يس ٥٤
ترجمه
يس ٥٣ | آیه ٥٤ | يس ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَیْئاً»: چیزی از ظلم. مفعول مطلق است. چیزی از چیزها. مفعول به است (نگا: یونس / ، مریم / ).
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۶۵ سوره يس
- استهزاء كفار در مقام انكار معاد و پاسخ خداوند به آنها
- تحليل سخن كفار بعد از رستاخيز قالوا ياويلنا من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعدالرحمن وصدق المرسلون
- توضيحى در مورد اينكه فرمود: لاتجزون الا ما كنتم تعملون جز آنچه مى كرديد جزا داده نمى شويد
- وصف و حال اصحاب الجنة در بهشت برين
- مراد از عبادت شيطان در آيه شريفه
- مراد از عهد خدا با بنى آدم در آيه : الم اعهد اليكم يا بنى آدم ان لا تعبدوا الشيطان ...
- رواياتى در ذيل آيات گذشته مربوط به قيام قيامت واحوال دوزخيان و بهشتيان و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «54»
پس در چنين روزى بر هيچ كس ستمى نمىشود، و جز آن چه عمل كرديد جزايى داده نمىشويد.
نکته ها
اين آيه بيانگر تجسّم عمل در قيامت است، زيرا مىفرمايد: جزاى شما چيزى نيست جز عمل خود شما. «ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» امّا اگر مىفرمود: «بما كنتم تعملون» بدين معنا بود كه به خاطر اعمالى كه انجام دادهايد، كيفر يا پاداش داده مىشويد.
جلد 7 - صفحه 548
پیام ها
1- خداوند عادل است و قيامت روز ظهور و جلوهى عدل الهى است. «فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ» (سختترين عذابها نيز عادلانه است). «لا تُظْلَمُ نَفْسٌ»
2- كيفر و پاداش در قيامت، بر اساس عملكرد ما در دنياست. «ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (54)
چون به عرصه گاه قيامت حاضر شوند، بساط عدل سبحانى گسترده خطاب شود:
فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ: پس امروز ستم كرده نشود، نَفْسٌ شَيْئاً: هيچ فرد نفسى چيزى را از جزاى كردار خود، يعنى از ثواب ايشان چيزى كاسته نشود و زياده بر استحقاق عذاب نشوند. بعد از آن به طريق التفات از غيبت به خطاب فرمايد:
وَ لا تُجْزَوْنَ: و پاداش داده نشويد اى اهل محشر، إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ: مگر آنچه را كه بوديد بجا مىآورديد از خير و شر، يعنى هر يك به مناسبت عمل جزا داده مىشويد.
جلد 11 - صفحه 87
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ (51) قالُوا يا وَيْلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ (52) إِنْ كانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا مُحْضَرُونَ (53) فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (54) إِنَّ أَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فِي شُغُلٍ فاكِهُونَ (55)
هُمْ وَ أَزْواجُهُمْ فِي ظِلالٍ عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ (56) لَهُمْ فِيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونَ (57) سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ (58) وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ (59) أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (60)
ترجمه
و دميده شود در صور پس آنگاه آنها از قبرها بسوى پروردگارشان ميشتابند
گويند اى واى بر ما كه برانگيخت ما را از خوابگاهمان اينست آنچه وعده داده بود خداى بخشنده و راست گفتند پيغمبران
نباشد آن مگر يك فرياد
جلد 4 صفحه 412
پس آنگاه آنها جماعتى هستند نزد ما حاضر شدگان
پس امروز ستم نميشود كسى بچيزى و جزا داده نمىشويد مگر آنچه بوديد كه ميكرديد
همانا اهل بهشت امروز در شغل خوشى لذت برندگانند
ايشان و زنانشان در سايههائى بر تختها تكيه زنندگانند
براى ايشان در آن ميوه است و براى ايشان است در آن آنچه ميخواهند
تحيّت سلامتى است گفتارى از پروردگارى مهربان
و جدا شويد امروز اى گناهكاران
آيا مقرّر نداشتيم با شما اى فرزندان آدم كه پرستش نكنيد شيطان را همانا او براى شما دشمنى است آشكار.
تفسير
اين نفخه و دميدن دوم اسرافيل است در صور كه آنرا نفخه احياء خوانند و آن بعد از باريدن بارانى است كه داراى خاصيّت منى است چهل روز بر زمين پس ناگهان خلق از قبور برخواسته و ببارگاه الهى ميشتابند و گمان ميكنند اينمدّت خواب بودهاند و از بيم حساب با خود گويند اى واى بر ما چه كس برانگيخت ما را از خوابگاهمان ملائكه در جواب گويند اينست آنچه وعده كرده بود خدا و راست گفتند پيمبران او چنانچه قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و محتمل است اول از هول محشر اين سؤال را نموده باشند و بعدا بالهام خدا خودشان اقرار نموده باشند كه اين همان وعده خدا و پيغمبران است كه بما در دنيا داده بودند چنانچه بعضى گفتهاند كه تمامى كلام خودشان است و ظاهر است و در جوامع از على عليه السّلام نقل نموده كه من بعثنا بمن حرف جرّ و صيغه مصدر قرائت فرموده است و نيز گفته شده اينكه خودشان را خواب پنداشتند براى آنستكه بين نفخه اوّل و دوّم عذاب نيست يا عذاب قبر را در برابر احوال خود در قيامت خواب پنداشتهاند و از أبو ذر غفارى ره نقل شده كه ميان مردن مردم و زنده شدنشان نيست مگر مانند خوابى و بيدار شدن از آن در هر حال زنده نمودن تمام خلق آنروز براى خدا كارى ندارد فقط يك فرياد براى احضار لازم دارد كه در صور بعمل آيد و همه خلق اوّلين و آخرين مجتمعا در صحراى محشر حاضر شوند و در پيشگاه الهى قيام نمايند و خداوند هم براى آنها بعدل قيام نموده ذرّهئى از ميزان استحقاق بندگان براى ثواب كم نفرمايد و بدون استحقاق عذابشان نكند چون ظلم بود بلكه جزاى هر كس را بميزان استحقاقش عطا فرمايد از خوب
جلد 4 صفحه 413
و بد و از فضلش بر خوب افزايد و از قهرش بر بد نيفزايد و اهل بهشت در آنروز مشغوليّات خوبى دارند و آن معاشرت و مقاربت حوريان است كه ابروهاشان مانند هلال است و مژگانشان مانند پرهاى بلند بال كركسها است و با آنها سرگرم بتفكّه و ملاعبه ميباشند چنانچه قمّى ره و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در نفحات نقل نموده كه يكمؤمن داراى قوّه صد مرد شود در خوردن و آشاميدن و جماع كردن و در يكروز صد حوريّه بكر را تصرف نمايد و بعضى گفتهاند مشغول باستماع نغمات خوشند و التذاذ از نعمتهاى گوناگون بهشت و توجّهى بأحوال اهل محشر ندارند با يكديگر شوخى و مزاح ميكنند و خوشحال و متعجّب از حال خودشانند و اگر زنان آنها در دنيا اهل ايمان باشند و مايل بمعاشرت با يكديگر براى انسشان بهم مردها با زنهاشان در سايههاى درختان بهشت كه مانع از حرارت و برودت هوا يا نگاه كسى بآنها باشد بر روى تختهائى مانند حجله عروس و داماد آراسته بزيور و بپردهها نشسته و تكيه دادهاند چنانچه از امام باقر عليه السّلام نقل شده است و شايد مراد از ظلال همان پردههاى تجمّلى باشد و ظلل نيز قرائت شده است كه جمع ظلّه بمعناى سايبان است و ظلال در جمع آن و ظلّ هم استعمال شده است و براى ايشان است در آن از هر نوع ميوه و آنچه ميخواهند و آنچه تمنّا دارند و آنچه ميخواستند در دنيا از درجات بهشت و نعيم آن و براى ايشان است تحيّت و سلام قولى يعنى تلفّظى از خداى مهربان در وقت تجلّى او بنورى كه مشرف بر آنها شده و بعد از ديدن از تمام لذائذ غافل شوند چون صوت سلام را از آن نور بشنوند و بدانند كه خدا بآنها سلام فرموده و تقدير كلام آنستكه سلام يقوله اللّه قولا من ربّ رحيم و بعضى آنرا بسلام ملائكه از جانب خدا تفسير نمودهاند و در هر حال متضمّن مژده سلامتى و ايمنى از جميع بليّات و آفات است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه سلام از خدا امان است و خداوند باهل جهنّم خطاب ميفرمايد كه جدا و ممتاز شويد از اهل بهشت و آنها جدا ميشوند پس بهشتىها ببهشت ميروند و جهنّمىها بجهنّم چنانچه فرموده و روز كه قيامت برپا شود مردم متفرّق ميشوند فريقى در بهشت و فريقى در جهنم جاى گير خواهند شد و قمى ره نقل نموده كه مردم در روز قيامت وقتى جمع شدند بقدرى مىايستند و عرق
جلد 4 صفحه 414
ميريزند كه تا بدهانشان ميرسد پس عرضه ميدارند پروردگارا حساب ما را برس اگرچه بجهنّم رويم پس خداوند بادهايى را ميفرستد كه آنها را از يكديگر جدا ميكنند و ندا ميرسد كه ممتاز شويد امروز اى گنهكاران از اهل ايمان پس ممتاز شوند از يكديگر و گنهكاران بجهنّم روند و كسانيكه در قلبشان ايمان بوده ببهشت و خطاب عتابآميز بگنهكاران شود كه آيا عهد ننمودم من با شما در عالم ذرّ يا امر ننمودم بشما بتوسط انبياء و اولياء در دنيا كه عبادت نكنيد شيطان را باطاعت دستورات او چون هر كس اطاعت كند كسى را در معصيت خدا عبادت نموده است او را چنانچه در باره يهود و نصارى خداوند فرموده احبار و رهبانان خودشان را پروردگاران خودشان قرار دادند چون حلال و حرامى براى آنها معيّن نمودند و آنان اطاعت كردند و كسيكه عبادت كند غير خدا را عبادت نموده هواى نفس خود را چنانچه خدا فرموده آيا پس ديدى تو كسيرا كه قرار داد هواى خود را خداى خود و كسيكه عبادت كند هواى نفس را عبادت نموده است شيطان را در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه مرديرا اطاعت كند در معصيتش عبادت نموده است او را و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه گوش بدهد بگويندهئى پس عبادت نموده است او را پس اگر گوينده از خدا نقل ميكند عبادت نموده است خدا را و اگر از شيطان نقل ميكند عبادت نموده است شيطان را و دشمنى شيطان با بنى آدم از بدو خلقت آنها واضح بوده و هست و شغل بسكون و فكهين بدون الف نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاليَومَ لا تُظلَمُ نَفسٌ شَيئاً وَ لا تُجزَونَ إِلاّ ما كُنتُم تَعمَلُونَ (54)
پس همچه روزي ظلم نميشود هيچ نفسي شيئي را بقدر خردلي بهيچ نفسي ظلم نميشود و جزاء داده نميشود مگر آنچه بوديد عمل ميكرديد.
جلد 15 - صفحه 89
فَاليَومَ لا تُظلَمُ نَفسٌ شَيئاً يكي از اصول عقايد عدل است و مكرر بيان شده که معناي عدل اينست که محال است فعل قبيح و فعل لغو و ظلم از خداوند متعال صادر شود و معناي قبيح فعلي که مفسده داشته باشد بدون مصلحت يا مفسده آن زائد و غالب بر مصلحت آن باشد و معناي لغو اينست که فعلي که نه مصلحت دارد و نه مفسده يا مصلحت و مفسده آن مساوي باشد که آن دو را قبح صرف و قبيح مطلق ميگويند و اينکه دو را لغو صرف و لغو مطلق مينامند و معناي ظلم اينست که مستحق صاحب حق را حقش را اداء نكنند يا غير مستحق عذاب را عذاب كنند و اينکه عدل از اصول مذهب شيعه و معتزله است و اما اشاعره منكر عدل هستند چون منكر حسن و قبح عقلي هستند و توهم كردند که عدليه قدرت خدا را محدود كردهاند با اينكه علي کل شيء قدير لكن حسن و قبح عقلي را حتي حيوانات پست و اطفال رضيع هم تا اندازهاي درك ميكنند سگ را اگر لقمه ناني يا استخواني نزدش بيندازي دم ميجنباند و اگر سنگ و چوب بيندازي پارس ميكند طفل رضيع را اگر در صورتش تبسم كني لب ميگشايد و اگر صورت در هم كشي گريه ميكند و اما قدرت الهي فرق است بين نتوانستن و بين نكردن معصومين را ميگوييم محال است از آنها معصيت حتي خيال معصيت صادر شود نه اينكه قدرت ندارند و الا فضيلتي نيست و مسلما ظلم از قبايح عقليه است.
وَ لا تُجزَونَ إِلّا ما كُنتُم تَعمَلُونَ البته خداوند مؤمنين و صلحاء و اتقياء را جزاي نيك عطا ميفرمايد و هيچ عمل آنها را بي اجر نميگذارد و كفار و ظلمه و فساق را زائد بر استحقاق عذاب نميفرمايد و آيات شريفه و اخبار متواتره بتواتر معنوي در اينکه باب بسيار است و مكرر اشاره شده احتياج ببسط ندارد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 54)- در اینجا بحث پیرامون چگونگی حساب در محشر را سر بسته گذارده و از آن میگذرد، و به تشریح سر انجام کار مؤمنان صالح و کافران طالح پرداخته، چنین میگوید: «امروز به هیچ کس ذرّهای ستم نمیشود» (فَالْیَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً).
نه از پاداش کسی کاسته میشود، و نه کیفر کسی افزون میگردد، و حتی به قدر یک سر سوزن کم و زیاد و بیدادگری و ظلم و ستم وجود ندارد.
ج4، ص102
سپس به بیانی میپردازد که در حقیقت دلیل روشن و زندهای برای عدم وجود ظلم در آن دادگاه بزرگ است میفرماید: «شما جز آنچه را عمل میکردید جزا داده نمیشوید» (وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
نکات آیه
۱ - قیامت، روز حساب رسى از تمام رفتار و کردارهاى بندگان (فإذا هم جمیع لدینا محضرون . فالیوم لاتظلم نفس شیئًا)
۲ - کیفر و پاداش الهى در قیامت، عادلانه بوده و ذره اى به کسى ستم نخواهد شد. (فالیوم لاتظلم نفس شیئًا)
۳ - مقدار مجازات الهى در قیامت، بسته به میزان اعمال انسان ها و متناسب با کم و کیف آنها است. (و لاتجزون إلاّ ما کنتم تعملون) در برداشت یاد شده «ما» در «ما کنتم» مجرور به مضاف محذوف دانسته شده و تقدیر آن مى تواند چنین باشد: «و لاتجزون إلاّ على وفاق ما کنتم تعملون و على مقداره».
۴ - مجازات به میزان رفتار و کردار و متناسب با کم و کیف آن، جزایى است عادلانه. (فالیوم لاتظلم نفس شیئًا و لاتجزون إلاّ ما کنتم تعملون) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که جمله «و لاتجزون...» عطف بر جمله پیش (لاتظلم...) است و بیانگر چرایى و چگونگى ستم نشدن به انسان ها است.
۵ - تجسم اعمال آدمیان، به صورت کیفر و پاداش در آخرت (فالیوم لاتظلم نفس شیئًا و لاتجزون إلاّ ما کنتم تعملون) آمدن تعبیر «لاتجزون إلاّ ما» به جاى «لاتجزون إلاّ بما کنتم تعملون» (با ذکر «باء» مقابله)، مى تواند بیانگر این حقیقت باشد که خودِ اعمال آدمى در روز رستاخیز، به صورت کیفر و پاداش به او برگردانده خواهد شد.
موضوعات مرتبط
- انسان: حسابرسى اخروى انسان ها ۱
- خدا: پاداشهاى اخروى خدا ۲; خدا و ظلم ۲; عدالت خدا ۲; کیفرهاى اخروى خدا ۲
- عمل: آثار اخروى عمل ۳، ۵; پاداش اخروى عمل ۵; تجسم عمل ۵; کیفر اخروى عمل ۵
- قیامت: ویژگیهاى قیامت ۱
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۳، ۴; ملاک کیفر اخروى ۳
- نظام جزایى :۴