الأنبياء ٤٢
ترجمه
الأنبياء ٤١ | آیه ٤٢ | الأنبياء ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَکْلَؤُکُمْ»: شما را محفوظ و حمایت میکند. از مصدر کلْأ و کِلاءَة، به معنی: رعایت و حمایت و حراست.
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء
- پاسخ خداى تعالى به اميد بستن مشركين به مرگ پيامبر(صلى الله عليه و آله )، بابيان عموميت مرگ
- معانى و موارد استعمال ((نفس (( در لغت و در آيات قرآن كريم
- معنى و موارد استعمال كلمه ((موت -مرگ ((
- اشكالاتى جنه به كلام فخر رازى كه قائل به تخصيص آيه(كل نفس دائقه الموت ) شده است
- تهديد كافران استهزاء كننده به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ «42»
بگو كيست كه شمارا در شب و روز از (عذاب) خداى رحمان نگاه مىدارد؟! امّا (باز) آنان از ياد پروردگارشان روى مىگردانند.
پیام ها
1- قدرتها نمىتوانند انسان را از خطرات حفظ كنند. قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ ...
2- انسان دائماً نياز به حفاظت و حمايت الهى دارد. مَنْ يَكْلَؤُكُمْ ...
3- از شيوههاى موفّق تبليغ، مخاطب قراردادن وجدانهاست. قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ ...
4- حفاظت خداوند، دائمى و نسبت به همه حتّى كفّار است. «مَنْ يَكْلَؤُكُمْ»
5- كردار ما به نحوى است كه حتّى سرچشمهى رحمت را به غضب مىآورد.
«مِنَ الرَّحْمنِ» (حفاظت او بر اساس مهر و رحمت است) يَكْلَؤُكُمْ ... مِنَ الرَّحْمنِ
6- حفاظت، از شئون ربوبيّت خداوند است. «يَكْلَؤُكُمْ- رَبِّهِمْ» (از حفاظت آسمانها تا رام بودن حيوانات، تا دفاع در برابر ميكروبهايى كه وارد بدن مىشود، صدها نوع حفاظت در هر لحظه برابر انسان وجود دارد).
7- اگر انسانها از ياد خداوند اعراض كنند، او نيز از آنها اعراض خواهد كرد.
ابتدا خداوند، كافران را مخاطب قرار داد «يَكْلَؤُكُمْ» ولى بعد گويا از آنان اعراض نموده و آنها را بطور غايب مطرح فرموده است. «بَلْ هُمْ»
8- انسان لازم است از مربّى واقعى خويش ياد كند، در غير اين صورت سزاوار توبيخ است. «بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 454
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (42)
قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ: بگو اى پيغمبر به جماعت كفار: كيست كه نگاهدارد شما را به شب و روز. مِنَ الرَّحْمنِ: از عذاب و عقاب خداى بخشنده يا از آفات دوران (استفهام در معنى نفى است) يعنى نيست نگهدارندهاى براى شما از آفات و عذاب خداوند رحمان. ذكر «رحمان» اشعار است به آنكه حفظ از سخط الهى نيست مگر مقتضاى رحمت عامه سبحانيه، كه افاضه شده به تمامى موجودات. بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ: بلكه ايشان از كتاب پروردگارشان كه قرآن است روى گردانند، ايمان نمىآورند به آن و تفكر نمىكنند در آن.
تنبيه: آيه شريفه آگاهى است منكران بينات الهى و معرضين آيات سبحانى را، تا از مستى شهوات و غفلات هشيارى يابند و تأمل و تفكر نمايند كه كيست حفظ كننده و نگاهدارنده از عذاب و عقابى كه مستحقند نزول آن را به شب و روز به سبب انكار و اعراض، و البته به حكم فطرت، هيچ حافظى نيست مگر
جلد 8 - صفحه 394
رحمت رحمانيه الهيه كه تمامى مخلوقات در ظل عنايت اين مرحمت عامه زيست مىنمايند، لكن با وجود بر اين، از آيات و حجج پروردگار خود معرض مىباشند.
ذو النون مصرى گويد: شبى مهتاب، به كنار رود نيل مىرفتم. عقربى را ديدم كه به نهايت شتاب مىرفت. با خود گفتم همانا در اين تعبيهاى باشد. در اثر او رفتم تا به كنار آب رسيد. وزغى بيامد پشت بداشت، عقرب بر پشت او نشسته عبور كرد. گفتم: سبحان اللّه، خدائى كه عقربى را بىسفينه رها نكرد.
من نيز عبور كردم. چون بخشكى رسيد تاخت نمود. به اثر او رفتم. جوانى را ديدم مست افتاده، مارى عظيم سياه بر سينه او، آهنگ دهن او نموده. عقرب بيامد و به پشت مار نيشى زده بكشت و برگرديد. من به تعجب فرو ماندم و بر بالين او ايستادم. جوان بيدار شد، كيفيت مرحمت الهى را نسبت به او و دفع شر را گفتم. پشيمان شد از كردار خود و توبه نمود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (41) قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (42) أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ (43) بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ (44) قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ (45)
ترجمه
- و بتحقيق استهزاء شد به پيمبرانى پيش از تو پس وارد شد بآنانكه استهزاء نمودند از آنها آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند
بگو كه نگهميدارد شما را در شب و روز از عذاب خداوند بخشنده بلكه آنها از ياد پروردگارشان رو گردانانند
آيا مرايشانرا است خدايانى كه باز دارند آنها را از آفات وارده از نزد ما نميتوانند يارى نمودن خودهاشان را و نه آنها از جانب ما همراهى كرده شوند
بلكه كامياب كرديم اينها و پدرانشان را تا دراز شد بر ايشان مدّت زندگانى آيا پس نمىبينند كه ما ميآئيم در زمين كه كم ميكنيم از جوانبش آيا پس آنها غلبه كنندگانند
بگو جز اين نيست كه بيم ميدهم شما را بوحى و نمىشنوند كران خواندن را چون بيم داده شوند.
تفسير
- چون در آيات سابقه ذكر استهزاء كفّار بمقام مقدّس نبوى شد خداوند براى تسليت خاطر آنحضرت نقل استهزاء كفّار را بانبياء سابق فرموده با آنكه نتيجه سوء كردار ناهنجار آنها و اصل و عائد بآنها گرديده و بمجازات خودشان رسيدند و اينها هم خواهند رسيد و دستور داده كه آنها را متذكّر فرمايد كه در هر حال محتاج بحفظ و حراست الهى هستند و اين بمقتضاى رحمت رحمانيّه است كه بآنها روزى ميدهد و انتقام نميكشد و اگر بخواهد بمجازاتشان برساند كسى نميتواند از اراده او جلوگيرى نمايد چون آنها بكلّى از ياد خدا رو گردانند چه رسد به آنكه از عذاب او بترسند آيا اين خدايان مقهورى كه دارند ميتوانند باز دارند آنها را از ورود عذاب نازل بر آنان از نزد خداوند قهّار خير آن خدايان خودشان را نميتوانند يارى و نگهدارى كنند چه رسد بنگهدارى از آنها با آنكه همراهى از خداوند با آنها و خدايانشان نخواهد شد و بنابر اين كلمه دوننا بمعناى عندنا است و محتمل است مراد آن باشد كه آيا براى آنها خدايانى هست غير از ما كه باز دارند آنها را از عذاب ما و بنابر اين دو ننا بمعناى غيرنا است و در كلام
جلد 3 صفحه 555
با آنكه تقديم و تأخير است معنى واضحتر است امّا لطف معناى سابق را ندارد و اين تذكّر براى آنستكه مشركين عرب تصوّر ميكردند نزول خيرات و دفع آفات از آنها از بركات عبادت بتها است و تا آنها بر اين طريقه استقرار دارند خداوند هم نعمت و احسان خود را بر آنها استمرار خواهد داد لذا خداوند صريحا نفى فرموده اين تصوّر باطل آنها را به بيان جهت ادامه نعمت كه استدراج است باين تقريب كه ما كامياب و بهرهمند نموديم آنها و پدرانشان را در دنيا تا عمرشان دراز و استحقاقشان براى عذاب كامل گردد و چون طغيان و سركشى آنها بحدّ نصاب رسيد و مواعظ حسنه تو در آنها اثر نكرد نعمتهاى ما از آنان رو بزوال گذاشت و علائم غضب الهى بر ايشان ظاهر گرديد آيا نمىبينند عساكر اسلامى بتدريج اراضى آنها را تصرف ميكنند و دانشمندان از آنها كنارهگيرى يا فوت مينمايند باز اگر تصوّر كنند در خاتمه امر غلبه با آنان است بسيار خيال خامى است بزودى با ذو الفقار على عليه السّلام بخواست خدا دمار از روزگار آنها بيرون خواهد آمد و اخيرا دستور فرموده به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد من از پيش خود چيزى نميگويم آنچه را بشما ابلاغ مينمايم از وعد و وعيد و انذار و تهديد از قبل خدا و وحى سماوى است ولى افسوس كه شما مانند كران گوش شنوا نداريد كه آنچه بخوانند شما را براه حقّ و بترسانند از راه باطل اعتنائى نمينمائيد و بعضى لا تسمع الصمّ بصيغه حاضر و نصب صمّ قرائت نمودهاند و بنابر اين خطاب است به پيغمبر اكرم كه تو نميتوانى بكران چيزى بشنوانى و عدول از ضمير غائب باسم ظاهر براى تصريح باتّصاف آنها است بصفت كرى و عدم انتفاعشان از مواعظ حقّه و نصايح حقيقيه و تنبيهات لازمه و امثال آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل مَن يَكلَؤُكُم بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحمنِ بَل هُم عَن ذِكرِ رَبِّهِم مُعرِضُونَ (42)
بگو: به اينکه كفار كيست که شما را نگاه دارد و حفظ كند در شب و روز از واردات الهيه و بلاهايي که از طرف پروردگار رحمن بر شما متوجه ميشود بلكه اينها از ذكر پروردگار خود اعراض كنندهاند:
(قُل): خطاب به پيغمبر است که به كفار و مشركين بفرما:
(مَن يَكلَؤُكُم): من استفهاميه است در مقام نفي است يعني احدي نيست از اينکه آلهه شما با كساني که مورد نظر شما هستند چه انبياء سلف مثل موسي و عيسي و ساير انبيايي که مورد قبول شما هستند، يا كساني که از رؤساء و اكابر شما که شما را اضلال ميكنند و به آنها اعتماد داريد مثل نمرود و شداد و فرعون و آباء متقدمين شما که تقليد آنها را ميكنيد، و به عقيده آنها باقي
جلد 13 - صفحه 181
هستيد که بتواند شما را حفظ و حمايت كند. كلاء بمعني حفظ و حمايت است چنانچه در دعا ميگوئيد:
«اللهم اجعلني في كلائتك»
يعني (في حفظك و حمايتك).
(بِاللَّيلِ وَ النَّهارِ): چون انسان دائما در معرض حوادث و بليّات است شب باشد يا روز چنانچه نقل از افلاطون است که گفته بود: (الحوادث سهام، و الأفلاك قسيّ و الانسان هدف، و الرامي هو اللّه فأين المفر» خدمت أمير المؤمنين نقل كلام او را كردند فرمود: «فَفِرُّوا إِلَي اللّهِ» الذاريات آيه 50.
(مِنَ الرَّحمنِ) يعني بليات و حوادث و آفات و عاهات و عذابها که از جانب خداوند رحمن بر شما متوجه شود که بايد مورد رحمت او شويد خود را در مورد غضب او در ميآوريد.
(بَل هُم عَن ذِكرِ رَبِّهِم مُعرِضُونَ): بعضي گفتند: از قرآن، بعضي گفتند از مواعظ و نصايح و لكن ذكر عام است. اينها از خدا غافل هستند و از فرمايشات او و انبياء و رسل او و از كتابهاي او و از دستورات او كلا اعراض ميكنند و اعتناء نميكنند و توجّه ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- در این آیه میگوید: نه تنها در برابر عذاب خدا در قیامت، کسی از شما دفاع نمیکند، در این دنیا نیز همین است «بگو: چه کسی شما را در شب و روز در برابر مجازات خداوند رحمان حفظ و نگهداری میکند»؟! (قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ).
در واقع اگر خداوند آسمان «جوّ زمین» را سقف محفوظی قرار نداده بود همین به تنهایی کافی بود که شما را شب و روز در معرض بمباران سنگهای آسمانی قرار دهد.
قابل توجه این که: در این آیه به جای «اللّه»، «رحمن» به کار رفته، یعنی ببینید شما چقدر گناه کردهاید که حتی خداوندی را که کانون رحمت عامه است به خشم آوردهاید.
سپس اضافه میکند: «بلکه آنها از یاد پروردگارشان روی گردانند» (بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ).
نه به مواعظ و اندرزهای پیامبران او گوش فرا میدهند، و نه یاد خدا و نعمتهایش دل آنها را تکان میدهد، و نه لحظهای اندیشه خود را در این راه به کار میاندازند.
نکات آیه
۱- کافران، در هر لحظه از شب و روز در معرض عذاب الهى اند. (قل من یکلؤکم ... من الرحمن ) برداشت یاد شده بنابراین است که مراد از «من الرحمان» «من بأس الرحمان و عذابه» باشد. آیه قبل - که در باره عذاب الهى است - شاهد و مؤید همین نکته است.
۲- عجز و ناتوانى همه موجودات، در برابر اراده الهى (قل من یکلؤکم ... من الرحمن )
۳- انسان، نیازمند به حفاظت و حمایت الهى در تمام لحظات زندگى (قل من یکلؤکم بالیل والنهار من الرحمن ) «کلاءة» (ماده «یکلأ») به معناى حفظ شىء است و «من» در «من الرحمان» بدلیه است; یعنى، به جاى خداى رحمان.
۴- روى گردانى کافران از پروردگار خویش، على رغم برخوردارى از رحمت مداوم او (قل من یکلؤکم ... من الرحمن بل هم عن ذکر ربّهم معرضون ) «بل» در آیه شریفه، براى اضراب انتقالى است; یعنى، خداوند پس از بیان نیاز بشر به خداى رحمان و ذکر عذاب او، به علت اصلى کفر کافران ( اعراض از یاد پروردگار و بى توجهى به ربوبیت الهى) پرداخته است.
۵- اعراض کافران از شنیدن کلام الهى و درک مفاهیم و معارف قرآنى، دلیل بى توجهى آنان به رحمت گسترده الهى و متأثر نشدن از مواعظ پیامبر(ص) (قل من یکلؤکم ... من الرحمن بل هم عن ذکر ربّهم معرضون ) برداشت یاد شده مبتنى براین است که مقصود از «ذکر» قرآن باشد; زیرا یکى از نام ها و اوصاف قرآن کریم ذکر است.
۶- همه انسان ها، حتى روى گردانان از پروردگار، مشمول رحمت الهى اند. (قل من یکلؤکم ... بل هم عن ذکر ربّهم معرضون )
۷- لزوم یادکرد انسان از پروردگار و مربى خویش (بل هم عن ذکر ربّهم معرضون ) توبیخ کافران، به دلیل روى گردانى از یاد پروردگار، مشعر به این معنا است که انسان به حکم عقل باید از یاد پروردگار و مربى خویش غفلت نورزد.
موضوعات مرتبط
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۳
- خدا: تداوم رحمت خدا ۴; حاکمیت اراده خدا ۲; رحمت بر معرضان از خدا ۶; رحمت عام خدا ۶; معرضان از خدا ۴
- ذکر: اهمیت ذکر خدا ۷; ذکر ربوبیت خدا ۷; ذکر مربى ۷
- رحمت: مشمولان رحمت ۴
- قرآن: معرضان از قرآن ۵
- کافران: اعراض کافران ۴; بى تأثیرى موعظه بر کافران ۵; حق ناپذیرى کافران ۵; خطر عذاب کافران ۱; رحمت بر کافران ۴
- محمد(ص): موعظه محمد(ص) ۵
- موجودات: عجز موجودات ۲
- نیازها: نیاز به حمایتهاى خدا ۳; نیازهاى معنوى انسان ۳