النحل ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۰۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن جزییات آیه)
کپی متن آیه
هُوَ الَّذِي‌ أَنْزَلَ‌ مِنَ‌ السَّمَاءِ مَاءً لَکُمْ‌ مِنْهُ‌ شَرَابٌ‌ وَ مِنْهُ‌ شَجَرٌ فِيهِ‌ تُسِيمُونَ‌

ترجمه

او کسی است که از آسمان، آبی فرستاد، که نوشیدن شما از آن است؛ و (همچنین) گیاهان و درختانی که حیوانات خود را در آن به چرا می‌برید، نیز از آن است.

|اوست كه از آسمان آبى فرستاد كه از آن مى‌نوشيد و از آن درخت و گياه مى‌رويد كه در آن [چهارپايان را] مى‌چرانيد
اوست كسى كه از آسمان، آبى فرود آورد كه [آب‌] آشاميدنى شما از آن است، و روييدنى‌[هايى‌] كه [رمه‌هاى خود را] در آن مى‌چرانيد [نيز] از آن است.
اوست خدایی که آب باران را از آسمان فرو فرستاد که هم از آن می‌آشامید و هم درخت و گیاه از آن می‌روید که به میوه آن شما، و به برگش حیوانات شما، برخوردار می‌شوید.
اوست که از آسمان، آبی برای شما نازل کرد که بخشی از آن نوشیدنی است و از بخشی از آن درخت و گیاه می روید که [دام هایتان] را در آن می چرانید.
اوست كه از آسمان برايتان باران نازل كرد. از آن مى‌نوشيد و بدان گياه مى‌رويد و چارپايان را مى‌چرانيد.
او کسی است که از آسمان آبی فرو فرستاد که آشامیدنی شما از آن است و از همان گیاهان می‌روید که در آن [چارپایانتان را] می‌چرانید
اوست آن كه از آسمان آبى فرو فرستاد كه شما را از آن آشاميدنى است و از آن درخت و گياه مى‌رويد كه در آن [چارپايان را] مى‌چرانيد
او کسی است که از آسمان آبی فرو فرستاده است (که مایه‌ی حیات است) و شما از آن می‌نوشید (و زلال و گوارایش می‌یابید) و به سبب آن گیاهان و درختان می‌رویند و شما حیوانات خود را در میان آنها می‌چرانید.
اوست کسی که از آسمان، آبی فرود آورد که برایتان از آن آشامیدنی و روییدنی(هایی) است (که رمه‌های خود را) در آن می‌چرانید.
او است آنکه فرستاد از آسمان آبی برای شما از آن است نوشابه و از آن است درختی که در آن می‌چرانید

It is He Who sends down for you from the sky water. From it is drink, and with it grows vegetation for grazing.
ترتیل:
ترجمه:
النحل ٩ آیه ١٠ النحل ١١
سوره : سوره النحل
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِنَ السَّمَآءِ»: از جانب آسمان. از ابر. «شَرابٌ»: نوشیدن. «شَجَرٌ»: درختان. گیاهان (نگا: روح‌المعانی). «فِیهِ»: در آن. مرجع ضمیر (ه) واژه (شَجَرٌ) است. «تُسِیمُونَ»: حیوانات را می‌چرانید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ «10»

اوست آنكه براى شما از آسمان آبى فرستاد كه نوشيدنى شما از آن است و گياهانى كه (چهارپايان خود را) در آن مى‌چرانيد، (نيز) از آن است.

نکته ها

«تُسِيمُونَ» از «اسامة» به معناى چراندن حيوانات در علف‌زار است.

«شَجَرٌ» در زبان عربى معناى عامى دارد كه شامل هرگونه گياهى، چه درخت و چه بوته مى‌شود. چنانكه در آيه 146 سوره صافّات در موردِ كدو مى‌فرمايد: «شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ»، با آنكه كدو، بوته دارد نه درخت.

پیام ها

1- نزول باران تصادفى نيست، با اراده‌ى خداوند است. «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ»

2- نزول باران بر اساس بهره‌مندى انسان‌هاست. «لَكُمْ»

3- از يك آب انسان، گياه و حيوان بهره‌مند مى‌شوند. مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ «10»

بعد از آن بيان نعمتهاى ديگر مى‌فرمايد:

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ‌: حق سبحانه ذاتى است كه به قدرت كامله نازل مى‌فرمايد از آسمان به توسط ابر، باران را براى شما. مِنْهُ شَرابٌ‌:

قسمتى از باران آبى است كه مى‌آشاميد آنرا. وَ مِنْهُ شَجَرٌ: و قسمتى از آن سبب روئيدن و پرورش يافتن درختان شما است كه بعضى آنها ميوه‌دار و بعضى هيزم و برخى نباتات است. فِيهِ تُسِيمُونَ‌: در آن مى‌چرانيد مواشى خود را.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ الْخَيْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِيرَ لِتَرْكَبُوها وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُونَ «8» وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْها جائِرٌ وَ لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ «9» هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً لَكُمْ مِنْهُ شَرابٌ وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِيهِ تُسِيمُونَ «10» يُنْبِتُ لَكُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّيْتُونَ وَ النَّخِيلَ وَ الْأَعْنابَ وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «11» وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ «12»

وَ ما ذَرَأَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ «13»

ترجمه‌

- و اسبان و استران و خران را تا سوار شويد آنها را و باشد آرايشى و مى‌آفريند آنچه را نميدانيد

و بر خدا است ارائه راستى راه و برخى از آن منحرف باشند و اگر بخواهد هر آينه هدايت كند شما را تمامى‌

او است كه نازل نمود از آسمان آب را براى شما از آن است نوشيدنى و از آنست روئيدنى كه در آن ميچرانيد

ميروياند براى شما بآن كشت و زيتون و درختان خرما و انگورها را و از تمامى ميوجات همانا در اين هر آينه نشانه‌اى است براى گروهى كه فكر ميكنند

و مسخّر كرد براى شما شب و روز و آفتاب و ماه را و ستاره‌ها مسخر شدگانند بفرمان او همانا در اين هر آينه نشانه‌ها است براى گروهى كه تعقّل ميكنند

و آنچه آفريد


جلد 3 صفحه 273

براى شما در زمين كه مختلف است انواعش همانا در اين هر آينه نشانه‌اى است براى گروهى كه توجّه ميكنند.

تفسير

عطف است بر انعام در آيات سابقه يعنى و خلق فرمود خداوند گروه اسبان و قاطرها و الاغها را براى آنكه سوار شويد آنها را و براى آنكه زينت و آرايش و نمايش شما باشند و اين منافات ندارد با آنكه گوشت آنها حلال باشد چون ممكن است خوردن گوشت آنها مقصود از خلقتشان نباشد ولى ممنوع هم نباشد و نيز خداوند خلق فرموده و ميفرمايد چيزهائى را كه شما نميدانيد از مخلوقات عجيبه دريائى و صحرائى چنانچه قمّى ره فرموده يا از انواع حيوان و نبات و جماد كه گفته‌اند و همه مورد استفاده و انتفاع بنى آدم واقع شده و خواهد شد و محتمل است شامل شود مراكب سريع السيرى را كه اخيرا اختراع شده چون علاوه بر آنكه مواد آنها مخلوق الهى است بفكر بشر كه از مواهب الهيّه است درست شده و بحول و قوّه او حركت ميكند و بر خدا از باب لطف واجب است كه ارائه فرمايد به بندگان سبيل قصد يعنى راه راست و مستقيم و موصل بمقصود اصلى از خلقت را كه راه معرفت و عبادت حقّ است چون بعضى راهها جائر يعنى منحرف از حقّ و مايل بباطل است و خداوندى كه امر فرموده مردم را به پيمودن راه راست براى مصلحت خودشان از باب لطف و رحمت بايد آن راه را هم ارائه فرمايد بآنها تا از راه كج نروند و از قصد و مقصد و مقصود باز نمانند لذا بآنها عقل مرحمت فرموده كه چراغ راه هدايت است و براى ايشان پيغمبر و امام تعيين فرموده تا بيان معارف و احكام نمايند و هر جا كه بنور عقل براى كمى استعداد محلّ روشن نشود بنور مشعلهاى هدايت منوّر و مبيّن گردد ولى باز بعضى از بندگان بسوء اختيار خودشان نور عقل را در وجود خودشان خاموش و از مشعلهاى هدايت اعراض ميكنند و براه كج ميروند و بمقصود نميرسند و اگر خدا بخواهد همه را بمقصد و مقصود ميرساند بدون پيمودن راه ولى اين منافى با غرض و قصد است چون حكمت و مصلحت و لذت در آنستكه با پيمودن راه و اعمال اختيار و تهيّه استحقاق معشوق ازلى را تا ابد در بر گيرند و از نعيم دائم بر خوردار شوند او آنچنان خداوند رحيم مهربانى است كه باران رحمت خود را از آسمان بر زمين نازل فرمود براى‌


جلد 3 صفحه 274

بندگان تا پاره‌اى از آن بهترين مشروب گواراى آنها باشد و پاره‌اى از آن بصورت شجر كه روئيدنى ساق دار يا مطلق روئيدنى است در آيد و در آن و از آن حيوانات خودشان را بدون زحمت چرا دهند ميروياند بسبب و ببركت آن زراعت و درخت زيتون را كه از روغن آن بهره زيادى ميبرند و درختان خرما و انگورهاى گوناگون را كه باين ملاحظه از آن دو بصيغه جمع تعبير شده و بملاحظه كثرت وجود اين سه نوع درخت در عربستان كه مورد نزول آيه است يا بملاحظه كثرت منافع آنها در همه جا تخصيص بذكر يافته و نيز ميروياند ببركت باران در همه جا از همه ميوجات هر چه و هر قدر مناسب و ملائم با حال و مزاج بندگان باشد و در اين نزول باران و بروز اشجار و ميوجات گوناگون از آب و خاك كه هر يك حقيقتى مباين با آن حقايق است نشانه بزرگى است بر وحدت و عظمت و قدرت و حكمت الهى نهايت آنكه قدرى فكر ميخواهد كه انسان بفهمد اينها كار طبيعت بى‌شعور نيست عوامل طبيعى كه آب و خاك و هوا و آفتاب است همه جا وجود دارد پس اين اختلافات از جهت جنس و نوع و صنف و شخص و رنگ و بو و طعم و خواص و منافع و آثار از كجا است آن هم تمام بر وفق حكمت و مصلحت رعيّت آيا ميتوان مخصّصى جز اراده حكيم رحيم و قادر عظيم براى آن تصوّر نمود و اگر گفته شود شب و روز و آفتاب و ماه و ستارگان همه مؤثرند در تكوين روئيدنيها و آنها مختلف در حقيقت و آثارند ممكن است اين اختلافات از عمل آنها در روئيدنيها پيدا شده باشد جواب آنستكه خداوند شب و روز و آفتاب و ماه را مسخر نموده كه براى بندگان پديدار و كار گذار شوند تا در شب عبادت و استراحت نمايند و در روز بكسب و كار بپردازند و از منافع آفتاب و ماه بهره‌مند گردند و ستارگان تمامى مسخّر بفرمان حقند و از خود اراده ندارند و همه بر نفع بنى آدم گردش ميكنند مثل آنكه تمام مسخّر آنها باشند.

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند

تا تو نانى بكف آرى و بغفلت نخورى‌

همه از بهر تو سر گشته و فرمانبردار

شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌

و در اين مسخّر بودن فلكيّات نشانه‌هاى بسيارى است كه دلالت بر وحدانيّت و عظمت و علم و قدرت و حكمت مدبّر و محرّك و صانع آنها مينمايد نهايت آنكه عقلاء


جلد 3 صفحه 275

و دانشمندان پى بآن ميبرند آن هم بعد از اعمال نظر و عقل تا دريابند كه اينها همه متحرّكند و متحرك محرّك ميخواهد و محرّك كلّ نميشود متحرّك باشد چون متحرّك محتاج بمحرك است پس بايد ساكنى باشد كه تمام حركات باراده او منتهى شود و غير از خداوند در عالم هر چه هست متغيّر و متحرك در طريق استكمال است فقط ذات اقدس واجب الوجود است كه منزّه و مبرّى است از امكان و حدوث و تغير و تبدّل و زوال و استكمال و چون فهم اين معانى بسهولت ممكن نبود در كلام الهى اين آيات اختصاص بكسانيكه تعقّل ميكنند داده شده و نيز مسخّر فرمود براى بنى آدم آنچه را خلق فرمود براى آنها در زمين از انواع حيوانات و اصناف نباتات و اجناس معدنيات رنگارنگ و گوناگون كه هر يك در حدّ وجودى خود داراى رنگ و طعم و طبع و بو و اثرى است كه با ديگرى اختلاف دارد با آنكه عوامل طبيعى زمينى و آسمانى در آنها بيك نحو مؤثر است حال از اختلاف اجناس و انواع و اصناف و اشخاص صرف نظر ميكنيم چون تفاوتش واضح و بيانش موجب تطويل است اختلاف اجزاء يك فرد انار را مثلا ملاحظه كنيد كه پوست و گوشت و ورق و حبّه و هسته‌اش هر يك داراى رنگ و طعم و طبع و بو و اثر مخصوصى است كه در ديگرى نيست و اينجا باندك توجّهى معلوم ميشود كه صانع عليم حكيم چه صنعى براى بنى آدم فرموده و چه جعبه پر در و ياقوتى بدست او داده آيا سزاوار است اين را صنع طبيعت بى‌شعور كه در همه جا بيك نحو وجود و تأثير دارد دانست تعالى شأنه عمّا يقول الظالمون علوا كبيرا و باين جهت فرموده در اين آيتى است براى كسانيكه متذكّر شوند يعنى صرف توجّه كافى است ديگر تفكّر و تعقّل هم لازم ندارد و اينكه از تمام اختلافات باختلاف الوان تعبير فرموده باين ملاحظه است كه آنچه ديده ميشود رنگ است و اختلاف رنگ نوعا با ساير اختلافات وجود دارد علاوه بر آنكه الوان در كلام عرب بر انواع و اصناف و اشكال و ساير امتيازات اطلاق ميشود چنانچه در فارسى هم ميگويند چند رنگ ميوه و غذا و مرادشان چند نوع و قسم است و كلمه ما در صدر اين آيه عطف است بر الليل در آيه سابقه و مختلفا حال است از آن و سخر لكم عامل در آنست.


جلد 3 صفحه 276

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


هُوَ الَّذِي‌ أَنزَل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً لَكُم‌ مِنه‌ُ شَراب‌ٌ وَ مِنه‌ُ شَجَرٌ فِيه‌ِ تُسِيمُون‌َ «10»

خداوند ‌آن‌ خدائيست‌ ‌که‌ نازل‌ فرمود ‌از‌ طرف‌ آسمان‌ آب‌ بلكه‌ يك‌ قسمت‌ ‌آن‌ ‌را‌ مي‌آشاميد و يك‌ قسمت‌ ‌آن‌ اشجاريست‌ ‌که‌ حيوانات‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌چرانيد هُوَ الَّذِي‌ أَنزَل‌َ مِن‌َ السَّماءِ ماءً لَكُم‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ يك‌ ربع‌ كره‌ زمين‌ ‌از‌ كره‌ آب‌ خارج‌ ‌است‌ و مرتفع‌ ‌از‌ آب‌ مشروب‌ نمي‌شود و ‌اينکه‌ ربع‌ مسكون‌ احتياج‌ شديد بآب‌ دارد خداوند بقدرت‌ كامله‌ ‌خود‌ بتوسط اشعه‌ شمس‌ ‌از‌ كره ماه‌ بخار متصاعد مي‌شود و ‌در‌ فضاء بالا متراكم‌ مي‌شود و تشكيل‌ ابر ميدهد و بتوسط تموج‌ هوا تشكيل‌ باد ميدهد و ابرها

جلد 12 - صفحه 89

‌را‌ حركت‌ ميدهد بالاي‌ ‌اينکه‌ ربع‌ مسكون‌ و هوايي‌ ‌که‌ ‌در‌ ابرها محبوس‌ ‌شده‌ ميخواهد خارج‌ شود تشكيل‌ رعد و برق‌ مي‌دهد و آبهاي‌ ‌آن‌ نازل‌ مي‌شود ‌در‌ ‌هر‌ نقطه‌ ‌که‌ مأموريت‌ دارد ميبارد.

مِنه‌ُ شَراب‌ٌ ‌من‌ تبعيضيه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آب‌ باران‌ ‌براي‌ شرب‌ انسان‌ بلكه‌ جميع‌ حيوانات‌ ‌از‌ انعام‌ و طيور و وحوش‌ محفوظ مي‌ماند و ‌در‌ اعماق‌ زمين‌ تشكيل‌ چاهها و چشمه‌ها مي‌دهد و ‌بر‌ سطح‌ زمين‌ تشكيل‌ رودخانه‌ها و نهرها ميدهد بلكه‌ نوع‌ مأكولات‌ ‌هم‌ احتياج‌ بضميمه‌ آب‌ دارد مثل‌ مطبوخات‌ و خبوز و غيرها، وَ مِنه‌ُ شَجَرٌ و يك‌ قسمت‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ آب‌ ‌در‌ اصول‌ اشجار و ريشه‌هاي‌ نباتات‌ فرو ميرود و ‌آنها‌ بقوه جاذبه‌ ‌خود‌ ‌آن‌ ‌را‌ جذب‌ مي‌كنند و باعث‌ رشد و نمو ‌آنها‌ مي‌شود (‌فيه‌) ‌يعني‌ ‌در‌ شجر و نبات‌ (تسيمون‌) مأكولات‌ حيوانات‌ ميشود و انعام‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌چرانيد بعلاوه‌ فوائد ديگر ‌که‌ ‌بر‌ باران‌ مترتب‌ ميشود ساختمانها تلطيف‌ هوا دفع‌ امراض‌ ازاله‌ ميكربات‌ و ‌غير‌ اينها جل‌ الخالق‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- در این آیه باز به سراغ نعمتهای مادی می‌رود تا حس شکرگزاری انسانها را برانگیزد، آتش عشق خدا را در دلهایشان بیفروزد، و آنها را به شناخت بیشتر بخشنده این نعمتها دعوت کند.

می‌گوید: «او کسی است که از آسمان آبی فرستاد» (هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).

آبی حیات بخش، زلال، شفاف، و خالی از هرگونه آلودگی «که نوشیدن شما از آن است» (لَکُمْ مِنْهُ شَرابٌ).

«و نیز گیاهان و درختانی از آن به وجود می‌آید که (حیوانات خود را) در آن به چرا می‌فرستید» (وَ مِنْهُ شَجَرٌ فِیهِ تُسِیمُونَ).

بدون شک منافع آب باران تنها نوشیدن انسان و روییدن درختان و گیاهان نیست، بلکه شستشوی زمینها، تصفیه هوا، ایجاد رطوبت لازم برای طراوت پوست تن انسان و راحتی تنفس او، و مانند آن همه از فوائد باران است، ولی از آنجا که دو قسمت یاد شده، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده روی آن تکیه شده.

نکات آیه

۱- نزول آب (باران) از آسمان، تنها به دست خداست. (هو الذى أنزل من السّماء ماء)

۲- فرستادن آب (باران) از آسمان (ابر) از نشانه هاى توحید است. (سبحنه و تعلى عمّا یشرکون ... هو الذى أنزل من السّماء ماء)

۳- رویش گیاهان و به وجود آمدن مراتع و جنگلها، در اثر نزول باران است. (أنزل من السّماء ماء ... و منه شجر) «شجر» شامل گیاه بدون ساقه و با ساقه مى شود که از آنها به مراتع و جنگلها تعبیر شد.

۴- چراى دامها از جمله فواید مرتعها و گیاهان است. (و منه شجر فیه تسیمون) «تسیمون» (از اسامة) به معناى چرانیدن گوسفندان است.

۵- آبهاى زمین در گذشته از آسمان فرود آمده است. (هو الذى أنزل ... تسیمون . ینبت) به اینکه باریدن باران منحصر به زمان گذشته نبود. اما از آن با فعل «أنزل» به صورت ماضى تعبیر شده است; ولى «تسیمون» و «ینبت» به صورت مضارع بیان گردیده، در صورتى که اینها از نتایج باران است. از این رو مى توان استفاده کرد که مقصود از «أنزل» در این جا، بارانهاى معمولى که از ابرها فرو مى ریزند نیست; بلکه اشاره به بارانهایى است که قبلاً بر زمین باریده است تا زمین سرد شده و آب در نقاط کم ارتفاع و نیز طبقات زمین ذخیره گشته است.

۶- بهره بردارى از آب و گیاه حق همگانى است (هو الذى أنزل من السّماء ماء لکم منه شراب و منه شجر فیه تسیمون . ینبت لکم)

موضوعات مرتبط

  • آب: استفاده از آب ۶; منابع آب ۵
  • آسمان: فواید آسمان ۱
  • آیات خدا: آیات  آفاقى ۲ ا
  • موال عمومی ۶:
  • انسان: حقوق انسان ۶
  • باران: بارش باران ۲; فواید باران ۳; منشأ باران ۱، ۵
  • توحید: توحید افعالى ۱; دلایل توحید ۲
  • جنگلها: عوامل پیدایش جنگلها ۳; فواید جنگلها ۴
  • چهارپایان: چراى چهارپایان ۴
  • حقوق: حق تمتع ۶
  • خدا: اختصاصات خدا ۱
  • زمین: تاریخ زمین ۵
  • گیاهان: استفاده از گیاهان ۶; عوامل رویش گیاهان ۳; فواید گیاهان ۴

منابع