عبس ٣٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

و باغهای پردرخت،

|و باغ‌هاى پردرخت
و باغهاى انبوه،
و باغهای پر از درختان کهن.
و بوستان های پر از درخت تناور و بزرگ
و باغهاى پردرخت،
و بوستانهای انبوه‌
و بوستانهاى پر درخت،
و باغهای پردرخت و انبوه را.
و باغ‌هایی انبوه،
و باغچه‌هائی پیچیده‌


عبس ٢٩ آیه ٣٠ عبس ٣١
سوره : سوره عبس
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«غُلْباً»: جمع غَلْباء، باغی که درختان تنومند داشته و پر و انبوه باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28» وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلًا «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً «30» وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا «31» مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ «32»

جلد 10 - صفحه 388

پس بايد انسان به غذاى خود بنگرد. ما آب را آن گونه كه بايد، (از آسمان) فرو ريختيم. سپس زمين را به خوبى شكافتيم. و در آن، دانه رويانديم. و نيز انگور و سبزيجات، و زيتون و نخل خرما، و باغهاى پردرخت، و ميوه و چراگاه، براى برخوردارى شما و چهارپايانتان.

نکته ها

«صب» به معناى فرو ريختن آب از بلندى است كه شامل نزول باران از آسمان و ريزش آب از آبشارها نيز مى‌شود.

«قضب» به سبزيجاتى گفته مى‌شود كه تر و تازه چيده و خورده شود و شامل علف و يونجه حيوانات نيز مى‌گردد.

مراد از «شَقَقْنَا الْأَرْضَ»، شكافتن زمين به وسيله جوانه گياهان است كه براى سربرآوردن از خاك، آن را مى‌شكافند و به رشد خود ادامه مى‌دهند.

مراد از «حَبًّا» حبوباتى است كه به مصرف غذاى انسان مى‌رسد، مانند گندم و جو و نخود و عدس و امثال اينها.

«حَدائِقَ» جمع «حديقه» به معناى بوستانى است كه اطراف آن ديوار كشيده باشند و «غلب» جمع «غلباء» به معناى درخت بزرگ و تنومند است.

انسان بايد به غذاى خود بنگرد كه آيا از حلال است يا حرام، ديگران دارند يا ندارند، نيروى بدست آمده از آن در كجا صرف مى‌شود و اين غذا چگونه بدست آمده است؟ امام باقر عليه السلام در ذيل آيه‌ «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ» فرمودند: انسان بنگرد كه علم خود را از چه كسى مى‌گيرد «1» و طعام را شامل طعام معنوى دانستند.

پیام ها

1- انسان، مأمور به تفكر در غذا، به عنوان يكى از نعمت‌هاى خداست، خوردن‌


«1». كافى، ج 1، ص 50.

جلد 10 - صفحه 389

بى‌فكر كار حيوان است. «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ»

2- اگر ملاكهاى معنوى نباشد، انسان و حيوان در كاميابى از غذا و طبيعت، در يك رديفند. «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»

3- دقّت در پيدايش نعمت‌ها، وسيله‌اى براى كفر زدائى است. قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌ ... فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ‌

4- هستى، مدرسه خداشناسى است، چه سير تكاملى درون انسان و چه بيرون انسان. مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ‌- أَماتَهُ‌- أَنْشَرَهُ‌ صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا ...

5- ريزش باران و رويش انواع گياهان و درختان، هدفمند است و فراهم شدن غذا براى انسان و حيوانات، يكى از حكمت‌هاى آن است. أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...

شَقَقْنَا الْأَرْضَ‌ ... فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا ... مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‌

6- انگور، زيتون و خرما، از ميوه‌هاى مورد سفارش قرآن است. عِنَباً ... زَيْتُوناً وَ نَخْلًا

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ حَدائِقَ غُلْباً (30)

وَ حَدائِقَ غُلْباً: و باغ‌هاى مشتمل بر درختان ضخيم و تناور يا بسيار انبوه.

جلد 14 - صفحه 57


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‌ طَعامِهِ «24» أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ صَبًّا «25» ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا «26» فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضْباً «28»

وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً «29» وَ حَدائِقَ غُلْباً (30) وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (32) فَإِذا جاءَتِ الصَّاخَّةُ (33)

يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ (34) وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ (35) وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ (36) لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ (37) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38)

ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)

ترجمه‌

پس بايد بنگرد انسان به خوراكش‌

همانا ما ريختيم آبرا ريختنى‌

پس شكافتيم زمين را شكافتنى‌

پس رويانديم در آن حبوبات‌

و انگور و گياه اسپست را

و درخت زيتون و خرما

و باغهاى پر از درختهاى در هم‌

و ميوه و گياه خود رو را

بجهت بر خوردارى شما و چهار پايانتان‌

پس چون آيد بانگ سخت‌

روزى كه ميگريزد مرد از برادرش‌

و مادر و پدرش‌

و زن و پسرانش‌

براى هر مردى از آنان در چنين روزگارى است كه كافى است او را

رويهائى در چنين روز درخشنده است‌

خندان و شادمان است‌

و رويهائى در چنين روز بر آنها گرد كدورت است‌

فرو گيرد آنها را تيرگى‌

آن گروه كافران بدكارند.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر نعم ذاتيه خود شروع بذكر نعم خارجيّه فرموده ميفرمايد پس بايد آدمى نظر كند و فكر نمايد در اطراف غذائى كه ميخورد و به بيند كه خداوند بچه وسائل ظاهره و خفيّه آنرا در دسترس او قرار داده و چه ايادى و عواملى براى آماده نمودن آن بكار رفته تا او متمكّن از تناول آن شده و به بيند كه همانا ما ريختيم و نازل نموديم باران رحمت خود را از آسمان ريختنى معتدل و ملايم با زمين و كشت و زرع كه تخم نباتات را در مهد خود بپروراند پس شكافتيم زمين را شكافتنى موزون و متناسب و رويانديم در آن حبوبات از قبيل گندم و جو و


جلد 5 صفحه 347

ميوجات از قبيل انگور را كه ظاهرا براى كثرت منافع و اقسام آن مخصوص بذكر شده و گياه اسپست تازه را كه مكرّر چيده ميشود و خوراك حيوانات است و درخت زيتون را كه از آن روغن گرفته ميشود و درخت خرما را كه باز براى كثرت منافع آن و وفور در عربستان مخصوص بذكر شده و باغهاى محصور را كه داراى درختان بزرگ مختلف است و از زيادى پيچيده بيكديگر ميباشد و ساير ميوجات و گياههاى خود روئى را كه در چراگاهها روئيده ميشود و گفته‌اند بمنزله ميوه است براى حيوانات و لذا خداوند فرموده براى بهره بردارى شما و شتر و گاو و گوسفند شما خلق شده و در كافى از امام باقر عليه السّلام طعام در آيه اوّل بعلمى كه انسان از كسى اخذ مينمايد تفسير شده و فيض ره فرموده چون طعام اعمّ است از غذاى جسمانى و روحانى و چنانچه انسان مأمور است كه نظر كند در غذاى جسمانى خود و بداند كه آن بوسيله اسباب سماوى تهيّه شده مأمور است كه نظر نمايد بغذاى روحانى خود كه علم است و بداند كه آن نازل شده است از آسمان وحى در خاندان نبوّت كه علمشان از جانب خدا است تا صالح باشد براى غذاى روح نه آنكه اخذ نمايد از كسانيكه رابطه با حق ندارند چون علوم آنها يا اقوال كسانى است كه قول آنان حجّت نيست يا وسائل جدال است كه بوسيله شيطان بآنها رسيده و بايد از آن اجتناب نمود و چون معناى ظاهر آيه محتاج به بيان نبود امام عليه السّلام معناى خفى آنرا بيان فرموده است و هر دو معنى مراد است بيك اطلاق اين خلاصه فرمايش ايشان است كه حقير بنحو اختصار نقل نمودم و بيان صافى اصفى و اعلى و اتم و اكمل است پس چون آيد آواز سختى كه گوش را كر كند و مراد نفخه دوم اسرافيل است و بيايد روز كه مرد از برادر و مادر و پدر و زن و پسران خود فرار نمايد براى آنكه بقدرى بخود مشغول است كه بديگرى نميپردازد چنانچه خداوند خودش در آيه بعد بيان فرموده براى هر مردى از آنانكه در محشر حاضرند در آنروز گرفتارى و شغلى است كه كافى است براى آنها و آن مجال نميدهد كه بديگرى بپردازد و گفته‌اند خداوند اقارب را بترتيب علاقه‌مندى افراد بآنها ذكر فرموده تا به پسران رسيده كه عزيزترين اقاربند و جهت فرار آنستكه اميدى بانتفاع از قبل آنها ندارد يا


جلد 5 صفحه 348

ميترسد مطالبه حقوق خودشان را از او بنمايند اگر در اداء حقوق اقارب كوتاهى كرده باشد و در روايت نبوى بسبب فرارى كه قبلا ذكر شد با استناد بآيه بعد اشاره شده و در بعضى از روايات علّت اخير ذكر گرديده و مانعى ندارد كه اسباب متعدّده براى فرار موجود باشد و در خاتمه خداوند مردم را در آنروز دو قسمت فرموده يكدسته كه اهل ايمانند رويهاى ايشان درخشان و خندان و مسرور و شادمان بنعيم جنان و نجات از نيران است و دسته ديگر كه اهل كفر و عصيانند رويهاى آنها غبار آلود و مكدّر است و فرا گرفته رخسار آنانرا تاريكى و سياهى از معاينه عذاب و همّ و غمّ بيرون از حساب در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره عبس و تولّى و سوره اذا الشّمس كوّرت را بخواند در تحت حمايت الهى و در بهشت در سايه رحمت او مستقرّ خواهد گرديد انشاء اللّه تعالى و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 349

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبًّا «25» ثُم‌َّ شَقَقنَا الأَرض‌َ شَقًّا «26» فَأَنبَتنا فِيها حَبًّا «27» وَ عِنَباً وَ قَضباً «28» وَ زَيتُوناً وَ نَخلاً «29»

وَ حَدائِق‌َ غُلباً (30) وَ فاكِهَةً وَ أَبًّا (31) مَتاعاً لَكُم‌ وَ لِأَنعامِكُم‌ (32)

بدرستي‌ ‌که‌ ‌ما ريزش‌ داديم‌ آب‌ ‌را‌ ريزشي‌ ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ شكافتيم‌ زمين‌ ‌را‌ شكافتني‌ ‌پس‌ رويانيديم‌ ‌در‌ ‌آن‌ زمين‌ حبوب‌ دانه‌هايي‌ و انگور و علف‌ و زيتون‌ و نخل‌ خرما و باغستانهاي‌ ميوه‌جات‌ ‌که‌ درختان‌ ‌آن‌ سر بهم‌ آورده‌ و ميوه‌ها و صحراهاي‌ سبز ‌که‌ متاع‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ ‌شما‌ و ‌براي‌ حيوانات‌ ‌شما‌.

أَنّا صَبَبنَا الماءَ صَبًّا باران‌ ‌که‌ ‌از‌ ابرها ميبارد بسرعت‌ تمام‌ ‌که‌ بسا بفاصله‌ كمي‌ نهرها و رودخانه‌ها ‌در‌ اطراف‌ زمين‌ جاري‌ ميشود ‌که‌ بخارات‌ ‌از‌ درياها برداشته‌ ميشود و بصورت‌ ابر ‌در‌ ميآيد و بتوسط باد ‌در‌ نقاط زمين‌ باران‌ و برف‌ و تگرگ‌ ميشود و بهر نقطه‌ ‌که‌ مأمورند ميبارند.

ثُم‌َّ شَقَقنَا الأَرض‌َ شَقًّا ‌پس‌ ‌اينکه‌ باران‌ ‌در‌ اعماق‌ زمين‌ فرو ميرود و زمين‌ شكاف‌ ‌بر‌ ميدارد و نباتات‌ ‌از‌ زمين‌ ميرويد.

فَأَنبَتنا فِيها حَبًّا حبوبات‌ مثل‌ گندم‌ و جو و ارزن‌ و نخود و لوبيا و عدس‌ و ماش‌ و برنج‌ و

جلد 17 - صفحه 397

امثال‌ اينها بسا يك‌ دانه‌ هفتصد دانه‌ ميشود.

وَ عِنَباً انگور و تخصيص‌ بذكر ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ منافع‌ ‌آن‌ بسيار ‌است‌ ‌از‌ برگش‌ و غوره‌ و انگور و كشمش‌ و شيره‌ و سركه‌ و ساير منافع‌ ‌آن‌.

وَ قَضباً سبزيجات‌ مثل‌ نعناع‌ ترخون‌ و تره‌ و ريحان‌ و اسفناج‌ و شبدر و اشباه‌ اينها آنچه‌ مأكولات‌ انسان‌ ‌ يا ‌ حيوانات‌ مثل‌ انعام‌ ‌باشد‌.

وَ زَيتُوناً وَ نَخلًا اما زيتون‌ ‌که‌ فوائد بسياري‌ دارد ‌از‌ بسر ‌تا‌ زيتون‌ ‌تا‌ روغن‌ ‌آن‌ و نخل‌ ‌از‌ رطب‌ و خرما و هسته‌ و بسيار منافع‌ ديگر ‌تا‌ شيره‌ و سركه‌ ‌آن‌.

وَ حَدائِق‌َ غُلباً حديقه‌ باغچه‌ سرايي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ اشجار ميوه‌جات‌ مثل‌ زردآلو آلوچه‌ سيب‌ گلابي‌ هلو آلو و ساير ميوه‌جات‌ غرس‌ ميكنند، و غلب‌ ‌يعني‌ ‌اينکه‌ اشجار سر بهم‌ آورده‌ و سايه‌ انداخته‌ و سبز و خرم‌، و بسا اشجار ديگر مثل‌ چنار و كبوتر و سرو و ‌غير‌ اينها ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ چه‌ فوائدي‌ ‌از‌ برگ‌ ‌آنها‌ و چوب‌ ‌آنها‌ برداشته‌ ميشود، و بسا انار و توت‌ باقسام‌ مختلف‌ ‌در‌ ‌آن‌ حدائق‌ غرس‌ ميكنند.

وَ فاكِهَةً ميوه‌هايي‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ اشجار و ‌غير‌ ‌اينکه‌ اشجار بدست‌ ميآيد مثل‌ هندوانه‌ خربزه‌ بادنجان‌ كدو گرمك‌ سموري‌ و ‌غير‌ اينها.

وَ أَبًّا علفها ‌که‌ ‌براي‌ خوراك‌ انعام‌ خداوند خلق‌ فرموده‌.

مَتاعاً لَكُم‌ يك‌ قسمت‌ ‌آنها‌ وَ لِأَنعامِكُم‌ يك‌ قسمت‌ ديگر ‌آنها‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 30)- و در مرحله بعد می‌افزاید: «و باغهای پردرخت» با انواع میوه‌های رنگارنگ (و حدائق غلبا).

نکات آیه

۱ - درختان تنومند و ستبر بوستان ها، آفریده هاى خداوند و از منابع تغذیه انسان ها (و حدائق غلبًا) «غُلْب» جمع «غَلْباء» است. به کسى که داراى گردنى کلفت باشد «اغلب» و «غلباء» گفته مى شود (لسان العرب). در آیه شریفه، گرچه بوستان ها به ضخامت و ستبرى توصیف شده اند; ولى این وصف - به قرینه «أنبتنا» در آیات پیشین - ناظر به قطور بودن درختان آن بوستان ها است.

۲ - ایجاد باغ هاى پردرخت با نزول باران بر زمین مساعد، نعمت خداوند و مقتضى شکرگزارى انسان از او است. (صببنا ... شققنا ... فأنبتنا ... و حدائق غلبًا) چنانچه «غلبا» توصیف ذات «حدائق» باشد - نه درختان آن - ضخامت بستان کنایه از انبوه و متراکم بودن درختان آن خواهد بود. برداشت یاد شده، براساس ارتباط این آیه با «ما أکفره» در آیات پیشین است. با توجّه به این احتمال که «کفر» در آن آیه، به معناى کفران نعمت باشد.

۳ - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور، مایه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است. (ما أکفره ... فلینظر الإنسن ... حدائق غلبًا)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آیات آفاقى ۳
  • باران: فواید باران ۲
  • تغذیه: منابع تغذیه ۱
  • جنگل: اهمیت جنگل ۳
  • خدا: خالقیت خدا ۱; زمینه خدا شناسى ۳; نشانه هاى قدرت خدا ۳; نعمتهاى خدا ۲
  • درختان: اهمیت درختان ۳; خالق درختان ۱; فواید درختان ۱
  • شکر: شکر نعمت ۲
  • کفر: موانع کفر ۳
  • کفران: موانع کفران نعمت ۳
  • نعمت: نعمت باغها ۲

منابع