ابراهيم ٣
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَهَا عِوَجاً أُولٰئِکَ فِي ضَلاَلٍ بَعِيدٍ |
ترجمه
ابراهيم ٢ | آیه ٣ | ابراهيم ٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَسْتَحِبُّونَ»: آن را سخت دوست میدارند و تفضیل و ترجیحش میدهند. استحباب به معنی تلاش در محبّت و دوست داشت چیزی است و هرگاه با (عَلی) متعدّی شود، معنی مقدّم داشتن را میبخشد (نگا: توبه / ، نحل / فصّلت / ). «یَبْغُونَهَا عِوَجاً»: (نگا: آلعمران / ). «ضَلالٍ بَعِیدٍ»: (نگا: نساء / ).
تفسیر
- آيات ۱ - ۵،سوره ابراهيم
- خلاصه و برداشتى از آيات سوره ابراهيم (ع )
- اشاره به عموميت رسالت پيامبر اسلام (ص )
- شبهه تناقض بين دو آيه و پاسخ به آن
- اشاره به نكته مفرد آوردن ((نور)) و جمع آوردن ((ظلمات ))
- ((لام )) در جمله : ((لتخرج الناس ...)) براى افاده غرض است نه عاقبت
- بيان اينكه وجود غرض و مصلحت در افعال خداوند براى رفع نياز يااستكمال نيست
- جهان فرق بين اغرض ما بندگان و اغراض خداى سبحان
- معناى عزت و عزيز و داراى عزت بودن خدا تعالى
- وجه آوردن هر دو صفت ((عزيز)) و ((حميد)) در دنباله آيه شريفه
- وجه تقدم صفت ((عزيز)) بر ((حميد)) در آيه شريفه
- حميد و عزيز بودن لازمه مالكيت مطلقه خداوند است
- وجود دو راه پيشا روى انسان : استحباب (انتخاب ) دنيا بر آخرت يا استحباب آخرت بردنيا
- معناى اينكه كافران راه خدا را كج مى خواهند (و يبغونها عوجا)
- توضيحى در مورد ارسال رسل به لسان قوم خود (ما ارسلنا منرسول الا بلسان قومه )
- هدايت و ضلالت مربوط به پيامبران نبوده بلكه مشيت خداوند است
- داستان رسالت موسى (ع ) روشنترين مصداق عزت الهى در ميان انبياء
- مراد از ((ايام الله )) در جمله ((و ذكرهم به ايام الله ))
- (روايتى در بيان مراد از ايام الله )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «3»
(كفّار) كسانى هستند كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و (مردم را) از راه خدا باز مىدارند ومىخواهند آنرا منحرف كنند، آنها در گمراهى عميقى هستند.
نکته ها
بستن راه خدا به يك يا دو موردِ خاصّ منحصر نيست، بلكه تبليغات ناروا، گناه علنى، ترويج ابزار فساد و غفلتآور، القاى شبهه، ايجاد اختلاف، نشريّات و فيلمهاى گمراه كننده، بد معرّفى كردن دين حقّ، معرّفى نااهلان به عنوان الگوى دين و دهها نمونهى ديگر از مصاديق بستن راه خداست.
كاميابى از دنيا جايز است، امّا ترجيح دنيا بر آخرت خطرناك است، زيرا دنياگرايى مانع عبادت، انفاق، جهاد، كسب حلال، صداقت و انجام تكاليف شرعى مىشود.
پیام ها
1- دنياگرايى، زمينهى كفر، مبارزه با دين و ضلالت است. يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا ... وَ يَصُدُّونَ ... فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ
2- سرچشمهى گمراهىها عملكرد خود انسان است. «يَسْتَحِبُّونَ، يَصُدُّونَ، يَبْغُونَها»
3- انسان اختيار دارد و مىتواند راهى را بر راه ديگر ترجيح دهد و انتخاب كند.
«يَسْتَحِبُّونَ»
4- كفّار سه مرحله را طى مىكنند:
اوّل خودشان با دنياگرايى منحرف مىشوند. «يَسْتَحِبُّونَ»
آنگاه با اعمالشان ديگران را از راه باز مىدارند. «يَصُدُّونَ»
سپس با تمام توان مسير حقّطلبان را منحرف مىكنند. «يَبْغُونَها»
5- روحيّهى كفر، عامل انحراف طلبى است. وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ ... يَبْغُونَها
جلد 4 - صفحه 385
6- گمراهى، درجات و مراحلى دارد و هر چه عميقتر شود رجوع به حقّ مشكلتر مىشود. «ضَلالٍ بَعِيدٍ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «3»
بعد از آن وصف كفار را فرمايد:
صفت اول آنان: الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا: كفار كسانىاند كه از فرط ضلالت و غوايت و شدت جهالت، دوست مىدارند و اختيار مىكنند زندگانى دنيا را. عَلَى الْآخِرَةِ: بر بقاى آخرت، حق تعالى به سبب دوستى دنيا، ايشان را مذمت فرمود، چنانچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
(حبّ الدّنيا رأس كلّ خطيئة) «2» دوستى دنيا سر منشأ تمام گناهان است. ايضا در خبر مناهى حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمايد:
الا و من عرضت له دنيا و آخرة و اختار الدّنيا على الاخرة لقى اللّه يوم القيمة و ليست له حسنة يتّقى بها النّار و من اختار الاخرة على الدّنيا و ترك الدّنيا رضى اللّه عنه و غفر له مساوى عمله. «3»
«1»- بحار الانوار، جلد 8 باب 24، صفحه 28.
«2» كافى، جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 315، حديث اوّل. (در خصال صدوق، كافى و بحار الانوار، اين جمله از امام صادق عليه السّلام نقل شده است- بحار الانوار، جلد 73، صفحه 90، حديث 62)
«3» بحار الانوار، جلد 76، صفحه 333 (فرازى از حديث اوّل باب 67)
جلد 7 - صفحه 12
يعنى: آگاه باشيد، هر كه عرضه شود بر او دنيا و آخرت پس اختيار كند دنيا را بر آخرت روز قيامت ملاقات كند محضر الهى را در حالى كه حسنه براى او نباشد كه آتش را به سبب آن نگاه دارد، و هر كه اختيار كند آخرت را بر دنيا و دنيا را ترك گويد خداى تعالى از او راضى و بيامرزد اعمال بد او را.
رازى (قدس الله سره) روايت نموده «1» از پيغمبر كه: فرداى قيامت جماعتى از امت مرا حاضر كنند، صحائف آنها بنگرند، مردمانى بودند اقامه نماز و اتيان زكات و به نماز شب قيام نموده، امر شود ايشان را به جهنم برند. عرض كردند:
يا رسول اللّه گناه آنها چيست؟ فرمود: چون از دنيا چيزى پديد آمدى، برجستندى و آن را فراگرفتى.
صفت دوم آنان: وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ: و باز مىدارند مردمان را از راه خدا، يعنى منع مىكنند از ايمان به پيغمبر و قرآن به سبب عناد و لجاجى كه دارند. اين هم يكى از بدترين صفات است كه شخص مردم را از راه حق و پيروى خدا و پيغمبر و قرآن باز دارد، هم خودش گمراه و هم مردم را گمراه نمايد از طريق حق.
صفت سوم آنان: وَ يَبْغُونَها عِوَجاً: و طلب مىكنند هر راه حق را كجى، يعنى القاء كنند شبهات را و وارد سازند تشكيكات را تا قلوب مردم را نسبت به حق متزلزل نمايند و به شك اندازند در حقانيت اسلام و قرآن.
أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ: آن گروه متصف به صفات مذكوره در گمراهىاند كه نهايت دورى دارد از حق، و عاقبت اين گمراهى هلاكت و عذاب باشد.
تنبيه: آيه شريفه شامل است مبتدع در دين را، يعنى داخل كند در دين چيزى را كه داخل نيست و آن را جعل و از پيش خود اختراع نمايد بدون اين كه از شرع مطهر نبوى دليلى بر آن وارد شده باشد.
«1» تفسير ابو الفتوح جلد 6 صفحه 111.
جلد 7 - صفحه 13
در من لا يحضره الفقيه «1» ابو بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: مردى، زمان پيش، طلب دنيا نمود از حلال، نيافت؛ از حرام طلب كرد، به دستش نيامد. شيطان بيامد او را، گفت: تو دنيا را طلب نمودى، نيافتى آن را نه از حلال و نه از حرام، آيا مىخواهى دلالت كنم تو را به چيزى كه دنياى تو زياد، و پيروان تو بسيار شوند؟ گفت: بلى. گفت: بدعتى در دين گذار و مردم را به آن دعوت نما.
چنين نموده، مردم اطاعت او كرده، دنيايش زياد شد. پس بفكر آمده به خودش گفت: چه كردى، دينى اختراع و مردم را گمراه نمودى چارهاى براى توبه تو نيست مگر برگردانى كسانى را كه گمراه نمودى. اصحاب را خواسته و گفت: آنچه شما را به آن دعوت كردم بدعت و باطل بود. مردم او را تكذيب و گفتند: آنچه تو پيش گفتى حق، و الآن شك كردى در آن.
چون مأيوس شد، زنجير به گردن، و خود را به ميخى بسته گفت: باز نكنم تا توبه من قبول شود. خداى تعالى وحى فرمود به پيغمبر آن زمان بگو به فلان:
به عزت و جلال خود قسم اگر بخوانى مرا به حدى كه رگهاى تو قطع شود، اجابت ننمايم تو را تا هر كه را مرده است بر آن بدعت، برگردانى از آن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ «1» اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ وَيْلٌ لِلْكافِرِينَ مِنْ عَذابٍ شَدِيدٍ «2» الَّذِينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياةَ الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «3»
ترجمه
اين كتابى است كه فرستاديم آنرا بسوى تو تا بيرون آورى مردمانرا از تاريكيها بروشنائى بدستور پروردگارشان بسوى راه آن تواناى ستوده
خداوند آنچنانيكه مر او را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است و واى بر كافران از عذاب سخت
آنانكه اختيار ميكنند از راه دوستى زندگانى دنيا را بر آخرت و باز ميدارند از راه خدا و ميخواهند در آن كجى را آنگروه در گمراهى دورند.
تفسير
بيان الر در ابتداء سور سابقه گذشت و قرآن كتابى است كه خداوند آنرا بتوسط جبرئيل فرستاده است بر پيغمبر خاتم براى آنكه نجات دهد آنحضرت تمام مردم عالم را و بيرون آورد آنها را از انواع تاريكيهاى كفر و جهالت و ضلالت و وارد فرمايد ايشان را در روشنائى و هدايت و معرفت و ايمان بدستور و توفيق و تسهيل خداوند امر را بر ايشان و آن روشنائى و نور راه خداوند تواناى غالب قادر ارجمند حميد محمود در جميع صفات و افعال است كه او خداوندى است كه مالك آسمانها و زمين و تمام موجودات در آنها است و كسى قادر بر تخلّف از حكم او نيست و ويل و هلاك مر كافران را است از عذاب شديد قيامت و آنها كسانى هستند كه براى ضعف عقل و غلبه شهوت اختيار نمودند زندگانى موقت مشوب بألم دنياى دنى را بر حيات دائم و عيش خالص آخرت باقى و باز ميدارند مردم را از متابعت راه حقّ چنانچه خودشان را باز داشتند و ميخواهند كه در راه حق و دين اسلام عيب و عوجى پيدا كنند و بآنوسيله مانع از قبول اسلام مردم شوند و اينجماعت بسيار از وادى حقّ دورند چون
جلد 3 صفحه 219
دين اسلام منزّه از عيب و نقص است و بنابراين ضمير در يبغونها بسبيل راجع ميشود كه مذكّر و مؤنث در آن يكسان است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه ميجويند دنيا را از غير راهش چون دنيا را براى آخرت بايد طلبيد پس كسيكه دنيا را براى آخرت نجويد از راه كج دنيا را طلب نموده و بنابراين ضمير راجع به الحيوة الدنيا است و در هر حال اين جماعت در وادى ضلالت و گمراهى سير ميكنند كه بمراحل عديده از حقّ دور است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ يَستَحِبُّونَ الحَياةَ الدُّنيا عَلَي الآخِرَةِ وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَ يَبغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ «3»
كافرين كساني هستند که اختيار كردند و محبت و علاقه پيدا كردند بزندگاني دنيا بر آخرت و جلوگيري كردند از راه حق راه الهي و طلب كردند راه كج را اينها در ضلالت و گمراهي بسيار دوري هستند.
جلد 11 - صفحه 358
الّذين صفت كفار است يستحبّون طلب محبت است يعني دلبستگي و علاقه الحيوة الدنيا از عزّت و جاه و منصب و مقام و مال و منال و ساير زخارف دنيوي و كبر و نخوت و عجب و امثال اينها علي الاخرة بكلي از آخرت و قيامت و حساب و كتاب و بهشت و جهنم و ثواب و عقاب غفلت كردند يا منكر شدند يا چيزي نگرفتند يا خود را معاف دانستند يا مثل آنكه گفت
(النار و لا العار)
يا آنكه گفت (و ما عاقل باع الوجود بدين) تمام همّ آنها صرف دنيا شده چنانچه امروز در جامعه بسيار هستند ميتوان گفت صد نود و نه اينکه نحو هستند.
وَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ صدّ راه مثل قطّاع طريق مانع ميشوند از ايمان و اعمال صالحه و سوق ميدهند بكفر و ضلالت و فسق و فجور و ملاهي و معاصي و بيغيرتي و بيعفتي و بيديني و و و.
وَ يَبغُونَها عِوَجاً راههاي كج و سبل شيطاني و القاء شبهات و تشكيك در واضحات و ايجاد اختلافات که تمام اعوجاج از صراط الهي است.
أُولئِكَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ بقدري از حق و حقيقت دور افتادهاند که برگشتن آنها بسيار مشكل و در شماره محالات بشمار ميرود قلب که سياه شد، قساوت پيدا كرد، چشم قلب كور شد، گوش قلب كر شد، زبان قلب لال شد از قابليت هدايت ميافتد كانّه عقل از آنها گرفته شده صُمٌّ بُكمٌ عُميٌ فَهُم لا يَعقِلُونَ بقره آيه 166 قُلُوبُكُم مِن بَعدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالحِجارَةِ أَو أَشَدُّ قَسوَةً وَ إِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنهُ الأَنهارُ وَ إِنَّ مِنها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخرُجُ مِنهُ الماءُ وَ إِنَّ مِنها لَما يَهبِطُ مِن خَشيَةِ اللّهِ بقره آيه
جلد 11 - صفحه 69
359
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 3)- و در این آیه بلافاصله کافران را معرفی میکند و با ذکر، سه قسمت از صفات آنها وضعشان را کاملا مشخص میسازد بطوری که هر کس در اولین برخورد بتواند آنها را بشناسد.
نخست میگوید: «آنها کسانی هستند که زندگی پست این جهان را بر زندگی آخرت مقدم میشمرند» (الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ).
و همه چیز حتی ایمان و حق را فدای منافع پست و شهوات و هوسهای خود میسازند.
سپس میگوید: آنها به این مقدار هم قانع نیستند بلکه علاوه بر گمراهی خودشان سعی در گمراه ساختن دیگران هم دارند: «آنها (مردم را) از راه خدا باز میدارند» (وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
بلکه علاوه بر آن «سعی میکنند آن را دگرگون نشان دهند» (وَ یَبْغُونَها عِوَجاً).
در حقیقت آنها هوسها را زینت میدهند، مردم را تشویق به گناه مینمایند، و از درستی و پاکی میترسانند. و با تمام قوا میکوشند دیگران را همرنگ خود سازند و با افزودن خرافات، و انواع تحریفها، و ابداع سنتهای زشت و کثیف به این هدف برسند.
روشن است «این افراد (با داشتن این صفات و اعمال) در گمراهی بسیار دوری هستند» (أُولئِکَ فِی ضَلالٍ بَعِیدٍ).
همان گمراهی که بازگشتشان به راه حق بر اثر بعد و دوری مسافت به آسانی امکان پذیر نیست ولی اینها همه محصول اعمال خود آنهاست!
نکات آیه
۱- کافران، زندگى دنیوى را محبوب خود دانسته و آن را به جاى حیات اخروى برمى گزینند. (ویل للکفرین من عذاب شدید . الذین یستحبّون الحیوة الدنیا على الأخرة) برداشت فوق بنابراین اساس است که «الذین یستحبّون الحیاة ...» جمله وصفى براى «للکافرین» باشد.
۲- کافران، همواره درصدد جلوگیرى از راه خدا و در پى ممانعت از گسترش تعالیم الهى هستند. (للکفرین ... الذین ... و یصدّون عن سبیل الله)
۳- کافران، همواره در پى کج جلوه دادن راه و تعالیم الهى هستند. (للکفرین ... الذین ... و یصدّون عن سبیل الله و یبغونها عوجًا)
۴- کافران، در پى یافتن عیب و نقص در تعالیم الهى و اثبات نادرستى آنها هستند. (للکفرین ... و یبغونها عوجًا) عبارت «یبغونها عوجاً» (راه خدا را کج مى خواهند) مى تواند به این معنا باشد که کافران، در پى این بودند که در تعالیم آسمانى اعوجاج و نقصى بیابند وآن را برملا کنند.
۵- کافران، در نهایت گمراهى هستند. (للکفرین ... أُولئک فى ضلل بعید)
۶- ترجیح دهندگان دنیا بر آخرت و سد کنندگان راه خدا و کج جلوه دهندگان آن در نهایت گمراهى هستند. (الذین یستحبّون الحیوة الدنیا على الأخرة و یصدّون عن سبیل الله و یبغونها عوجًا أُولئک فى ضلل بعید)
۷- آدمى در کردار و عمل خویش، مختار و آزاد است. (الذین یستحبّون الحیوة الدنیا على الأخرة ... أُولئک فى ضلل بعید) در تعریف «اختیار» گفته اند: اختیار، توان و قدرت بر تصمیم گیرى است. اینکه در آیه آمده است: آنان که تصمیم بر ترجیح دنیا بر آخرت مى گیرند، در گمراهى هستند، حکایت از اختیار آدمى دارد.
۸- دلبستگى به دنیا و برگزیدن آن بر آخرت، محکوم و ناپسند است. (الذین یستحبّون الحیوة الدنیا على الأخرة ... أُولئک فى ضلل بعید)
۹- دلبستگى به دنیا و ترجیح دادن آن بر آخرت، زمینه ساز دین ستیزى و کفر است. (الذین یستحبّون الحیوة الدنیا على الأخرة و یصدّون عن سبیل الله) تقدیم «یستحبّون الحیاة الدنیا» بر جمله «و یصدّون عن سبیل الله و یبغونها عوجاً» احتمالاً بیانگر معناى یاد شده باشد.
۱۰- ترجیح دادن همواره دنیا بر آخرت، سد مدام راه خدا و کج جلوه دادن تعالیم الهى، از نشانه هاى کفرپیشگى است. (ویل للکفرین ... الذین یستحبّون الحیوة الدنیا على الأخرة و یصدّون عن سبیل الله و یبغونها عوجًا)
۱۱- گمراهى داراى مراتب و درجات است. (أُولئک فى ضلل بعید)
موضوعات مرتبط
- آخرت فروشى: آثار آخرت فروشى ۱۰; ناپسندى آخرت فروشى ۸
- انسان: اختیار انسان ۷
- جبرواختیار ۷:
- دنیا: ترجیح دنیا بر آخرت ۱، ۶، ۸، ۹، ۱۰
- دنیاطلبان: گمراهى دنیاطلبان ۶
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۹، ۱۰; ناپسندى دنیاطلبى ۸
- دین: آسیب شناسى دینى ۲، ۳، ۹; آثار بدنمایانى دین ۱۰; بدنمایانى دین ۳; تنقیص دین ۴; دشمنان دین ۲، ۳، ۴; زمینه مبارزه با دین ۹; گمراهی بدنمایان دین ۶
- سبیل اللّه: آثار ممانعت از سبیل اللّه ۱۰; بدنمایانى سبیل اللّه ۳; گمراهى مانعان سبیل اللّه ۶; مانعان از سبیل اللّه ۲
- کافران: آخرت فروشى کافران ۱; بینش کافران ۱; دشمنى کافران ۲، ۳، ۴; دنیاطلبى کافران ۱; گمراهى کافران ۵; ویژگیهای کافران ۲، ۳
- کفر: زمینه کفر ۹; نشانه هاى کفر ۱۰
- گمراهان ۵، ۶:
- گمراهى: مراتب گمراهى ۵، ۶، ۱۱
منابع