الإسراء ٥٧
ترجمه
الإسراء ٥٦ | آیه ٥٧ | الإسراء ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَبْتَغُونَ»: میجویند. دنبال میکنند و میطلبند. «الْوَسیلَةَ»: چیزی که انسان را به اجر و پاداش خدا برساند و او را به خدا نزدیک گرداند که با انجام طاعات و ترک معاصی ممکن و مقدور است (نگا: مائده / ). «أَیُّهُمْ أَقْرَبُ»: آنان که به خدا نزدیکتر و در درگاه حق مقرّبترند. واژه (أَیُّ) بدل جزء از کلّ ضمیر واو در فعل (یَبْتَغُونَ) است. «مَحْذُوراً»: اسم مفعول است، یعنی برحذر داشته شده و بیم داده شده از آن.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۶ - ۶۵، سوره اسرى
- استدلال ديگرى بر نفى الوهيت خدايان مشركين
- چند وجه ديگر در بيان مراد از مالك نفع وضرر نبودن بتها
- فقط دعا ودرخواست حقيقى از خداى سبحان مستجاب است
- توضيح اينكه آلهه دروغين ، خود در جستجوى وسيله به سوى پروردگارشان هستند
- وجوه ديگرى كه در معناى جمله : ((يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب (( گفته اند
- سنت الهى در اقوام گذشته : دعوت به حق ، به سعادت رساندن مؤ منان وهلاكت يا عذاب شديد منكران وطاغيان
- كتاب (لوح محفوظ) وبحث مفسرين پيرامون آن
- وجه اينكه خداوند پيشنهاد كفار راجع به آوردن آيات را اجابت نكرد
- دووجه ديگر در معناى آيه : ((وما منعنا ان نرسل بالايات الاان كذب بها الاولون ((
- مراد از ((رؤ يا(( و((شجره ملعونه (( در آيه : ((وما جعلنا الرؤ يا التى اريناك ...((
- معناى اصطلاحى ((شجره (( وتطبيق آن با فرقه خاصى در صدر اسلام
- شجره ملعونه اى كه در رؤ يا بر پيامبر (ص ) نشان داده شده است فتنه اسلام است
- بيان اينكه آيه شريفه ناظر به ((بنى اميه (( است
- وجه ديگرى كه ((رؤ يا(( را به جنگ بدر مربوط دانسته است ورد آن
- يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (ع ) وآغاز عصيان واغواى او
- معناى قولشيطان : ((لاحتنكن ذريته الاقليلا((
- لشكر سواره نظام وپياده نظام شيطان ياور اودر گمراهى انسان
- يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم (عليه السلام ) وآغاز عصيان واغواى اومراد ازمشاركت شيطان در اموال واولاد مردم در خطاب : ((وشاركهم فىالاموال والاولاد((
- بحث روايتى
- رواياتى در ذيل آيه : ((وما منعنا نرسل بالايات ...((
- رواياتى در ذيل (ما جعلنا الرّويا الّتى اريناك الافتنة للنّاس ) وانطباق آن با بنى اميه
- چند روايت درباره شركت شيطان در اموال واولاد مردم
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً «57»
آنان را كه (مشركان به جاى خدا) مىخوانند (مانند عيسى و فرشتگان) خودشان وسيلهاى براى تقرّب به پروردگارشان مىجويند، وسيلهاى هر چه نزديكتر، و به رحمت او اميدوارند و از عذابش بيمناك. همانا عذاب پروردگارت در خور پرهيز و وحشت است.
نکته ها
آيه را چنين نيز ترجمه كردهاند: پيامبرانى كه مردم رابه حقّ دعوت مىكنند، خودشان نيز (در حركت معنوى) به سوى پروردگارشان، به سراغ وسيله مىروند، آن هم وسيلهاى كه بيشتر و سريعتر آنان را به خدا نزديك كند. يا هر پيامبرى مقرّبتر است، بيشتر سراغ خداوند مىرود.
در روايات بسيارى ذيل اين آيه آمده است كه دو كفّهى بيم و اميد در انسان بايد يكسان باشد، وگرنه يا مأيوس مىشود، يا مغرور.
جلد 5 - صفحه 79
پیام ها
1- بيم و اميد، نشان وابستگى و ضعف است، پس كسى كه خود در پى وسيله مىرود، چگونه او را وسيله قرار مىدهيد؟ «يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ»
2- براى قرب به خدا، راهها و وسائلى وجود دارد. «يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ»
3- سراغ وسيله رفتن و شفاعتطلبى، نبايد انسان را از عذاب غافل كند.
يَبْتَغُونَ ... يَخافُونَ عَذابَهُ
4- در تقرّب به خدا، سبقت ومسابقه ارزش دارد. «أَيُّهُمْ أَقْرَبُ» (هر كه به خدا نزديكتر است، تلاشش براى توسّل بيشتر است.)
5- بهترين وسيله آن است كه انسان را به خدا نزديكتر كند. «أَيُّهُمْ أَقْرَبُ»
6- رحمت الهى بر غضبش سبقت دارد. (اميد به رحمت، پيش از خوف از عذاب آمده است.) يَرْجُونَ ... يَخافُونَ
7- عذاب، از شئون ربوبيّت خداوند است، آن را شوخى نگيريم. عَذابَ رَبِّكَ ... مَحْذُوراً ...
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً (57)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ: آن خدايانى كه مىخوانند مشركين مانند عيسى و عزير و ملائكه. يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ: طلب مىكنند براى نفوس خود به سوى پروردگار خود منزلت و تقرب را به سبب بجا آوردن طاعات و عبادات.
أَيُّهُمْ أَقْرَبُ: براى اينكه ظاهر شود كدام ايشان افضل و منزلتش نزديكتر است.
مفاد آيه شريفه آنكه: انبياء با علو رتبت و شرف منزلت، وقتى عبادت نكنند
جلد 7 - صفحه 399
مگر ذات احديت حق را، پس شماها اولى هستيد به آنكه ستايش و پرستش نكنيد مگر خداى يگانه را. و ذكر اين جمله ترغيب و تحريص ايشان است به اقتدا كردن به انبياء عليهم السّلام.
وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ: و اميدوارند رحمت الهى را. وَ يَخافُونَ عَذابَهُ: و مىترسند عذاب سبحانى را، يعنى و ايشان با وجود بر اين، قصور دانند نفس خود را، پس اميد دارند رحمت خدا را اگر اطاعت كنند، و مىترسند عذاب او را اگر معصيت نمايند، و بجا آرند عمل عبيد را. إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً:
بدرستى كه عذاب پروردگار تو سزاوار باشد، يعنى سزاوار است كه بترسند و حذر كنند از آن هر كسى حتى ملائكه و انبياء، اگرچه نترسند عاصيان، و انديشه ندارند از آن مخالفان به سبب كمال غفلت و نهايت جهالت. پس عاقل را لازم است كه ترك كند اعتذار را و حذر كند سخط و غضب حضرت قهار را، و در حد اعمال ميان خوف و رجا مشى نمايد.
در كافى شريف «1»- از حضرت صادق عليه السّلام: قال لا يكون المؤمن مؤمنا حتّى يكون خائفا راجيا و لا يكون خائفا راجيا حتّى يكون عاملا لما يخاف و يرجو.
فرمود: مؤمن مؤمن نباشد تا آنكه ترسان و اميدوار باشد، و ترسان و اميدوار نباشد تا آنكه عمل كند براى آنچه مىترسد و اميدوار مىباشد.
بنابراين كسى كه بدون عمل، اميدوارى دارد، هر آينه طمع خامى خواهد بود. از ابن مسعود نقل شده «2» عدهاى از كافران جماعتى از جنيان را مىپرستيدند، آن جنيان ايمان آوردند و خداپرست شدند، كافران اين را مىدانستند باز هم مشغول پرستش آنان بودند، و آنها به ستايش خداى تعالى.
آيه شريفه جهت ترغيب آن كافران نازل شد. لكن ابن عباس «3» و اغلب
«1» اصول كافى جلد 2، كتاب الايمان و الكفر، صفحه 71، حديث 11.
«2» مجمع البيان جلد 3، صفحه 422.
«3» همان مدرك.
جلد 7 - صفحه 400
مفسرين بر قول اول كه مراد عيسى و عزير و ملائكهاند كه مشركين ايشان را پرستش مىكردند، و حال آنكه ايشان به عبادت حضرت احديت مشغول و آنى غافل نبودند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً (53) رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً (54) وَ رَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً (55) قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَ لا تَحْوِيلاً (56) أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُوراً (57)
ترجمه
و بگو به بندگان من بگويند آنچه آن خوبتر است همانا شيطان فساد ميكند ميان آنها همانا شيطان باشد مر آدمى را دشمنى آشكار
پروردگار شما داناتر است بشما اگر بخواهد رحمت كند شما را و اگر بخواهد عذاب كند شما را و نفرستاديم تو را بر آنها كار گذار
و پروردگار تو داناتر است بكسانيكه در آسمانها و زمينند و بتحقيق فضيلت داديم بعضى از پيغمبران را بر بعضى و داديم داود را زبور
بگو بخوانيد آنانرا كه گمان كرديد جز او پس متمكّن نيستند دفع ضرر را از شما و نه تغييرى را
آنگروه آنانند كه ميخوانند ميجويند بسوى پروردگارشان وسيلتى را هر كدامشان كه نزديكترند و اميدوارند برحمت او و مىترسند از عذاب او همانا عذاب پروردگار تو باشد حذر كرده شده.
تفسير
- خداوند دستور فرمود به پيغمبر خود كه به بندگان مؤمنش كه بلوازم بندگى عمل ميكنند بفرمايد بگويند در مقابل بندگانش كه بلوازم بندگى رفتار نميكنند و پيرو شيطانند كلمه و كلام و جمله و جملات بهتر و ملايمتر و پسنديدهترى را يعنى سخنى نگويند كه موجب مزيد عداوت و انزجار و تمرّد و استكبار آنها گردد بلكه سخنى بگويند كه موجب تأليف قلوب آنان باسلام باشد چون شيطان در كمين است كه برانگيزاند فتنه و فساد را در بين بنى آدم و گاه باشد كه يك سخن ناهنجار را دست آويز نموده شر بزرگى بر پا نمايد و براى تذكّر بنى آدم مكرّر تصريح بعداوت ديرينه شيطان با ايشان شده كه نامش در نظر باشد و از شرش در حذر باشند و محتمل است مراد از الّتى هى احسن آيه بعد باشد يعنى بگو بگويند بندگان صالح من به بندگان فاجر كه خداوند داناتر است از هر كس باحوال بندگانش اگر بخواهد رحمت ميكند و اگر بخواهد عذاب ميكند آنها را و نگويند شما مستحقّ عذابيد چون اين موجب تهييج عداوت آنها و يأسشان از رحمت حقّ
جلد 3 صفحه 368
ميشود با آنكه خاتمه امر آنها معلوم نيست بر احدى جز خداوند كه بخير است يا بشرّ و بنابراين آيه بعد بيان و تفسير الّتى هى احسن است و جمله انّ الشيطان ينزغ بينهم تا آخر آيه اوّل معترضه ميباشد و محتمل است آيه دوّم مستقلّ بافاده باشد براى اثبات خوف و رجاء و بيان آنكه رحمت بفضل الهى و عذاب بعدل او است و اين اظهر است و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم موكّل اعمال آنها نيست و نميتواند ايمان را باجبار در دلهاى آنها وارد نمايد و نبايد بنمايد وظيفه او فقط بشارت و انذار است و جز اين مسئوليّتى ندارد و خداوند داناتر است از هر كس بمراتب استعداد و قابليت اهل آسمانها و زمين از ملائكه و انبياء و اولياء و غيرهم پس جاى تعجّب نيست از آنكه يتيم ابو طالب صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمقام قاب قوسين اوادنى برسد و بعضى از پيغمبران الوا العزم باشند مانند نوح و ابراهيم و عيسى و موسى و محمّد عليه و اله و عليهم السلام و بعضى رسول و بعضى نبى بر حسب استعداد و قابليت خودشان چنانچه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه سادات انبياء و مرسلين پنج نفرند كه بوجود ايشان وحى الهى دور ميزند و الوا العزمند يعنى بعزم ثابت كوشش در امر او نمودند و اسامى شريفه را ذكر فرموده و در علل از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه خداوند تعالى فضيلت داد پيغمبران مرسل را بر ملائكه مقرّبين و فضيلت داد مرا بر تمام انبياء و مرسلين و فضيلت بعد از من براى تو است اى على و براى ائمه از اولاد تو و همانا ملائكه خدّام ما و خدام دوستان مايند سلام اللّه عليهم اجمعين و تخصيص حضرت داود و كتاب زبور بذكر شايد براى آن باشد كه در زبور تصريح بمقام خاتميت پيغمبر آخر الزمان شده و آنكه دين او عالمگير و باقى خواهد ماند تا قيامت بر پا شود و شايد اشاره بآن باشد كه فضيلت او بداشتن كتاب است نه بپادشاهى با آنكه الوا العزم هم نيست و در كتابش احكامى ذكر نشده بلكه مشتمل است بر ثناى الهى و موعظه و توصيف پيغمبر آخر الزمان و تعريف امّت او و غلبه دينش بر تمام اديان و گفتهاند هر كتابيرا زبور گويند ولى علم بغلبه شده است براى كتاب داود عليه السّلام چنانچه فرقان هر فارق بين حقّ و باطلى است ولى غلبه پيدا كرده در قرآن و زبور بعد از تورية نازل شده با آنكه يهود قائل بودند بعد از تورية كتابى نازل نشده و باين مناسبت هم ممكن است مخصوص بذكر شده باشد و اخيرا پيغمبر اكرم مأمور شده است كه بفرمايد بكسانيكه براى خداوند
جلد 3 صفحه 369
شريك و نظير و پسر و دختر و امثال اينها را قائل شدهاند مانند مسيح و عزير و ملائكه كه بخوانند آنها را براى بر آوردن حاجتشان تا بدانند كه هيچ پيغمبر مرسل و ملك مقرّبى بدون مشيت الهى قادر بر امرى نيست و نمىتواند دفع ضرر و جلب نفعى براى كسى كند و نه جاى آنرا تغيير دهد يعنى مثلا مرض و فقر و بلا را از جائى بجائى بىاذن خدا منتقل نمايد و ملائكه و انبياء و اولياء هر كدام قربشان بخدا بيشتر است بيشتر در صدد تحصيل وسيله تقرّب بخداوندند و عبادت و بندگى ميكنند و برحمت او اميدوار و از عذاب او ترسانند و بنابراين جمله ايّهم اقرب بدل است از فاعل يبتغون الى ربّهم الوسيله و غير آنها بايد متابعت و پيروى كنند و اقتداء ببزرگان خودشان نمايند در اطاعت و عبادت چون سزاوار و شايسته است كه تمام مردم حتى ملائكه و انبياء و اولياء از عذاب خداوند در ترس و بيم و حذر باشند براى احتمال قصور يا تقصيرى كه ممكن است در اداء وظيفه عبوديت براى ايشان روى دهد و منافات با عصمت ندارد بلكه مؤكّد آن است چون معصوم هم بايد بلطف الهى محفوظ از فتور و لغزش گردد و مسئوليتش زيادتر است ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أُولئِكَ الَّذِينَ يَدعُونَ يَبتَغُونَ إِلي رَبِّهِمُ الوَسِيلَةَ أَيُّهُم أَقرَبُ وَ يَرجُونَ رَحمَتَهُ وَ يَخافُونَ عَذابَهُ إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحذُوراً (57)
اينها كساني هستند خدا را ميخوانند و طلب ميكنند بسوي پروردگار خود وسيله که كدام يك از آنها نزديكتر است و اميد برحمت الهي دارند و خوف از عذاب او محققا بايد از عذاب الهي حذر كرد اينکه آيه شريفه را دو نحوه ميتوان تفسير كرد يك نحوه که مفسرين گفتند که أُولئِكَ الَّذِينَ يَدعُونَ مراد مشركين هستند که ملائكه و عيسي عليه السّلام و ساير الهه آنها را مقرب درگاه الهي ميدانند و خدا را ميخوانند يَبتَغُونَ إِلي رَبِّهِمُ الوَسِيلَةَ چنانچه در جاي ديگر گفتند ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي زمر آيه 4.
و نيز گفتند وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها اعراف آيه 27 أَيُّهُم أَقرَبُ هر كدام آلهه خود را اقرب ميدانند يك دسته ملائكه را يك دسته انبياء را يك دسته اصنام را که ميگويند اينها صورت ملائكه است يك دسته خورشيد و ماه و ستارگان را يك دسته
جلد 12 - صفحه 273
آتش و گاو و گوساله و غير اينها وَ يَرجُونَ رَحمَتَهُ باين عبادة الهه وَ يَخافُونَ عَذابَهُ در ترك عبادت آنها إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحذُوراً نحوه دوم اينكه أُولئِكَ اشاره بانبياء باشد در آيه سابقه که فرمود وَ لَقَد فَضَّلنا بَعضَ النَّبِيِّينَ عَلي بَعضٍ اينکه انبياء الَّذِينَ يَدعُونَ خدا را ميخوانند و ميپرستند يَبتَغُونَ إِلي رَبِّهِمُ الوَسِيلَةَ بعبادت و بندهگي و اعمال حسنه ايهم كدام يك از اعمال و عبادات اقرب برحمت الهي و افضل است چنانچه از امير المؤمنين است که فرمود هر وقت که دو امر بر من پيش آمد شد آنكه افضل بود اختيار كردم وَ يَرجُونَ رَحمَتَهُ اينها اميدشان برحمت الهي از همه بيشتر است وَ يَخافُونَ عَذابَهُ خوف آنها از همه بالاتر است إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحذُوراً و بنظر اينکه تفسير انسب و اقرب و اظهر است و اللّه العالم بمراده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- این آیه در حقیقت دلیلی است برای آنچه در آیه قبل گفته شد، میگوید: میدانید چرا آنها قادر نیستند مشکلی را از دوش شما، بدون اذن پروردگار بردارند برای این که خودشان برای حل مشکلات به در خانه خدا میروند، خودشان سعی دارند به ذات پاک او تقرب جویند و هرچه میخواهند از او
ج2، ص649
بخواهند: «کسانی را که آنان میخوانند، خودشان وسیلهای (برای تقرّب) به پروردگارشان میجویند» (أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلی رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ).
«وسیلهای هر چه نزدیکتر» (أَیُّهُمْ أَقْرَبُ).
«و به رحمت او امیدوارند» (وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ).
«و از عذاب او میترسند» (وَ یَخافُونَ عَذابَهُ).
«چرا که عذاب پروردگارت (چنان شدید میباشد که) همواره درخور پرهیز و وحشت است» (إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً).
نکات آیه
۱- معبودهاى مشرکان، خود در جست و جوى وسیله و راهى براى تقرب بیشتر به خدا هستند. (أُولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربّهم الوسیلة) مشارالیه «أُولئک»، «الذین زعمتم» در آیه قبل است که مقصود از آن معبودهاى مشرکان مى باشد.
۲- آنان که خود ستایشگر خدا بوده و در صدد کسب وسیله و راهى براى تقرب به اویند، سزاوار پرستش نیستند. (أُولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربّهم الوسیلة) اینکه، پس از ذکر ناتوانى معبودهاى مشرکان در آیه پیش، مى فرماید: «آنان خود در پى وسیله براى تقرب هستند»; بیان تلویحى است به این نکته که، چنین موجوداتى لایق معبود شدن نیستند.
۳- انتخاب وسیله و واسطه براى تقرب به خداوند، امرى روا و جایز است. (ادعوا الذین زعمتم من دونه ... أُولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربّهم الوسیلة) از اینکه خداوند در رد پندار مشرکان در معبود گزینى اشان فرموده است: «أُولئک الذین یدعون یبتغون...» (معبودانى را که مشرکان مى خوانند، خود در صدد یافتن وسیله اى جهت تقرب به خداى خویشند.) در واقع بر توسل آنها صحه گذاشته و بنابراین، استفاده مى شود که توسل روا و مجاز است.
۴- دعوت کنندگان به توحید، هیچ داعیه اى براى معبود شدن نداشته و در پى کسب راه و وسیله اى براى تقرب بیشتر به خدا هستند. (أُولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربّهم الوسیلة أیّهم أقرب) برداشت فوق، بر این احتمال در آیه است که مشارالیه «أُولئک»، «الذین یدعون» باشد بنابراین، آیه در صدد نفى این عقیده مشرکان است که معبودانى چون حضرت مسیح(ع) و یا ملائکه براى خویش انتخاب کرده بودند; در حالى که آنان، خود دعوت کننده به سوى خداوند بودند.
۵- ربوبیت خداوند، سزاوار تقرب به اوست. (یبتغون إلى ربّهم الوسیلة)
۶- دعوت کنندگان به تعالیم الهى، هر کدام براى تقرب بیشتر خود به خداوند، در مسابقه و تلاش هستند. (أُولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربّهم الوسیلة أیّهم أقرب) برداشت فوق، بنابراین نکته است که مراد از «أُولئک» دعوت کنندگان به خدا باشند که مشرکان آنان را مى پرستیدند تا به خدا تقرب جویند و خداوند به مشرکان مى گوید: «چگونه آنان را مى پرستید در حالى که آنان، خود براى تقرب به خدا واسطه هایى قرار مى دهند تا تقرب بیشتر هر یک معلوم شود.»
۷- تلاش براى راه یابى به بالاترین مرتبه کمال و سبقت بر دیگران در تقرب به خدا، تلاش و تکاپویى ارجمند و ستودنى (أُولئک الذین یدعون یبتغون إلى ربّهم الوسیلة أیّهم أقرب)
۸- در جهان، واسطه هایى که شفاعت آنان در پیشگاه خدا پذیرفته و توسل به آنان براى تقرب به خدا جایز باشد، وجود دارد. (أُولئک ... یبتغون إلى ربّهم الوسیلة) بنابر اینکه مراد از «أُولئک» ملائکه، انبیا و صالحان باشد و با توجه به اینکه خداوند عمل آنان را رد نکرده است، برداشت فوق به دست مى آید.
۹- معبودهاى مشرکان، خود ترسان از عذاب خدا و امیدوار به رحمت او هستند. (یرجون رحمته و یخافون عذابه)
۱۰- دعوت کنندگان به تعالیم الهى، در پى به دست آوردن نزدیک ترین و مقرب ترین وسیله به خدا، جهت تقرب به او هستند. (یبتغون إلى ربّهم الوسیلة أیّهم أقرب) «أیهم أقرب» مبتدا و خبر است و مرجع ضمیر «هم» به اسم جنس «وسیلة» برمى گردد; یعنى، کدام یک از آنها مقرب تر به خداوندند تا به آنها توسل شود.
۱۱- لزوم امیدوارى به رحمت خدا در عین بیم داشتن از عذاب و کیفر او (أُولئک ... یرجون رحمته و یخافون عذابه)
۱۲- تقدم و سبقت رحمت خدا بر عذاب و کیفرش * (یرجون رحمته و یخافون عذابه) تقدم «یرجون رحمته» بر «یخافون عذابه» مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.
۱۳- دعوت کنندگان به تعالیم الهى، در عین تلاش براى کسب وسیله و راهى جهت تقرب به خداوند، به رحمت او امیدوار و از عذابش بیمناکند. (یبتغون إلى ربّهم الوسیلة أیّهم أقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه)
۱۴- امید به رحمت خداوند و ترس از عذابش، مقتضاى ربوبیت اوست. (إلى ربّهم الوسیلة ... و یرجون رحمته و یخافون عذابه)
۱۵- امید به رحمت خدا و بیم از عذاب او، برانگیزاننده مقربان الهى به یافتن وسیله و راهى براى تقرب بیشتر (یبتغون إلى ربّهم الوسیلة ... و یرجون رحمته و یخافون عذابه) برداشت فوق، بر این احتمال است که «أُولئک» مبتدا و «الذین یدعون» خبر آن و «یرجون رحمته و یخافون عذابه» حال براى «الذین» باشد; یعنى، آنان در حالى که امید به رحمت خدا و بیم از عذاب او دارند، خدا را مى خوانند و در جست و جوى وسیله تقرب به اویند و همین امید و ترس، انگیزه وسیله خواهى آنان است.
۱۶- عذاب پروردگار، عذابى بس سخت و دهشت بار و درخور اجتناب و پرهیز است. (إن عذاب ربّک کان محذورًا)
۱۷- شدت عذاب الهى، عامل ترس و بیم دعوت کنندگان تعالیم الهى از آن است. (و یخافون عذابه إن عذاب ربّک کان محذورًا) «إن عذاب ربّک» تعلیل براى «یخافون عذابه» است; یعنى، به این دلیل از عذاب خداوند در هراس هستند که عذاب پروردگار بس سخت و دهشت بار است.
موضوعات مرتبط
- ارزشها ۷:
- امیدواران: امیدواران به رحمت ۹، ۱۳
- امیدوارى: آثار امیدوارى به رحمت ۱۵; اهمیت امیدوارى به رحمت ۱۱; زمینه امیدوارى به رحمت ۱۴
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۵
- ترس: آثار ترس از عذاب ۱۵; ترس از عذاب ۹، ۱۱، ۱۳; زمینه ترس از عذاب ۱۴; عوامل ترس از عذاب ۱۷
- تقرب: ارزش پیشگامى در تقرب ۷; پیشگامان در ۶; تقرب به خدا ۱، ۶، ۸، ۱۰، ۱۳; تلاش براى تقرب ۴، ۱۰، ۱۳; زمینه تقرب ۱۵; فلسفه تقرب به خدا ۵; واسطه در تقرب ۲، ۳، ۴، ۸
- تکامل: ارزش تلاش براى تکامل ۷
- توسل: احکام توسل ۳; توسل به شفیعان ۸; توسل جایز ۸
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵، ۱۴; تقدم رحمت خدا ۱۲; شدت عذابهاى خدا ۱۷; عذابهاى خدا ۱۲
- عذاب: عذاب ترسناک ۱۶; مراتب عذاب ۱۶
- مبلغان: امیدوارى مبلغان ۱۳; ترس مبلغان ۱۳; تقرب مبلغان ۴، ۶، ۱۰، ۱۳; تلاش مبلغان ۴، ۶، ۱۰، ۱۳; عوامل ترس مبلغان ۱۷
- مشرکان: امیدوارى معبودان مشرکان ۹; معبودان مشرکان ۱
- معبودان باطل: ترس معبودان باطل ۹; تلاش معبودان باطل ۱
- معبودیّت: ملاک معبودیّت ۲