الشعراء ٥١
ترجمه
الشعراء ٥٠ | آیه ٥١ | الشعراء ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«نَطْمَعُ»: آزمندیم. امیدواریم. «خطایا»: گناهان. خطاها. «أَن کُنَّا»: به سبب این که ما بودهایم. در اصل (لِأن کُنَّا) بوده و حرف (أَنْ) مخفّف از مثقّله است.
تفسیر
- آيات ۱۰ - ۶۸، سوره شعراء
- غرض اين آيات : مقايسه قوم خاتم الانبياء (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) با قوم موسى وهارون ، ابراهيم و نوح و...
- اشاره به معناى ((خوف )) و فرق آن با ((خشيت ))
- بيان اينكه جمله : ((فارسل الى هارون اخى )) حاكى ازتعلل و شانه خالى كردن از مسئوليت نيست
- معناى ((ذنب )) و مراد از اينكه موسى عليه السّلام فرمود: ((و لهم على ذنب ))
- دلگرمى مى دادند خداوند به موسى و هارون : ما با شمائيم !
- گفتگوى موسى عليه السّلام با فرعون
- مفاد جمله : ((و انت من الكافرين )) كه در خطاب فرعون به موسى عليه السّلام آمده است
- پاسخ موسى عليه السّلام به سه اشكال و اعتراض فرعون بر آن حضرت
- مقصود از ضلالت در سخن موسى عليه السّلام :((قال فعلتها اذا و اءنا من الضالين ...))
- رد گفتار مفسرين در معناى ضلالت در آيه شريفه
- مراد از حكمى كه بعد از گريختن موسى عليه السّلام از مصر به او داده شده (فوهب لىربى حكما)
- توضيح مفاد (وجعلنى من المرسلين ) كه جواب اعتراضاول فرعون در استبعاد رسالت موسى عليه السّلام است
- توضيح مفاد (و تلك نعمة تمنها على ...) كه پاسخ اعتراض ديگر فرعون است
- بيان گفتار مفسرين درباره جمله ((الم نربك )) و اشكالات و توجهات مترتب برگفتارشان
- اشاره به معتقدات بت پرستان درباره خداى سبحان و ارباب و آلهه
- بيان علت اينكه فرعون گفت : ((رب العالمين چيست ؟))
- تقرير و توضيح جواب موسى عليه السّلام بهسوال فرعون (قال رب السموات و الارض و ما بينهما...)
- دو نكته در ارتباط با پاسخ موس عليه السّلام به فرعون و بيان فساد گفتار بعضىمفسرين در اين زمينه
- جواب دوم موسى عليه السّلام به فرعون به سؤال فرعون از حقيقت رب العالمين : ((قال ربكم و رب آبائكم الاولين ))
- فرعون به موسى عليه السّلام بر چسپ ديوانگى مى زند
- فرعون موسى عليه السّلام را به زندان تهديد مى كند
- موسى عليه السّلام با پيشنهاد اظهار معجزه مى كند
- معجزه عصى و يد بيضاء را نشان مى دهد و فرعون او را متهم به توطئه مى كند
- پيشنهاد بزرگان قوم به فرعون در برابر ارائه معجزات موسى عليه السّلام
- واكنش فرعون در مقابل ايمان آوردن ساحران
- قسمت ديگر داستان موسى عليه السّلام : كوچ شبانه بنىاسرائيل از مصر و غرق و هلاك فرعون و فرعونيان
- نتيجه گيرى از حكايت موسى عليه السّلام و فرعون
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ «50» إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ «51»
ساحران گفتند: باكى نيست، ما به سوى پروردگارخود بازمىگرديم. ما اميد داريم كه پروردگارمان خطاهاى ما را ببخشد، چرا كه ما نخستين ايمان آورندگان هستيم.
نکته ها
همين كه ساحران معجزهى موسى را ديدند، به خاك افتادند و سجده كردند، در اين جا فرعون براى عوامفريبى به تحليلى دست زد وگفت: اين يك توطئهى از پيش ساخته است، شما شاگرد موسى بودهايد و اين خيمه شب بازى را براى سقوط من به راه انداختهايد. غافل از آن كه ساحران در كشور پراكنده بودند و دستشان به موسى نمىرسيد تا شاگردش باشند، علاوه بر اين كه آنان به عزّت فرعون سوگند پيروزى خورده بودند.
در بعضى تفاسير مىخوانيم: فرعون دست و پاى ساحران را قطع كرد و به درختان خرماى
جلد 6 - صفحه 317
بلند آويخت و حضرت موسى بر آنان مىگريست.
پیام ها
1- در نظام طاغوتى، مردم آزادى عقيده ندارند. «آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ»
2- طاغوتها مىخواهند حتّى بر افكار مردم مسلّط باشند. «قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ»
3- دروغگو كم حافظه است. «لَمَجْنُونٌ- عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ»
4- بدترين شكنجهاى كه قدرت، كارايى و توازن انسان را مىگيرد، قطع دست و پا از چپ و راست است. «مِنْ خِلافٍ»
5- به طاغوتها اطمينان نكنيد، آنان همه را براى خودشان مىخواهند. (فرعون كه ساعتى پيش وعده داده بود آنان را از مقرّبان خواهد كرد، اكنون همه را به قتل تهديد مىكند). «لَأُصَلِّبَنَّكُمْ»
6- يكى از آثار ايمان به معاد، شجاعت در برابر طاغوتهاست. «لا ضَيْرَ إِنَّا»
7- ايمان به معاد، افق روشن براى آينده است. «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ»
8- شهادت در راه خدا، ضرر و هلاكت نيست. «لا ضَيْرَ إِنَّا»
9- كسى كه ايمانش بر اساس شناخت باشد، متزلزل نمىشود. «لا ضَيْرَ إِنَّا» (ساحران كه معجزه را شناختند، در برابر تهديدات فرعون استقامت كردند).
10- هم سِحر گناه است و هم در استخدام فرعونها درآمدن. «خَطايانا»
11- طمع در مادّيات، منفى ولى در معنويّات، مثبت است. «نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا»
12- بخشش، از شئون ربوبيّت الهى است. «يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا»
13- آرزوى عفو بايد با بازگشت واقعى همراه باشد. «آمَنَّا- نَطْمَعُ»
14- سابقه و پيشگامى در ايمان، يك فضيلت است. «أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»
15- حسن عاقبت، بزرگترين سعادت است. كسانى كه تمام عمرشان در انحراف بودند، با جرقّهاى در يك لحظه دگرگون شده «إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» و از اوّلين مؤمنان شدند. «كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»
16- توطئه، توطئهگر را رسوا مىكند. (فرعون با سرمايهگذارى بسيار، ساحران را
جلد 6 - صفحه 318
دعوت كرد تا موسى را رسوا كنند، ولى با ايمان آوردن ساحران، فرعون خود رسوا شد). «كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا: بدرستى كه ما طمع داريم آنكه بيامرزد براى ما پروردگار ما گناهان ما را و عفو فرمايد خطاى ما را. أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ: به جهت آنكه بوديم ما از آل فرعون اول گرويدگان به وحدانيت خدا و به نبوت موسى.
نكته: اين جمله به حسب معنى تعليل ثانى است براى نفى ضرر، يا تعليل علت متقدمه است، يعنى رجوع ما به ثواب و رحمت حضرت سبحان به جهت آنست كه ما اول گرويدگانيم به او سبحانه. خلاصه فرعون امر نمود تا دست راست و پاى چپ مؤمنان را بريدند و ايشان را به دارهاى بلند آويختند، و حضرت موسى بر ايشان مىگريست و خداوند سبحان حجابها از پيش نظر او برداشت و منازل قرب و مقامات آنها را به نظر او آورد تا تسلى يافت. «1» ابن عباس
«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 445. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.
جلد 9 - صفحه 425
روايت نموده كه در آن روز ششصد هزار نفر از بنى اسرائيل به موسى ايمان آوردند، پس هامان به فرعون گفت مردم به موسى ايمان آوردند، تفحص كن هر كه در دين او داخل شده حبس كن. چون فرعون بنى اسرائيل را محبوس ساخت، آيات پىدرپى خدا بر آنها نازل ساخت و به قحط و كمى ميوه ايشان را مبتلا فرمود.
تنبيه: آيات شريفه آگاهى است مر متدينين و مؤمنين را كه در ديانت و ايمان خود ثابت و در مقابل ناملايمات و شدائد معاندين، صابر باشند و پس از ظهور حق و حقانيت، جان فشانى نمايند براى حق، چنانكه سحره فرعون به محض كشف حقانيت موسى ايمان آوردند و ثبات ورزيدند به مرتبه اى كه از تهديدات فرعون ترسان نشده حاضر براى فداكارى ديانت شدند، قوت و شجاعت به خرج داده، به سر دار رفتند و از دين حق دست بر نداشتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (31) فَأَلْقى عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ (32) وَ نَزَعَ يَدَهُ فَإِذا هِيَ بَيْضاءُ لِلنَّاظِرِينَ (33) قالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ (34) يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِ فَما ذا تَأْمُرُونَ (35)
قالُوا أَرْجِهْ وَ أَخاهُ وَ ابْعَثْ فِي الْمَدائِنِ حاشِرِينَ (36) يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ (37) فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (38) وَ قِيلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ (39) لَعَلَّنا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ كانُوا هُمُ الْغالِبِينَ (40)
فَلَمَّا جاءَ السَّحَرَةُ قالُوا لِفِرْعَوْنَ أَ إِنَّ لَنا لَأَجْراً إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغالِبِينَ (41) قالَ نَعَمْ وَ إِنَّكُمْ إِذاً لَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ (42) قالَ لَهُمْ مُوسى أَلْقُوا ما أَنْتُمْ مُلْقُونَ (43) فَأَلْقَوْا حِبالَهُمْ وَ عِصِيَّهُمْ وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ (44) فَأَلْقى مُوسى عَصاهُ فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ (45)
فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ (46) قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ (47) رَبِّ مُوسى وَ هارُونَ (48) قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ (49) قالُوا لا ضَيْرَ إِنَّا إِلى رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَنْ كُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِينَ (51)
جلد 4 صفحه 103
ترجمه
گفت پس بياور آنرا اگر هستى از راستگويان
پس انداخت عصايش را پس آنگاه آن بود اژدهائى آشكار
و برآورد دستش را پس آنگاه آن بود سفيد نورانى براى نگاه كنندگان
گفت بآن جماعت كه بودند در اطرافش همانا اين هرآينه جادوگرى است دانا
ميخواهد كه بيرون كند شما را از زمينتان بجادويش پس چه ميفرمائيد
گفتند بازدار او و برادرش را و بفرست در شهرها جمع كنندگانرا
كه بياورند نزد تو هر جادوگر دانا را
پس جمع كرده شدند جادوگران براى وعدهگاه روزى معلوم
و گفته شد بمردم كه آيا شما هستيد اجتماع كنندگان
باشد كه ما پيروى كنيم جادوگرانرا اگر باشند ايشان غلبه كنندگان
پس چون آمدند جادوگران گفتند به فرعون آيا همانا براى ما مزدى است اگر باشيم ما غلبه كنندگان
گفت آرى و همانا شمائيد آنگاه هرآينه از نزديك شدگان
گفت به ايشان موسى بيندازيد آنچه را شمائيد اندازنده
پس انداختند ريسمانهاشان را و عصاهاشان را و گفتند سوگند ببزرگى و توانائى فرعون همانا ما هر آينه مائيم غلبه كنندگان
پس انداخت موسى عصايش را پس آنگاه آن فرو ميبرد آنچه را مينمودند بدروغ
پس برو افكنده شدند ساحران سجده كنندگان
گفتند گرويديم بپروردگار جهانيان
پروردگار موسى و هارون
گفت آيا گرويديد باو پيش از آنكه دستورى دهم شما را همانا او بزرگ شما است كه آموخته است شما را جادو پس هرآينه زود باشد كه بدانيد هر آينه خواهم بريد دستهاتان را و پاهاتان را بر خلاف يكديگر و هر آينه بردار خواهم كرد شما را همگى
گفتند ضررى ندارد همانا ما بسوى پروردگارمان بازگشت كنندگانيم
همانا ما اميد داريم كه ببخشد بما پروردگار ما گناهانمان را براى آنكه بوديم اوّل گروندگان.
تفسير
بعد از مذاكرات سابقه كه بين حضرت موسى و فرعون روى داد گفت اگر راست ميگوئى معجزت را بياور و آنحضرت عصاى خود را انداخت ناگهان
جلد 4 صفحه 104
اژدهائى شد كه شك و شبههئى در اژدها بودن آن نبود و بيرون آورد دستش را از گريبان يا آستينش ناگهان آن دست سفيد و منوّر شد براى كسانى كه نظر مينمودند بآن بطوريكه شعاعش حائل شد ميان آنها و روى حضرت موسى و قمى ره در ضمن حديثى كه در آيات سابقه ذكر شد نقل نموده كه چون عصا اژدها شد تمام جلساء فرعون فرار نمودند و فرعون بقدرى ترسيد كه نتوانست خود را نگهدارد و موسى عليه السّلام را بخدا قسم داد كه او را از شرّ آن اژدها نگهدارى فرمايد و آنحضرت او را نگهدارى فرمود و بعد يد بيضاء را ارائه داد و چون عصا را بدست گرفت فرعون بنفس خود مراجعه نمود و خواست تصديق كند ولى هامان نگذاشت و گفت اين با ادّعاء خدائى تو منافات دارد كه تابع بنده خودت شوى و اثر مشاهده معجزه بقدرى او را از تفرعن خود تنزّل داد كه با اعيان مجلس مشورت نمود و از آنها چاره- جوئى خواست و گفت اين ساحر ماهرى است كه ميخواهد بسحر شما را آواره از وطن نمايد و با ادّعاء خدائى حاضر شد كه اطاعت فرمان آنها را بنمايد و آنها گفتند فعلا امر او و برادرش را بتأخير بينداز و بشهرهاى مصر مأمورينى روانه كن كه ساحران را جمع آورى نمايند و از ميان آنها اشخاصى را كه ماهرتر در سحرند انتخاب كنند و بياورند و او بهمين دستور عمل نمود و ساحران ماهر در ظهر روز عيد ساليانه خودشان كه روز زينت خوانده ميشد در مكان معيّنى كه فاصله ميان دو طرف بود و در سوره طه گذشت جمع شدند و براى آنكه اهل مصر مهيّا براى آمدن شوند فرعونيان بمردم ميگفتند آيا در چنين روزى اجتماع مينمائيد براى آنكه ما پيرو دين ساحران شويم كه همدين ما هستند اگر غلبه با آنها باشد و پيرو دين موسى و هارون نگرديم و چون ساحران بدربار فرعون راه يافتند باو گفتند اگر ما بر موسى غالب شديم انعامى هم داريم او گفت علاوه بر انعام مقرّب درگاه ما هم خواهيد شد و بعد از سؤال از حضرت موسى كه آيا تو مىاندازى عصايت را يا ما بيندازيم آنچه داريم او فرمود بيندازيد آنچه را مىاندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و گفتند بعزّت و جلال فرعون قطعا غلبه با ما است چون كاملا مطمئن بودند كه ديگر سحرى بالاتر از اين نميشود كرد و اين قسم قسم خوردن در زمان جاهليّت معمول بود و در اسلام
جلد 4 صفحه 105
منسوخ شد و بنام خدا مقرّر گرديد پس حضرت موسى عصاى خود را انداخت و اژدهائى شد كه تمام مارهاى دروغى را كه بتزوير و تلبيس ريسمانها و عصاهاشان را بصور مختلفه آن حيوان در آورده بودند و بتوسط سيماب و غيره حركت ميكردند بلع نمود و اثرى از آنها باقى نگذارد و چون ساحران اين معجزه را مشاهده نمودند با آنكه ميدانستند چنين امرى بسحر انجام پذير نيست بدون درنگ برو بر زمين افتادند مانند آنكه آنها را بدون اختيار بزمين انداخته باشند و در پيشگاه عظمت و قدرت الهى سجده نمودند و گفتند ايمان آورديم ما بپروردگار جهانيان آن پروردگارى كه موسى و هارون معرّف و مبيّن او شدند بأعجاز و بيان نه فرعون و هامان و فرعون از اين امر برآشفت و بساحران گفت آيا ايمان آورديد بموسى بدون اذن و اجازه من و ءامنتم بدو همزه نيز قرائت شده و او لابد استاد شما بوده در سحر و با او تبانى داشتهايد يا بعضى از فنون آنرا بشما نياموخته و براى خودش در چنين مواقعى باقى گذارده و اين سخنان را براى اشتباه كارى بر قومش ميگفت كه آنها تصوّر ننمايند ايمان ساحران براى ظهور حق و وضوح صدق حضرت موسى در ادّعاء نبوت نزد آنها بوده و تهديد كرد كه بزودى شما را بپاداش اين جرئت و جسارتتان ميرسانم كه بدانيد سزاى شما چيست دستها و پاهاى شما را بر خلاف يكديگر يعنى دست راست و پاى چپ يا پاى راست و دست چپ شما را ميبرم و بعد شما را براى عبرت مردم بدار ميكشم و هيچكدامتان را عفو نخواهم نمود و آنها گفتند ضررى ندارد ما بسوى رحمت پروردگارمان بازگشت ميكنيم ما اميدواريم كه خداوند از خطاها و تقصيرات ما بگذرد براى تحمّل رنج و محنتى كه بر ما وارد شد و شديم از سابقين در ايمان بخدا و پيغمبر او البته تحمّل الم موقت در برابر نعيم دائم سهل است و بعضى ان كنّا بكسر همزه قرائت نمودهاند يعنى اگر باشيم از سابقين در ايمان بمغفرت الهى نائل ميشويم پس دست از ايمان خود برنميداريم و گفتهاند آنها كسانى بودند كه بعد از اين معجزه از آل فرعون ايمان آوردند پيش از سايرين غير از بنى اسرائيل كه ايمان آورده بودند و قمى ره در ضمن حديث سابق نقل نموده كه فرعون و هامان قبلا تعليم سحر نموده بودند و فرعون بسحر بر مردم غلبه
جلد 4 صفحه 106
پيدا كرد و ادعاء خدائى نمود لذا مأمور بتمام شهرهاى مصر فرستاد و هزار جادوگر جمع كردند و از ميان آنها يكصد نفر انتخاب كردند و از ميان آنها هشتاد نفر پس جادوگران بفرعون گفتند تو ميدانى كه از ما كسى در دنيا ما هرتر در سحر نيست اگر ما بر موسى غالب شديم چه بما خواهى داد فرعون گفت شما مقرّب درگاه من خواهيد شد و در سلطنت با من شريك خواهيد بود آنها گفتند اگر موسى بر ما غلبه نمود و سحر ما را باطل كرد ميدانيم او جادوگر نيست و پيغمبر است و باو ايمان ميآوريم فرعون گفت اگر چنين شد من هم در ايمان باو با شما شركت ميكنم ولى شما سعى كنيد و اسباب كارتان را تكميل نمائيد كه مغلوب نشويد و موعد روز عيدشان بود و چون آفتاب بلند شد فرعون سحره و مردم را جمع نمود در كنار بارگاه خود كه ارتفاع آن از زمين هشتاد ذراع بود و قبّه آنرا از آهن و فولاد صيقلى شده ساخته بودند كه وقتى آفتاب بآن مىتابيد كسى نميتوانست بآن نگاه كند از برق آهن و تابش آفتاب و فرعون و هامان آمدند و آنجا نشستند و نگاه ميكردند و موسى عليه السّلام هم آمد ولى نظر بآسمان ميكرد و جادوگران گفتند اين مرد نظر بآسمان ميكند و سحر ما در آنجا كارگر نيست و در برابر موسى صف كشيدند و عرضه داشتند كه تو مىاندازى يا ما بيندازيم و او فرمود شما بيندازيد و آنها ريسمانها و عصاهاشان را انداختند و همه مانند مارها بجنبش آمدند و گفتند بعزّت فرعون ما غالب ميشويم و موسى چون آن منظره را مشاهده نمود بيمناك شد ولى ندائى بگوشش رسيد كه نترس تو غالب خواهى شد عصايت را بينداز تمام مارهاى مصنوعى را بلع ميكند پس موسى انداخت عصاى خود را و چون بزمين رسيد گداخته شد و بعد سر بلند كرد و دهان گشود بطوريكه لب بالايش رسيد ببالاى گنبد قصر فرعون پس دور زد بر آن و با لب زيرينش تمام ريسمانها و عصاهاى سحره را جمع نمود و بلعيد و مردم يكدفعه فرار كردند و چون تاكنون چنين امر عجيبى را كسى نديده و نشنيده بود از ترس و زير دست و پا ده هزار نفر مرد و زن و كودك تلف شدند و فرعون و هامان لباس خودشان را ملوّث نمودند و موى سرشان از ترس سفيد شد و موسى هم با مردم فرارى همراهى ميكرد تا خطاب الهى رسيد كه بگير آنرا و نترس ما
جلد 4 صفحه 107
دو مرتبه بصورت اوّل برش ميگردانيم و او برگشت و عباء خود را بدست پيچيد و در دهان اژدها نمود و آن بصورت اوّل برگشت و ساحران ايمان آوردند و فرعون غضب كرد و هر كس را بموسى ايمان آورده بود زندانى نمود تا معجزات ديگرى از آنحضرت از قبيل طوفان و ملخ و كنه و غوك و خون كه تفصيلش در سور سابقه گذشت بروز نمود و فرعون آنها را آزاد كرد و گفته شده كه آنملعون متمكّن نشد تهديد خود را نسبت بساحرانى كه ايمان آوردند عملى نمايد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنّا نَطمَعُ أَن يَغفِرَ لَنا رَبُّنا خَطايانا أَن كُنّا أَوَّلَ المُؤمِنِينَ (51)
محققا ما طمع داريم و اميدواريم که خداوند بپوشاند خطاهاي ما را و ببخشد گناهان ما را چون ما اول كساني هستيم که ايمان آورديم.
اينکه اوليت نسبت باين جماعتي بود که مجتمع شدند و الا در همان دفعه اولي که در مجلس فرعون القاء عصا كرد و يد بيضاء ظاهر شد بعضي ايمان آوردند مثل آسيه زن فرعون و مؤمن آل فرعون و جمعي از بني اسرائيل.
(إِنّا نَطمَعُ) يعني نرجو و نتوقع اميد و تمني داريم.
(أَن يَغفِرَ لَنا) خداوند غفار الذنوب است حتي دارد انقدر پرده پوشي ميكند که از نامه عمل محو ميشود و بجاي او حسنات ثبت ميشود و از نظر ملائكه محو ميكند بخصوص ايمان که ميفرمايد
«الاسلام يجب ما قبله»
«و الايمان حسنة لا تضر معه السيئه».
(رَبُّنا خَطايانا) و در جاي ديگر ميگويد إِنّا آمَنّا بِرَبِّنا لِيَغفِرَ لَنا خَطايانا وَ ما أَكرَهتَنا عَلَيهِ مِنَ السِّحرِ (طه 73) و مراد از خطايا همان كفر و شرك و تعليم و تعلم سحر و اعمال آن و ساير معاصي و از كلمه وَ ما أَكرَهتَنا استفاده ميشود که اينها مجبور بودند و نميتوانستند مخالفت كنند در سحر.
(أَن كُنّا أَوَّلَ المُؤمِنِينَ) اوليت فضيلت دارد چنانچه در شأن امير المؤمنين دارد
«انه اول القوم اسلاما و اقدمهم ايمانا و احوطهم علي الاسلام»
بعلاوه اسلام و ايمان سحره
جلد 14 - صفحه 33
باعث شد که ديگران ايمان آوردند و مثوبات آنها را هم دارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 51)- سپس افزودند: ما در گذشته گناهانی مرتکب شدهایم و در این صحنه سردمدار مبارزه با پیامبر راستین خدا موسی (ع) شدیم، و در ستیز با حق پیشقدم بودیم، اما «ما امیدواریم که پروردگارمان خطاهای ما را ببخشد چرا که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم» (إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنا رَبُّنا خَطایانا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ).
ما امروز از هیچ چیز وحشت نداریم، نه از تهدیدهای تو، و نه از دست و پا
ج3، ص371
زدن در خون بر فراز شاخههای بلند نخل!
نکات آیه
۱ - اظهار امیدوارى ساحران مؤمن به موسى(ع)، به برخوردارى از غفران الهى (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا)
۲ - ندامت ساحران از گذشته شرک آلود و غفلت بار خود در پیشگاه خدا (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا)
۳ - قرار گرفتن در صف نخستین مؤمنان، سرمایه امید ساحران به آمرزش الهى (إنّا نطمع أن یغفر ... أن کنّا أوّل المؤمنین ) عبارت «أن کنّا...» تعلیل براى امید داشتن به غفران الهى است; یعنى، چون ما در صف نخستین ایمان آوردگان به موسى قرار گرفتیم این ما را امیدوار به غفران مى نماید.
۴ - توبه و رویکرد به دین و تحمل سختى هاى آن، زمینه ساز جلب غفران و آمرزش الهى (قالوا ءامنّا بربّ العلمین ... قالوا لاضیر إنّا إلى ربّنا منقلبون . إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا) برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که ساحران پس از ایمان به خدا و پذیرش شکنجه هاى فرعون، نسبت به غفران و آمرزش الهى اظهار امیدوارى کردند.
۵ - پیشگامى در طریق ایمان و سبقت گرفتن در راه ارزش ها، خود ارزشى الهى است. (إنّا نطمع أن یغفر ... أن کنّا أوّل المؤمنین) نقل گفته ساحران از سوى خدا بدون رد کردن آن، دلیل بر این است که خدا نیز استدلال ساحران را قبول دارد.
۶ - ساحرانِ گرویده به موسى(ع)، از نخستین مؤمنان به وى (إنّا نطمع أن یغفر ... إن کنّا أوّل المؤمنین)
۷ - سبقت در ایمان و قرار گرفتن در صف نخستین مؤمنان و حق گرایان، موجب جلب آمرزش الهى (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا أن کنّا أوّل المؤمنین) برداشت یاد شده از تعلیل قرار گرفتن جمله «أن کنّا أوّل المؤمنین» براى جمله قبل (إنّا نطمع...) استفاده مى شود.
۸ - تحمل دشوارى ها در راه دین در نظر مؤمنان راستین، تنها زمینه ساز برخوردارى از مغفرت الهى است و نه تضمینى حتمى. (قالوا لاضیر ... إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا) ساحران مؤمن، در عین اظهار آمادگى براى پذیرش هر دشوارى، خود را در آن مرتبه ندیدند که حتماً مورد غفران قرار مى گیرند; بلکه فقط اظهار امیدوارى کردند.
۹ - مؤمنان و موحّدان راستین، داراى خوف و رجا در پیشگاه خداوند (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا) ساحران از سویى خود را خطاکار مى دانستند و به همین جهت از عذاب الهى در هراس بودند. از سوى دیگر به خاطر پیشتازى در ایمان آوردن به موسى(ع)، امیدوار بودند که خداوند آنان را ببخشاید.
۱۰ - اظهار ندامت ساحران، از قرار دادن دانش خویش در خدمت فرعون، براى مبارزه با موسى(ع) (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا) کلمه «خطایانا» مى تواند اشاره به اقدامى باشد که ساحران در خدمت نظام فرعونى، براى مبارزه با حق انجام داده اند.
۱۱ - ربوبیت الهى، مقتضى آمرزش خطاها و گناهان بندگان مؤمن (إنّا نطمع أن یغفر لنا ربّنا خطینا أن کنّا أوّل المؤمنین)
موضوعات مرتبط
- آمرزش: زمینه آمرزش ۴، ۷، ۸; عوامل آمرزش ۱۱
- ارزشها :۵
- امیدوارى: امیدوارى به آمرزش ۱، ۳
- ایمان: آثار سبقت در ایمان ۷; ارزش سبقت در ایمان ۵
- توبه: آثار توبه ۴
- جادوگران فرعون: امیدوارى جادوگران فرعون ۱; ایمان جادوگران فرعون ۶; پشیمانى جادوگران فرعون ۲، ۱۰; فضایل جادوگران فرعون ۶; منشأ امیدوارى جادوگران فرعون ۳
- حق طلبى: آثار حق طلبى ۷
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۱; آمرزشهاى خدا ۴، ۷
- دین: آثار تحمل مشکلات دین ۸
- دیندارى: آثار دیندارى ۴
- سختى: آثار تحمل سختى ها ۴، ۸
- شرک: پشیمانى از شرک ۲
- فرعون: پشیمانى از خدمت به فرعون ۱۰
- مؤمنان: امیدوارى مؤمنان ۹; بینش مؤمنان ۸; ترس مؤمنان ۹
- موحدان: امیدوارى موحدان ۹; ترس موحدان ۹
- موسى(ع): اولین مؤمنان به موسى(ع) ۳، ۶; پشیمانى از مبارزه با موسى(ع) ۱۰; قصه موسى(ع) ۲