الحجر ٤٦
کپی متن آیه |
---|
ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ |
ترجمه
الحجر ٤٥ | آیه ٤٦ | الحجر ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بِسَلامٍ»: به سلامت. با درود خدا و دربانان بهشت و فرشتگان به شما (نگا: رعد / ، یس / ، زمر / ). «آمِنِینَ»: در امن و در امان.
تفسیر
- آيات ۲۶ - ۴۸،سوره حجر
- معناى خلقت انسان از ((صلصال من حماء مسنون ))
- توضيحاتى درباره معناى لغوى ((جن ))
- آيا ((جان )) همان جن است ؟!
- بحث در مبداء خلقت جن و تناسل و ذيريه داشتن او
- معناى كلمه ((بشر)) و نكته اى كه در التفات از تكلم به غيب در آيه : ((و اذاقال ربك )) هست
- معناى ((سويته )) و ((نفخت فيه من روحى )) و توضيحى در رابطه بين روح و بدن
- اشاره به وجه استثناء ابليس از ملائكه با اينكه او از جن است و نه از ملائكه
- وجه تقييد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: ((ان عليك اللعنة الى يوم الدين ))
- وجه اينكه خداوند لعنت خود را به ابليس اختصاص داد ((عليك لعنتى ))
- وجه تقيد و تحديد لعنت بر شيطان تا روز جزا در: ((ان عليك اللعنة الى يوم الدين ))
- ابليس ماءمور به سجده بر نوع بشر بودند نه تنها آدم
- روزى كه تا آن به شيطان مهلت داده شده روز قيامت نيست !
- ((وقت معلوم )) به چه معناست و براى چه كسى معلوم است ؟!
- توضيح در مورد نسبت اغواء به خدا در ((رب بما اعوتينى ...))
- وجوهى كه مفسران براى توجيه حمل جمله : ((بما اغويتنى )) براضلال ابتدائى خدا ذكر كرده اند
- جواب كلى به مفسران مزبور
- معناى جمله : ((لا زينن لهم فى الارض )) و دلالت آن بر اينكه زمين ظرف اغواى شيطاناست
- مراد از ((عبادت مخلصين )) كه از اغواى شيطان مصون هستند
- معناى بر خدا بودن راه شيطان ((هذا صراط على مستقيم )
- آيه : ((ان عبادى ليس لك عليهم سلطان ...)) متضمن سه جواب به ابليس است
- رواياتى چند درباره نفخ روح در كالبد آدم عليه السلام
- مقصود از ((عبادى )) و استثناء در آيه شريفه و نقد نظر مفسران در اين خصوص
- اثبات سلطنت و ولايت براى ابليس ، با سلطنت مطلقه خدا منافات ندارد
- معناى اينكه جهنم هفت در دارد: ((لها سبعة الواب ...))
- ((متقين )) در آيه : ((ان متقين فى جنات ...)) اعم از ((مخلصين )) در آيه : ((الا عبادكمنهم المخلصين )) است
- نقد و ابطال سخن ((فخر رازى )) كه گفته است مراد از ((متقين )) كسانى است كه ازشرك بپرهيزند
- بيان حال متقين در ورودشان به بهشت
- قضاهاى رانده شده اى كه در قرآن حكايت شده است
- رواياتى درباره نفخ روح در كالبد آدم عليه السلام
- چند روايت درباره وقت يوم معلوم در آيه ((فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم ))
- روايتى در بيان مراد از درهاى جهنم در ذيل جمله : ((لها سبعة ابواب ...))
- چند روايت در تفسير و بيان مراد جمله : ((اخوانا على سرر متقابلين ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «45» ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ «46»
همانا پرهيزكاران در باغها و (كنار) چشمه سارانند. (به آنان خطاب مىشود:) با سلامت و امنيّت به باغها وارد شويد.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ (46)
ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ: به ايشان گويند داخل شويد در اين بهشتها به سلامتى از آفات و ايمن شدگان از مكروهات و مضرات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (45) ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ (46) وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ (47) لا يَمَسُّهُمْ فِيها نَصَبٌ وَ ما هُمْ مِنْها بِمُخْرَجِينَ (48) نَبِّئْ عِبادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (49)
وَ أَنَّ عَذابِي هُوَ الْعَذابُ الْأَلِيمُ (50)
ترجمه
همانا پرهيزكاران هستند در باغها و سر چشمهها
گويند داخل شويد در آنها بسلامتى ايمنان
و بيرون نموديم آنچه بود در سينههاى ايشان از كينه برادرانند نشستگان بر تختها برابر يكديگر
نميرسد ايشانرا در آن تعبى و نباشند از آن بيرون شدگان
خبر ده بندگان مرا كه همانا منم آمرزنده مهربان
و همانا عذابم آنست عذاب دردناك.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان جايگاه اتباع شيطان جايگاه ابدى اهل تقوى و پرهيزكارى را كه احتراز از موافقت با هواى نفس و متابعت شيطان نمودهاند
جلد 3 صفحه 256
بيان فرموده كه آنها در باغها و چشمه سارها جاى دارند يا در بوستانهائى هستند كه در آنها چشمههاى آب و شير و شربت و شراب جارى است و ملائكه بايشان ميگويند داخل شويد در اين باغها بسلامتى و ايمنى از آفات و بليّات بامر خداوند متعال و متنعم شويد بنعم آن بدون انقطاع و زوال و يكى از خوشبختيهاى مهم آنها آنست كه قبلا خداوند كينه و عداوت و عناد و لجاج و حقد و حسد را از دلهاى آنها بيرون كرده و ايشان منزّه از اين صفات و مبرّى از تمامى آنها وارد بهشت ميشوند و برادروار در مقابل يكديگر بر تختهاى زرنگار مىنشينند و هيچگاه رنج و تعب و مشقّتى بر ايشان وارد نميشود و از آنجا بيرون نميروند و تا خدا خدائى دارد باقى و برقرار خواهند بود و نبايد گناهكاران مأيوس از اين رحمت رحيميّه باشند بلكه بايد بدانند كه بتوبه و انابه ميتوانند خود را از گناه پاك و باستحقاق نيل اين مقام برسانند لذا خداوند به پيغمبر خود امر ميفرمايد كه به بندگان من خبر ده كه من آمرزنده و مهربانم ولى اگر اصرار بر معصيت داشته باشند عذاب من هم سخت و دردناك است تا مقام خوف و رجاء آنها كامل گردد و از آثارش بهرهمند شوند و در كافى و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه و اللّه كسانى كه خداوند فرموده دلهاى ايشانرا از كينه پاك كرديم شمائيد و در روايت ديگر است كه و اللّه اراده نفرموده است باين غير شما را و ظاهرا مراد از شما شيعيان و مراد از غير اهل خلافند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ادخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ (46)
خطاب بمتقين است (که داخل شويد در آن بهشتها با سلامت و ايمن باشيد از عذاب الهي) اينکه خطاب در روز قيامت موقعي که تمام در صحراي محشر جمع ميشوند بتمام متقين بجميع درجات تقوي ميشوند که (ادخلوها) و اينکه امر نه وجوب دخول را دلالت دارد نه استحباب و لو اينكه در اصول معين شده که ظاهر امر وجوبست، بلكه مراد اجازه در دخولست چون مادامي که اجازه صادر نشده احدي حق دخول ندارد و فقط اجازه مختص بأهل تقوي است يعني غير مؤمن هر که باشد و هر چه باشد مقصر، يا قاصر حق دخول ندارد چه استحقاق عذاب داشته باشد چه نداشته باشد، فقط اطفال مؤمنين همين نحوي که در دنيا تابع اشرف ابوين هستند و احكام مؤمن بر آنها جاري ميشود در قيامت هم بتبع اشرف أبوين داخل در بهشت ميشوند ولي اطفال كفار چون تكليف نداشتند بتبع پدر و مادر داخل جهنم نميشوند بلي در دنيا تابع آنها هستند در أحكام كفر (بسلام) ممكن است مراد سلامتي از كليه آفات و بليات حتي موت باشد که دليل بر خلود است، و ممكن است تحية و درود باشد چنانچه ميفرمايد:
تَحِيَّتُهُم فِيها سَلامٌ إبراهيم آيه 23.
تَحِيَّتُهُم يَومَ يَلقَونَهُ سَلامٌ احزاب آيه 43.
(آمنين) از عذاب الهي و غضب پروردگاري و سخط خداوندي.
45
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- دوم و سوم: سپس به دو نعمت مهم معنوی که «سلامت» و «امنیت» است اشاره میکند، سلامت از هرگونه رنج و ناراحتی، و امنیت از هرگونه خطر، میگوید: فرشتگان الهی به آنها خوش آمد گفته، میگویند: «داخل این باغها شوید با سلامت و امنیت کامل» (ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِینَ).
نکات آیه
۱- دعوت از تقواپیشگان براى ورود به بهشت، همراه با سلامت و امنیت کامل و به دور از هرگونه رنج، درد، ناخوشى و ناامنى است. (ادخلوها بسلم ءامنین) «باء» در «بسلام» در معناى «مصاحبت» به کار رفته است.
۲- تقواپیشگان، مجاز به ورود به هر قسمتى از باغهاى بهشتند.* (ادخلوها بسلم ءامنین) ذکر جمله «ادخلوها»، پس از آنکه گفته شد «متقین در بهشت قرار خواهند داشت»، ممکن است از این جهت باشد که آنان، در آزاد بودن در بخشهاى مختلف تردید داشته باشند که به آنها گفته مى شود: «با سلامت و امنیت وارد هر بخشى مى توانند بشوند».
۳- متقین با سلام و خوشامدگویى، وارد بهشت مى شوند. (ادخلوها بسلم ءامنین) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مقصود از «سلام» همان سلام و درود گفتن متعارف باشد که جزء فرهنگ مسلمانان است.
۴- تقوا، پیامددار فرجامى سعادتمند همراه با سلامتى و امنیت کامل در آخرت (إن المتقین فى جنّ-ت ... ادخلوها بسلم ءامنین)
۵- سلامتى و امنیت، اهمیت و ارزشى چشمگیر در نزد انسانها دارد. (ادخلوها بسلم ءامنین) از اینکه خداوند، سلامتى و امنیت را از نخستین پاداشهاى تقواپیشگان در بهشت برشمرده و به انسانها، آنها را نوید داده است، مطلب فوق به دست مى آید.
روایات و احادیث
۶- «عن أبى عبدالله(ع): إن أمیرالمؤمنین(ع) لمّا بویع ... صعد المنبر فقال: ... أیّها الناس ... ألا و إن التقوى مطایا ذلل حمل علیها أهلها و اعطوا أزمّتها فأوردتهم الجنة و فتحت لهم أبوابها و وجدوا ریحها و طیبها و قیل لهم: «ادخلوها بسلام آمنین» ...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده است: پس از آنکه با امیرالمؤمنین(ع) بیعت شد ... بالاى منبر رفت و فرمود:... اى مردم! آگاه باشید تقوا [همانند] مرکبهاى رامى است که اهل آن بر آنها سوار شده و زمام آنها به دست آنان است و آن مرکبها اهل خود را وارد بهشت مى کنند و درهاى آن جا براى آنان باز مى شود و نسیم و بوى خوش آن را مى یابند و به آنان گفته مى شود: ادخلوها بسلام آمنین ...».
موضوعات مرتبط
- امنیت: اهمیت امنیت ۵; عوامل امنیت اخروى ۴
- بهشت: دعوت به بهشت ۱
- بهشتیان ۱:
- تقوا: آثار تقوا ۴، ۶
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۴
- سلامتى: اهمیت سلامتى ۵; عوامل سلامتى اخروى ۴
- متقین: آزادى متقین در بهشت ۲; امنیت متقین در بهشت ۱; دعوت از متقین ۱; سلام به متقین در بهشت ۳; سلامت متقین در بهشت ۱; کیفیت ورود متقین به بهشت ۳، ۶
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۶۷، ح ۲۳; نورالثقلین، ج ۳، ص ۱۹- ، ح ۶۷.