الشعراء ١٣١
ترجمه
الشعراء ١٣٠ | آیه ١٣١ | الشعراء ١٣٢ | ||||||||||||||
|
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «131»
پس، از خداوند پروا كنيد و مرا فرمان بريد.
نکته ها
«رِيعٍ» به معناى دامنهى كوه و تپه است. «مَصانِعَ» دژ و قصر محكم و بلند را گويند. و كلمهى «بطش» به معناى گرفتن با قهر و غلبه و قدرت است.
در اين آيات، قرآن از اصل ساختمان سازى در دامنهى كوه و ساختن دژ و داشتن قدرت
جلد 6 - صفحه 349
انتقاد نمىكند. آنچه مورد انتقاد است، هدفهاى نامقدّس، «تَعْبَثُونَ» و خيالهاى واهى، «لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ» و تجاوز از اعتدال است. «جَبَّارِينَ»
در روايات مىخوانيم: يكى از ياران رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر بام خانهاش قبّهاى ساخته بود.
حضرت از ديدن آن ناراحت شد. صاحب خانه چون چنين ديد، قبّه را خراب كرد. رسول خدا بار ديگر كه قبّه را نديد، پرسيد: قبّه چه شد؟ گفتند: همين كه صاحبش ديد شما ناراضى هستيد آن را خراب كرد. پيامبر فرمود: «ان كل بناء وبال على صاحبه الا ما لا بد منه» هر ساختمانى كه مورد نياز نباشد، در قيامت وبال صاحبش خواهد بود. «1»
پیام ها
1- سابقهى بناهاى بلند به زمان هود مىرسد. «أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً»
2- حرص، انسان را رها نمىكند. «بِكُلِّ رِيعٍ»
3- آنچه در چشم دنياپرستان جلوه دارد، در نظر اولياى خدا خوار است و مردم را به خاطر آن سرزنش مىكنند. أَ تَبْنُونَ ... تَعْبَثُونَ
4- تمدن و رفاه كاذب، عامل غرور و مانع حقّ پذيرى است. «أَ تَبْنُونَ»
5- شروع كار انبيا با انتقاد از وضع نابسامان موجود و بيدار كردن وجدانها از طريق سؤال است. أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ...
6- كارهاى ستمگران، يا براى مطرح كردن خود است «آيَةً» يا براى بقاى خود «تَخْلُدُونَ» يا استثمار و استعمار مردم است. «جَبَّارِينَ»
7- در هر كارى بايد هدفى والا داشت. أَ تَبْنُونَ ... تَعْبَثُونَ
8- ثروت، سرمايه وساختمانهاى بلند در دست نااهلان، براى ارضاى هوا و هوس است. «تَعْبَثُونَ»
9- انتقاد قرآن از روحيّهى كاخنشينى و عيّاشى است، نه اصل ساختمان. «تَعْبَثُونَ» (توليد، ابتكار، هنر و بكارگيرى امكانات و نيروى انسانى و ... بايد در مسير
«1». تفسير الميزان و مجمعالبيان.
جلد 6 - صفحه 350
نياز واقعى باشد، نه بيهوده)
10- قصرها وكاخها، زندگى را جاودانه نمىكنند. «تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ» 11- آفات ساختمان، چهار چيز است:
الف: حرص و اسراف. «بِكُلِّ رِيعٍ»
ب: تفاخر و خودنمايى. «آيَةً»
ج: بُلهوسى. «تَعْبَثُونَ»
د: دنيا گرايى و غفلت. «لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ»
12- قوانين كيفرى بايد عادلانه باشد. (قرآن از كيفرهاى ظالمانه انتقاد مىكند) «بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ»
13- ديندارى، محور و رهبر و الگو لازم دارد. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»
14- ديندارى، هم پرواى قلبى است و هم اطاعت عملى. «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»
15- بىتقوايى عامل همهى مفاسد است. حضرت هود پس از انتقاد از فكر و عمل كافران فرمود: فَاتَّقُوا اللَّهَ ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131)
فَاتَّقُوا اللَّهَ: پس بترسيد خداى را به ترك اين امور قبيحه و افعال شنيعه.
وَ أَطِيعُونِ: و فرمان بريد مرا در آنچه امر مىنمايم، كه اين انفع باشد مر شما را در دنيا و آخرت.
تنبيه: حضرت هود عليه السّلام قوم را آگاه فرمود به امور ثلاثه مذمومه: 1- اتخاذ ابنيه عاليه دلالت دارد بر دوست داشتن. 2- اتخاذ مصانع دال است بر دوست داشتن بقا. 3- جباريت دلالت مىكند بر دوست داشتن فرديت به علو.
حاصل آنكه ايشان دوست داشتند علو و بقاى به علو و تفرد به علو را، و اين صفات خاصه ذات احديت حق تعالى و ممتنع است حصول آن به بنده، پس دال است بر اين كه حب دنيا مستولى شده بر آنها به حدى كه مستغرق گرديده در آن و خارج شدند از حد عبوديت و دور زدند اطراف دعوى ربوبيت، و تمام اينها دلالت دارد بر اين كه دوستى دنيا مايه هر گناهى است. و بعد از ذكر اين سه امر، تذكر فرمود به ترس از خدا و اطاعت خود به جهت زيادتى در دعوت و تأكيد در زجرت و نهى از سرف و حرص و تجبر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
كَذَّبَتْ عادٌ الْمُرْسَلِينَ (123) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ (124) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (125) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (126) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ (127)
أَ تَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ (128) وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ (129) وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ (130) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (131) وَ اتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِما تَعْلَمُونَ (132)
أَمَدَّكُمْ بِأَنْعامٍ وَ بَنِينَ (133) وَ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ (134) إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ (135) قالُوا سَواءٌ عَلَيْنا أَ وَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُنْ مِنَ الْواعِظِينَ (136) إِنْ هذا إِلاَّ خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138) فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْناهُمْ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
ترجمه
تكذيب كردند عاد فرستادگان را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان هود آيا نمىپرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم
پس بترسيد از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن هيچ مزدى نيست مزد من مگر بر پروردگار جهانيان
آيا بنا ميكنيد بهر جاى بلند علامتى كه بازى كنيد
و فرا ميگيريد قصرهاى محكم را شايد كه جاويد بمانيد
و چون حمله ميكنيد حمله ميكنيد ستمكاران
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد از من
و بترسيد از آنكه مدد نمود شما را بآنچه ميدانيد
مدد نمود شما را بچهارپايان و پسران
و بوستانها و چشمهها
همانا من ميترسم بر شما از عذاب روزى بزرگ
گفتند يكسان است بر ما پند دهى يا نباشى از پند دهندگان نيست
اين مگر عادت پيشينيان
و نباشيم ما عذاب كرده شدگان
پس تكذيب كردند او را پس هلاك كرديمشان همانا در اين هر آينه آيتى است و نباشند
جلد 4 صفحه 119
بيشترشان مؤمنان
و همانا پروردگار تو او است تواناى مهربان.
تفسير
قبيله عاد كه بنام سر سلسله خودشان معروف شده بودند پيغمبران را تكذيب نمودند وقتى كه حضرت هود كه از همان قبيله بود و برادر خوانده شده بآنها گفت آيا از خدا نميترسيد بتقريبى كه در بدو قصّه حضرت نوح گذشت همانا من پيغمبر خدايم براى شما و مشهور بامانت و درستى نزد شما و خيانت در وحى الهى نمىكنم پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا كه اطاعت من اطاعت خدا است و مزدى هم بر اداء رسالت از شما نمىخواهم دستمزد من با خدا است و او بنحو او فى و اكمل خواهد داد و از چند چيز آنها را نهى فرمود بطور سؤال كه آيا در هر مكان مرتفعى برجى بنا ميكنيد براى تماشا و لهو و لعب و استهزاء عابرين و اطلاع بر نواميس مردم و بعضى آيه را بمعناى علم و نشانه راه گرفتهاند و عبث بودن آنرا باستغناء از آن و اهتداء بنجوم و ستارهها دانستهاند و ظاهرا عبث نباشد چون اهتداء بآن اسهل است و اختيار ميكنيد براى خودتان قصور و ساختمانهاى محكم را باميد آنكه در دنيا مخلّد و جاويد خواهيد بود و چون دست بشمشير و تازيانه ميكنيد براى حمله بكسى اين كار را بدون ملاحظه و فكر در عاقبت آن و بدون قصد تأديب و تربيت و مجوّز شرعى و عرفى جابرانه انجام ميدهيد و اين اعمال و اين ابنيه باين اغراض و آمال مرضى خدا نيست پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا در ترك اين امور از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و سلّم روايت شده كه هر بنائيكه بنا شود وبال است براى صاحبش روز قيامت مگر بمقدار ضرورت و احتياج مبرم و فرمود منكه ميگويم از خدا بترسيد براى آنستكه خداوند ولىّ نعمت شما است و شكر نعمت بطاعت است كه موجب مزيد نعمت ميگردد و كفرانش بمعصيت است كه موجب قطع آن خواهد بود و شما ميدانيد نعمتهائى را كه خداوند براى كمك شما در زندگى مرتّبا انعام و امداد بشما فرموده از قبيل شتر و گاو و گوسفند و پسران كار آمد و باغها و چشمهها كه امور شما بوسيله آنها اداره ميشود و باز اگر شما بعقايد و اعمال سابقه خودتان ادامه دهيد من ميترسم بر شما از عذاب خدا در روزى كه بزرگ است گرفتارى آنروز در دنيا يا آخرت
جلد 4 صفحه 120
و آنها با كمال بىشر مىگفتند ما از اعمال خودمان دست برنميداريم بحال ما تفاوتى ندارد وعظ كنى براى ما يا نكنى اين خلق و دأب و عادت كه ما داريم همان رويّه و عادت و خلق پيشينيان ما است و ما دست از مسلك آباء و اجدادمان برنمىداريم و هيچوقت بر ما عذاب نازل نشده و نخواهد شد و بعضى خلق بفتح خاء قرائت نمودهاند يعنى اين سخنان تو نيست مگر دروغ مدّعيان نبوّت كه پيش از اينها آمدند و گفتند و در هر حال آنها تكذيب كردند پيغمبر خدا را و مستحق عذاب شدند و خداوند آنها را بباد تند سختى هلاك فرمود كه شرح آن در سور سابقه گذشت و در لاحقه بيايد انشاء اللّه تعالى و اخيرا خداوند چند جمله را كه در ذيل احوال انبياء سابق الذّكر براى تسليت خاطر پيغمبر خاتم و تذكّر و تنبّه خلق ذكر فرموده بود و بيان شد براى تأكيد و تقرير و تعقّب هر قصّهئى بغرض مطلوب و توسّل بهر وسيلهئى براى هدف منظور تكرار فرموده است و مفاد آن تفاوتى ندارد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِيعُونِ (131)
گذشت معناي تقوي و اطاعت انبياء.
سپس در مقام بيان نعمتهاي الهي که به آنها عنايت شده بر آمد که اگر ترك تقوي كنيد از شما سلب نعمت ميشود متقي شويد و شكرگزار باشيد فرمود:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 131)- بعد از بیان این انتقادهای سهگانه بار دیگر آنها را به تقوا دعوت کرده، میگوید: «اکنون که چنین است تقوا پیشه کنید و از خدا بترسید و دستور مرا اطاعت نمایید» (فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ).
نکات آیه
۱ - دعوت مجدّد هود(ع) از قوم عاد، براى اطاعت از وى، رعایت تقواى الهى و پرهیز از بیهودگى، غرور و خشونت (أتبنون ... تعبثون ... بطشتم جبّارین . فاتّقوا اللّه و أطیعون)
۲ - تقواى الهى، زمینه ساز اطاعت از پیامبران و رهبران دینى (فاتّقوا اللّه و أطیعون) مقدم آمدن «اتّقوا» بر «أطیعوا» مى تواند رساننده این معنا باشد که تا انسان به زینت تقوا آراسته نشود، آمادگى براى پیروى از پیامبران در او پیدا نخواهد شد.
۳ - پیامبران الهى، داراى حق ولایت و اطاعت بر مردم (فاتّقوا اللّه و أطیعون)
۴ - تبلور تقوا، در اطاعت از پیامبران و رهبران الهى (فاتّقوا اللّه و أطیعون) عطف «أطیعون» بر جمله قبل مى تواند تفسیرى باشد. برداشت یاد شده برپایه این احتمال است.
۵ - ریشه تمام مفاسد اجتماعى و روحى قوم عاد، در بى تقوایى و دورى آنان از ارزش هاى الهى بود. (أتبنون بکلّ ریع ... بطشتم جبّارین . فاتّقوا اللّه و أطیعون) از این که هود(ع) پس از سرزنش عادیان به خاطر روحیه بیهوده کارى، کاخ نشینى و خشونت با دیگران، آنان را به تقواى الهى فرا خوانده است، نشان مى دهد که آن مفاسد، همگى ریشه در بى تقوایى آنان دارد.
موضوعات مرتبط
- اطاعت: اطاعت از انبیا ۳، ۴; اطاعت از رهبران دینى ۴; اطاعت از هود(ع) ۱; زمینه اطاعت از انبیا ۲; زمینه اطاعت از رهبران دینى ۲
- انبیا: حقوق انبیا ۳; ولایت انبیا ۳
- تقوا: آثار تقوا ۲; اهمیت تقوا ۱; دعوت به تقوا ۱; نشانه هاى تقوا ۴
- حقوق: حق ولایت ۳
- قوم عاد: آثار بى تقوایى قوم عاد ۵; تاریخ قوم عاد ۵; دعوت از قوم عاد ۱; منشأ مفاسد اجتماعى قوم عاد ۵
- گناه: دعوت به ترک گناه ۱
- هود(ع): دعوتهاى هود(ع) ۱; قصه هود(ع) ۱