الرحمن ١
کپی متن آیه |
---|
الرَّحْمٰنُ |
ترجمه
سوره الرحمن | آیه ١ | الرحمن ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الرَّحْمَنُ»: مبتدا است و (عَلَّمَ الْقُرْآنَ) در آیه بعدی خبر آن است.
نزول
علت نزول این سوره چنین بوده که قریش نام رحمن را کم شنیده بودند و چون آیه ۶. سوره فرقان «وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ» بر پیامبر نازل گردید. قریش گفتند: (ما الرّحمن) یعنى این رحمن کیست و چیست؟ خداوند در مقابل این گفتار سوره (الرّحمن) را نازل گردانید.[۱]
محمد بن العباس بعد از چهار واسطه از امام صادق علیهالسلام نقل نماید که فرمود: سوره الرحمن از اول تا به آخر آن درباره ما نازل شده است.[۲]
تفسیر
- آيا ۱ - ۳۰ سوره الرحمان
- غرض و مفاد سوره مباركه الرحمان
- مقصود از اين كه خداوند به انسان «بيان» آموخت، چیست؟
- مراد از سجده گياه و درخت براى خداوند
- منظور از برافراشتن آسمان و وضع ميزان
- مقصود از دو مشرق و دو مغرب در آيه
- مراد از فانی شدن هر كه بر روی زمين است
- مقصود از وجه خدا و بقاى آن
- بحث روایتی: (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2»
خداوندِ رحمان، قرآن را آموخت.
نکته ها
خداوند، رحمان است. «الرَّحْمنُ»
پيامبرش، مايهى رحمت است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «1»
قرآنش نيز رحمت است. «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»* «2»
«رحمن» نام مخصوص خداوند است كه 169 بار در قرآن آمده و 114 مرتبه در هر «بِسْمِ اللَّهِ»* تكرار شده است.
در مواردى از قرآن، كلمه «الرَّحْمنُ» به جاى «الله» بكار رفته است:
«قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»* «3»؛ «قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً»* «4»
«أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ»* «5»؛ «يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ» «6»
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» «7»
در آيين سخنورى و نگارش، سر فصل سخن، نشانه و نمودار تمام سخن است. در اينجا نيز چون سوره نگاهى به نعمتهاى الهى دارد، در آغاز آن «الرَّحْمنُ» آمده است.
«1». انبياء، 107.
«2». اسراء، 82.
«3». بقره، 116.
«4». مريم، 88.
«5». انعام، 47.
«6». مريم، 45.
«7». اسراء، 110.
جلد 9 - صفحه 373
قرآن، بايد محور امور باشد. در سوره قبل (قمر)، بارها آسان بودن قرآن مطرح شد: «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»* در اين سوره خدا، اولين معلّم آن معرّفى مىشود. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
علمى جلوهى رحمت است كه آموزش خدا باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ»
علمى جلوهى رحمت است كه جامع باشد. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «1»
علمى جلوهى رحمت است كه پاداشى از ما نخواهد و بر اساس رحمت باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ»
علمى جلوهى رحمت است كه در هر زمان كاربرد داشته باشد.
علمى جلوهى رحمت است كه بصيرت آفرين و تقوا آفرين باشد.
علمى جلوهى رحمت است كه سعادت فرد و جامعه و اين جهان و آن جهان را تأمين كند.
تعليم قرآن توسّط خداوند «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، يعنى:
تعليم حقّ. «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ» «2»
تعليم داورى. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ» «3»
تعليم آنچه فراگيرى آن از راههاى عادّى ممكن نيست. «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» «4»
تعليم برهان. «قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ» «5»
تعليم عمل صالح. وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ ... إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ «6»
تعليم موعظه، شفاى دل، هدايت و رحمت. «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» «7»
تعليم غيب. «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ»* «8»
تعليم بهترين داستانها. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» «9»
تعليم شناخت حقايق. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «10»
تعليم برترينها. «وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً» «11»
«1». نحل، 89.
«2». آل عمران، 3.
«3». نساء، 105.
«4». نساء، 113.
«5». نساء، 174.
«6». اعراف، 170.
«7». يونس، 57.
«8». يوسف، 102.
«9». يوسف، 3.
«10». نحل، 89.
«11». فرقان، 33.
جلد 9 - صفحه 374
تعليم ميزان شناخت حق از باطل. «أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ» «1»
تعليم سالمترين سخن. «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» «2»
تعليم موعظه. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ» «3»
تعليم رشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» «4»
تعليم كتابى كه بقاى آن بيمه شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» «5»
سرچشمه قرآن:
قدرت و عظمت: «تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى» «6»
عزّت و حكمت: «تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»* «7»
لطف و رحمت: «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «8»
ربوبيّت و رشد: «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»* «9»
پیام ها
1- خداوند، اولين معلّم قرآن است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
2- شريعت، بر اساس رحمت است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
3- شبهات را بايد پاسخ داد. در برابر كسانى كه مىگويند: قرآن را بشرى به پيامبر آموخته است: «يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «10»، بايد گفت: خدا آموخت. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
4- تعليم قرآن به انسان، جلوهاى از رحمت الهى است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
5- معلّمى، شأن خداوند است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
6- كار تعليم و تعلّم، بايد بر اساس محبّت و رحمت باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» 7- قرآن، قابل درك و شناخت براى بشر است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
«1». شورى، 17.
«2». فصّلت، 42.
«3». ق، 45.
«4». جن، 2.
«5». حجر، 9.
«6». طه، 4.
«7». زمر، 1.
«8». فصّلت، 2.
«9». واقعه، 80.
«10». نحل، 103.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 375
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمنُ «1»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ الرَّحْمنُ: خداوند بسيار بخشاينده كه رحمت او همه چيز را فرا رسيده.
افتتاح فرمود خداوند سبحان اين سوره را به اين مبارك تا دانا شوند بندگان بدرستى كه جميع آنچه وصف فرمايد آن را بعد از آن از افعال حسنى، هر آينه صادر شده است از رحمتى كه شامل است جميع خلق را. مروى است وقتى آيه «قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» نازل شد، مشركان گفتند ما رحمن را نمىشناسيم مگر رحمن يمامه را؛ حق تعالى فرمود: الرحمن «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2» خَلَقَ الْإِنْسانَ «3» عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6» وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8» وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12» فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
ترجمه
خداوند بخشنده
تعليم داد قرآن را
آفريد انسان را
آموخت باو بيان را
خورشيد و ماه بحساب معيّنى سير ميكنند
و گياه و درخت سجده مينمايند
و آسمان را برافراشت و قرار داد ميزان عدل را
تا تجاوز ننمائيد در آن ميزان
و بر پا داريد سنجيدن را بعدل و كم مكنيد ميزان را
و زمين را گسترانيد براى مردمان
در آن است ميوه و درخت خرماى داراى غلافها
و حبوبات داراى برگ خشك و رستنى خوشبوى
پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد.
تفسير
خداوندى كه بخشش بيمنتهاى او شامل حال دوست و دشمن شده چون در اين سوره مباركه بيان نعم و آلاء خود را فرموده افتتاح نموده است آنرا باين نام نامى خود و آنكه تعليم فرموده قرآن را كه سرمايه سعادت بشر است به پيغمبر خود و خلق فرموده انسان را كه اشرف مخلوقات است و تعليم فرموده باو اخبار از ما في الضمير را به بيان و نطق گويا كه مميّز آن از ساير- حيوانات است و آنكه آفتاب و ماه را بحساب معيّن مقدّرى در مسير خودشان سير داده و ميدهد و از آن فصول چهارگانه و سال شمسى و قمرى و ماههاى هلالى كه ميزان براى حساب ايّام معدود و بدو و ختم آن در افق مشهود است بعمل ميآيد و امور كائنات بآن منظّم ميگردد و فوائد و منافع و خواص و آثار اين دو نيّر در عالم بقدرى است كه كسى از عهده بيان آن بر نميآيد و كلمه حسبان مصدر يا جمع
جلد 5 صفحه 111
حساب است و هر چه از زمين برويد خواه بىساق باشد كه آنرا نجم گويند و خواه با ساق كه آنرا شجر خوانند ذاتا و طبعا مطيع و منقاد و خافض و رافع و راكع و ساجد در پيشگاه الهى ميباشد و در اين جمله لطف بيان عجيبى بكار رفته چون نجم معناى معروف آن كه ستاره است مناسب با شمس و قمر است و معناى غير معروف آن كه گياه است مناسب با شجر و تمام روئيدنيها علاوه بر انقياد طبعى كه از امر خدا دارند خفض و رفع و ركوع و سجودى بفرمان باد كه يكى از گماشتگان الهى بر آنها است دارند كه اين محسوس و آن معقول است چنانچه تناسب نجم با شمس و قمر آشكار و با شجر مخفى است و آسمان را رفيع فرمود براى آنكه محلّ ملائكه و منشأ صدور احكام و مقام اولياء عظام و خيمه سبز پرنقش و نگار مرتفعى بر سر بندگان افراشته باشد و ميزان عدل را كه قانون شرع مطهّر است جعل و وضع فرمود و نازل كرد بتوسط جبرئيل بر خاتم انبياء صلى اللّه عليه و آله و سلّم تا مردم تجاوز از انصاف و عدل با يكديگر ننمايند و براى تأكيد اين معنى فرموده و برپا داريد اى بندگان من و اى اولياء امور سنجيدن بعدل را و بهيچ وجه تا ميتوانيد نگذاريد خللى در اركان آن روى دهد و كم و كاست نكنيد از آن ميزان در معامله با احدى و تكرار لفظ ميزان و اكتفا ننمودن بضمير و نهى از زياده اوّلا و نقيصه اخيرا و تصريح به نگاهدارى آن در حدّ اعتدال بين آن دو جمله براى اهتمام بشأن قانون و لزوم رعايت آن در هر حال است علاوه بر آنكه ممكن است گفته شود مراد از ميزان اوّل عدل است كه بآن آسمان و زمين برپا است و مراد از ميزان دوم انصاف است و هر چه بآن چيزى سنجيده شود و مراد از ميزان سوّم ترازو است و زمين را وضع و پهن فرمود براى خلق از جنّ و انس تا در آن سكونت و سير نمايند و خدا را عبادت و اطاعت كنند و در آن انواع و اقسام ميوه تابستانى و زمستانى مناسب با حال و مزاج اهل هر بلدى موجود است و در مدينه طيّبه كه محل نزول اين سوره است و جزيرة العرب كه قرآن بلسان اهالى آن نازل شده درخت خرما بيشتر است و خرما در بدو ظهورش در غلافها و جلدهائى است كه براى حفظ آن و سهولت چيدنش مفيد است و نيز در آن جنس حبوبات كه
جلد 5 صفحه 112
مشتمل بر انواع و اصناف بيشمار است از قبيل گندم و جو و برنج و عدس و لوبيا و غيرها كه بر همه حب اطلاق ميشود وجود دارد و هر يك از آنها داراى برگهائى هستند كه براى حفظ آنها نافع است و بعد از خشك شدن مانند كاه بمصارف لازمى ميرسد و نيز در زمين انواع گياههاى مأكول خوشبو است كه بآنها ريحان اطلاق ميشود و بعد از ذكر اين نعم بىپايان براى اهل زمين از جن و انس خداوند خطاب بآن دو فرموده ميفرمايد پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكر ميشويد و تكذيب ميكنيد نعمت بودن آن را و وجه تكرار اين آيه شريفه در اين سوره علاوه بر آنچه در سوره سابقه در چند موضع ذكر شد آنستكه بعد از ذكر نعمتهاى متعدّده تقرير آن در اذهان كسانيكه مشمول آن نعمند براى تأكيد در اداء شكرگزارى و اجتناب از كفران لازم و مناسب و اين طرز كلام در بين خطبا و بلغا و شعرا معمول و متعارف است و احتياج بتكلّفى كه مفسّرين براى اختلاف معنوى آلاء در موارد مكرّره فرمودهاند ندارد و بعد از شنيدن اين آيه مناسب است گفته شود لا بشىء من نعمك ربّنا نكذّب و الحمد للّه رب العالمين و آلاء جمع الى بكسر و فتح بمعناى نعمت است و در بعضى از روايات بمحمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام كه اعظم نعمند تفسير شده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
الرَّحمنُ «1» عَلَّمَ القُرآنَ «2» خَلَقَ الإِنسانَ «3» عَلَّمَهُ البَيانَ «4»
گفتند: آيه مستقله است و خبر مبتداء محذوف است که (اللّه هو الرحمن) و رحمن از اسامي مختصه بذات مقدّس او است اطلاق بر غير نميشود بخلاف رحيم که بر غير هم اطلاق ميشود، زيرا رحمن دلالت بر سعه رحمت ميكند که فرو گرفته كلّ شيء را، چنانچه ميفرمايد: وَ رَحمَتِي وَسِعَت كُلَّ شَيءٍ اعراف آيه 155 رَبَّنا وَسِعتَ كُلَّ شَيءٍ رَحمَةً وَ عِلماً مؤمن آيه 7 و ما در مجلد اول در سوره حمد در تفسير بسمله مفصلا بيان كردهايم.
جلد 16 - صفحه 370
قرآن نصوصي دارد که واجب الاتباع است و ظواهري دارد که حجّت است بعد از فحص از مخصّصات و مقيدات و قرائن مجاز و متشابهات که ميفرمايد:
وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ الي قوله تعالي وَ ما يَعلَمُ تَأوِيلَهُ إِلَّا اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِي العِلمِ آل عمران آيه 5، و بواطني دارد هفت بطن الي هفتاد بطن که علم به جميع بواطن احدي ندارد جز رسول خدا و ائمّه اطهار که مفاد.
عَلَّمَ القُرآنَ علم به جميع قرآن نص، ظاهر، محكم، متشابه، بواطن قرآن را شامل ميشود لذا در اخبار تفسير به امير المؤمنين كردند و اينکه بيان مصداق است و نيز در اخبار داريم ميفرمايد
(لا يعرف القرآن الا من خوطب به).
اگر مراد نوع انسان باشد مراد از علمه البيان بيان ما في الضمير است که قوه ناطقه باشد که گفتند: (الانسان حيوان ناطق) که آنچه در دل دارد ميتواند به زبان ظاهر كند و اگر مراد انسان كامل باشد که شخص شخيص پيغمبر اكرم است زيرا كفّار و مشركين و اهل ضلالت که بكلي از انسانيت خارج شدند أُولئِكَ كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ اعراف آيه 178 إِن هُم إِلّا كَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلُّ فرقان آيه 46 و اما مؤمنين و لو مقام انسانيت را دست آوردند لكن به هر درجه که باشند باز نقصان دارند فقط انسان كامل معصومين هستند انبياء و ائمه اطهار و اوصياء انبياء و اكمل از كلّ وجود مقدّس ختمي مرتبت است پس مراد از علمه البيان علم ما کان و ما يکون است که در دعاء ندبه ميخواني
(و علمته علم ما کان و ما يکون الي انقضاء خلقك)
و از خود آن حضرت است فرمود:
(ما من شيء يقربكم الي الجنة و يبعدكم عن النار الّا فقد امرتكم به و ما من شيء يبعدكم عن الجنة و يقربكم الي النار الا فقد نهيتكم عنه).
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 1)- سر آغاز نعمتهای الهی: از آنجا که این سوره بیانگر انواع نعمتها و مواهب بزرگ الهی است با نام مقدس «رحمن» که رمزی از رحمت واسعه اوست آغاز میشود، چرا که اگر صفت «رحمانیت» او نبود این چنین خوان نعمت را برای دوست و دشمن نمیگستراند.
لذا میفرماید: «خداوند رحمان» (الرَّحْمنُ).
نکات آیه
۱ - خداوند، رحمان (داراى رحمت گسترده و فراگیر) است. (الرحمن) صفت هاى «رحمان» و «رحیم» هر دو بیانگر رحمت الهى است. مفسران در پاسخ این سؤال که چرا در قرآن هر دو صفت در کنار هم آمده، نظریاتى ابراز داشته اند. از جمله آنها این است که خداوند داراى دو گونه رحمت است: رحمت عام و گسترده و رحمت خاص. «رحمان» بیانگر رحمت عام و «رحیم» بیانگر رحمت خاص است.
۲ - خداوند، توجه دهنده خلق به رحمت بى کران خویش (الرحمن) آغاز شدن سوره با وصف «الرحمان» بیانگر مطلب یاد شده است.
۳ - انسان، مجذوب رحمت است. (الرحمن) با توجه به این که خداوند در مقام جلب توجه انسان ها رحمت خود را به آنان یادآور شده است، استفاده مى شود که انسان بیش از هر چیز، مفتون لطف و رحمت است.
موضوعات مرتبط
- اسماء و صفات: رحمان ۱
- انسان: گرایشهاى انسان ۳
- خدا: افعال خدا ۲
- ذکر: ذکر رحمت عام خدا ۲
- گرایشها: گرایش به رحمت ۳
منابع