الأنبياء ٤٣
کپی متن آیه |
---|
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنَا لاَ يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لاَ هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ |
ترجمه
الأنبياء ٤٢ | آیه ٤٣ | الأنبياء ٤٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِن دُونِنَا»: از رویاروئی با ما و رهائی از دست ما. «لا یَسْتَطِیعُونَ نصْرَ أَنفُسِهِمْ، وَ لا هُم مِّنَّا یُصْحَبُونَ»: نه خود را میتوانند کمک و یاری کنند، و نه در برابر ما از سوی کسی بدیشان کمک و یاری میشود و از دست عذاب ما پناه داده میشوند. نه خودشان قدرت دفاع از خود دارند، و نه از سوی ما یاری و مدد میشوند. «یُصْحَبُونَ»: پناه داده میشوند. کمک میگردند. از مصدر (إصحاب) به معنی پناه دادن و در جوار خود گرفتن.
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء
- پاسخ خداى تعالى به امید مشركان به مرگ پيامبر«ص»، با بيان عموميت مرگ
- معانى و موارد استعمال «نفس»، در لغت و در آيات قرآن كريم
- معنا و موارد استعمال كلمۀ «مَوت»
- اشكالاتى به كلام فخر رازى، در تفسیر آيه «کُلُّ نَفسٍ ذَائِقَةُ المَوت»
- تهديد كافران استهزاء كننده، به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ «43»
يا براى آنان (كفّار) خدايانى است كه آنان را در برابر (عذاب) ما حفظ كند؟
آنان، (خدايان ساختگى) قادر بر يارى (و حفظ) خودشان نيستند (تا چه رسد به ديگران)، و از جانب ما نيز همراهى نمىشوند.
پیام ها
1- غير خدا، نه از درون توان دفاع از خويش را دارد و نه از بيرون توان كمك به ديگران. لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ ...
2- نيازمند چگونه مىتواند پرستش شود. «لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ»
3- ذات نايافته از هستى بخش، كى تواند كه شود هستى بخش. آلِهَةٌ ... لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ (43)
بعد از آن بر سبيل تقريع و توبيخ مىفرمايد:
أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا: آيا براى ايشان خدايانى هست كه ايشان را حمايت كند و بازدارد آنها را از عذاب و عقاب ما غير از ما، يعنى نيستند براى آنها خدايانى كه بتوانند بازدارند ايشان را از عذاب ما غير از ذات يگانه خداوند حق كه قادر مطلق است. لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ: توانائى ندارند اين خدايان يارى كردن خودشان را، پس چگونه يارى كنند غير را. نزد بعضى معنى آنكه:
استطاعت و قدرت ندارند اين كفار بر دفع آنچه نازل شود بر نفوس ايشان. وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ: و نه ايشان از ما همراهى كرده شوند در قيامت. يا هيچ چيزى از
جلد 8 - صفحه 395
ما به ايشان نرسد. يا و نه ايشان از ما پناه داده نشوند و مأمون نگردند. حاصل آنكه كفار در روز قيامت از جانب ما حفظ و نصرت و پناه و امنى نيابند، پس چگونه توهّم نمايند يارى و همراهى غير را، و البته هيچ ياورى نخواهند داشت.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (41) قُلْ مَنْ يَكْلَؤُكُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ (42) أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا يُصْحَبُونَ (43) بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّى طالَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا يَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ (44) قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ (45)
ترجمه
- و بتحقيق استهزاء شد به پيمبرانى پيش از تو پس وارد شد بآنانكه استهزاء نمودند از آنها آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند
بگو كه نگهميدارد شما را در شب و روز از عذاب خداوند بخشنده بلكه آنها از ياد پروردگارشان رو گردانانند
آيا مرايشانرا است خدايانى كه باز دارند آنها را از آفات وارده از نزد ما نميتوانند يارى نمودن خودهاشان را و نه آنها از جانب ما همراهى كرده شوند
بلكه كامياب كرديم اينها و پدرانشان را تا دراز شد بر ايشان مدّت زندگانى آيا پس نمىبينند كه ما ميآئيم در زمين كه كم ميكنيم از جوانبش آيا پس آنها غلبه كنندگانند
بگو جز اين نيست كه بيم ميدهم شما را بوحى و نمىشنوند كران خواندن را چون بيم داده شوند.
تفسير
- چون در آيات سابقه ذكر استهزاء كفّار بمقام مقدّس نبوى شد خداوند براى تسليت خاطر آنحضرت نقل استهزاء كفّار را بانبياء سابق فرموده با آنكه نتيجه سوء كردار ناهنجار آنها و اصل و عائد بآنها گرديده و بمجازات خودشان رسيدند و اينها هم خواهند رسيد و دستور داده كه آنها را متذكّر فرمايد كه در هر حال محتاج بحفظ و حراست الهى هستند و اين بمقتضاى رحمت رحمانيّه است كه بآنها روزى ميدهد و انتقام نميكشد و اگر بخواهد بمجازاتشان برساند كسى نميتواند از اراده او جلوگيرى نمايد چون آنها بكلّى از ياد خدا رو گردانند چه رسد به آنكه از عذاب او بترسند آيا اين خدايان مقهورى كه دارند ميتوانند باز دارند آنها را از ورود عذاب نازل بر آنان از نزد خداوند قهّار خير آن خدايان خودشان را نميتوانند يارى و نگهدارى كنند چه رسد بنگهدارى از آنها با آنكه همراهى از خداوند با آنها و خدايانشان نخواهد شد و بنابر اين كلمه دوننا بمعناى عندنا است و محتمل است مراد آن باشد كه آيا براى آنها خدايانى هست غير از ما كه باز دارند آنها را از عذاب ما و بنابر اين دو ننا بمعناى غيرنا است و در كلام
جلد 3 صفحه 555
با آنكه تقديم و تأخير است معنى واضحتر است امّا لطف معناى سابق را ندارد و اين تذكّر براى آنستكه مشركين عرب تصوّر ميكردند نزول خيرات و دفع آفات از آنها از بركات عبادت بتها است و تا آنها بر اين طريقه استقرار دارند خداوند هم نعمت و احسان خود را بر آنها استمرار خواهد داد لذا خداوند صريحا نفى فرموده اين تصوّر باطل آنها را به بيان جهت ادامه نعمت كه استدراج است باين تقريب كه ما كامياب و بهرهمند نموديم آنها و پدرانشان را در دنيا تا عمرشان دراز و استحقاقشان براى عذاب كامل گردد و چون طغيان و سركشى آنها بحدّ نصاب رسيد و مواعظ حسنه تو در آنها اثر نكرد نعمتهاى ما از آنان رو بزوال گذاشت و علائم غضب الهى بر ايشان ظاهر گرديد آيا نمىبينند عساكر اسلامى بتدريج اراضى آنها را تصرف ميكنند و دانشمندان از آنها كنارهگيرى يا فوت مينمايند باز اگر تصوّر كنند در خاتمه امر غلبه با آنان است بسيار خيال خامى است بزودى با ذو الفقار على عليه السّلام بخواست خدا دمار از روزگار آنها بيرون خواهد آمد و اخيرا دستور فرموده به پيغمبر خود كه بآنها بفرمايد من از پيش خود چيزى نميگويم آنچه را بشما ابلاغ مينمايم از وعد و وعيد و انذار و تهديد از قبل خدا و وحى سماوى است ولى افسوس كه شما مانند كران گوش شنوا نداريد كه آنچه بخوانند شما را براه حقّ و بترسانند از راه باطل اعتنائى نمينمائيد و بعضى لا تسمع الصمّ بصيغه حاضر و نصب صمّ قرائت نمودهاند و بنابر اين خطاب است به پيغمبر اكرم كه تو نميتوانى بكران چيزى بشنوانى و عدول از ضمير غائب باسم ظاهر براى تصريح باتّصاف آنها است بصفت كرى و عدم انتفاعشان از مواعظ حقّه و نصايح حقيقيه و تنبيهات لازمه و امثال آنها ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَم لَهُم آلِهَةٌ تَمنَعُهُم مِن دُونِنا لا يَستَطِيعُونَ نَصرَ أَنفُسِهِم وَ لا هُم مِنّا يُصحَبُونَ (43)
آيا براي اينکه كفّار و مشركين خداياني هستند غير از ما که بتوانند منع كنند و جلوگيري از عذاب الهي و بلاهاي وارده، اينکه آلهه آنها قدرت و استطاعت بر دفع بلا و نصرت نفوس خود ندارند چه رسد به نصرت عبده خود، و نيستند اينکه آلهه پناه دهنده مشركين و همراهي با آنها از آنچه ما اراده در حق آنها كنيم.
(أَم لَهُم آلِهَةٌ): استفهام انكاري است يعني ندارند مشركين آلهه که بتوانند.
(تَمنَعُهُم): جلوگيري از بلاهاي مشركين كنند، و مانع شوند از نزول
جلد 13 - صفحه 182
عذاب و بليّات.
(مِن دُونِنا): متعلق به أم لهم آلهة است يعني آلهه غير از ما ندارند که منع كنند كانه ميفرمايد: ام لهم آلهه من دوننا تمنعهم.
(لا يَستَطِيعُونَ نَصرَ أَنفُسِهِم): امّا أصنام آنها قدرت نداشتند به حفظ خود موقعي که حضرت ابراهيم عليه السلام تمام آنها را شكست که فرمود:
«تَاللّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصنامَكُم بَعدَ أَن تُوَلُّوا مُدبِرِينَ فَجَعَلَهُم جُذاذاً إِلّا كَبِيراً لَهُم لَعَلَّهُم إِلَيهِ يَرجِعُونَ» در همين سوره شرحش ميآيد حتي آنها اراده كردند که آلهه خود را ياري كنند: «قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انصُرُوا آلِهَتَكُم» و همچنين رسول اكرم با امير المؤمنين بتهاي كعبه را شكستند.
اما مثل نمرود که به يك پشّه هلاك شد، و شدّاد بصاعقه و فرعون به غرق و گوساله سامري به احراق و و و.
(وَ لا هُم مِنّا يُصحَبُونَ): صاحب همراه را گويند که در خطرات انسان را حفظ كند چنانچه زوجه را صاحبه گويند: «مَا اتَّخَذَ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً» جنّ آيه 3.
صحابه كساني که درك خدمت حضرت رسالت را كردند، و گفتند: مجير صاحب الجار است، و صاحب بن عبّاد وزير فخر الدولة اسم او اسماعيل بود و تشيّع أهل اصفهان از بركات و بيانات او است. و بالجمله صاحب همراه است و همراهي ميكند و آلهه مشركين هيچ گونه همراهي از آنها نميكنند بلكه بسا خصم آنها ميشوند مثل عيسي خصم نصاري و موسي خصم يهود و نحو اينها.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 43)- باز به عنوان سؤال میپرسد: این کافران ظالم و گنهکار در برابر کیفرهای الهی به چه چیز دل بستهاند؟ «آیا آنها خدایانی دارند که میتوانند از آنان در برابر ما دفاع کنند»؟! (أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا).
این خدایان ساختگی آنها «حتی نمیتوانند خودشان را یاری دهند و از خویشتن دفاع کنند» (لا یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ).
ج3، ص171
«و نه از ناحیه ما (به وسیله رحمت و نیروی معنوی) یاری و همراهی میشوند» (وَ لا هُمْ مِنَّا یُصْحَبُونَ).
نکات آیه
۱- معبودها و خدایان دروغین، از ایمن ساختن مشرکان در برابر عذاب الهى ناتوان اند. (أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا ) «أم» در آیه شریفه، از نوع منقطعه و مانند «بل» متضمن معناى استفهام انکارى است. «آلهة» (جمع «إله») نیز به معناى معبودها است.
۲- معبودها و خدایان دروغین مشرکان و هر نیرویى جز خداوند، در حمایت ازخود و حفظ و نگه دارى خویش ناتوان اند. (لایستطعیون نصر أنفسهم ) جمله «لایستطیعون...» حال براى فاعل «تمنعهم» است که خدایان و معبودها مى باشند.
۳- معبودهاى مشرکان از یارى رساندن به خود ناتوان و از یارى خدا محروم اند. (لایستطیعون نصر أنفسهم و لا هم منّا یصحبون ) «یصحبون» (از ریشه «صَحِبَ») به معناى «عاشَر» است و لازمه این معنا، نصرت و تأیید است; زیرا همنشین از دیگر همنشینان حمایت خواهد کرد.
۴- احتیاج و نیازمندى، با مقام الوهیّت ناسازگار است. (لایستطیعون نصر أنفسهم ) خداوند، ناتوانى «آلهه» در حفظ خویش و نیاز آنها به محافظانى دیگر را، دلیل عدم صلاحیت ایشان براى الوهیت شمرده است. یادآورى این حقیقت مى تواند بیانگر برداشت یاد شده باشد.
۵- بى پناهى همه جانبه کافران دربرابر عذاب الهى و حتمى بودن هلاکت آنان (أم لهم ءالهة تمنعهم من دوننا ... و لا هم منّا یصحبون )
۶- عقیده کافران، در اعتبار و آبرومندى خدایان دروغینشان در نزد خداوند، پوچ و بى اساس است. (لایستطیعون نصر أنفسهم و لا هم منّا یصحبون ) با توجه به این که مخاطبان آیه شریفه مشرکان هستند و آنان معبودها و خدایان خود را شفیع براى خود مى پنداشتند; به دست مى آید که مقصود این آیه، بیان بطلان چنین پندارى است.
موضوعات مرتبط
- الوهیت: شرایط الوهیت ۴
- عذاب: اهل عذاب ۵; بى یاورى اهل عذاب ۱
- عقیده: عقیده باطل ۶
- کافران: بى پناهى کافران ۵; حتمیت عذاب کافران ۵; عقیده کافران ۶
- مشرکان: امداد به مشرکان ۳; بى یاورى مشرکان ۱، ۲
- معبودراستین: نیازمندى معبودراستین ۴
- معبودان باطل :۶ امداد به معبودان باطل ۳; بى یاورى معبودان باطل ۳; عجز معبودان باطل ۱، ۲، ۳
منابع