ص ٤٨
کپی متن آیه |
---|
وَ اذْکُرْ إِسْمَاعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ وَ کُلٌ مِنَ الْأَخْيَارِ |
ترجمه
ص ٤٧ | آیه ٤٨ | ص ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْیَسَعَ»: نام یکی از انبیاء بنیاسرائیل است و بعضی معتقدند که او همان یوشعبننون است. برخی هم او را همان إلیاسین که إلیاس باشد میدانند. «ذَالْکِفْلِ»: نام یکی از انبیاء بنیاسرائیل است که سرپرستی مریم را به عهده گرفت و زکریّا نام دارد.
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص
- مقصود از نصب و عذاب كه ايوب عليه السلام بدان مبتلا بود
- وجه اينكه ايوب ع ابتلاء خود به آن دو را به شيطان نسبت داد انى مسنى الشيطان بنصبو عذاب .
- بيان امكان مداخله شيطان در ابدان و اموال و ديگر متعلقات مادى معصومين عليهم السلام
- استجاب دعاى ايوب عليه السلام با شفاى امراضش و بازگرداناهل او به او
- وجه اينكه ابراهيم و اسحق و يعقوب عليهم السلام را به داشتن دست و چشم مدح فرمود
- معناى اينكه در تعليل مدح ايشان فرمود: انا اخلصنا هم بخالصة ذكرى الدار
- گفتارى درباره سرگذشت ايوب عليه السلام در قرآن و حديث
- رواياتى در ذيل داستان ايوب عليه السلام و ابتلائات او
- خبرى از يسع و ذوالكفل
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ «48»
و اسماعيل و يَسَع و ذوالكفل را كه همه از نيكانند، ياد كن.
نکته ها
در اين آيات نام شش نفر از انبيا (ابراهيم، اسحاق، يعقوب، اسماعيل، اليسع و ذوالكفل) آمده و براى آنان شش صفت ذكر شده است: بندگى خدا، قدرت، بصيرت، خلوص، برگزيدگى و نيكى.
«مصطفين» جمع «مصطفى» به معناى برگزيده است. «اخيار» جمع «خير» به معناى اهل خير و نيكى است.
«الْيَسَعَ» كه نام او دو بار در قرآن آمده يكى از پيامبران الهى است.
در روايتى از امام رضا عليه السلام آمده است كه اين پيامبر همانند حضرت عيسى مرده زنده مىكرد.
امام جواد عليه السلام در پاسخ عبدالعظيم حسنى فرمود: ذوالكفل بعد از سليمان جزء 313 نفر از
جلد 8 - صفحه 117
پيامبران مرسل و برجسته بود كه مثل داود قضاوت مىكرد و جز براى خدا خشم نكرد. «1»
پیام ها
1- تاريخ پاكان و پيامبران و بزرگان را زنده نگاه داريم. «وَ اذْكُرْ عِبادَنا»
2- سرچشمهى همهى كمالات پيامبران، عبوديّت است. «عِبادَنا» قبل از كمالات ديگر ذكر شده است.
3- رهبر بايد داراى قدرت و بصيرت باشد. «أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ»
4- نشانهى لطف خاص خداوند به بندهاش آن است كه او همواره ياد قيامت باشد. أَخْلَصْناهُمْ ... ذِكْرَى الدَّارِ
5- آخرت انديشى و دورى از دنياطلبى از خصوصيات رهبران الهى است. «إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ»
6- ياد قيامت، مايه نزديك شدن انسان به اخلاص است. أَخْلَصْناهُمْ ... ذِكْرَى الدَّارِ
7- آخرت انديشى به انسان بصيرت مىدهد. أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ ... إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ ...
8- بالاترين ارزش، آبرو داشتن نزد خداست. «عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ»
9- كسى كه بندهى خالص و نيك خدا باشد، خداوند نام او را گرامى مىدارد.
(شما به فكر نام نيك نباشيد) وَ اذْكُرْ- وَ اذْكُرْ ...
10- يكى از راههاى دعوت به خير، تجليل از اهل خير است. وَ اذْكُرْ ...
«1». بحار، ج 12، ص 348.
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 118
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48)
وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ: و ياد كن براى امت، اسمعيل ذبيح را، وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ: و اليسع بن اخطوب و ذا الكفل كه ابن عم اليسع و صد پيغمبر را كه از قتل فرار كرده بودند كافل شده بود، وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ: و همه ايشان از جمله برگزيدگان و نيكوكاران بودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (46) وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ (47) وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48) هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (50) مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ (51) وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ (52) هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ (53) إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (54)
ترجمه
و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب صاحبان قوّت و بصيرت را
همانا ما خالص نموديم ايشانرا بخود براى صفت مخصوصى كه ياد آنسراى است
و همانا ايشان نزد ما هر آينه از برگزيدگانى نيكانند
و ياد كن اسمعيل و اليسع و ذا الكفل را و همه از نيكانند
اين ذكر جميل ايشان است و همانا براى پرهيزكاران هر آينه خوبى بازگشت است
در بهشتهاى جاى اقامت هميشگى با آنكه گشوده است براى ايشان درها
در حاليكه تكيه زنندگانند در آنها ميخواهند در آنها ميوه بسيار و آشاميدنى
و نزد ايشانست زنان فروهشته چشم هم سن با هم
اينست آنچه وعده داده ميشويد براى روز شمار
همانا اينست روزى ما نيست براى آن پايانى.
تفسير
خداوند متعال متذكر فرموده است پيغمبر خود را از احوال بندگان برجسته خود تا مردم اقتداء نمايند باخلاق حسنه و صفات پسنديده ايشان مانند حضرت ابراهيم و فرزندش اسحق و فرزند او يعقوب عليهم السلام كه صاحبان قواى ايمانى و عبادى بودند و ارباب بصيرتها و معرفتهاى دينى و عقلى و نيز فرموده كه ما بايشان توفيق اخلاص در عبادت و اطاعت خود را عنايت فرموديم براى آنكه مخصوص نموديم آنانرا بخصلت خالصهاى از شوائب اوهام و اغراض دنيوى كه آن فكر و ذكر سراى باقى و عالم آخرت بود كه خانه حقيقى است نه دنيا كه سراى عاريت و دار فانى و معبر واقعى است و ايشان در علم ازلى و ابدى ما از برگزيدگان براى نبوّت و رسالت و اهل خير و سعادت بوده و خواهند بود و نيز فرموده كه ياد كن از حضرت اسمعيل جدّ امجد خود و پسر بزرگ حضرت ابراهيم از هاجر خاتون واقعى كه از انبياء نامى و معروف بحلم و صبر و رضا و تسليم بود و از اليسع كه گفتهاند نام والدش اخطوب بود و الياس پيغمبر او را جانشين خود در بنى اسرائيل فرمود و
جلد 4 صفحه 474
غائب شد و بعدا او بمقام نبوّت فائز گشت و از ذو الكفل كه در سوره انبياء ذكر شد او يوشع بن نون است و بعضى او را پسر عموى اليسع دانند كه كفالت از انبياء مهجور مينمود و از تبيان نقل شده كه او پسر ايّوب پيغمبر است و بعد از او مبعوث به نبوّت شد و در هر حال تمام آنها از مردان نيك نيكوكار اهل خير و سعادت بودند اين فقط ذكر خير و نام نيكى است كه از ايشان در دنيا برقرار و باقى مانده و همانا براى اشخاص پرهيزكار هر آينه عاقبت نيكو و پسنديدهاى است چه رسد بانبياء عظام و اوصياء كرام ايشان و آن عاقبت نيكو بهشتهائى است كه اقامتگاه دائمى ايشانست و درهاى آنها هميشه بروى ايشان باز است و مانعى از ورود ايشان در آنها نيست و باعمال صالحه خودشان در دنيا نعمتهاى آنرا كامل مينمايند و چون روز قيامت شود بدون انتظار و وقوف داخل در آنها ميگردند و ملائكه باستقبال ميآيند و ايشان بر تختها نشسته و بر پشتيها تكيه ميكنند و فرمان ميدهند كه انواع ميوجات و مشروبات را براى ايشان حاضر نمايند و فورا حاضر مينمايند براى تفكّه و تلذّذ نه براى گرسنگى و تشنگى چون در بهشت بروى كسيكه باز شد در الم و سختى بروى او بسته ميشود و دختران حوريّه با لباسهاى گوناگون بهشتى نزد آنها حاضر شوند و از خصوصيّات آنها آنستكه چشمهاشان مقصور و منحصر بشوهران بهشتى خودشان است و بديگرى چشم نيندازند و با هم همسن و در جمال و كمال متقاربند نه پير در آنها وجود دارد و نه طفل و نه زشت و نه بىمعرفت اين اجمالى است از آنچه خداوند وعده ميدهد به بندگان پرهيزكار خود براى روز جزاى اعمالشان و اينرا هم بايد دانست كه روزى و عطا و بخشش خدا تمامى ندارد اين اوضاع بهشتى بهمين منوال هميشه باقى و برقرار خواهد بود
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اذكُر إِسماعِيلَ وَ اليَسَعَ وَ ذَا الكِفلِ وَ كُلٌّ مِنَ الأَخيارِ (48)
و ياد كن اسماعيل و يسع و ذا الكفل را و کل اينها از اخيار بودند وَ اذكُر إِسماعِيلَ ذبيح اللّه که نسل ابراهيم از اينکه اسماعيل تا
جلد 15 - صفحه 254
قيامت باقي است و رسول محترم و ائمه اطهار از نسل او هستند و ذراري پيغمبر و ائمه سادات بلكه بسياري از غير سادات که از طرف امهات نسبت دارند از ذراري او هستند.
وَ اليَسَعَ بعضي گفتند يسع بن اخطوب پسر عم الياس است که خليفه الياس بود در بني اسرائيل.
وَ ذَا الكِفلِ بعضي گفتند الياس است بعضي گفتند پيغمبري بود بعد از سليمان بحكم داود حكم ميكرد بعضي گفتند پيغمبري بود قبل از عيسي مبعوث شده بود بالجمله انبياء الهي بسيار بودند که معروف به صد و بيست و چهار هزار هستند و قليل معدودي را خداوند در قرآن مجيد ذكر فرموده چنانچه ميفرمايد وَ لَقَد أَرسَلنا رُسُلًا مِن قَبلِكَ مِنهُم مَن قَصَصنا عَلَيكَ وَ مِنهُم مَن لَم نَقصُص عَلَيكَ- مؤمن آيه 78- و در سوره نساء بعد از اينكه اسامي بسياري از آنها را ذكر فرموده ميفرمايد: وَ رُسُلًا قَد قَصَصناهُم عَلَيكَ مِن قَبلُ وَ رُسُلًا لَم نَقصُصهُم عَلَيكَ وَ كَلَّمَ اللّهُ مُوسي تَكلِيماً رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَ مُنذِرِينَ لِئَلّا يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعدَ الرُّسُلِ- آيه 162 و 163-.
وَ كُلٌّ مِنَ الأَخيارِ كساني که خداوند شهادت دهد که وَ كُلٌّ مِنَ الأَخيارِ دلالت بالصراحه دارد که به قدر خردلي عيب و نقص در آنها نيست و اينکه فوق مقام عصمت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- بعد از اشاره به مقامات برجسته سه پیامبر فوق، نوبت به سه پیامبر بزرگ دیگر میرسد، میفرماید: «و به یادآور اسماعیل و الیسع و ذا الکفل را که همه از نیکان بودند» (وَ اذْکُرْ إِسْماعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ ذَا الْکِفْلِ وَ کُلٌّ مِنَ الْأَخْیارِ).
هر یک از آنها الگو و اسوهای در صبر و استقامت و اطاعت فرمان خدا بودند، مخصوصا اسماعیل که آماده شد جان خود را فدای راه او کند و به همین دلیل «ذبیح اللّه» نامیده شد.
توجه به زندگی آنان برای پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله و همه مسلمین الهام بخش است، و روح تقوا و فداکاری و ایثار را در آنها زنده میکند، و در برابر مشکلات و حوادث سخت مقاوم میسازد.
در میان این سه پیامبر «اسماعیل» از همه معروفتر و شناختهتر است اما در باره «الیسع» آیه 86 سوره انعام نشان میدهد که او از دودمان ابراهیم، و از پیامبران بزرگ الهی بوده است.
و اما «ذا الکفل» مشهور این است که از پیامبران بوده، و ذکر نام او در ردیف نام پیامبران در سوره انبیاء آیه 85 گواه بر این معنی است.
ج4، ص193
نکات آیه
۱ - یادآورى سرگذشت اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (و اذکر إسمعیل و الیسع و ذاالکفل)
۲ - سرگذشت اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، درس آموز و سازنده براى پیامبراسلام(ص) و مؤمنان (و اذکر إسمعیل و الیسع و ذاالکفل) توصیه خدا به پیامبر(ص) مبنى بر یادآورى سرگذشت اسماعیل(ع) و...، مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.
۳ - اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام)، از افراد خیّر و نیکوکار بودند. (و کلّ من الأخیار) اخیار به دو معنا است: ۱- جمع «خیّر» - با تشدید یاء - به معناى نیکوکار است. ۲- جمع «خیْر» - به سکون یاء - در مقابل «شرّ» است. برداشت یاد شده مبتنى بر فرض نخست است.
۴ - اسماعیل، یسع و ذاالکفل (علیهم السلام) از خوبان و نیکان بودند. (و کلّ من الأخیار)
۵ - پیامبران، از هرگونه گناه و خطاکارى معصوم اند. (و کلّ من الأخیار) توصیف اسماعیل(ع) و... از سوى خداوند به «أخیار» - به صورت مطلق - گویاى این حقیقت است که پیامبران در همه افعال و صفات خود از نیکان بودند و از آنان جز خوبى و کار خیر، سرنمى زد و این همان حقیقت عصمت است.
۶ - اسماعیل، الیسع و ذاالکفل (علیهم السلام) اسوه و الگوى انسان ها (و اذکر إسمعیل و الیسع و ذاالکفل و کلّ من الأخیار) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، درصدد بیان سرگذشت شخصیت هایى است که براى پیامبراسلام(ص) و مؤمنان درس آموز و سازنده است.
روایات و احادیث
۷ - «عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنى قال کتبت إلى أبى جعفر(ع) أعنى محمدبن على بن موسى(ع) أسأله عن ذى الکفل ما اسمه؟ و هل کان من المرسلین؟ فکتب صلوات اللّه علیه: بعث اللّه تعالى جلّ ذکره مائة ألف نبىّ و أربعة و عشرین ألف نبىّ . المرسلون منهم ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلاً و أنّ ذاالکفل منهم (صلوات اللّه علیه) و کان بعد سلیمان بن داود و کان یقضى بین الناس ... و کان اسمه عویدیا و هو الذى ذکره اللّه تعالى جلّت عظمته فى کتابه حیث قال: «و اذکر إسماعیل و الیسع و ذاالکفل کلّ من الأخیار»;[۱] عبدالعظیم حسنى گوید: به امام جواد(ع) نامه نوشتم... و از اسم ذى الکفل سؤال نمودم و این که او از پیامبران مرسل بود؟ حضرت در جواب نوشت: خداوند ۱۲۴ هزار پیامبر فرستاده که ۳۱۳ نفر آنان مرسل بودند و ذاالکفل از جمله این ۳۱۳ نفر بود و زمان وى بعد از سلیمان(ع) بود و او بین مردم قضاوت مى کرد... و اسم او عویدیا بود و این همان است که خداوند - جلّت عظمته - نام او را در قرآن آورده و فرموده: (واذکر فى الکتاب إسماعیل و الیسع و ذاالکفل کلّ من الأخیار)».
موضوعات مرتبط
- ابرار :۳، ۴
- اسماعیل(ع): عبرت از قصه اسماعیل(ع) ۲; عمل خیر اسماعیل(ع) ۳; فضایل اسماعیل(ع) ۴، ۶
- الگوگیرى: الگوگیرى از اسماعیل(ع) ۶; الگوگیرى از الیسع(ع) ۶; الگوگیرى از ذوالکفل(ع) ۶
- الیسع(ع): عبرت از قصه الیسع(ع) ۲; عمل خیر الیسع(ع) ۳; فضایل الیسع(ع) ۴، ۶
- انبیا: عصمت انبیا ۵; مقامات انبیا ۵
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۲
- تربیت: الگوهاى تربیت ۶
- خدا: توصیه هاى خدا ۱
- ذکر: ذکر قصه اسماعیل(ع) ۱; ذکر قصه الیسع(ع) ۱; ذکر قصه ذوالکفل(ع) ۱
- ذوالکفل(ع): عبرت از قصه ذوالکفل(ع) ۲; عمل خیر ذوالکفل(ع) ۳; فضایل ذوالکفل(ع) ۴، ۶
- عبرت: عوامل عبرت ۲
- مؤمنان: عبرت مؤمنان ۲
- محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۱; عبرت محمد(ص) ۲
- معصومان :۵
منابع
- ↑ قصص الأنبیاء راوندى، ص ۲۱۳، ح ۲۷۷; بحارالأنوار، ج ۱۳، ص ۴۰۵، ح ۲.