نمایم) که اگر خداوند مهربان بخواهد زیانی به من برساند، میانجیگری ایشان کمترین سودی برای من ندارد و مرا (از زیان وارده) نجات نمی‌دهند؟
«آیا به جای او خدایانی را برگیرم، که اگر (خدای) رحمان بخواهد به من گزندی برساند، نه شفاعتشان هرگز به حالم سودی می‌بخشد و نه آنان مرا می‌رهانند؟»
آیا برگیرم جز او خدایانی که اگر خواهدم خدای مهربان به رنجی بی‌نیاز نگرداندم شفاعت ایشان به چیزی و نه رها سازندم‌


يس ٢٢ آیه ٢٣ يس ٢٤
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَأَتَّخِذُ ...»: (نگا: انعام / ، فرقان / ). «إِن یُرِدْنِ بِضُرٍّ»: اگر بخواهد به من زیانی برساند. «لا تُغْنی عَنّی ...»: (نگا: آل‌عمران / ، توبه / ). «لا یُنقِذُونِی»: مرا نجات نمی‌دهند و رها نمی‌سازند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23»

آيا به جاى او خدايانى را برگزينم كه اگر خداوند رحمان اراده‌ى گزندى به من نمايد، شفاعت آنها كمترين سودى براى من ندارد و مرا نمى‌رهانند؟

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23»

أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً: آيا فرا گيرم به غير خداى به حق خدايان ديگر كه بتان باشند، إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ: اگر اراده نمايد خداى بخشنده مرا به ضررى، يعنى خواهد كه ضررى به من برسد، لا تُغْنِ عَنِّي‌: كفايت نمى‌كند و رفع ننمايد از من، شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً: درخواست آن بتان چيزى را، يعنى از شأن آنها شفاعت نيست تا از من بلا را دفع توانند كرد، وَ لا يُنْقِذُونِ‌: و خلاص نكنند

جلد 11 - صفحه 70

و نرهانند مرا از مضرت به نصرت، پس اگر من آن را كه قدرت بر نفع و ضرر ندارد پرستش نمايم و ستايش آنكه قادر است ترك كنم،


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعى‌ قالَ يا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ «20» اتَّبِعُوا مَنْ لا يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ «21» وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «22» أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ يُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّي شَفاعَتُهُمْ شَيْئاً وَ لا يُنْقِذُونِ «23» إِنِّي إِذاً لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «24»

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قالَ يا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ «26» بِما غَفَرَ لِي رَبِّي وَ جَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ «27»

ترجمه‌

و آمد از منتهاى شهر مردى كه ميشتافت گفت اى قوم من پيروى كنيد فرستادگان را

پيروى كنيد كسانى را كه نميخواهند از شما مزدى و ايشان هدايت يافتگانند

و چيست مرا كه نپرستم آنرا كه آفريد مرا و بسوى او باز گردانيده ميشويد

آيا بگيرم غير از او خدايانى كه اگر بخواهد خداى بخشنده برساند مرا ضررى دفع نكند از من شفاعت آنها چيزيرا و خلاص نكنند مرا

همانا من‌


جلد 4 صفحه 403

آنگاه هر آينه در گمراهى آشكارم‌

همانا من گرويدم بپروردگار شما پس بشنويد

از من گفته شد داخل شو در بهشت گفت اى كاش قوم من آگاه ميشدند

بآنكه آمرزيد مرا پروردگارم و گردانيد مرا از گرامى داشتگان.

تفسير

قمّى ره نقل فرموده كه اين آيات تمامى در شأن حبيب نجّار نازل شده است و گفته شده كه او ششصد سال قبل از پيغمبر خاتم بآنحضرت ايمان آورده بود و در غارى عبادت ميكرد وقتى خبر پيمبرانى كه در آيات سابقه ذكر شد باو رسيد دين خود را اظهار نمود و در مجالس از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده كه صدّيقها سه نفر بودند حبيب نجّار كه مؤمن آل يس است آنكه گفت يا قوم اتّبعوا المرسلين و حزقيل كه مؤمن آل فرعون است و على بن ابى طالب كه افضل آنها است و در جوامع از آنحضرت نقل نموده كه پيش قدمترين امّتها بايمان سه نفرند كه كافر نشدند بخدا يك چشم بهمزدن على ابن ابى طالب عليه السّلام و صاحب يس و مؤمن آل فرعون و ايشان صدّيقانند و على عليه السّلام افضل آنها است و گفته شده كه حبيب نجّار در وقت ورود آندو نفر پيمبر سابق الذّكر با آنها ملاقات نموده بود و ايمان آورده بود ولى اظهار نمينمود تا وقتى كه شنيد اهل انطاكيه ميخواهند پيمبران را بكشند بشتاب خود را بشهر رسانيد و مستفاد از آيات آنستكه شروع بنصيحت مردم نمود و با كمال ملايمت و ملاطفت گفت اى خويشاوندان من متابعت كنيد پيمبران را اينها كه از شما مزدى بر اداء رسالت نميخواهند كه احتمال بدهيد براى نفع خودشان سخن ميگويند اينها از جانب خدا راه يافته‌اند بآنچه خير و نفع و صلاح شما در آن است من وقتى تأمّل ميكنم ميبينم جهت ندارد كه عبادت نكنم خدائيرا كه مرا خلق كرده و نگهدارى نموده و روزى داده من با شما اهل يك آب و خاكيم آنچه براى خودم ميخواهم براى شما هم بايد بخواهم فردا بازگشت شما بحكم آفريدگارتان است شما را بر عبادت بت عقاب ميكند آيا سزاوار است من براى خود معبودهائى اتّخاذ كنم غير از خالق خود كه اگر خداوند بخشنده حيات و روزى بخواهد مرا عقاب كند بر ترك عبادت خود و عبادت آنها نتوانند شفاعت مرا كنند و بر فرض بتوانند و بكنند بقدر ذرّه‌ئى بحال من فائده نداشته باشد و احتياج مرا بخدا كم نكند و نتوانند مرا از عذاب نجات دهند و در اين صورت اگر


جلد 4 صفحه 404

من چنين كارى بنمايم در جهالت و گمراهى هويدا و آشكارى خواهم بود حال كه چنين است من ايمان آوردم بخداونديكه پروردگار شما است پس بشنويد اقرار مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد از آنها است با ايشان گفت و اهل انطاكيه او را بضرب سنگ و لگد كشتند و از طرف خداوند بشارت دخول در بهشت باو داده شد و ملائكه رحمت مقدم او را در عالم برزخ گرامى داشتند و متنعّم بنعيم آن گرديد و او آرزو ميكرد كه كسانش از حال او خبر داشتند و ميدانستند كه مشمول مغفرت و كرامت الهى شده است و براى قوم خود بعد از مرگ هم دلسوزى نمود چنانچه قبل از آن مينمود و اين دليل است بر ثواب قبر و كاشف است از عذاب آن.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ أَتَّخِذُ مِن‌ دُونِه‌ِ آلِهَةً إِن‌ يُرِدن‌ِ الرَّحمن‌ُ بِضُرٍّ لا تُغن‌ِ عَنِّي‌ شَفاعَتُهُم‌ شَيئاً وَ لا يُنقِذُون‌ِ «23»

آيا ‌من‌ بگيرم‌ ‌از‌ ‌غير‌ خدايي‌ ‌که‌ مرا آفريده‌ و بمن‌ اينهمه‌ عنايت‌ و تفضّل‌ نموده‌ و بازگشت‌ ‌من‌ ‌هم‌ ‌به‌ ‌او‌ ‌است‌ بخدايي‌ آلهه ‌شما‌ و حال‌ آنكه‌ ‌اگر‌ خداوند متعال‌ تقدير ضرري‌ و خسارتي‌ بمن‌ فرموده‌ ‌باشد‌ ‌اينکه‌ آلهه ‌شما‌ بي‌نياز نمي‌كنند ‌به‌ شفاعت‌ ‌خود‌ نزد ‌خدا‌ مرا هيچ‌ گونه‌ امري‌ ‌را‌ و مرا نجات‌ ‌از‌ ‌آن‌ ضرر نميدهند أَ أَتَّخِذُ استفهام‌ انكاريست‌ ‌يعني‌ هرگز چنين‌ نميكنم‌ و محال‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌من‌ صادر شود ‌که‌ الهي‌ ‌غير‌ ‌از‌ خالق‌ ‌خود‌ بگيرم‌.

مِن‌ دُونِه‌ِ آلِهَةً نه‌ اصنام‌ ‌شما‌ ‌را‌ و نه‌ آلهه ساير مشركين‌ ‌را‌ مثل‌ مجوس‌ ‌که‌ قائل‌ بيزدان‌ و اهرمن‌ شدند و پرستش‌ آتش‌ كردند بتوّهم‌ اينكه‌ توجّه‌ بخدا نمي‌شود و

جلد 15 - صفحه 62

مخلوقي‌ لطيفتر ‌از‌ آتش‌ نيست‌ بايد ‌به‌ ‌او‌ توجّه‌ كرد و گاو پرستان‌ و گوساله‌ پرستان‌ و ملائكه‌ پرستان‌ و جن‌ پرستان‌ و درخت‌ پرستان‌ و ‌غير‌ اينها حتّي‌ انبياءپرستان‌ ‌ يا ‌ ائمه‌پرستان‌ و امثال‌ اينها.

إِن‌ يُرِدن‌ِ الرَّحمن‌ُ يردني‌ بوده‌ كسره‌ بجاي‌ ياء ‌است‌.

بِضُرٍّ ‌که‌ ‌اگر‌ بلائي‌ و ضرري‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند متعال‌ بمن‌ متوجه‌ شود.

لا تُغن‌ِ ‌لا‌ تغني‌ بوده‌ كسره‌ بجاي‌ ياء ‌است‌.

عَنِّي‌ شَفاعَتُهُم‌ شَيئاً اما آلهه ‌شما‌ ‌که‌ شعور و ادراك‌ ندارند اصلا نميفهمند ‌که‌ ضرر بمن‌ متوجّه‌ ‌شده‌ و نميتوانند شفاعت‌ كنند و امّا كساني‌ ‌که‌ حق‌ شفاعت‌ دارند مثل‌ ملائكه‌ و انبياء و اوصياء و مؤمنين‌ اوّلا شفاعت‌ ‌آنها‌ خاص‌ ‌به‌ اهل‌ توحيد و ايمان‌ ‌است‌ و ثانيا ‌تا‌ اذن‌ و اجازه‌ نداشته‌ باشند شفاعت‌ نميكنند.

وَ لا يُنقِذُون‌ِ اينهم‌ ينقذوني‌ بوده‌ كسره‌ بجاي‌ ياء ‌است‌ و بالجمله‌ ‌در‌ مقابل‌ اراده حق‌ احدي‌ نيست‌ بتواند عرض‌ اندام‌ كند چه‌ اراده نعمت‌ و تفضّل‌ و چه‌ اراده بلاء و عقوبت‌ (اللّهم‌ ‌لا‌ مانع‌ ‌لما‌ اعطيت‌ و ‌لا‌ معطي‌ ‌لما‌ منعت‌).

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 23)- و در سومین استدلال خود به وضع بتها پرداخته، و اثبات عبودیت را برای خداوند با نفی عبودیت از بتها تکمیل می‌کند، می‌گوید: «آیا غیر از خداوند معبودانی را انتخاب کنم که اگر خداوند رحمن بخواهد زیانی به من برساند شفاعت آنها کمترین فایده‌ای برای من نخواهد داشت، و مرا از مجازات او هرگز نجات نخواهند داد» (أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ الرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لا یُنْقِذُونِ).

باز در اینجا از خودش سخن می‌گوید تا جنبه تحکّم و آمریت نداشته باشد، و دیگران حساب کار خود را برسند.

نکات آیه

۱ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، فردى یکتاپرست و به دور از شرک و بت پرستى (ءأتّخذ من دونه ءالهة) همزه در «ءأتخذ» براى استفهام انکارى است. بنابراین «ءأتّخذ»; یعنى، «لاأتّخذ من دونه ءالهة».

۲ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، یکتاپرستى خود و بیزارى اش از شرک و بت پرستى را اعلام کرد. (ءأتّخذ من دونه ءالهة)

۳ - معبودها، ناتوان از شفاعت کردن به درگاه خداوند براى پرستندگان خویش (ءالهة إن یردن الرحمن بضرّ لاتغن عنّى شفعتهم شیئًا)

۴ - معبودها، ناتوان از نجات پرستندگان شان از گرفتارى و رنج (ءالهة إن یردن الرحمن بضرّ ... لاینقذون)

۵ - شرک و نیز اعتقاد به معبودهاى متعدد، از ویژگى هاى مردم انطاکیه بود. (ءأتّخذ من دونه ءالهة إن یردن الرحمن بضرّ... لاینقذون)

۶ - مردم انطاکیه، معتقد به شفاعت کردن معبودهایشان به پیشگاه خداوند (ءالهة ... لاتغن عنّى شفعتهم شیئًا)

۷ - معبودها، داراى منزلت و مقام در پیشگاه خداوند، در نظر مردم انطاکیه (ءالهة ... لاتغن عنّى شفعتهم شیئًا)

۸ - معبودها، برخوردار از توانایى براى نجات دادن از گرفتارى و رنج در نظر مردم انطاکیه (ءالهة إن یردن الرحمن بضرّ لاتغن عنّى ... و لاینقذون)

۹ - مردم انطاکیه، به وجود خدا و رحمانیت او معتقد بودند.* (إن یردن الرحمن بضرّ) تصریح به صفت رحمانیت خدا از سوى مؤمن انطاکیه، مى تواند حاکى از عقیده مردم آن دیار به این حقیقت باشد; زیرا اگر آنان بر این باور نبودند، استدلال به توانایى خداوند رحمان بر ضرر و گزند رساندن به انسان ها - به گونه اى که حتّى معبودها از دفع آن ناتوان باشند - بى معنا و غیر کافى بود.

۱۰ - رحمان، از اوصاف خداوند (الرحمن)

۱۱ - ناتوانى معبودها از شفاعت کردن به پیشگاه خداوند و نجات دادن پرستندگان خویش به هنگام گرفتارى، دلیل ناشایستگى آنها براى پرستش (ءالهة إن یردن الرحمن بضرّ لاتغن عنّى شفعتهم شیئًا و لاینقذون) برداشت یاد شده به جهت این نکته است که جمله «إن یردن الرحمان...» در مقام تعلیل براى جمله «ءأتّخذ من دونه» مى باشد.

۱۲ - توانایى خداوند رحمان، دلیل شایستگى او براى پرستش (إن یردن الرحمن بضرّ لاتغن عنّى شفعتهم شیئًا و لاینقذون)

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: رحمان ۱۰
  • انطاکیه: تاریخ انطاکیه ۵; خداشناسى اهل انطاکیه ۹; شرک اهل انطاکیه ۵; عقیده اهل انطاکیه ۵، ۶، ۷، ۸، ۹
  • تبرى: تبرى از شرک ۲
  • حبیب نجار: تبرى حبیب نجار ۲; توحید عبادى حبیب نجار ۱، ۲; فضایل حبیب نجار ۱
  • خدا: آثار قدرت خدا ۱۲
  • شرک: دلایل بطلان شرک ۱۱
  • شفاعت: عجز از شفاعت ۳
  • عبادت: دلایل عبادت خدا ۱۲
  • عقیده: عقیده به رحمانیت خدا ۹
  • مشرکان: بى یاورى مشرکان ۴
  • معبودان باطل: رد شفاعت معبودان باطل ۱۱; شفاعت معبودان باطل ۶; عجز معبودان باطل ۳، ۴، ۱۱; عظمت معبودان باطل ۷; قدرت معبودان باطل ۸

منابع