فصلت ٤٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا بازمی‌گردد؛ هیچ میوه‌ای از غلاف خود خارج نمی‌شود، و هیچ زنی باردار نمی‌گردد و وضع حمل نمی‌کند مگر به علم او؛ و آن روز که آنها را ندا می‌دهد (و می‌گوید:) کجایند شریکانی که برای من می‌پنداشتید؟! می‌گویند: «(پروردگارا!) ما عرضه داشتیم که هیچ گواهی بر گفته خود نداریم!»

|علم قيامت تنها به او باز مى‌گردد، و ميوه‌ها از غلاف‌هايشان بيرون نمى‌آيند و هيچ ماده‌اى باردار نمى‌شود و نمى‌زايد مگر با علم و آگاهى او. و روزى كه آنها را ندا دهد: شريكان من [كه مى‌پنداشتيد] كجايند؟ گويند: به تو اعلام مى‌كنيم كه از ما هيچ كس [بر شري
دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست، و ميوه‌ها از غلافهايشان بيرون نمى‌آيند و هيچ مادينه‌اى بار نمى‌گيرد و بار نمى‌گذارد مگر آنكه او به آن علم دارد. و روزى كه [خدا] آنان را ندا مى‌دهد: «شريكان من كجايند؟» مى‌گويند: «با بانگ رسا به تو مى‌گوييم كه هيچ گواهى از ميان ما نيست.»
از ساعت قیامت تنها خدا آگاه است، و هیچ میوه‌ای از غنچه خود بیرون نیاید و هیچ آبستنی بار بر ندارد و نزاید مگر به علم ازلی او. و (یاد آر) روزی که خدا به مشرکان خطاب کند: آن معبودان باطلی که شریک من پنداشتید کجا رفتند؟ مشرکان گویند: بار الها، ما حضور تو عرضه داشتیم که از ما هیچ کس گواه نیست (که تو شریک داشته‌ای. یعنی از شرک بیزاری می‌جویند).
آگاهی و دانش به قیامت [و اینکه چه زمانی برپا می شود و چه خواهد شد] فقط ویژه اوست؛ و میوه ها از غلاف هایشان بیرون نمی آیند، و هیچ ماده ای حامله نمی شود و وضع حمل نمی کند مگر به دانش او. و روزی که [خدا] مشرکان را ندا می دهد: شریکانی که برای من می پنداشتید، کجایند؟ می گویند: [پس از روشن شدن حقایق بر ما] قاطعانه به تو اعلام می کنیم که هیچ گواهی از میان ما [بر اینکه تو را شریکی هست] وجود ندارد؛
علم به روز قيامت نزد اوست. و هيچ ثمره‌اى از غلاف خويش بيرون نمى‌آيد، و هيچ ماده‌اى آبستن نمى‌شود و نمى‌زايد مگر آنكه او بدان آگاه است. و آن روز كه ايشان را ندا دهد كه شريكان من كجايند؟ گويند: آگاهت كرديم كه كسى از ما به شرك گواهى نمى‌دهد.
آگاهی از قیامت به او باز می‌گردد و هیچ بار و بری از پوستش بر نمی‌آید، و هیچ مادینه‌ای بار بر نمی‌گیرد، و بار خود را به زمین نمی‌گذارد، مگر با آگاهی او، و روزی که ایشان را ندا دهد که پس شریکان من [که شما ادعا می‌کردید] کجا هستند؟ گویند تو را خبر دادیم که ما را هیچ شاهدی نیست‌
دانش رستاخيز به او باز گردانيده مى‌شود- تنها او مى‌داند و بس-. و هيچ ميوه‌اى از غلاف و شكوفه‌اش بيرون نيايد و هيچ ماده‌اى باردار نشود و بار ننهد مگر به دانش او. و آن روز كه آنان- مشركان- را خواند كه كجايند آن انبازان من [كه مى‌پنداشتيد] گويند: تو را گفتيم كه از ما هيچ كس گواه نيست [بر اينكه تو را انباز بوده است‌]- يعنى از شرك بيزارى مى‌نمايند-.
آگاهی از وقوع قیامت به خدا بازمی‌گردد و بس (و کسی جز خدا نمی‌داند قیامت کی خواهد بود). هیچ میوه‌ای (بارور نمی‌شود و) از غلاف خود بیرون نمی‌آید (و پوسته‌ی خویش را نمی‌شکافد)، و هیچ ماده‌ای باردار نمی‌گردد و وضع حمل نمی‌کند، مگر در پرتو دانش او و با اطّلاع او. روزی خداوند مشرکان را ندا می‌دهد: شریکها و انبازهائی که برای من می‌پنداشتید کجایند؟ پاسخ می‌دهند و می‌گویند: ما به تو عرض کردیم که کسی از ما گواهی نمی‌دهد (که تو دارای شریک و انباز هستی).
علمِ رستاخیز تنها سوی او برگشت می‌شود. و میوه‌ها از غلاف‌هایشان بیرون نمی‌آیند و هیچ مادینه‌ای باری نمی‌گیرد و باری نمی‌گذارد، مگر در (پرتوِ) علم او. و روزی که (خدا) آنان را ندا در دهد: «شریکان من کجایند؟» گویند: «با بانگ رسا به تو اعلام می‌کنیم (که) هیچ گواهی (بر شریکان) از میان ما نیست.»
بسوی او بازگردانیده شود علم ساعت و آنچه برون آید از میوه‌ها از شکوفه‌های خویش و نه بارور شود ماده و نه بار نهد مگر به علمش و روزی که خواندشان کجایند شریکان من گویند اعلام کنیمت که نیست از ما گواهی‌


فصلت ٤٦ آیه ٤٧ فصلت ٤٨
سوره : سوره فصلت
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ»: (نگا: اعراف / لقمان / ، احزاب / ). «أَکْمَام»: جمع کِمّ، غلاف. پوسته. «أُنثی»: ماده. مراد مؤنّث همه جانداران از قبیل: حیوانات و حشرات و پرندگان و انسان است. «آذَنَّاکَ»: به تو اعلام کردیم. به تو عرض کردیم. مراد این است که امروز همه چیز روشن شده است و کسی معتقد به انباز نیست. یا این که مشرکین می‌گویند: ما هرگز به شریک معتقد نبوده‌ایم (نگا: انعام / ). «شَهِیدٍ»: گواه.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌ وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ «47»

آگاهى به زمان وقوع قيامت تنها به خداوند باز مى‌گردد، و هيچ ميوه‌اى از غلاف خود خارج نمى‌شود و هيچ مادّه‌اى باردار نمى‌شود و بار نمى‌گذارد مگر به علم او، و روزى كه (خداوند) آنان را ندا كند: شركاى من (كه مى‌پنداشتيد) كجا هستند؟» گويند: «با بانگ رسا به تو مى‌گوييم: هيچ گواهى (بر گفتار و عقيده‌ى خود) نداريم.»

نکته ها

«أكمام» جمع «كم» به معناى چيزى است كه روى ميوه را مى‌پوشاند. «كم» آستين را گويند كه دست را مى‌پوشاند و «كمة» چيزى است كه سر را مى‌پوشاند، مثل عرقچين.

«آذَنَّاكَ» از «ايذان»، به معناى اعلام است.

در شأن نزول اين آيه آمده است كه مردم از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پرسيدند: قيامت چه زمانى است؟ اين آيه نازل شد و پاسخ داد: علم آن مخصوص خداوند است.

دانستنى‌ها چند نوع است: بعضى را همه‌ى مردم مى‌توانند بدانند، بعضى را خداوند به انبيا و اولياى خود ياد مى‌دهد وبعضى را مخصوص خود قرار داده كه در دعا مى‌خوانيم: «و اسئلك بكل اسم اصطفيته من علمك لنفسك و استأثرت به فى علم الغيب عندك» «1» «خداوندا! به حقّ آن علمى كه مخصوص تو است» و علم به زمان قيامت از نوع سوم است.


«1». بحار، ج 88، ص 175.

جلد 8 - صفحه 358

نداهاى قيامت‌

نداى سلام به بهشتيان: «نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» «1»

نداى بهشتيان به دوزخيان كه ما وعده‌هاى خدا را يافتيم شما چطور؟ «وَ نادى‌ أَصْحابُ الْجَنَّةِ أَصْحابَ النَّارِ أَنْ قَدْ وَجَدْنا ما وَعَدَنا رَبُّنا» «2»

نداى دوزخيان براى دريافت آب و غير آب. «نادى‌ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ» «3»

نداى خداوند به مشركان كه شركاى من كجا هستند. «يُنادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ» «4»*

نداى منافقان به مؤمنان كه ما در دنيا با هم بوديم، از ما دستگيرى كنيد. «يُنادُونَهُمْ أَ لَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» «5»

پیام ها

1- در تربيت، بيم و اميد لازم است و اين زمانى است كه انسان هنگام وقوع قيامت را نداند. «إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ»

2- خداوند به مسايل جزئى هستى نيز آگاه است. «أَكْمامِها»

3- علم خداوند تنها مربوط به جنسيّت جنين نيست، بلكه به تمام خصوصيات جنين است. وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌ وَ ...

4- به سراغ معبودى رويم كه بتوانيم پاسخگو باشيم. «أَيْنَ شُرَكائِي»

5- مشركان بارها مورد بازخواست قرار مى‌گيرند و عجز خود و معبودهايشان را اعلام مى‌كنند. «آذَنَّاكَ»

6- يكى از عذاب‌هاى روحى در قيامت، شرمندگى در گفتن پاسخ است. «آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ»


«1». اعراف، 46.

«2». اعراف، 44.

«3». اعراف، 50.

«4». قصص، 62.

«5». حديد، 14.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 359

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (47)

إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ: بسوى خدا بازگرديده مى‌شويد از دانستن قيامت نه به غير او، پس جز ذات او هيچكس عالم نيست به آنكه قيامت در چه زمان قائم شود، وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ‌: و بيرون نيايد هيچ ميوه، مِنْ أَكْمامِها: از غلافهاى‌

جلد 11 - صفحه 384

خود، وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌: و بار و حمل بر ندارد هيچ زنى از انسان و غيره از حيوان، وَ لا تَضَعُ‌: و ننهد حمل خود را در هيچوقت، إِلَّا بِعِلْمِهِ‌: مگر در وقتى كه مقرون است به علم الهى، يعنى چنانچه علم قيامت خاصه او است، علم شمار و نتايج نيز مخصوص به او است از حيثيت كيفيت اجزا و كوچكى و بزرگى و طعم و رنگ و بو و غيره و از كيفيت انتقال اطفال در ارحام و ذكور و اناث و تماميت و ناقصيت و حسن و قبح و عدد ايام حمل و ساعت آن.

وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ‌: و روزى كه بخواند خدا مشركان را و از روى توبيخ از ايشان سؤال فرمايد، أَيْنَ شُرَكائِي‌: كجايند شركاء من كه به زعم خود آنها را شريكان من مى‌پنداشتيد و مى‌گفتيد. قالُوا آذَنَّاكَ‌: گويند مشركان اعلام كرديم تو را در جواب‌ «أَيْنَ شُرَكائِي» «1» الذين كنتم تزعمون كه: ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ: نيست از ما هيچ گواهى دهنده بر شرك ايشان، زيرا ما امروز از آنها تبرا كرده‌ايم و از روى يقين ما اعتراف كرده‌ايم به يگانگى تو، يا هيچكس از ما نيست كه مشاهده كند شركاء را چنانكه فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها وَ ما رَبُّكَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبِيدِ (46) إِلَيْهِ يُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَكْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى‌ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ يَوْمَ يُنادِيهِمْ أَيْنَ شُرَكائِي قالُوا آذَنَّاكَ ما مِنَّا مِنْ شَهِيدٍ (47) وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (48) لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ (49) وَ لَئِنْ أَذَقْناهُ رَحْمَةً مِنَّا مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ هذا لِي وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ إِلى‌ رَبِّي إِنَّ لِي عِنْدَهُ لَلْحُسْنى‌ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذِيقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلِيظٍ (50)

ترجمه‌

كسيكه كردكار شايسته‌اى پس بر نفع خود او است و كسيكه بد كرد پس بزيان او است و نيست پروردگار تو بهيچ وجه ستمكار بر بندگان‌

بسوى او برگردانده ميشود علم قيامت و بيرون نمى‌آيد هيچ يك از ميوه‌ها از غلافهاى آنها و باردار نميشود هيچ زنى و نمى‌نهد جز بعلم او و روزى كه ميخواند آنها را كه كجايند شريكان من گويند اعلام نموديم ترا كه نيست از ما گواهى‌

و گم شود از


جلد 4 صفحه 564

آنها آنچه كه ميخواندند از پيش و دانند كه نيست براى آنها هيچ گريزگاهى‌

ملول نميشود انسان از طلب نمودن منافع دنيوى و اگر برسد باو بدى پس بكلّى مأيوس و نااميد از رحمت حق است‌

و اگر بچشانيم باو رحمتى از خودمان پس از سختيى كه رسيده باشد باو ميگويد اين براى من است و گمان نمى‌كنم كه قيامت برپا شود و اگر بازگردانده شوم بسوى پروردگارم همانا براى من نزد او هر آينه منزلت خوبى است پس هر آينه خبر خواهيم داد البته آنها را كه كافر شدند بآنچه كردند و هر آينه ميچشانيم البته بآنها از عذابى متراكم و شديد.

تفسير

خداوند متعال احتياجى باعمال بندگان ندارد و هيچ امرى مؤثّر در وجود خدا نيست پس هر كس اعمال صالحه بجا آورد نفعش در دنيا و آخرت بخودش ميرسد و هر كس مرتكب اعمال ناشايسته شود ضرر آنها در دو دنيا بخودش عايد ميگردد و خداوند بهيچ وجه و بهيچ مقدار و بهيچ كس ظلم نميكند و صيغه مبالغه گفته‌اند براى زيادتى و تأكيد نفى است نه منفى و محتمل است مراد آن باشد كه اگر خدا بندگانرا بدون موجب عذاب كند بسيار ظلم كننده خواهد بود و نيست و اگر بپرسند كه روز قيامت كى خواهد آمد و موعد حشر چه وقت است بايد گفت علم بآن مخصوص بخدا است و خداوند بتمام تغييراتى كه در احوال موجودات پيدا ميشود علم دارد مثلا هيچيك از ميوجات نيست كه از غلاف و پوست و جاى خود بيرون آيد و هيچ زن و حيوان ماده‌اى نيست كه آبستن شود پسر باشد يا دختر نر باشد يا ماده مگر آنكه ميداند خداوند آنرا با تمام تغييراتى كه در احوال آنها از بدو انعقاد نطفه تا زمان ولادت روى ميدهد و ميداند زمان ولادت آنها را و بايد با علم و اذن خدا متولّد شوند و چون روز قيامت شود خداوند باهل شرك خطاب ميفرمايد آن شركائى كه براى من قرار داده بوديد كجايند آنها عرضه ميدارند ما قبلا اعلام نموديم بيزارى خودمان را از آنها و آنكه از ما كسى نيست كه شهادت دهد بر استحقاق آنها براى ستايش يا از ما كسى نيست كه آنها را مشاهده نمايد چون گم كرديم ما آنها را لذا خداوند هم ميفرمايد و گم شود و از دست آنها برود آنچه عبادت مينمودند در دنيا و اثرى براى آنها از پرستش و ستايش معبودهاى باطل حاصل نخواهد شد و يقين كنند كه مفرّى ندارند و نجاتى از عذاب‌


جلد 4 صفحه 565

الهى براى آنها نيست و انسانى كه مربّى بتربيت دينى نشده طبعا ملول و خسته نميشود از طلب مال دنيا از خدا و تحصيل آمال و منافع و لذّات دنيوى و قمّى ره فرموده يعنى ملول نميشود از دعا نمودن براى خود بخير و بعضى گفته‌اند مراد از انسان كافر است و اگر اتّفاقا ضرر جانى يا مالى باو برسد و ببلا و محنتى دچار شود يكسره مأيوس از رحمت حق و نااميد از تدارك آن بعنايت خداوند خواهد بود و بعضى يؤوس را بنا اميد از اجابت و قنوط را ببد گمان بخدا تفسير نموده‌اند و قمّى ره نقل فرموده يعنى مأيوس از روح خدا و فرج او است و اگر خداوند بعد از آن سختى و محنت و شدّت باو بچشاند طعم نعمت و رحمت و عافيت خود را آن انسان بيخرد ميگويد اين بتدبير و لياقت و استحقاق خودم حاصل شده يا اين هميشه براى من خواهد بود و گمان نميكنم قيامتى كه ميگويند برپا شود و بر فرض تحقّق من نزد خداوند مقام و منزلت خوب رفيعى دارم كه مرا در دنيا برترى داده در آخرت هم خواهد داد ولى غافل از آنكه قيامت مسلّما برپا خواهد شد و مال و نعمت دنيا نزد خدا ارزشى ندارد كه آنرا از بندگان خود دريغ نمايد و ملاك فضيلت و دليل بر مقام و منزلت كسى نزد خدا نيست بلكه ممكن است موجب مزيد استحقاق عذاب شود و خداوند آگاه ميكند اين قبيل اشخاص شكّاك كافر نعمت را در قيامت باعمال خودشان و جزاء آنها و ميچشاند بآنان بر خلاف انتظار و توقّع بيجاشان از عذاب متراكم پى در پى آنچه را كه از شدّت بغلظت و خشونت رسيده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِلَيه‌ِ يُرَدُّ عِلم‌ُ السّاعَةِ وَ ما تَخرُج‌ُ مِن‌ ثَمَرات‌ٍ مِن‌ أَكمامِها وَ ما تَحمِل‌ُ مِن‌ أُنثي‌ وَ لا تَضَع‌ُ إِلاّ بِعِلمِه‌ِ وَ يَوم‌َ يُنادِيهِم‌ أَين‌َ شُرَكائِي‌ قالُوا آذَنّاك‌َ ما مِنّا مِن‌ شَهِيدٍ (47)

بسوي‌ ‌او‌ برميگردد علم‌ ساعة ‌که‌ يوم القيمة ‌باشد‌ و آنچه‌ بيرون‌ ميآيد ‌از‌ ميوه‌ها و ثمرات‌ ‌از‌ ميانه پوست‌ ‌آنها‌ و حمل‌ برنميدارند زنها و نميزايند مگر ‌به‌ علم‌ ‌او‌ و روزي‌ ‌که‌ ندا ميفرمايد كجايند شركاء ‌من‌ ‌در‌ جواب‌ مشركين‌ ميگويند ‌ما اعلان‌ ميكنيم‌ و فرياد ميزنيم‌ ‌که‌ نيست‌ ‌از‌ ‌ما شهادت‌ دهنده‌اي‌.

إِلَيه‌ِ يُرَدُّ عِلم‌ُ السّاعَةِ ‌از‌ علوم‌ مختصه بذات‌ اقدس‌ ‌او‌ علم‌ الساعه‌ چنان‌ چه‌ ميفرمايد: إِن‌َّ اللّه‌َ عِندَه‌ُ عِلم‌ُ السّاعَةِ وَ يُنَزِّل‌ُ الغَيث‌َ وَ يَعلَم‌ُ ما فِي‌ الأَرحام‌ِ الايه‌ لقمان‌ آيه 34.

وَ ما تَخرُج‌ُ مِن‌ ثَمَرات‌ٍ مِن‌ أَكمامِها و آنچه‌ بيرون‌ ميآيد ‌از‌ زمين‌ ‌از‌ فواكه‌ و حبوبات‌ و خضرويات‌ ‌از‌ ميان‌ جلدهاي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ صحة و فساد و خصوصيات‌ ‌آنها‌ و رنگ‌ آميزي‌ ‌آنها‌ و فوائد ‌آنها‌ و طعم‌ ‌آنها‌.

وَ ما تَحمِل‌ُ مِن‌ أُنثي‌ ‌از‌ انعقاد نطفه‌ و علقه‌ و مضغه‌ و لحم‌ و استخوان‌ و

جلد 15 - صفحه 446

صورت‌ بندي‌ و زيبايي‌ و زشتي‌ و ناقص‌ و تام‌ و ساير خصوصياتش‌ سعيد و شقي‌ صالح‌ و طالح‌ و ‌غير‌ اينها.

وَ لا تَضَع‌ُ إِلّا بِعِلمِه‌ِ ‌از‌ وضع‌ حمل‌ و كيفيت‌ ‌آن‌.

وَ يَوم‌َ يُنادِيهِم‌ أَين‌َ شُرَكائِي‌ ‌اينکه‌ هايي‌ ‌که‌ شريك‌ ‌من‌ قرار داديد.

قالُوا آذَنّاك‌َ ما مِنّا مِن‌ شَهِيدٍ بكلي‌ منكر ميشوند ‌که‌ ‌ما شريكي‌ ‌براي‌ تو قائل‌ نيستيم‌ و شهادت‌ نميدهيم‌ چنانچه‌ قسم‌ ياد ميكنند. وَ اللّه‌ِ رَبِّنا ما كُنّا مُشرِكِين‌َ انعام‌ آيه 23.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 47)- اسرار همه چیز نزد اوست: در آیه قبل سخن از بازگشت اعمال نیک و بد به صاحبان آنها بود که اشاره ضمنی به مسأله ثواب و جزای روز قیامت داشت.

در اینجا این سؤال برای مشرکان مطرح می‌شد که این قیامت که می‌گویی کی خواهد آمد؟! قرآن نخست در پاسخ این سؤال می‌گوید: «علم به قیامت (و لحظه وقوع آن) تنها به خدا باز می‌گردد» (إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ السَّاعَةِ). هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقربی نیز از آن آگاه نیست.

سپس می‌افزاید: نه تنها آگاهی بر زمان قیام قیامت مخصوص خداست، علم به اسرار این عالم و موجودات پنهان و آشکارش نیز از آن اوست «هیچ میوه‌ای از غلاف خود خارج نمی‌شود، و هیچ زنی باردار نمی‌گردد، و وضع حمل نمی‌کند مگر به علم او» (وَ ما تَخْرُجُ مِنْ ثَمَراتٍ مِنْ أَکْمامِها وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ).

نه در عالم گیاهان و نه در عالم حیوان و انسان نطفه‌ای منعقد نمی‌شود و بارور نمی‌گردد و تولد نمی‌یابد مگر به فرمان خداوند بزرگ و به مقتضای علم و حکمت او.

سپس می‌افزاید: این گروه که قیامت را انکار می‌کنند، یا به باد استهزاء می‌گیرند، «در آن روز که (قیامت بر پا می‌شود) آنها را ندا می‌دهد: کجا هستند شریکانی که برای من می‌پنداشتید! می‌گویند: (پروردگارا!) ما عرضه داشتیم که هیچ

ج4، ص320

گواهی بر گفته‌های خود نداریم» (وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ أَیْنَ شُرَکائِی قالُوا آذَنَّاکَ ما مِنَّا مِنْ شَهِیدٍ).

آنچه می‌گفتیم سخنان بی‌اساس و بی‌پایه بود، امروز بهتر از هر زمان می‌فهمیم که چه اندازه این ادعاها باطل و بی‌اساس بوده است.

نکات آیه

۱ - آگاهى به زمان برپایى قیامت، در انحصار خداوند است. (إلیه یردّ علم الساعة) تقدیم «إلیه» بر «یردّ» مفید حصر است.

۲ - قیامت و زمان برپایى آن، مورد پرسش مشرکان عصر بعثت (إلیه یردّ علم الساعة)

۳ - آگاهى خداوند از زمان برپایى قیامت، لازمه ربوبیت او است. (و ما ربّک بظلّ-م ... إلیه یردّ علم الساعة) با توجه به رجوع ضمیر «إلیه» به «ربّک» در آیه قبل، برداشت بالا استفاده مى شود.

۴ - «الساعة»، از نام هاى قیامت (إلیه یردّ علم الساعة)

۵ - احاطه علمى خدا به تمام تحولات پیچیده شکوفه ها و کیفیت بارور شدن و ثمردهى آنها (و ما تخرج من ثمرت من أکمامها ... إلاّ بعلمه)

۶ - آگاهى به همه اسرار حیات گیاهى و انسانى، در انحصار خدا است. (و ما تخرج من ثمرت ... و لاتضع إلاّ بعلمه) برداشت یاد شده با توجه به حصر مستفاد از آیه صورت گرفته است.

۷ - خداوند، از تمامى تحولات ایام باردارى و زایمان آگاه است. (و ما تحمل من أنثى و لاتضع إلاّ بعلمه) چنانچه «باء» در «بعلمه» براى مصاحبت باشد، نشان مى دهد که تمامى تحولات جنین از آغاز تا تولد، در حیطه علم خداوند است.

۸ - تحولات پیچیده شکوفه ها و جنین، بنا به مقتضاى علم و حکمت خداوندى است. (و ما تخرج من ثمرت من أکمامها ... إلاّ بعلمه) چنانچه «باء» در «بعلمه» براى سببیت باشد، مفاد آیه شریفه، این خواهد بود که همه این رخدادها براساس علم الهى است.

۹ - تدبیر و اداره جهان هستى، بر اساس علم و آگاهى صورت مى گیرد. (و ما ربّک ... و ما تخرج من ثمرت ... إلاّ بعلمه) با توجه به این که شکفتن شکوفه ها و انعقاد نطفه و تولد موجودات، نمونه هایى از تدبیر جهان هستى است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۱۰ - آگاهى به روند پیدایش میوه ها و تکوین و تولد جنین، مقتضاى ربوبیت الهى است. (و ما ربّک ... و ما تخرج ... إلاّ بعلمه)

۱۱ - قیامت، صحنه محاکمه مشرکان به خاطر عقاید شرک آمیز آنان (و یوم ینادیهم أین شرکاءى)

۱۲ - مشرکان در قیامت مورد سخره و تحقیر الهى قرار مى گیرند. (و یوم ینادیهم أین شرکاءى) لحن آیه و نحوه خطاب در آن («أین شرکائى» و «ینادیهم») مى تواند مفید برداشت بالا باشد.

۱۳ - اعتراف مشرکان در قیامت، به بطلان باورهایشان نسبت به معبودهاى خویش (و یوم ینادیهم أین شرکاءى قالوا ءاذنّ-ک ما منّا من شهید)

۱۴ - مشرکان، از حمایت معبودهاى خویش در قیامت محروم خواهند بود. (و یوم ینادیهم أین شرکاءى قالوا ءاذنّ-ک ما منّا من شهید)

۱۵ - شرک، باورى پوچ و فاقد هر گونه سند و دلیل (ءاذنّ-ک ما منّا من شهید)

۱۶ - لزوم برخوردارى انسان از دلیل، در باورها و عقاید خویش (ءاذنّ-ک ما منّا من شهید)

۱۷ - گفت وگوى بى واسطه انسان ها با خداوند در قیامت (و یوم ینادیهم أین شرکاءى قالوا)

۱۸ - تمامى انسان ها، حتى مشرکان، برخوردار از فطرت توحیدى اند. (قالوا ءاذنّ-ک) از ماضى آوردن فعل «آذنّاک» مى توان استفاده کرد که مشرکان قبل از قیامت، به زبان حال اعتراف به توحید داشته و منکر شرک بوده اند. با توجه به این نکته مطلب یاد شده قابل برداشت است.

۱۹ - اعتراف پیشین تمامى آدمیان به توحید; قبل از پیدایش در صحنه گیتى * (قالوا ءاذنّ-ک ما منّا من شهید) از این که مشرکان در قیامت مى گویند که ما قبلاً به توحید گواهى داده ایم - با آن که در دنیا مشرک بوده اند - مى توان برداشت نمود که آنان قبل از پیدایش در دنیا (عالم ذر) بدان گواهى داده اند.

۲۰ - قیامت، صحنه کشف حقایق جهان هستى است. (و یوم ینادیهم أین شرکاءى قالوا ءاذنّ-ک ما منّا من شهید) بنابراین که جمله «آذنّاک» براى انشا و ایجاد اعلام باشد (اعلام مى کنیم) مى توان استفاده کرد که این اعلام براساس کشف حقایق است.

موضوعات مرتبط

  • آفرینش: علم به رازهاى آفرینش ۶; منشأ تدبیر آفرینش ۹
  • اقرار: اقرار به بطلان شرک ۱۳; اقرار به توحید ۱۹; اقرار در عالم ذر
  • انسان: انسان ها در عالم ذر ۱۹; فطریات انسان ۱۸
  • باردارى: علم به تحولات باردارى ۷
  • جنین: علم به رشد جنین ۱۰; منشأ رشد جنین ۸
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۳، ۱۰; آثار علم خدا ۸، ۹; اختصاصات خدا ۱، ۶; استهزاهاى خدا ۱۲; تکلم خدا در قیامت ۱۷; علم خدا ۱، ۳; وسعت علم خدا ۵، ۶، ۷
  • خود: اقرار علیه خود ۱۳
  • زایمان: علم به تحولات زایمان ۷
  • الساعة: ۴
  • شرک: بى منطقى شرک ۱۵; پوچى شرک ۱۵
  • شکوفه: رویش شکوفه ها ۵; منشأ رویش شکوفه ها ۸
  • عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۱۶; عقیده باطل ۱۵
  • فطرت: فطرت توحیدى ۱۸، ۱۹
  • قیامت: پرسش از قیامت ۲; ظهور حقایق در قیامت ۲۰; علم به قیامت ۱، ۳; نامهاى قیامت ۴; وقت قیامت ۱، ۲، ۳; ویژگیهاى قیامت ۱۱، ۱۷، ۲۰
  • گیاهان: بارورى گیاهان ۵; ثمردهى گیاهان ۵
  • مشرکان: استهزاى اخروى مشرکان ۱۲; اقرار اخروى مشرکان ۱۳; پرسشهاى مشرکان صدراسلام ۲; تحقیر اخروى مشرکان۱۲; محاکمه اخروى مشرکان ۱۱; محرومیت اخروى مشرکان ۱۴; مشرکان در قیامت ۱۱، ۱۲
  • معبودان باطل: معبودان باطل در قیامت ۱۴
  • میوه: علم به رویش میوه ۱۰

منابع