يونس ٣٨
کپی متن آیه |
---|
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ |
ترجمه
يونس ٣٧ | آیه ٣٨ | يونس ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَمْ»: بلکه. «إفْتَرَاهُ»: آن را خود به هم بافته است و به دروغ به خدا نسبت داده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ إِنْ کُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا... (۸) أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ... (۱۱) قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ... (۵)
فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ... (۰) فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ... (۰)
تفسیر
- آيات ۴۵ - ۳۷، سوره يونس
- نفى شاءنيت مفترى بودن ، از قرآن كريم در جمله : ((و ما كان هذا القرآن ان يفترى ...))
- مراد از: ((الذى بين يديه )) و معناى : ((تفصيل الكتاب )) و اشاره به وحدت همه اديانو اينكه اختلاف اديان در اجمال و تفصيل است
- تحدى قرآن كريم به اينكه سوره اى مانند قرآن بياوريد اختصاص به سور معينى ندارد
- فقط به فصاحت و بلاغت قرآن تحدى نشده ، بلكه از لحاظ معنى و محتواى قرآن نيزمبارزطلبى شده است
- تاءويل معارف و احكام قرآن از مقوله معانى الفاظ نيست . وجهل مشركين به اين تاءويل موجب تكذيب آنان شده است
- تقسيم امت اسلام به دو گروه : ايمان آورندگان و ايمان نياورندگان فسادگر
- مراد از اينكه در روز حشر، برانگيخته شدگان مى پندارند جز يك ساعت درنگ نكرده اند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «38»
بلكه مىگويند: قرآن را بافته (و به دروغ به خدا نسبت داده) است. بگو: اگر راست مىگوييد (كه قرآن، سخن بشر است، نه كلام خدا)، پس سورهاى همانند آن بياوريد و هر كه را غير از خدا مىتوانيد به يارى بخوانيد؟
نکته ها
قرآن چندين بار بر معجزه بودن كلام الهى و عجز جنّ و انس از آوردن مثل آن و به آوردن نظير قرآن، يا حتّى آيهاى همانند آن، تحدّى ومبارزه طلبيده است، از جمله در آيه 13 سورهى هود. از طرفى با اينكه در طول قرنها، ميليونها مخالف براى تضعيف قرآن وشكست اسلام، فعاليّتهاى بسيارى داشته و دارند، ليكن اين نداى مبارزه خواهانهى قرآن، تاكنون بىپاسخ مانده و تا قيامت بىجواب خواهد ماند.
جلد 3 - صفحه 571
امتيازاتِ قرآن
چون سخن از تحدّى قرآن است، به گوشهاى از امتيازات اين معجزهى جاودان الهى اشاره مىشود:
1. گنجاندن معارفى بلند در كلماتى كوتاه: مثلًا در مورد زن و مرد تعبير مىكند، «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ» «1» زنان لباس شما و شما لباس آنها هستيد. براى بيان سستى قدرتهاى غير الهى، آنها را به خانهى عنكبوت تشبيه مىكند. «2» و يا اينكه از آفريدن يك پشه آنان را ناتوان مىداند. «لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً» «3»
2. شيرينى كلام و نفوذ: هزار بار هم خوانده شود كهنه نمىشود، بلكه هر بار نكتهاى به دست مىآيد.
3. آهنگ و موسيقى كلام: طنين و آهنگ كلمات آن، مخصوص است و اگر آيهاى از قرآن در ميان سخنان هر عرب زبان، يا در ميانِ روايات باشد، مشخّص است.
4. جامعيّت قرآن: از برهان تا مثل، از دنيا تا آخرت و نيز مسائل خانوادگى، حقوقى، سياسى، نظامى، اخلاقى، تاريخى و ... را دربردارد.
5. واقعگرايى: محتواى آن مبتنى بر حدس و گمان نيست. حتى داستانهايش مستند و واقعى است.
6. همه گير و جهانى: مردم در هر سطح و هر كجا باشند، از آن بهره مىبرند و قرآن به صورت كتاب تخصّصى نيست.
7. ابدى: هر چه از عمر بشر و علوم مىگذرد، اسرار بيشترى از قرآن كشف مىشود.
8. رشد فزاينده: با داشتن بيشترين دشمن و ضربات فراوان، بيشترين رشد را در طول عمر خود داشته است.
9. معجزهاى در دست: اين معجزه در دست همه است و از نوع سخن و كلمه است كه در اختيار همه است.
10. هم معجزه و هم كتاب دستور و قانون است.
«1». بقره، 187.
«2». عنكبوت، 41.
«3». حج، 73.
جلد 3 - صفحه 572
11. از فردى درس نخوانده و در منطقهاى محروم از سواد است.
12. چيزى به آن افزوده يا از آن كاسته نشده است و مصون از تحريف است.
پیام ها
1- قرآن براى اثبات اعجاز خود، سادهترين راه را مطرح مىكند كه دعوت از مردم براى آوردن سورهاى مثل آن است. «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ»
2- نه تنها كلّ قرآن، بلكه حتّى يك سوره از آن هم معجزه است. «بِسُورَةٍ»
3- قرآن براى مبارزه طلبى، تخفيف هم داده و به آوردنِ يك سوره مثل قرآن هم قانع است. «بِسُورَةٍ»
4- مبارزه طلبى قرآن، مخصوص زمان و مكان معيّنى نيست، تا قيامت، تا پايان عمر بشر و در همه جاى زمين، اين درخواست مطرح است. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
5- مبارزه طلبى قرآن، مخصوص عوام نيست، بلكه همهى حقوقدانان، اديبان و نوابغ و ... را به مبارزه مىطلبد. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
6- در اين مبارزه طلبى، امكانات و نفرات خاصّى را تعيين نكرده است. «وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ»
7- در اين مبارزه طلبى، تحريك هم كرده است. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38)
بعد از آن حجت ديگر براى الزام منكرين قرآن بيان مىفرمايد:
أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ: آيا مىگوئيد افترا نموده است پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله قرآن را؟ اگر چنين است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از خود ساخته و به خدا نسبت داده. قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ: بگو اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله به اين جماعت، پس بياوريد سورهاى مثل قرآن در فصاحت و بلاغت و جامعيّت علوم و معارف، يعنى اگر احدى قدرت بر چنين كلامى دارد، شما كه اهل لسان و ماهر هستيد، بياوريد سورهاى مثل آن، و چون عاجزيد؛ پس بدانيد و آگاه شويد كه قرآن از كلام بشر نيست، بلكه وحى الهى و كلام سبحانى است. بعد ترقى در تحدّى فرمايد: وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ: و بخوانيد به كمك خود هر كه را كه قدرت دارد از غير خدا و استعانت جوئيد به او براى معارضه سوره مثل قرآن. إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد راستگويان در اينكه قرآن مفتريات غير خداى متعال است.
تنبيه- در اين آيه شريفه غايت تحدى و الزام حجت را فرمايد، بدين تقرير كه: عقل انفرادى شما وافى نيست در معارضه، پس اجتماع كنيد به معاونت و معاضدت يكديگر، زيرا عقول كثيره وقتى متحد و همت گمارند، به حسب متعارف توانائى يابند به امرى كه به تنهائى عاجز از آن باشند؛ و لكن اگر هم تماما مجتمع شويد، هر آينه باز عاجز گرديد، و به ثبوت عجز در حالت احماد و اجتماع ظاهر شود تعذر معارضه كه بشر مطلقا قادر نيست بر معارضه؛ پس مسلم آيد قرآن مجيد آيات حق است نه مفتريات خلق.
تتميم- تحدّى حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله به قرآن، مراتب مختلفه بوده:
1- تحدى به تمام قرآن چنانچه فرمايد: «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُ
ج5، ص 318
عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً» «1».
2- تحدى به ده سوره فرمايد: «قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ الايه» «2».
3- تحدى فرمود ايشان را به يك سوره كه: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» «3».
4- تحدى به حديثى مثل قرآن كه «فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ» «4».
5- تحدى به تمام خلق كه فرمود: «قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» «5» پس اين آخر مرتبه تحدى، و شمهاى از دلايل اعجاز كلام الهى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ ما كانَ هذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ الْكِتابِ لا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ (37) أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38) بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِينَ (39) وَ مِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا يُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ (40)
ترجمه
و نبوده است اين قرآن آنكه افتراء بسته شود از غير خدا ولى تصديق چيزى است كه در برابر آنست و بيان نوشته شده، نيست شكّى در آن از پروردگار جهانيان
آيا ميگويند افتراء بست آنرا بگو پس بياوريد سورهاى مانند آن و بخوانيد هر كه را توانائى داريد از غير خدا اگر باشيد راستگويان
بلكه تكذيب كردند آنچه را احاطه ننمودند بدانش آن و هنوز نيامده آنانرا مئال معانى آن همچنين تكذيب كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس بنگر چگونه بود انجام كار ستمكاران
و از آنها كسى است كه ايمان ميآورد بآن و از آنها كسى است كه ايمان نمىآورد بآن و پروردگار تو داناتر است به تباه كاران.
تفسير
نبوده است و نميباشد و صحيح نيست آنكه بوده باشد اين قرآن افتراء از خلق بر حقّ بلكه ميزان صحّت و سقم مطالب و شاهد صدق كتب سماويّه است كه بر انبياء سلف نازل شده چون اين كتاب بنفسه معجزه است و ساير كتب بخودى خود شاهد صدقى ندارند و نيز بيان و تفصيل كليّه احكام الهيّه بلكه تمام حقائق موجودات است و بنابراين شكّى نيست در آن كه از جانب خداوند عالم است با اين وصف آيا ميگويند اهل عناد كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اين آيات را از پيش خود جعل نموده و بخدا نسبت داده جاى تعجّب است بگو اگر گمان شما صحّت دارد و من افتراء بستم آنرا شما هم از پيش خودتان آياتى جعل كنيد بقدريكه بتوان گفت سورهايست مانند قرآن در فصاحت و بلاغت و علوّ معانى و صحّت مبانى و هر كس را هم ميخواهيد از فصحاء و بلغاء و علماء و حكماء عرب و عجم با خودتان همدست نمائيد و عرضه بداريد آنرا بر دانشمندان اگر راست ميگوئيد در اين نسبت و لازمه آن كه امكان اتيان بشر است بمانند قرآن چون شما هم مانند من عرب و فصيح و بليغ ميباشيد و چون آنها عاجز شوند حقّ بودن قرآن و صدق تو واضح و مبرهن گردد ولى علّت تكذيب آنها تو را در اينكه قرآن كلام خداوند است اين نيست كه آنها قادر براتيان مثل آنند بلكه سببش آنستكه تدبّر و تفكّر در معانى آن ننمودند و پى باسرار و حقائق و كنه آن نبردهاند و اخبار غيبيّه آن هنوز بوقوع نيامده تا صحّت و اعجازش آشكار
جلد 3 صفحه 21
شود و آنها به صرف تقليد و انس بدين آباء و اجداد خودشان و مخالفت احكام قرآن با هواى نفس تكذيب نمودند تو را و كتاب خدا را چنانچه امم سابقه بهمين جهات تكذيب نمودند كتب سماوى و انبياء عظام را و بپاداش ظلمى كه از اين تكذيب بر خودشان و ابناء نوعشان نمودند در دنيا و آخرت رسيدند و خواهند رسيد عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه از آنحضرت سؤال نمودند از امور بزرگ از قبيل رجعت و امثال آن فرمود اين مسائل هنوز وقت آنها نرسيده خداوند فرموده بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لمّا يأتهم تأويله و مانند اين حديث از امام صادق عليه السّلام هم نقل شده است و قمّى ره نقل فرموده نازل شده است اين آيه در رجعت كه تكذيب نمودند آنرا يعنى گفتند واقع نخواهد شد و در كافى و مجمع و عيّاشى از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه خداوند مخصوص نمود اين امّت را بدو آيه از كتاب خود يكى آنكه نگويند آنچه را نميدانند ديگر آنكه ردّ نكنند آنچه را نميدانند و قرائت فرمود قول خداوند الم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب ان لا يقولوا على اللّه الا الحقّ و قول خداوند بل كذّبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لمّا يأتهم تأويله را و بعضى از كسانيكه تكذيب نمودند كلام خدا و پيغمبر او را پس از مراجعه و تدبّر و تفكّر در آن و علم بتفسير و اطّلاع بر تأويلش ايمان ميآورند بآن و بعضى از كثرت بلادت و شدّت غباوت و فرط عناد و لجاج بعدا هم ايمان نمىآورند يا آنكه بعضى ايمان ميآورند بآن باطنا ولى ظاهرا انكار ميكنند براى اغراض فاسدهاى از قبيل حبّ جاه و مال و بعضى بعكسند كه ايمان نمىآورند باطنا بعلل مذكوره ولى ظاهرا قبول اسلام مينمايند براى خوف يا طمع يا اغراض فاسده ديگر و مؤيّد اينمعنى است روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام كه دسته دوّم اعداء محمد و آل محمدند بعد از او و نيز مؤيّد اينمعنى است ذيل آيه شريفه كه نسبت افساد بآنها داده شده است در علم خداوند و اين صفت انسب بحال آنها است از كفّار ظاهرى تامّل لازم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم يَقُولُونَ افتَراهُ قُل فَأتُوا بِسُورَةٍ مِثلِهِ وَ ادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُم صادِقِينَ (38)
آيا ميگويند که حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم افتراء بخدا بسته و اينکه قرآن را خود بهم بافته بگو اگر چنين است پس بياوريد شما بيك سوره مثل قرآن و هر قدر ميتوانيد و استطاعت داريد دعوت كنيد كساني را که با شما كمك كنند در آوردن يك سوره اگر شما هستيد راست گويان.
اينکه آيه شريفه تهديدش از ساير آيات در اينکه باب زيادتر است زيرا در يك جا تعبير بمثله فرموده قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الإِنسُ وَ الجِنُّ عَلي أَن يَأتُوا بِمِثلِ هذَا القُرآنِ لا يَأتُونَ بِمِثلِهِ وَ لَو كانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهِيراً بني اسرائيل آيه 90، و در جاي ديگر قناعت بده سوره كرده أَم يَقُولُونَ افتَراهُ قُل فَأتُوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِهِ مُفتَرَياتٍ وَ ادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُم صادِقِينَ هود آيه 16، و در اينجا اكتفاء
جلد 9 - صفحه 387
بيك سوره و لو سور قصار باشد فرموده أَم يَقُولُونَ افتَراهُ ترديد از خداوند نيست بلكه معني اينست که مشركين نسبتهاي ناروايي بحضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم زدند كذّابش گفتند، ساحرش ناميدند، مجنونش خواندند يكي از نسبتها اينكه آن قرآن مجيد را از مفتريات او شمردند حتي گفتند که ديگران هم او را اعانت و كمك كردند وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِن هَذا إِلّا إِفكٌ افتَراهُ وَ أَعانَهُ عَلَيهِ قَومٌ آخَرُونَ فرقان آيه 5.
قُل فَأتُوا بِسُورَةٍ مِثلِهِ يك سوره و لو مشتمل بر سه آيه باشد مثل سوره كوثر و سوره عصر وَ ادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دُونِ اللّهِ هر قدر ميتوانيد براي آوردن يك سوره از فصحاء و بلغاء و دانشمندان و شعراء زبردست دعوت كنيد غير از خداوند متعال إِن كُنتُم صادِقِينَ در اينکه نسبت افتراء زيرا پيغمبر يك بشري بيش نيست اگر از خود بافته بود ديگران هم قدرت داشتند و چون تا دامنه قيامت همچه قدرتي بر احدي نيست معلوم ميشود که اينکه دعوي كذب محض است و اينکه قرآن كلام حق است و معجزه باقيه رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 38)- در این آیه دلیل سومی بر اصالت قرآن ذکر کرده، میگوید: «آنها میگویند این قرآن را پیامبر صلّی اللّه علیه و آله به دروغ به خدا نسبت داده، به آنها بگو: اگر
ج2، ص291
راست میگویید شما هم مثل یک سوره آن را بیاورید، و از هر کس میتوانید غیر از خدا برای همکاری دعوت کنید» ولی هرگز توانایی بر این کار را نخواهید داشت، به همین دلیل ثابت میشود که این وحی آسمانی است (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
این آیه از جمله آیاتی است که با صراحت اعجاز قرآن را بیان میکند نه تنها همه قرآن را بلکه حتی اعجاز یک سوره را، و از همه جهانیان بدون استثناء دعوت میکند که اگر معتقدید این آیات از طرف خدا نیست همانند آن و یا لااقل همانند یک سوره آن را بیاورید.
نکات آیه
۱ - «ساختگى بودن» از برچسبهاى شرک پیشگان عصر بعثت به قرآن و در راستاى مبارزه آنان با پیامبر اکرم (ص) بود. (و ما کان هذا القرءان أن یفترى ... أم یقولون افتریه)
۲ - آموزش بحث و احتجاج با مشرکان به پیامبر(ص) از سوى خداوند (أم یقولون افتریه قل فأتوا بسورة مثله)
۳ - ساختار قرآن، ساختارى سوره سوره (قل فأتوا بسورة مثله)
۴ - قرآن، معجزه جاودان حضرت محمّد(ص) و گواه صدق نبوت آن حضرت (أم یقولون افتریه قل فأتوا بسورة مثله)
۵ - تحدى و دعوت مشرکان از سوى پیامبر(ص) به آوردن سوره اى همانند سوره قرآن (أم یقولون افتریه قل فأتوا بسورة مثله)
۶ - ناتوانى بشر از آوردن سوره اى همانند یکى از سوره هاى قرآن، نشانه بارز آسمانى بودن قرآن است. (قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون اللّه إن کنتم صدقین)
۷ - غیر خدا، توانایى ساختن سوره اى همانند کوچکترین سوره قرآن را ندارد. (قل فأتوا بسورة مثله و ادعوا من استطعتم من دون اللّه)
موضوعات مرتبط
- احتجاج: روش احتجاج ۲
- انسان: عجز انسان ها ۶
- خدا: اختصاصات خدا ۷ ; تعالیم خدا ۲
- قرآن: افترا به قرآن ۱ ; بىنظیرى قرآن ۵، ۶، ۷ ; ساختار قرآن ۳ ; نشانه هاى وحیانیت قرآن ۶ ; نقش قرآن ۴ ; ویژگیهاى قرآن ۳، ۴، ۷
- محمّد(ص): تعلّم محمّد(ص) ۲ ; جاودانگى معجزه محمّد(ص) ۴ ; دعوتهاى محمّد(ص) ۵ ; گواهان نبوت محمّد(ص) ۴ ; محمّد(ص) و مشرکان ۲، ۵ ; معلم محمّد(ص) ۲
- مشرکان: احتجاج علیه مشرکان ۲ ; افتراهاى مشرکان صدر اسلام ۱ ; روش مبارزه مشرکان ۱ ; مشرکان صدر اسلام و قرآن ۱ ; مشرکان صدر اسلام و محمّد(ص) ۱
- موجودات: عجز موجودات ۷
منابع