يس ٢٢

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا لِيَ‌ لاَ أَعْبُدُ الَّذِي‌ فَطَرَنِي‌ وَ إِلَيْهِ‌ تُرْجَعُونَ‌

ترجمه

من چرا کسی را پرستش نکنم که مرا آفریده، و همگی به سوی او بازگشت داده می‌شوید؟!

ترتیل:
ترجمه:
يس ٢١ آیه ٢٢ يس ٢٣
سوره : سوره يس
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا لِیَ ...»: چرا من نباید؟ مرا نسزد و نرسد که. این آیه تا آخر آیه سخن مرد مؤمن است و مخاطب او فرستادگان خدا (نگا: المختصر فی تفسیر القرآن) و یا این که ساکنان شهر است و آنچه را برای خود می‌پسندد، برای ایشان هم می‌پسندد. «فَطَرَنِی»: مرا آفریده است (نگا: هود / ، انعام / ).


تفسیر


نکات آیه

۱ - عبادت آفریدگار در نظر مؤمن انطاکیه (حبیب نجار)، امرى لازم است و هیچ دلیلى بر ترک آن وجود ندارد. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى) «ما» در «مالى» از نوع استفهام انکارى است و جمله «لاأعبد» حال براى ضمیر در «لى» است و در حقیقت صدر آیه چنین است: «لا شىء یمنعنى من عبادة الذى خلقنى»; یعنى، هیچ چیز نمى تواند مرا از عبادت آفریدگارم باز دارد».

۲ - مؤمن انطاکیه (حبیب نجار) به دلیل ایمان به خداى یکتا و پیروى از رسولان الهى، مورد اعتراض و تهدید مردم کافر قرار گرفت. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى) از آهنگ آیه شریفه - که با استفهام انکارى همراه است - مطلب یاد شده به دست مى آید; زیرا استفهام انکارى، در رد چیزى به کار مى رود که مورد انکار و اعتراض قرار گرفته است.

۳ - خالقیت خدا، مقتضى عبادت کردن مخلوقات است. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى) برداشت یاد شده از آن جا است که جمله «فطرنى» در مقام بیان تعلیل براى جمله پیشین است.

۴ - عبادت، تنها شایسته خداى خالق است. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى)

۵ - معاد و بازگشت انسان ها به سوى خدا، مقتضى عبادت کردن او است. (و ما لى لا أعبد الذى ... إلیه ترجعون) برداشت یاد شده مبتنى بر این است که جمله «إلیه ترجعون» بر جمله «فطرنى» عطف باشد.

۶ - بازگشت انسان ها به سوى خدا است. (و إلیه ترجعون)

۷ - معاد و بازگشت به سوى خدا، لازمه خالقیت خدا نسبت به انسان ها است. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى و إلیه ترجعون) ذکر خالقیت خدا نسبت به انسان ها در آغاز آیه و بیان معاد آنان پس از آن، مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد.

۸ - مردم انطاکیه به علت کفر به خدا و انکار معاد، مورد انتقاد و سرزنش مؤمن انطاکیه (حبیب نجار) قرار گرفتند. (و ما لى لا أعبد الذى فطرنى و إلیه ترجعون) بیشتر مفسران برآنند که آیه شریفه، در مقام تعریض و سرزنش مردم کافر انطاکیه مى باشد و آمدن آن در قالب «و ما لى لا أعبد» به جاى «و ما لکم لاتعبدون» براى تأکید بیشتر است. گفتنى است آمدن جمله «ترجعون» به صیغه مخاطب، مؤید این حقیقت است.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: پیروى از انبیا ۲
  • انطاکیه: تهدیدهاى اهل انطاکیه ۲; سرزنش اهل انطاکیه ۸; کفر اهل انطاکیه ۸
  • بازگشت به خدا :۶ آثار بازگشت به خدا ۶ ۵; زمینه بازگشت به خدا ۶ ۷
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
  • حبیب نجار: بینش حبیب نجار ۱; توحید عبادى حبیب نجار ۲; تهدید حبیب نجار ۲; سرزنشهاى حبیب نجار ۸; قصه حبیب نجار ۲، ۸
  • خدا: آثار خالقیت خدا ۳، ۷
  • عبادت: اهمیت عبادت خدا ۱; زمینه عبادت خدا ۳، ۵
  • معاد: سرزنش مکذبان معاد ۸
  • معبودراستین: خالقیت معبودراستین ۴
  • معبودیت: ملاک معبودیت ۴

منابع