ابراهيم ٤٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

گردنها را کشیده، سرها را به آسمان بلندکرده، حتّی پلک چشمهایشان از حرکت بازمی‌ماند؛ (زیرا به هر طرف نگاه کنند، آثار عذاب آشکار است!) و (در این حال) دلهایشان (فرومی‌ریزد؛ و از اندیشه و امید،) خالی می‌گردد!

|در حالى كه گردن كشيده سر به هوا راه مى‌روند و چشمشان بر هم نمى‌آيد و [از وحشت‌] دل‌هايشان تهى است
شتابان سر برداشته و چشم بر هم نمى‌زنند و [از وحشت‌] دلهايشان تهى است.
(در آن روز سخت آن ستمکاران) همه شتابان و هراسان سر به بالا کرده و چشمها واله مانده و دلهاشان به دهشت و اضطراب است.
[ترسان به سوی دادگاه قیامت] شتابانند، سرهایشان را بالا گرفته [و دیدگانشان ذلیلانه به برنامه های محشر دوخته شده] تا جایی که پلک هایشان به هم نمی خورد، و دل هایشان [از بیم عذاب فرو ریخته و از تدبیر و چاره جویی] تهی است.
مى‌شتابند، سرها را بالا گرفته‌اند. چشم بر هم نمى‌زنند، و دلهايشان خالى از خرد است.
[آنان‌] شتابزده، سرها به بالا گرفته [چشم به زیر انداخته‌]اند، بی‌آنکه چشم برهم زنند، و دل‌کنده‌
در حالى كه گردنها فرازكرده سرهاى خويش بالا گرفته، چشمشان بر هم نخورد و دلهاشان [از بسيارى سرگشتگى‌] تهى [از فهم و چاره‌انديشى‌] است.
(ستمگران همچون اسیران، از هراس) سرهای خود را بالا گرفته و یک راست (به سوی ندادهنده) می‌شتابند و چشمانشان (از مشاهده‌ی این همه عذاب هراسناک) فرو بسته نمی‌شود و دلهایشان (فرو می‌تپد و از عقل و فهم و اندیشه) تهی می‌گردد.
بهت‌زدگان و سرافکندگان، چشمانشان راست و خیره، سویشان برگشتی ندارد و (از وحشت) دل‌هایشان بی‌دل و پریشان است.
شتاب‌زدگان بالا نگهدارندگان سرهای خویش بازنگردد بسوی ایشان مژگان ایشان و دلهای ایشان است تهی‌


ابراهيم ٤٢ آیه ٤٣ ابراهيم ٤٤
سوره : سوره ابراهيم
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُهْطِعِینَ»: شتابندگان بی‌اختیار و خوار. «مُقْنِعی رُؤُوسِهِمْ»: کسانی که سرهای خود را بالا گرفته باشند و به چیزی جز ندادهنده نگاه نکنند. واژه‌های (مُهْطِعینَ) و (مُقْنِعی) حال اوّل و دوم ضمیر (هُمْ) در فعل (یُؤَخِّرُهُمْ) یا أصحابُ‌اْلابصار مفهوم از سیاق کلام است. «لا یَرْتَدُّ»: برنمی‌گردد. «طَرْفُ»: چشم. پلک. «لا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ»: چشمانشان چون باز شد دوباره بر هم نهاده نمی‌شود. پلکهای چشمانشان وقتی که بالا انداخته شد دوباره پائین انداخته نمی‌شود. یعنی چشمها خیره می‌گردند و مات و مبهوت می‌مانند. «هَوآءٌ»: خالی از فهم و شعور و تدبّر و تفکّر. یعنی دل از دست می‌رود و عقل و هوشی بر جای نمی‌ماند. مرغ دل دچار اضطراب می‌گردد و در فضای سینه به پرواز در می‌آید و برای رهائی از تخته بندِ تن خویشتن را بدین سو و آن سو می‌زند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- ستمگران، در قیامت، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته، محشور خواهند شد. (و لاتحسبنّ الله غفلاً عمّا یعمل الظلمون ... مهطعین مقنعى رءوسهم) «اهطاع» به معناى حرکت سریع همراه با ترس است و «اقناع» به معناى سر برافراشتن و خیره شدن چشم به چیزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

۲- ستمگران بر اثر وحشت روز قیامت، از حرکت پلکهاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبیر و چاره جویى خواهد بود. (یعمل الظلمون ... لایرتدّ إلیهم طرفهم و أفئدتهم هوآء)

۳- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غیر قابل توصیف ستمگران در قیامت (یعمل الظلمون ... مهطعین مقنعى رءوسهم لایرتدّ إلیهم طرفهم و أفئدتهم هوآء)

۴- ظلم، گناهى بزرگ و نابخشودنى و موجب کیفر سخت الهى در قیامت است. (یعمل الظلمون ... لیوم تشخص فیه الأبصر . مهطعین مقنعى رءوسهم لایرتدّ إلیهم طرفهم و أفئدتهم هوآء)

۵- حضور انسان در قیامت با جسم و روح است. (لیوم تشخص فیه الأبصر . مهطعین مقنعى رءوسهم لایرتدّ إلیهم طرفهم و أفئدتهم هوآء)

موضوعات مرتبط

  • ترس: مراتب ترس اخروى ۳
  • ظالمان: آثار ترس اخروى ظالمان ۲; ترس اخروى ظالمان ۱، ۳; حشر اخروى ظالمان ۱; خیرگى چشم ظالمان ۱، ۲، ۳; ذلت اخروى ظالمان ۱; ظالمان در قیامت ۱، ۲، ۳; عجز اخروى ظالمان ۲; عجله اخروى ظالمان ۱
  • ظلم: کیفر ظلم ۴; گناه ظلم ۴
  • عذاب: موجبات عذاب اخروى ۴
  • قیامت: اهوال قیامت ۱، ۲، ۳; خیرگى چشم در قیامت ۱، ۲، ۳
  • کیفر: مراتب کیفر اخروى ۴
  • گناه: گناه نابخشودنى ۴; گناهان کبیره ۴
  • معاد: معاد جسمانى ۵; معاد روحانى ۵

منابع