مريم ٧٨
کپی متن آیه |
---|
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً |
ترجمه
مريم ٧٧ | آیه ٧٨ | مريم ٧٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَطَّلَعَ»: آیا آگاه شده است؟ آیا اطّلاع پیدا کرده است؟ این واژه فراهم آمده است از (أَ) که حرف استفهام است و مراد از آن تعجّب است و (إِطَّلَعَ) فعل ماضی باب افتعال.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۳ - ۸۰ سوره مريم
- استدلال كفار به اينكه مقام و مجلس بهترى از مؤ منين دارند پس بر حق اند
- پاسخ به احتجاج باطل كفار
- كمك خداوند به گمراهى بشتر و استمرار آن براى گمراهان !
- جواب دوم به اجتجاج كفار كه گفتند: ((اى الفريقين خير مقاما و احسن نديا((
- استدلالى ديگر از كفار، مشابه استدلال پيشين كه مال و فرزند دار شدن را نتيجه كفر پنداشته اند و جواب خداى تعالى بدانان
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً «78»
آيا (اين خوش خيالى به خاطر آن است كه) از غيب آگاه است، يا از خداى رحمان تعهّدى گرفته است؟
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (78)
أَطَّلَعَ الْغَيْبَ: آيا مطلع شده بر غيب، و لوح محفوظ را مطالعه نموده، يعنى بزرگى شأنش بر وجهى رسيده كه صعود نموده به عالم غيب كه خاصه كبريائى
«1» تفسير برهان ج 2 ص 470.
«2» تفسير برهان ج 3 ص 21 و 22.
جلد 8 - صفحه 221
حضرت احديت است و آن را نظر كرده و دانسته و بدين جهت قسم مىخورد كه مرا در آخرت مال و فرزند باشد. أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً: يا فرا گرفته نزد خدا عهدى و پيمانى به مدعاى خود، زيرا علم او به ادعاى مذكور از اين دو طريق خارج نيست. نزد ابن عباس مراد به عهد كلمه شهادت است. و نزد قتاده عمل صالح است، زيرا وعده خدا به ثواب بر كلمه توحيد و عمل صالح مانند عهدى است بر او سبحانه، يعنى آيا به كلمه توحيد اقرار نموده و اعمال صالحه بجا آورده كه معتقد شده در آخرت مال و اولاد به او دهند و مرتبه او را زياده بر ديگران نمايند؟
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً وَ الْباقِياتُ الصَّالِحاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَواباً وَ خَيْرٌ مَرَدًّا (76) أَ فَرَأَيْتَ الَّذِي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً (77) أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (78) كَلاَّ سَنَكْتُبُ ما يَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا (79) وَ نَرِثُهُ ما يَقُولُ وَ يَأْتِينا فَرْداً (80)
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا (81) كَلاَّ سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا (82)
ترجمه
و زياد ميكند خدا آنانرا كه هدايت يافتند هدايتى و كارهاى پاينده شايسته بهتر است نزد پروردگارت در پاداش خوب و بهتر است از جهت باز گشت كار
آيا ديدى آنرا كه كافر شد بآيتهاى ما و گفت هر آينه داده شوم
جلد 3 صفحه 490
البتّه مال و فرزند را
آيا اطلاع يافت بر غيب يا گرفت نزد خدا پيمانى
نه چنين است بزودى مىنويسيم آنچه را ميگويد و امتداد ميدهيم براى او عذاب را امتداد دادنى
و ارث ميبريم از او آنچه را ميگويد و ميآيد نزد ما منفرد
و گرفتند غير از خداوند خدايانى تا باشند براى آنها عزّت
نه چنين است زود باشد كه انكار كنند بندگى آنها را و باشند براى آنان مخالف و معاند.
تفسير
خداوند كسانى را كه قبول هدايت نمودند و در شاهراه دين مبين اسلام وارد شدند تأييد ميكند و توفيق اطاعت و عبادت مرحمت ميفرمايد و باين سبب هدايت و معرفت ايشان روز بروز زياد ميشود و بمقام قرب الهى و بهشت جاويد و اصل ميگردند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند در روز ظهور امام زمان هدايت اهل ايمان را زياد ميكند بمتابعت آنحضرت كه هدايت ديگرى است و آن روزى است كه خداوند عذاب ميفرمايد گمراهان و كسانيرا كه منكر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ما خاندان شدند بدست آنحضرت و آنروزى است كه در آيه سابقه بآن اشاره شده كه ميدانند كدام يك از دو فرقه منكر و مقرّ، مكان و منزلشان بدتر و ياور و لشگرشان ضعيفتر است و باقيات صالحات كه كلّيه طاعات و عبادات است و فوائد و ثمرات اخروى آن هميشه باقى و برقرار است نزد خدا و بصاحبش عائد ميشود و مسترد ميگردد بهتر است كه مزد و بهره انسانى باشد و بهتر است كه مرجع و مئال و عاقبت كار آدمى گردد نه اين دارائيهاى دو روزه و تجمّلات خانمانسوزى كه كفّار بآنها فخريّه و مباهات مينمودند و در آيات سابقه اشاره بآن شده بود چنانچه در سوره كهف نيز شمّهاى از تفسير باقيات صالحات گذشت و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه عاص بن وائل يكى از كسانى بود كه بدين اسلام استهزاء مينمود و مديون خباب بن ارت بود چون براى مطالبه نزد او آمد گفت شما كه گمان ميكنيد در بهشت طلا و نقره و حرير است حباب هم تصديق نمود عاص گفت پس موعد ما آنجا باشد قسم بخدا بهتر از آنچه در دنيا بمن دادى بتو خواهم داد و بنابراين ممكن است اشاره باين يا ساير مقالات فاسده كفّار از اين قبيل باشد كه خداوند فرموده بطور استفهام تعجّب آميز كه اى حبيب من آيا ديدى و شنيدى كه آن كافر پليد و مستهزء عنيد چه
جلد 3 صفحه 491
گفت، گفت: هر آينه داده ميشوم من البته از جانب خداوند در آخرت مال و اولاد را و آنوقت طلب تو را خواهم داد آيا اين ملحد مقامش بجائى رسيده كه مطّلع بر عالم غيب شده كه چنين ادعائى مينمايد و قسم هم ياد ميكند يا از خداوند عهد و پيمانى گرفته كه باو مال و ولد عنايت كند چون راهى براى اين اعتقاد غير از اين دو امر نيست ولى نه چنين است كه اين خطا كار تصوّر نموده يا از باب استهزاء بزبان جارى كرده بلكه نويسنده ما گفتار او را مينويسد و عذاب او براى اين قبيل مزخرفاتش طولانى و زياد ميشود و بالاخره ميميرد و مال و اولادش بما ارث ميرسد يعنى براى ما در زمين باقى ميماند و روز قيامت خودش مجرد و تنها و منفرد بدون مال و اولاد نزد ما حاضر ميشود و ما هم باو چيزى نميدهيم چه قدر نادانند اين قبيل اشخاص بگمان آنكه موجب عزت و سعادت و وسيله قرب و شفاعت آنها باشد نزد خداوند هر قبيلهاى مجسمهاى را براى خودشان خدا قرار دادند با آنكه امر برعكس است همين بتها روز قيامت از آنها و عبادتشان تبرّى ميكنند و بيزارى ميجويند و با آنها ضدّيت و عناد و خصومت مينمايند چنانچه قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده ولى در ذيل روايت فرموده كه عبادت ركوع و سجود نيست بلكه آن اطاعت مردم است كسيكه اطاعت كند مخلوقى را در معصيت خالق بتحقيق عبادت نموده است او را فيض ره فرموده مراد امام عليه السلام آنستكه اراده فرموده خداوند از خدايانى كه گرفتند آنانرا بخدائى جز خدا رؤساء آنها را كه اطاعت آنان نمودند در معصيت خدا و بنظر حقير مراد امام عليه السّلام تعميم است و اينكه اختصاص به بتها ندارد نه آنكه شامل آنها نشود و خلاف ظاهر مراد باشد و كلمه ضدّ بر واحد و جمع اطلاق ميشود و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَطَّلَعَ الغَيبَ أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً (78)
آيا غيب دارد که مال و اولاد پيدا ميكند، يا اينكه از خدا عهد و ميثاق گرفته که باو مال و اولاد دهد.
أَطَّلَعَ الغَيبَ همزه استفهام است که در اصل اطلع بوده و از باب افتعال است تاء منقوط در طاء مؤلف ادغام شده و چون همزه وصل است ساقط شده و همزه استفهام بر او وارد شده و علم غيب مختص بذات اقدس ربوبي است. چنانچه صريح آيات است و احدي خبر از آينده ندارد مگر بافاضه حق و اخبار او، حتي پيغمبر صلّي اللّه عليه و اله خود را ميفرمايد:
قُل ما كُنتُ بِدعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ ما أَدرِي ما يُفعَلُ بِي وَ لا بِكُم احقاف آيه 8 و نيز ميفرمايد:
قُل إِن أَدرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَم يَجعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً عالِمُ الغَيبِ فَلا يُظهِرُ عَلي غَيبِهِ أَحَداً إِلّا مَنِ ارتَضي مِن رَسُولٍ الاية جن آيه 25. أَمِ اتَّخَذَ عِندَ الرَّحمنِ عَهداً وحي بر تو نازل شده يا پيغمبري خبري داده که خدا عهد و ميثاق داده که بكفار و مشركين مال و اولاد عنايت بفرمايد، و بر فرض اگر مال و اولاد هم بدهد براي مزيد اثم و معصيت و زيادتي عذاب است. چنانچه ميفرمايد:
وَ لا يَحسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي لَهُم خَيرٌ لِأَنفُسِهِم إِنَّما نُملِي لَهُم لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم عَذابٌ مُهِينٌ آل عمران آيه 178. و نيز ميفرمايد:
جلد 12 - صفحه 480
وَ اعلَمُوا أَنَّما أَموالُكُم وَ أَولادُكُم فِتنَةٌ انفال آيه 28. و فتنه در اينجا بمعني بلاء است.
- تنبيه- جميع نعم الهيّه در دنيا از عمر و جوارح و مال و اولاد و صحت و سلامت و غير اينها اگر بمصرف الهي صرف نعمت است، و تفضل و موجب مزيد مثوبات و درجات ميشود، و اگر بمصرف شيطاني و هواي نفساني صرف شود بلاء و مصيبت است، چنانچه عكس آن هم مختلف است، اگر بلائي و مصيبتي و مرضي بر مؤمن متوجه شد كفاره گناهان و موجب ارتفاع درجات و مزيد بر مثوبات است.
و اگر بر كفار و اهل ضلالت شد عقوبت دنيوي آنهاست تا رسد باخروي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 78)- سپس قرآن به آنها چنین پاسخ میگوید: «آیا او از اسرار غیب آگاه شده یا از خدا عهد و پیمانی در این زمینه گرفته است»؟! (أَطَّلَعَ الْغَیْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً).
کسی میتواند چنین پیشگویی کند و رابطهای میان کفر و دارا شدن مال و فرزندان قائل شود که آگاه بر غیب باشد، زیرا ما هیچ رابطهای میان این دو نمیبینیم، و یا عهد و پیمانی از خدا گرفته باشد، چنین سخنی نیز بیمعنی است.
نکات آیه
۱- آگاهى از غیب و یا صدور پیمانى از جانب خداوند، از راه هاى وقوف بر پى امدهاى کفر و ایمان و آثار آنها است. (لأُتینّ ... أطّلع الغیب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا) همزه در «أطّلع» - که در اصل أإطّلع بوده - براى استفهام انکارى است و فاعل فعل ضمیرى است که به «الذى» در آیه قبل بازمى گردد. از این رو مضمون آیه چنین مى شود: آیا آن کافرى که مدعى شد کفر، موجب دستیابى به مال و فرزند است، بر غیب آگاهى یافته و یا عهدى از جانب خداوند دریافت کرده است؟! مراد از عهد، نوشته و یا بیانى است که از ناحیه خداوند صادر گردیده باشد.
۲- کسى که کفرورزى را مایه فراوانى مال و اولاد مى داند، مانند کسى سخن گفته است که یا به غیب آگاه شده و یا از خداوند پیمان گرفته است. (کفر بأیتنا و قال ... أطّلع الغیب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا)
۳- کفر را موجب دستیابى به مال و فرزند دانستن، سخنى بى مبنا و ادعایى پوچ است. (کفر بأیتنا ... أطّلع الغیب أم اتّخذ عندالرحمن عهدًا)
۴- اسباب و علل اعطاى مال و اولاد، از امور غیبى بوده و از حیطه آگاهى انسان ها بیرون است. (أطّلع الغیب)
۵- رحمان (گسترده مهر)، از اسما و صفات خداوند است. (عند الرحمن)
۶- وفاى خداوند به عهدهاى خویش، جلوه اى از رحمانیت او است. (أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا)
۷- رحمت خداوند، سرچشمه اعطاى مال و اولاد به انسان ها است. (أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا)
۸- عهد خداوند، تخلف ناپذیر است. (أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا)
۹- اعطاى مال و اولاد، به دست خداوند و در اختیار او است. (أطّلع الغیب أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا)
۱۰- رحمت خداوند حتى کافران را نیز فرامى گیرد. (أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا) ذکر نام «رحمان» در نفى مدعاى کافران به جهت بیان این نکته است که تفضلى خداوند به کافران نیز پرتویى از رحمانیت او است.
۱۱- مال و اولاد کافران نیز، عطاى الهى است. (أم اتّخذ عند الرحمن عهدًا)
موضوعات مرتبط
- ادعا: ادعاى باطل ۳; ادعاى علم غیب ۲; ادعا ى عهد با خدا ۲
- اسماء و صفات: رحمان ۵
- انسان: عجز انسان ۴
- ایمان: آگاهى از آثار ایمان ۱
- ثروت: زمینه ثروت ۲، ۳، ۴
- خدا: آثار رحمت خدا ۷; حتمیت عهد خدا ۸; عطایاى خدا ۹، ۱۱; نشانه هاى رحمت خدا ۶;وفاى خدا به عهد ۶
- رحمت: مشمولان رحمت ۱۰
- علم غیب: آثار علم غیب ۱
- عهد: آثار عهد با خدا ۱
- غیب: موارد غیب ۴
- فرزند: زمینه ازدیاد فرزند ۲; زمینه اعطاى فرزند ۳، ۴; منشأ اعطاى فرزند ۷، ۹
- کافران: رحمت بر کافران ۱۰; مال کافران ۱۱; نقش فرزندان کافران ۱۱
- کفر: آثار کفر ۲، ۳; آگاهى از آثار کفر ۱
- مال: منشأ مال ۷، ۹
منابع