آل عمران ٥١
ترجمه
آل عمران ٥٠ | آیه ٥١ | آل عمران ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ»: (نگا: فاتحه / بقره / و .
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۴۲، سوره آل عمران
- منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
- وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
- وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
- گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
- معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك بكلمة منه ...))
- وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح ))
- يهود و كلمه ((مسيح ))
- معناى كلمه ((عيسى ))
- اقوالى كه درباره سخن گفتن عيسى (ع )با مردم در سن كهولت ، گفته شده است
- مراد از ((تورات )) ((انجيل )) در قرآن كريم
- بعثت حضرت عيسى (ع ) عموميت داشته ، هر چند رسالت او به سوى بنىاسرائيل بوده است
- معجزات عيسى (ع ) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى (ع ) در صدور آن آيات استقلالىنداشته است
- معجزات حضرت عيسى (ع ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
- جمله ((مصدقا لما بين يدى من التورية ...)) براى اينكه عيسى (ع ) تورات موجود درزندگى خودرا قبول داشته است دلالت نمى كند
- عملى كه عيسى (ع ) براى باز شناختن مؤ منين به خود وتشكل دادن به آنها انجام داد
- قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
- مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه ...)) ايمان بعد ازايمان است
- راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است
- معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت ))
- توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است
- منظور از ((رفع عيسى به سوى خدا)) و ((تطهير او از كافران ))
- مراد از تفوق پيروان عيسى (ع ) بر كافران تا روز قيامت
- مقصود از تفّوق حجت تفوق از نظر مقبوليت نيست
- تبعيت از نياكان سبب مى شود كه مراد عموم يهود و مطلق نصارا باشد
- وعده نيكو به پيروان حقيقى (قولى و عملى ) عيسى (ع )
- دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى (ع ) در تمثيل او به آدم (ع )
- جمله ((الحق من ربك )) از بديع ترين بيانات قرآنى است
- بحث روايتى (در ذيل آيات كريمه گذشته )
- رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )
- اثبات سيادت اثبات عالى ترين مراتب اصطفاء است
- اخبار غيب حضرت عيسى (ع ) معجزه قابلقبول براى مردم بود
- روايتى درباره آنچه در شريعت عيسى (ع ) آمده بود
- روايت درباره به دار آويختن حضرت عيسى (ع )
- روايتى در مورد كيفيت بالا بردن عيسى (ع ) به آسمان
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره قضيه حضرت عيسى (ع )
- بحث روايتى ديگر در معناى محدث
- فرق ميان نبى ، رسول و محدث
- على (ع ) محدث بود
- مطالبى پيرامون ((وحى )) و واژه ((محدث ))
- تشخيص القائات رحمانى از شيطانى مستند به تاءييد الهى است و خارج از معيارهاىمعمولى تشخيص است
- توضيح اينكه : ((محدث صوت فرشته را مى شنود ولى فرشته را نمى بيند))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«51» إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ
به راستى كه خداوند، پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را بپرستيد كه اين راه مستقيم است.
نکته ها
برخلاف انجيلهاى تحريف شده كنونى كه از خداوند به عنوان پدر عيسى عليه السلام نام مىبرند، قرآن جملهى «رَبِّي وَ رَبُّكُمْ» را از زبان حضرت عيسى نقل مىكند، تا با هرگونه تفكّر غلط و ادّعاى الوهيّت درباره حضرت عيسى مبارزه كند.
حال كه بناست، راه خدا و بندگى او را بپذيريم كه راهى مستقيم و بدون انحراف است. در حالى كه راههاى ديگر داراى لغزشها، محدوديّتها و تابع هوسهاى درونى طاغوتهاست.
جلد 1 - صفحه 520
پیام ها
1- فلسفهى عبادت ما، ربوبيّت خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ»
2- عيسى عليه السلام در مخلوق بودن وتحت تربيت بودن، همانند ساير مردم است. «رَبِّي وَ رَبُّكُمْ»
3- عبادت و بندگى خدا، راه مستقيم سعادت است. «فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (51)
إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ: بدرستى كه ذاتى كه جامع صفات كماليه و منزه از نقايص و سزاوار پرستش باشد، پروردگار من و پروردگار شما است، فَاعْبُدُوهُ:
پس او را پرستش و ستايش كنيد به خلوص نيت، و غير را شريك او مگردانيد، هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ: اينست راه راست و رساننده به نجات.
تبصره: قول اول، براى تمهيد حجت؛ و قول دوم، براى تقريب حجت است به حكم، و لذا فَاتَّقُوا اللَّهَ، به كلمه «فاء» مترتب نمود، يعنى چون آوردم شما را معجزات باهره و آيات ظاهره، پس بترسيد خدا را در مخالفت، و پيروى كنيد مرا در دعوت. بعد شروع در دعوى نموده به اشاره و قول مجمل كه: إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ، تا اشاره باشد به استكمال قوه نظريه به اعتقاد صحيح و درست كه آن معرفت حق و توحيد است. پس از تكميل قوه عالمه، در صدد تكميل قوه عامله برآيد، چنانچه فرموده: فَاعْبُدُوهُ، چه آن امر به ملازمت طاعت باشد كه اتيان به
«1» بحار الانوار جلد 14 صفحه 234
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 111
اوامر و اجتناب از مناهى است. و بعد از آن تقرير فرموده به آنكه جمع بين دو امر، طريقى است كه ملازم به استقامت و صراط مستقيم است كه: هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ.
تتمه: طبرسى رحمه الله فرمايد: آيه شريفه حجت است بر ابطال قول نصارى كه عيسى را پسر خدا دانستند؛ بدين تقرير كه: مرا نسبت ندهيد به خدا، زيرا من بنده او هستم چنانچه شما بنده او هستيد. پس ذات يگانه او را عبادت كنيد كه اينست صراط مستقيم.
علامه مجلسى رضوان الله عليه به سندهاى معتبر از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه: حضرت عيسى بن مريم عليه السّلام سنگ در زير سر مىگذاشت در وقت خوابيدن، و جامههاى كهنه مىپوشيد، و نان و خورش او گرسنگى بود، و چراغش در شب مهتاب، و سايهاش در زمستان مشرق و مغرب زمين هر جا كه آفتاب مىتابيد، و ميوه و ريحانش گياهها بود كه از زمين براى حيوانات ميروئيد، و زنى نداشت كه مفتون او گردد، و فرزندى نداشت كه غم او را بخورد، و مالى نداشت كه او را از ياد خدا باز دارد، و طمعى از مردم نداشت كه او را ذليل گرداند. چهار پايش، دو پايش، و خدمتكارش دستهايش بود. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ (51)
ترجمه
همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شما است پس بندگى كنيد او را اينراهى است راست..
تفسير
كمال علم بتوحيد الهى است و كمال عمل بعبادت و اطاعت خداوند است و جامع بين علم و عمل راه راست و دين حق است كه شخص را بسعادت دنيا و آخرت ميرساند و تصريح حضرت عيسى بعبوديت خود براى تنبيه نصارى است كه او را از نسبت الوهيت مبرى دارند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُم فَاعبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ (51)
محقّقا خداوند پروردگار من و پروردگار شما است پس او را عبادت كنيد اينست راه راست.
در سوره مباركه حمد معني لفظ جلاله اللّه و معني ربّ در كلمه ربّ العالمين و معني صراط و معناي مستقيم مفصّلا ذكر شده احتياج بتكرار ندارد فقط نكاتي که در اينکه آيه شريفه است بايد متذكّر شويم:
1- آنكه كلمه إِنَّ اللّهَ رَبِّي براي ردّ نصاري است که عيسي را پسر خدا ميدانند و نسبت باو ميدهند ميفرمايد من بنده و مخلوق پروردگار هستم مثل ساير بندهگان و مخلوقات و خداوند پروردگار من است چنانچه پروردگار ديگران است و نسبتش بتمام مخلوقات از ثري تا ثريّا از ذرّه تا درّه علي السّواء است تمام بمشيّت و اراده او موجود شدهاند و مربّي تمام آنها است.
2- كلمه و ربّكم با تأكيداتي که در آيه است از (جمله اسميّه) و كلمه انّ و تقديم لفظ جلاله دلالت دارد بر اينكه پروردگار شما منحصر است بذات اقدس اللّه و اينکه كلمه ردّ بر يهود است که گفتند خدا پروردگار موسي و موسي پروردگار هارون و هارون پروردگار فرعون است و در ادوار متماديه بسيار از بني- اسرائيل بتها را پروردگار خود ميگماريدند چنانچه مكرّر تذكّر داده شده و در كلم الطيّب مجلّد اول صفحه 262 مشروحا بيان كردهايم.
3- كلمه فَاعبُدُوهُ تفريع بر جمله قبل است که چون پروردگار شما منحصرا خدا است بايد عبادت هم منحصر باو باشد غير او هر که هست و هر چه هست سزاوار پرستش نيست نه انبياء و نه ملائكه و نه ساير مخلوقات.
جلد 3 - صفحه 212
4- كلمه هذا صِراطٌ مُستَقِيمٌ دلالت دارد بر اينكه غير عبادت حق راه معوج و طريق ضلالت و موجب خسران دنيا و آخرت و شرك بخدا است و راه رستگاري و سعادت دارين منحصر بعبادت پروردگار است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 51)- در این آیه، از زبان حضرت مسیح برای رفع هر گونه ابهام و اشتباه و برای این که تولد استثنایی او را دستاویزی برای الوهیت او قرار ندهند چنین نقل میکند: «مسلما خداوند پروردگار من و پروردگار شماست، پس او را پرستش کنید (نه من و نه چیز دیگر را) این راه مستقیم است» راه توحید و یکتاپرستی نه راه شرک و دوگانه و چندگانهپرستی (إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ).
در آیات دیگر قرآن نیز کرارا میخوانیم که حضرت مسیح (ع) روی مسأله عبودیت و بندگی خود در پیشگاه خدا، تکیه میفرمود، و بر خلاف آنچه در انجیلهای تحریف یافته کنونی که از زبان مسیح (ع) نقل شده که او غالبا کلمه پدر را در باره خدا به کار میبرد قرآن مجید کلمه «رب» (پروردگار) و مانند آن را از او نقل
ج1، ص287
میکند که دلیلی است بر نهایت توجه او نسبت به مبارزه با شرک، و یا دعوی الوهیت حضرت مسیح و لذا تا زمانی که حضرت مسیح (ع) در میان مردم بود هیچ کس جرأت پیدا نکرد او را یکی از خدایان معرفی کند بلکه به اعتراف محققان مسیحی مسأله تثلیث و اعتقاد به خدایان سه گانه از قرن سوم میلادی پیدا شد.
نکات آیه
۱ - عیسى (ع)، بنى اسرائیل را به توحید ربوبى و پرستش خدا دعوت کرد. (انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه)
۲ - عیسى (ع)، خود را چون همه مردم، موجودى نیازمند به ربوبیّت خدا مى دانست. (انّ اللّه ربّى و ربّکم)
۳ - ربوبیّت خداوند، جلوه اى از الوهیت او (انّ اللّه ربّى و ربّکم)
۴ - اعتقاد به ربوبیّت خداوند، مقتضى پرستش اوست. (انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه)
۵ - عبادت، پذیرش عملىِ ربوبیّت خداوند است. (انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه)
۶ - پروردگار، سزاوار پرستش است. (انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه) جمله «ان اللّه ربى ... »، (ربوبیّت همه جانبه خدا) دلیل لزوم پرستش گرفته شده و این استدلال، مبتنى بر یک اصل کلّى است که عبارت است از: هر کس ربّ باشد، شایسته پرستش است.
۷ - محور دعوت عیسى (ع)، بیان ربوبیّت خدا و هدایت مردم به پرستش او (انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه)
۸ - صراط مستقیم، عبادت و پرستش خداوند است. (انّ اللّه ربّى و ربّکم فاعبدوه هذا صراط مستقیم)
۹ - پرستش و عبادت خدا، راهى است مستقیم به سوى او (کمال مطلق) (فاعبدوه هذا صراط مستقیم)
موضوعات مرتبط
- انبیا: دعوت انبیا ۷ ; مسؤولیت انبیا ۱
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۲
- ایمان: ۲، ۴
- بنى اسرائیل: ۱
- توحید: دعوت به توحید ۱ ; توحید صفاتى ۱ ; توحید عبادى ۱، ۶
- خدا: ربوبیت خدا ۲، ۳، ۴، ۵، ۷
- رشد: عوامل رشد ۹
- صراط مستقیم: ۸، ۹
- عبادت: ۴ ارزش عبادت ۵ ; دعوت به عبادت ۷ ; عبادت خدا ۶، ۷، ۸، ۹
- عیسى: ایمان عیسى ۲ ; دعوت عیسى ۷ ; عیسى و بنى اسرائیل ۱