ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ (77) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79) وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
ترجمه
داخل شويد از درهاى جهنم جاودانيان در آن پس بد است جايگاه تكبر كنندگان
پس صبر كن همانا وعده خدا حق است پس يا مينمايانيم تو را برخى از آنچه وعده ميدهيم بآنها يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما بازگردانده ميشوند
و بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى پيش از تو بعضى از آنها كسانى هستند كه خوانديم قصه ايشانرا بر تو و بعضى از آنها كسانى هستند كه نخوانديم قصه ايشان را بر تو
جلد 4 صفحه 541
و روا نبود براى پيغمبرى كه بياورد معجزى مگر بدستور خدا پس چون بيايد فرمان خدا حكم شود بحق و زيان نمايند آنجا اهل باطل
خدا است آنكه قرار داد براى شما چهارپايان را تا سوار شويد بعض آنها را و بعضى از آنها را بخوريد
و براى شما در آنها منفعتها است و تا برسيد بوسيله سوار شدن بر آنها بحاجتى كه در دلهاى شما است و بر آنها و بر كشتى حمل كرده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در روز قيامت بكفار سابق الذكر خطاب ميفرمايد كه داخل شويد در جهنم از درهاى هفتگانه آن كه هر يك مخصوص بدستهاى است و قبلا بيان شده و بدانيد كه بايد هميشه آنجا باشيد و بد جايگاهى است آن براى اهل تكبر از عبادت خدا و سركشى از فرمان پيغمبر او يعنى بسيار سخت و ناگوار است توقف در آنجا و به پيغمبر خاتم در مقابل آزار و انكار آنها دستور فرموده كه صبر و بردبارى فرمايد و بداند كه وعده عذاب خداوند آنها را حق و محقّق است و تخلّف پذير نيست نهايت آنكه يا در دنيا ارائه ميدهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خوارى و ذلّت و قتل و اسارت آنها را يا در آخرت با حضور آن حضرت آنها را بجزاى كامل اعمالشان خواهد رسانيد چون بازگشت تمام خلق بحكم او است و اينكه فرموده بعض آنچه وعده داديم براى آنست كه عذاب كامل آنها در قيامت است كه بر هر تقدير بايد بكفار برسد چه در دنيا معذّب شده باشند چه نشده باشند و خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و اصرار كفار بر كفر و آزار اشاره فرموده است بقصص انبياء عظام و صدمات ايشان از اقوامشان كه پارهاى از آنها در قرآن ذكر شده و بيشتر ذكر نشده چون در خصال از ائمه اطهار نقل نموده كه عدد ايشان يكصد و بيست و چهار هزار بوده و در مجمع هشت هزار نيز نقل نموده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و چهار هزار از غير آنها بودهاند و معتمد قول اول است و بنا نبوده كه پيغمبرى بدلخواه خود يا قومش هر معجزهاى كه بخواهد يا بخواهند بياورد چون معجزه خلاف جريان امور است بر وفق عادت و بايد ضرورتى باشد كه ايجاب كند آنرا و مصلحتى كه اهمّ از مصلحت جريان امور عادى باشد و خداوند مقدّر فرموده است بمقتضاى حكمت و مصلحت براى هر پيغمبرى معجزى را كه ثابت شود بر اهل انصاف نبوت او به آن نه آنكه واگذار نموده
جلد 4 صفحه 542
باشد جريان امور را باختيار كسانى تا بدلخواه خودشان هر روز چيز نو ظهور و خلاف عادتى مشاهده نمايند يا از آن بهرهمند گردند و چون بيايد فرمان خداوند بعذاب كفار خواه در دنيا باشد خواه در آخرت حكم الهى بحق و صدق و عدل صادر گردد كه نجات اهل حق و عذاب اهل باطل است و زيانى بالاتر از معذّب شدن بعذاب الهى و محروم شدن از نعم نامتناهى نيست و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند باشد خلق فرموده براى استفاده بندگان از خود آنها بسوارى و خوردن گوشتشان نهايت آنكه استفاده از گوسفند منحصر بخوردن و استفاده از شتر اعمّ از خوردن و سوارى است و استفاده از گاو غالبا خوردن و احيانا سوارى است و نيز از منافع حاصله از آنها مانند شير و پشم و كرك و امثال آنها و براى رسيدن بندگان باغراض و آمال خودشان بوسيله سوارى يا بار نمودن بر آنها در سفرهاى تجارتى يا سياحتى و فرموده بر بعضى انعام كه شتر باشد و بر كشتى خود و زنانتان و اطفال و اموالتان حمل كرده ميشويد در صحرا و دريا و بعضى انعام در اين آيه را مخصوص بشتر دانستهاند چون عرب آن را كشتى بيابان خوانده و اينجا با فلك ازدواج شده است و شتر است كه واجد هر دو ثمر سوارى و خوردن است و فرد اكمل انعام و اين تذكّرات موجب تشكّر از نعم بىپايان خداوند منّان خواهد شد.