الانسان ٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۲۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

آنها به نذر خود وفا می‌کنند، و از روزی که شرّ و عذابش گسترده است می‌ترسند،

[آنها] به نذر خود وفا كنند و از روزى كه شرّ آن فراگير است بترسند
[همان بندگانى كه‌] به نذر خود وفا مى‌كردند، و از روزى كه گزند آن فراگيرنده است مى‌ترسيدند.
به عهد و نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شر و سختیش همه اهل محشر را فراگیرد می‌ترسند.
[همانان که] همواره نذرشان را وفا می کنند، و از روزی که آسیب و گزندش گسترده است، می ترسند،
به نذر وفا مى‌كنند و از روزى كه شر آن همه جا را گرفته است مى‌ترسند.
آنان به نذر خود وفا می‌کنند و از روزی که شرش دامن‌گستر است، بیم دارند
به نذر [خود] وفا مى‌كنند و از روزى كه بدى و سختى آن فراگير است مى‌ترسند.
(بندگانی که در جهان اعمال و اوصافی این چنین، در پیش می‌گرفتند:) به نذر خود وفا می‌کردند، و از روزی می‌هراسیدند که شرّ و بلای آن گسترده و فراگیر است.
(همان بندگانی که) به نذر (خود) وفا می‌کنند، و از روزی که گزند آن جویای پرواز بوده است ، می‌ترسند.
پایدار مانند بر نذر و ترسند روزی را که بدی آن است پرزنان‌


الانسان ٦ آیه ٧ الانسان ٨
سوره : سوره الانسان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«النَّذْرِ»: مراد دو چیز است: نخست، چیزی که انسان برای خوشنودی خدا بر خود واجب می‌کند، دیگر چیزی که خدا بر انسان واجب گردانده است (نگا: تفهیم‌القرآن). «مُسْتَطِیراً»: پران و گسترده. فراگیر و پراکنده.


نزول

شأن نزول آیات ۵ تا ۹:

«شیخ طوسى» گویند: مفسرین خاصه و عامه روایت کنند که این آیات درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردیده زیرا آنان مسکین و یتیم و اسیر را در سه شب با افطار خود سیر کردند و خود گرسنه ماندند و خداوند با این آیات آن‌ها را ستایش فرمود و این سوره را به خاطر آن‌ها نازل گردانید و خود این موضوع دلیل است که این سوره در مدینه نازل گردیده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9» إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»

آنان به نذر وفا مى‌كنند و از روزى كه شرش فراگير است مى‌ترسند. و غذاى خود را با آن كه دوستش دارند، به بينوا و يتيم و اسير مى‌دهند. (و مى‌گويند:) ما براى رضاى خدا به شما طعام مى‌دهيم و از شما پاداش و تشكّرى نمى‌خواهيم. همانا ما از پروردگارمان، به خاطر روزى عبوس و سخت، مى‌ترسيم.

نکته ها

«مستطير» از «سيطائره» يعنى سلطه است و ريشه آن «طير»، به معناى گستردگى است.

«قمطرير» به معناى شرّى است كه سخت باشد.

بر اساس برخى روايات، اطعام مسكين و يتيم و اسير در يك شب واقع شد و براساس برخى، در سه شب متوالى اتفاق افتاد و هر شب، يكى از آنها مراجعه كرد.

مراد از «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ» آن است كه اهل بيت با آنكه آن غذا را دوست داشتند، به ديگران دادند. چنانكه قرآن در جاى ديگر مى‌فرمايد: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» به نيكى نمى‌رسيد مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1»

صاحب تفسير الميزان مى‌فرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مى‌گويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ» و منظور از «عَلى‌ حُبِّهِ»، علاقه به غذا است كه در اين صورت، علاوه بر اخلاص، ايثار آنان نيز ثابت مى‌شود.

اگر به فكر نام و شهرت نباشيد، خداوند نامتان را جاودانه مى‌كند. كارى كه اهل بيت كردند، ارزش مادى فراوانى نداشت ولى چون خالصانه بود، خداوند آن را ماندگار ساخت.


«1». تفسير برهان؛ محاسن برقى، ج 2، ص 397.

جلد 10 - صفحه 328

در اين آيه، كلمات مسكين و يتيم و اسير به صورت نكره آمده تا بگويد: در اطعام، نبايد گزينش كرد، بلكه به هركس كه بود انفاق كنيد.

پروين اعتصامى درباره اخلاص در انفاق مى‌گويد:

بزرگى داد يك درهم گدا را

كه هنگام دعا ياد آر ما را

يكى خنديد و گفت اين درهم خُرد

نمى‌ارزيد اين بيع و شرى‌ را

مكن هرگز به طاعت خودنمايى‌

حجاب دل مكن روى و ريا را

تو نيكى كن به مسكين و تهيدست‌

كه نيكى خود سبب گردد دعا را

به وقت بخشش و انفاق پروين‌

نبايد داشت در دل جز خدا را

خوف از خداوند، به معناى خوف از مقام اوست. چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ» «1»

پیام ها

1- كمال واقعى زمانى است كه نيكى در انسان نهادينه شود. (تمام كمالات با فعل مضارع كه نشانه استمرار فعل است، آمده است.) يُوفُونَ‌، يَخافُونَ‌، يُطْعِمُونَ‌ و ...

2- اطعام و انفاق زمانى ارزش بيشتر دارد كه شى‌ء انفاق شده، مورد نياز و علاقه انسان باشد. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»

3- اسلام، حامى مستمندان و يتيمان و اسيران است. وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ‌ ... مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً

4- گروهى طعام را دوست دارند و گروهى اطعام را. «يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ»

5- اطعام، زمانى ارزش بيشترى دارد كه از خود و با دست خود باشد. «نُطْعِمُكُمْ»

6- كمكى ارزش دارد كه خالصانه و به دور از هر منّت و انتظارى باشد. «نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ»

7- آنچه به عمل ارزش مى‌دهد، انگيزه خالصانه و اخلاص در عمل است.


«1». الرّحمن، 46.

جلد 10 - صفحه 329

«نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»

8- نيكان، نه تنها با زبان درخواست تشكّر ندارند، بلكه در دل هم به فكر تمجيد و تشكّر نيستند. لا نُرِيدُ ... شُكُوراً

9- گرچه ابرار انتظار پاداش ندارند ولى مردم نبايد بى‌تفاوت باشند. در آيه 25 سوره قصص مى‌خوانيم: حضرت شعيب دخترش را فرستاد تا پاداش سقّايى و آب دادن حضرت موسى را بپردازد. «إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ ما سَقَيْتَ»

10- گذشتن از پاداش، به تنهايى نشانه اخلاص نيست، بلكه گذشتن از تمجيد و تشكّر نيز لازم است. «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»

11- وفاى به نذر واجب است و كسى كه به نذر خود وفا نكند، از قهر الهى بترسد. «يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً»

12- اگر كارى براى خدا باشد، فقط از قهر او مى‌ترسيم، نه مردم. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا»

13- داشتن انگيزه الهى، منافاتى با شوق به ثواب يا خوف از عقاب ندارد. زيرا ثواب و عقاب نيز از خداست. لِوَجْهِ اللَّهِ‌ ... إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً

14- در قيامت، نه تنها مردم عبوسند، بلكه روز عبوس است. «يَوْماً عَبُوساً»

15- براى فرار از آن روز عبوس، امروز در برابر مسكين و يتيم و اسير، عبوس نكنيد. «نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7»

شأن نزول: به اتفاق جميع اهل حق و معظم اهل سنت، اين آيه و آنچه بعد از


«1» منهج الصادقين، جلد 10، صفحه 97.

جلد 13 - صفحه 412

آنست، در شأن حضرت امير المؤمنين و حضرت فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام و فضّه خادمه نازل شد.

ثعلبى به طريق اهل سنت در تفسير خود آورده كه: در بعض ايّام، حسنين عليهما السّلام مريض شدند. حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و جمعى صحابه به عيادت رفتند. امر فرمود: يا ابا الحسن براى اين دو فرزند نذر كن تا حق تعالى ايشان را عافيت بخشد. پس حضرت نذر نمود، كه اگر عافيت يابند من سه روز روزه بدارم. چون آن حضرت نذر نمود، حضرت فاطمه و حسنين عليهما السّلام و فضه خادمه موافقت نمودند. چون حق تعالى ايشان را شفا مرحمت فرمود، عزيمت نمودند كه به نذر خود وفا كنند. و در حجره طاهره هيچ طعامى نبود. پس حضرت امير المؤمنين عليه السّلام نزد شمعون يهودى فرمود: آيا توانى پاره‌اى پشم به من دهى كه آن را دختر پيغمبر براى تو بريسد و تو براى اجرت آن، سه صاع جو به من دهى. شمعون راضى شد. سه صاع جو را با پشم داد. حضرت آن را به حجره آورد. اهل بيت به وفاى نذر مشغول شدند.

حضرت فاطمه سلام اللّه عليها روز اول، پنج قرص نان تهيه كرد.

چون شب نماز شام ادا نمودند، مى‌خواستند افطار كنند. آوازى به گوش رسيد: السّلام عليكم يا اهل بيت محمد، من مسكينم و محتاج و گرسنه، مرا طعامى دهيد تا خدا شما را از موائد بهشت محظوظ فرمايد. پس سرور اسخيا قرص خود را به او تصدق نمود، باقى همه اقتدا به آن حضرت كرده قرصهاى خود را به او داده به آب افطار نمودند.

روز دوم حضرت فاطمه عليها السّلام پنج قرص تهيه، نزد افطار باز صدا بلند شد: يا اهل بيت محمد، يتيمى بر سراى شماست، قوتى ندارد مرا طعامى دهيد. شاه اولياء قرص خود را داد، آنها هم متابعت نموده به آب افطار كردند.

روز سوم نيز سيّده طاهره پنج قرص را تهيه كرد، نزد افطار آواز آمد: اسيرى هستم مرا طعامى دهيد تا خدا از خوان بهشتى شما را عطا فرمايد: حضرت امير عليه السّلام قرص خود را داد، اهل بيت و فضّه نيز متابعت نمودند و به آب افطار

جلد 13 - صفحه 413

كردند.

روز چهارم امير المؤمنين عليه السّلام دست حسنين را گرفته، خدمت پيغمبر آمد در حالتى كه دو نور ديده زهرا از شدت جوع و بى‌قوتى مى‌لرزيدند. آن حضرت به خانه حضرت فاطمه زهرا آمد. آن مخدّره در مصلّى مشغول به عبادت بود در حالى كه از گرسنگى، شكم به پشت چسبيده، حضرت نبوى چون آن حال ديد، آه برآورد: وا غوثاه يا اللّه اهل بيت محمّد يموتون جوعا: اى پروردگار، اهل بيت پيغمبر تو از گرسنگى خواهد مرد؛ پس جبرئيل نازل و سوره هل اتى آورد. «1» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ: وفا مى‌نمايد به نذرى كه در طاعت كنند، وَ يَخافُونَ يَوْماً: و مى‌ترسند از روزى كه، كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً: هست بدى آن، يعنى شدت و هول آن فاش و آشكارا، و همه اهل عصيان و طغيان را فرا گيرد، يا هول آن به جميع اقطار منتشر گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

هَلْ أَتى‌ عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً «1» إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً «2» إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً «3» إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ سَلاسِلَ وَ أَغْلالاً وَ سَعِيراً «4»

إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً «5» عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً «6» يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً «7» وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‌ حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً «8» إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً «9»

إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً «10»

ترجمه‌

آيا گذشته است بر انسان وقتى از روزگار كه نبود چيزى كه ياد كرده شود

همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا

همانا ما نموديم باو راه را با آنكه شكر گزار باشد يا كفران كننده‌

همانا ما مهيّا نموديم براى كافران زنجيرها و غلها و آتش سوزان را

همانا نيكان مى‌آشامند از جامى كه باشد ممزوج بآن كافور

از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خدا جارى ميكنند آنرا جارى كردنى‌

وفا ميكنند به نذر خود و ميترسند از روزى كه ميباشد سختى آن فاش و منتشر

و ميدهند طعام را با آنكه دوست دارند آنرا به فقير و يتيم و اسير

با قصد آنكه جز اين نيست كه اطعام ميكنيم شما را براى رضاى خدا نميخواهيم از شما پاداشى و نه سپاس گزارى‌

همانا ما ميترسيم از پروردگارمان در روزى گرفته و در هم در نهايت سختى و شدّت.

تفسير

در مجمع نقل نموده كه روايات خاصه و عامّه موافق شده بر نزول آيات اينسوره از انّ الابرار يشربون تا كان سعيكم مشكورا در باره امير المؤمنين‌


جلد 5 صفحه 316

و حضرت زهرا و حسنين و فضّه خادمه ايشان عليهم السّلام و آنكه اجمال اينقصّه آنستكه حسنين عليهما السلام مريض شدند و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و وجوه اصحاب از آن دو عيادت نمودند و بحضرت امير گفتند خوب است براى شفا دو فرزند خود نذرى فرمائى و او سه روز روزه نذر فرمود و حضرت زهرا و فضه خادمه هم بآنحضرت در نذر تأسى نمودند و خداوند آن دو را شفا داد و حضرت امير آن ايّام چيزى نداشت سه صاع جو كه هر صاعى قريب به يك من تبريز است از يكنفر يهودى قرض كرد و در بعضى از روايات است كه گرفت و بنا شد در عوض براى او پشم ببافد و آورد آن جو را نزد حضرت زهرا و او يكصاع از آنرا آرد فرمود و نان پخت و چون امير المؤمنين عليه السّلام از نماز مغرب فارغ شد خدمت او آورد كه افطار نمايند ناگاه فقيرى آمد و سؤال نمود پس نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز دوم شد صاع ديگر را آرد كرد و نان پخت و در وقت افطار حاضر نمود پس يتيمى آمد و سؤال نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار كردند و چون روز سوّم شد بقيّه جو را حضرت زهرا آرد فرمود و نان پخت و در وقت افطار خدمت امير عليه السّلام حاضر نمود پس اسيرى آمد و طلب نمود و ايشان نانها را باو دادند و با آب افطار نمودند و چون روز چهارم شد و از نذر فارغ شده بودند حضرت امير با حسنين عليهما السلام خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند با آنكه ضعيف شده بودند پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گريه كرد و جبرئيل سوره هل انى را نازل نمود و در بعضى از روايات سه مرتبه اطعام بمسكين و يتيم و اسير را كه بيان شد در سه روز بوده است در يكروز هر مرتبه يك سوّم جو موجود مطبوخ ذكر گرديده و آنكه ديگر چيزى براى خودشان باقى نماند و بنابر اين شايد نذر صدقه دادن بفقرا و ايتام و اسيران بوده ولى آنچه قبلا ذكر شد مؤيّد بروايات مأثوره از ائمه اطهار و مفسّرين كبار است و اضافاتى دارد كه بملاحظه اختصار ذكر نشد و ظاهرا آيات شريفه شامل است هر مؤمنى را كه عامل بآن باشد اگر چه در باره آنذوات مقدّسه نازل شده است چنانچه قمّى ره در نقل خود از امام صادق عليه السّلام تصريح بآن نموده و چون بناى كلام الهى بر جمع بين انذار و تبشير است ميفرمايد آيا روزگارى بر انسان گذشته است كه اسم و رسمى‌


جلد 5 صفحه 317

از او در عالم وجود نداشته اگر چه اصل آنها كه خاك و آب است موجود بوده و اين سؤال براى آنستكه متوجه شوند كه نبودند و بود شدند تا ثابت شود كه خالقى دارند و او خدا است و لذا هل را بقد تفسير نموده‌اند و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه مراد آنستكه در تحت علم و قدرت خدا معلوم و مقدور بوده‌اند ولى در خارج موجود و مذكور نبوده‌اند خلاصه آنكه چيزى بوده‌اند ولى نام و نشانى از انسانيّت در عالم نداشته‌اند و نيز ميفرمايد همانا ما خلق نموديم انسانرا از نطفه كه اجزاء مخلوط بيكديگر است از آب مرد و زن و امشاج جمع مشيج بمعناى مخلوط است و صفت يا بدل از نطفه قرار داده شده باعتبار اجزاء آن كه آميخته با يكديگر است چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آب مرد و زن مخلوط شده‌اند با هم بتمامى و اين در حالى است كه امتحان ميكنيم او را بتكليف بر اداء واجبات و اجتناب از محرّمات پس قرار داديم او را شنوا و بينا تا متمكن باشد از شنيدن و ديدن آيات كتاب تدوينى و تكوينى و عمل بوظائف خود و ما راه راست و طريق مستقيم ببهشت را باو نموديم و خير و شرّش را بيان كرديم با دلائل و امارات موصله بمطلوب ولى بعضى از آن نوع اخذ و عمل نمودند و شكر كردند و بعضى ترك نمودند و كفران كردند و كافر شدند چنانچه از صادقين عليهما السلام نقل شده و ما براى كفّار زنجيرها و غلهاى گرانى آماده نموديم كه بدست و پا و گردن آنها نهيم و وارد در آتش سوزان جهنّمشان نمائيم و امّا ابرار كه خوبان و شكر گزارانند مى‌آشامند از جام شرابى كه براى خنكى و معطّر شدن ممزوج بكافور شده از چشمه‌اى كه مى‌آشامند از آن بندگان خوب خدا و هر جا بخواهند آنچشمه را براى خودشان جارى ميكنند بخوبى و آسانى و بنابر اين عينا بدل است از من كأس و در اصل من عين بوده و منصوب بنزع خافض شده و باء در بها زائده يا بمعناى من است در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آن چشمه‌اى است در خانه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و از آنجا جريان پيدا ميكند بخانه‌هاى پيغمبران و اهل ايمان و حال مردان نيكوكار از اينقرار است كه بنذرى كه خودشان كردند وفا مينمايند با آنكه تكليفى است كه خودشان براى خودشان ايجاد


جلد 5 صفحه 318

نمودند چه رسد بتكاليفى كه خدا براى ايشان معيّن فرموده پس سزاوار است كه چنين رزقى خداوند براى ايشان مقرّر فرموده باشد و ميترسند از روز كه شرّ و سختى آنروز فاش و منتشر و واصل بتمام اطراف و جوانب است و اطعام ميكنند طعام خودشان را با آنكه دوست دارند آنرا و محتاج بآن هستند بفقير و يتيم از اهل ايمان و اسير از مشركان چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و نيّت ايشان در قلبشان آنستكه اطعام كنند بآن سه كس كه ذكر شد براى رضاى خدا بدون توقع عوض و انتظار شكر گزارى از آنها يا مدح و ثنائى از احدى ولى اينمعنى را بر زبان جارى نميكنند چنانچه در حديث سابق تصريح بآن شده است و چون ميترسند از خدا و روز جزا كه روز عبوس و ترش روئى مردم است و در نهايت گرفتگى و شدّت است بوظائف خودشان عمل مينمايند و براى رضاى خدا انفاق ميكنند و ظاهرا از اين آيه ميتوان استدلال نمود بر صحّت عبادت و انفاق بقصد نجات از عذاب آخرت و آنكه آيات اگر چه نازل در شأن اهل بيت نامبرده است ولى جارى است در حق تمام اهل ايمان چون عبادت ايشان ظاهرا از ترس عذاب و طمع در بهشت نبوده بلكه فقط براى اهليّت حقّ بعبادت و اطاعت بوده است و اتّصاف روز بعبوس و قمطرير كه بمعناى شديد و سخت است باعتبار وقوع عبوس و شدّت و سختى در آنست مانند آنكه ميگويند ليل قائم و يوم صائم و امثال اين توسعات در كلام عرب و عجم زياد است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يُوفُون‌َ بِالنَّذرِ وَ يَخافُون‌َ يَوماً كان‌َ شَرُّه‌ُ مُستَطِيراً «7»

وفا ميكنند بنذر ‌که‌ كرده‌اند و ميترسند روزي‌ ‌را‌ ‌که‌ شر ‌آن‌ روز پهن‌ و سرتاسر

جلد 17 - صفحه 318

محشر ‌را‌ ميگيرد.

يُوفُون‌َ بِالنَّذرِ همان‌ نذر سه‌ روز روزه‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌خدا‌ شفا مرحمت‌ فرمود حسنين‌ ‌را‌ سه‌ روز روزه‌ بگيرند و البته‌ نذر ‌اينکه‌ نبوده‌ ‌که‌ فوريت‌ داشته‌ ميتوانستند تأخير بيندازند ‌تا‌ موقعي‌ ‌که‌ وسائل‌ تعيش‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ فراهم‌ شود و همچنين‌ نذر نبوده‌ ‌که‌ سه‌ متصل‌ بيكديگر ‌باشد‌ ميتوانستند متفرقا بگيرند و تمام‌ صدق‌ وفاء بنذر ميكند لكن‌ ‌از‌ باب‌ ‌آيه‌ شريفه‌: فَاستَبِقُوا الخَيرات‌ِ بقره‌ آيه 148، مائده‌ آيه 53، و آيه شريفه: وَ سارِعُوا إِلي‌ مَغفِرَةٍ مِن‌ رَبِّكُم‌ وَ جَنَّةٍ عَرضُهَا السَّماوات‌ُ وَ الأَرض‌ُ أُعِدَّت‌ لِلمُتَّقِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 127. اينها فوري‌ انجام‌ دادند متصلا بتفصيلي‌ ‌که‌ ذكر شد.

وَ يَخافُون‌َ يَوماً كان‌َ شَرُّه‌ُ مُستَطِيراً اشكال‌: اينها ‌که‌ معصوم‌ بودند ‌حتي‌ خيال‌ معصيت‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ رسوخ‌ نكرده‌ ‌حتي‌ ترك‌ اولي‌ ‌هم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر نشده‌ چه‌ معني‌ دارد خوف‌ ‌آنها‌!‌-‌ جواب‌: اولا مقام‌ عصمت‌ ‌از‌ روي‌ خوف‌ ‌است‌ خوف‌ بدرجه‌اي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌حتي‌ خيال‌ معصيت‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ خطور نميكند. و ثانيا خوف‌ اقسامي‌ دارد يك‌ قسم‌ خوف‌ ‌از‌ بليات‌ دنيوي‌ و سلب‌ نعم‌ و سوء عاقبت‌ ‌است‌، و يك‌ قسم‌ خوف‌ ‌از‌ عذاب‌ و عقوبات‌ آخرت‌ ‌است‌، و يك‌ قسم‌ خوف‌ ‌در‌ پيشگاه‌ عظمت‌ پروردگار ‌است‌ ‌که‌ بنده‌ بهر جايي‌ برسد ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ مقابل‌ عظمت‌ الهي‌ كوتاه‌ و مقصر ميداند چنانچه‌ ‌از‌ پيغمبر اكرم‌ ‌است‌:

(‌ما عبدناك‌ حق‌ عبادتك‌ و ‌ما عرفناك‌ حق‌ معرفتك‌)

و امير المؤمنين‌ ‌در‌ شبها ‌آن‌ قدر ‌از‌ خوف‌ الهي‌ ناله‌ و گريه‌ ميكرد ‌تا‌ حالت‌ ضعف‌ باو دست‌ ميداد، و زين‌ العابدين‌ ‌آن‌ قدر گريه‌ ميكرد ‌که‌ تاج‌ البكائين‌ گفتند.

وَ يَخافُون‌َ يَوماً ‌که‌ روز قيامت‌ ‌باشد‌.

كان‌َ شَرُّه‌ُ مُستَطِيراً اطلاق‌ شر ‌بر‌ عذاب‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ شرور منشأ عذاب‌ ميشود چنانچه‌ خيرات‌ منشأ مثوبات‌ ميشود، و مستطير بمعني‌ دامنه‌ دار ‌است‌ ‌هم‌ سر ‌تا‌ سر محشر ‌را‌ گرفته‌ و ‌هم‌ دوام‌ دارد ‌که‌ آخر ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- در آیات بعد به ذکر اعمال و اوصافی که «ابرار» و «عباد اللّه» دارند، پرداخته، با ذکر پنج وصف دلیل استحقاق آنها را نسبت به این همه نعمتهای بی‌مانند توضیح داده، می‌فرماید: «آنها به نذر خود وفا می‌کنند» (یوفون بالنذر).

«و از روزی که شر و عذابش گسترده است بیمناکند» (و یخافون یوما کان شره مستطیرا).

ج5، ص356

ترس آنها از شرّ آن روز بزرگ اشاره به ایمانشان به مسأله معاد، و احساس مسؤولیت شدید در برابر فرمان الهی است.

نکات آیه

۱ - وفاى به نذر، از ویژگى هاى ابرار (یوفون بالنذر) «نذر»; یعنى، چیزى را تبرعاً (براى رضاى خدا و بدون چشم داشت) بر خود واجب کردن است; مانند عبادت، صدقه و مانند آن. (تاج العروس)

۲ - خوف از قیامت، از ویژگى هاى ابرار است. (و یخافون یومًا کان شرّه مستطیرًا)

۳ - مشکلات و سختى هاى روز قیامت، گسترده و فراگیر است. (یومًا کان شرّه مستطیرًا) مقصود از «شرّ»، شداید و مشکلاتى است که در روز قیامت به انسان ها روى مى آورد. «مستطیر» از باب استفعال از فعل «طار» (پرواز کرد) است و در این آیه، به انتشار و گسترش شرور و سختى ها در عرصه قیامت، همچون انتشار طیور در فضا و جو، اشاره دارد.

۴ - ستایش و تمجید خداوند، از وفاکنندگان به نذر و بیم داران از قیامت (یوفون بالنذر و یخافون یومًا کان شرّه مستطیرًا)

۵ - وفاى به نذر و خوف از قیامت، از عوامل ورود به بهشت و بهره مندى از موهبت هاى آن (إنّ الأبرار یشربون من کأس ... یوفون بالنذر و یخافون یومًا کان شرّه مستطیرًا) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که جمله «یوفون بالنذر...» جمله اى است بیانیه که علت بهره مندى ابرار از مواهب بهشتى را بیان مى کند.

۶ - حضرت على، فاطمه، حسن و حسین(ع)، وفاکنندگان به نذر خویش و بیم داران از قیامت بودند. (یوفون بالنذر و یخافون یومًا کان شرّه مستطیرًا)

موضوعات مرتبط

  • ابرار: ترس ابرار ۲; وفاى به نذر ابرار ۱; ویژگیهاى ابرار ۱، ۲
  • امام حسن(ع): ترس امام حسن(ع) ۶; فضایل امام حسن(ع) ۶; وفاى به نذر امام حسن(ع) ۶
  • امام حسین(ع): ترس امام حسین(ع) ۶; فضایل امام حسین(ع) ۶; وفاى به نذر امام حسین(ع) ۶
  • امام على(ع): ترس امام على(ع) ۶; فضایل امام على(ع) ۶; وفاى به نذر امام على(ع) ۶
  • بهشت: موجبات بهشت ۵; موجبات نعمتهاى بهشت ۵
  • ترس: آثار ترس از قیامت ۵; ترس از قیامت ۲
  • خدا: مدحهاى خدا ۴
  • فاطمه(س): ترس فاطمه(س) ۶; فضایل فاطمه(س) ۶; وفاى به نذر فاطمه(س) ۶
  • قیامت: بیم داران از قیامت ۶; مدح بیم داران از قیامت ۴; وسعت سختیهاى قیامت ۳
  • نذر: آثار وفاى به نذر ۵; مدح وفاکنندگان به نذر ۴; وفاکنندگان به نذر ۶

منابع

  1. صاحبان روض الجنان از خاصه و کشف الاسرار از عامه بنا به نقل از مجاهد و ابن عباس و ابوصالح چنین گویند که این آیات درباره امام على مرتضى علیه‌السلام و خاندان گرامى او فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام نازل گردید بدین شرح که حسن و حسین بیمار شده بودند. رسول خدا صلی الله علیه و آله با عده اى از اصحاب و وجوه عرب به عیادت آمدند. پیامبر فرمود: یا على اگر نذر نمائى از براى فرزندان تو امید شفا از براى آن‌ها خواهى یافت. على و فاطمه نذر کردند که سه روز روزه بدارند و کسى که در این نذر با آنان شرکت نمود، فضه خادمه بود. خداوند به حسن و حسین شفا بخشید، اینان به نذر خویش وفا کردند. روز اول روزه نگه داشتند، شب اول طعام نداشتند که افطار کنند. امام از یک نفر یهودى خیبرى که نام او شمعون بود سه صاع جو قرض کردند. فاطمه با دستیارى فضة آن را آرد نمود و نان پخت موقع افطار پس از نماز مغرب مسکینى بر آن‌ها وارد شد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة سپس اظهار گرسنگى کرد. على و فاطمه غذاى خود را به مسکین مزبور دادند روز دوم به همین کیفیت روزه بداشتند. موقع افطار یتیمى از اولاد مهاجرین بر سراى آنها آمد و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من یتیمى از ایتام مهاجرین مى باشم. پدرم شهید شده مرا از طعام خود سیر نمائید باز على و فاطمه همه غذاى خود را به یتیم دادند. روز سوم هم روزه بداشتند. باز موقع افطار اسیرى بر در سراى آن‌ها آمد و گفت: اى اهل بیت رسول خدا من اسیرى از اسیران هستم و گرسنه ام مرا سیر نمائید. آن شب نیز غذاى خویش را به او دادند و خود با آب افطار نمودند. روز چهارم با حالت ضعف مفرط نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. پیامبر وقتى آنان را بدان وضع دید به گریه افتاد و خداوند این آیات را در شأن آنان نازل فرمود و نیز گویند: پیامبر فرمود: واغوثاه من اهل بیت محمد یموتون من الجوع یعنى خدا به فریاد برسد، درباره خاندان محمد که نزدیک است از گرسنگى تلف شوند و نیز واحدى از مفسرین عامه و ابوحمزه ثمالى و على بن ابراهیم در تفاسیر خود به عناوین مختلف شأن و نزول این آیات را درباره على و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام روایت کرده اند و نیز شیخ مفید در اختصاص خود و صاحب تفسیر برهان نیز از ابن بابویه شأن و نزول این آیات را درباره اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله به نهج گفتار فوق ذکر نموده اند. طبرى صاحب جامع البیان از عامّه درباره آیه ۸ چنین گوید که پیامبر اهل اسلام را اسیر نمى کرد و این آیه درباره اسیران مشرک نازل شده که پیامبر دستور داد با آن‌ها مدارا نمایند و برخى از علماء اصرار دارند که این سوره در مکه نازل شده و منظورشان انکار نزول این آیات در شأن اهل بیت عصمت و طهارت مى باشد.