النحل ٢
ترجمه
النحل ١ | آیه ٢ | النحل ٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الرُّوحِ»: مراد به طور عام وحی و نبوّت (نگا: غافر / ) و به طور خاصّ قرآن است (نگا: شوری / ). تشبیه وحی و نبوّت یا قرآن به روح بدان خاطر است که اینها مانند روح که مایه حیات بدنها است، مایه حیات دلها و خردها میباشند (نگا: انفال / ). «مِنْ أَمْرِهِ»: به فرمان خود. یا این که: این وحی و نبوّت یا قرآن، کاری از کارهای خدا و رازی از رازهای او است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ... (۲) اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ... (۱) رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ... (۵) رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ... (۵)
وَ إِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ... (۰) يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ يَخْفَى... (۲) وَ کَذٰلِکَ أَوْحَيْنَا إِلَيْکَ... (۴)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱،سوره نحل
- بيان مفاد كلى سوره نحل و مكى و مدنى بودن آيات آن
- مراد از امر خدا و معناى ((اتى امر الله فلا تستعجلوه )) و وجوهى كه در اين باره گفته شده است
- رد نظريه ديگر مفسرين درباره مفاد آيه شريفه
- اشاره به آنچه كه از اين آيات قرآنى درباره حقيقت روح استفاده مى شود
- بيان معناى آيه : ((ينزل الملائكة بالروح من امره ...))
- وجوه مختلفى كه مفسران در پيرامون معناى آيه فوق ذكر كرده اند
- بعثت پيامبران و انزال ملائكه منوط به مشيت خداوند است
- رد سخن بعضى مفسرين در استدلال به آيه بر عدم شرط استعداد و و قابليت در امررسالت
- اشاره به دو مرحله داشتن انذار پيامبران هم در عقيده و هم درعمل
- احتجاج بر وحدانيت خدا از دو جهت : از راه خلق كردن و از راه تدبير
- غرض از ذكر اينكه خلقت انسان از نطفه اى ناچيز است بيان بى شرمى و وقاحت بشر است
- اشاره به فوائد انعام (شتر، گاو، گوسفند) و هدف از خلقت آنها
- بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند (و على الله قصدالسبيل ...)
- اختلاف دو فرقه اشاعره و معتزله در دلالت آيه
- سه قسم احتجاج براى سه گروه مختلف از انسانها بر وحدانيت خدا در ربوبيت
- معناى ((وترى الفلك مواخر فيه ))
- اركان سه گانه الوهيت و ربوبيت : خالق بودن ، منعم بودن و عالم بودن به درون وبرون انسان
- بيان نكته اى كه در تعليل ((و ان تعدوا نعمة الله لا تحصوها)) به ((ان الله لغفوررحيم )) وجوددارد
- رواياتى در ذيل آيه ((اتى امر الله فلا تستعجلوه ))
- نقد استدلال برخى از علماء به روايات فوق الذكر
- روايتى كه در آن ((اتى امر الله )) به ظهور مهدى عليه السلام تطبيق شده است
- رواياتى درباره حكم شرعى بول و گوشت چهارپايان
- دو روايت در تطبيق جمله : ((و بالنجم هم يهتدون )) بر ائمهاهل بيت عليهم السلام
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ «2»
خداوند فرشتگان را، همراه با وحى كه از فرمان اوست، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد فرو مىفرستد كه مردم را هشدار دهيد كه معبودى جز من نيست پس تنها از من پروا كنيد (و مخالف دستورم عمل نكنيد.)
نکته ها
گرچه مورد آيه، عجلهى كفّار در امر نزول قهر خداوند است، امّا جملهى «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» اختصاصى به فرمان قهر الهى ندارد، بلكه شامل همه فرمانهاى خداوند، همچون فرمان جهاد، فرمان ظهور امام زمان عليه السلام و فرمان برپايى روز قيامت، مىشود كه نبايد در اين امور عجله كرد.
«روح» يكى از فرشتگانِ مقرّب الهى است كه نام او در قرآن، به صورت جداگانه و معمولًا در كنار «ملائكة» آمده است: «يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ» «1»، «تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ
«1». نبأ، 37.
جلد 4 - صفحه 491
إِلَيْهِ» «1» و «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ».
امّا در اينجا در آيه «يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ»، به جاى حرفِ «واو» بين دو كلمه، حرف «باء» بكار رفته است، شايد از آن جهت كه مراد از «روح» در اين آيه، آن فرشته نباشد، بلكه مراد معناى لغوىِ «روح» يعنى حياتِ معنوى باشد كه معناى آيه چنين مىشود: خداوند فرشتگان را همراه با اسباب حيات، بر بندگانى كه بخواهد نازل مىكند. چنانكه در آيهى «وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» «2» مراد از «روح» قرآن است كه مايه حياتِ معنوى مىباشد:
«دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» «3»
پیام ها
1- فرمانهاى الهى قطعى و وقوع قهر او حتمى است. «أَتى أَمْرُ اللَّهِ»، «أَتى» فعل ماضى مىباشد، گويا عذاب آمده است.
2- خداوند به وعدههاى خود عمل مىكند. «أَتى أَمْرُ اللَّهِ» در آيه 109 سورهى بقره و 24 سورهى توبه، خداوند وعده داده بود كه «حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ»* اكنون مىفرمايد: «أَتى أَمْرُ اللَّهِ»
3- در كار خدا عجله نكنيد كه كار او حكيمانه است و در وقت خود انجام مىشود. «فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ»
4- نزول فرشتهى وحى، محتواى وحى و كسىكه آن را دريافت مىكند، همه و همه در مدار ارادهى الهى است. «مِنْ أَمْرِهِ» 5- رسالت، امرى انتصابى است نه اكتسابى. «مَنْ يَشاءُ»
البتّه خداوند حكيم است و بىجهت كسى را به مقام نبوّت نمىرساند: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ» «4»
6- اوّلين شرط دريافت وحى الهى، روح عبوديّت و بندگى پيامبران بوده است.
«مِنْ عِبادِهِ»
«1». معارج، 4.
«2». شورى، 52.
«3». انفال، 24.
«4». انعام، 124.
جلد 4 - صفحه 492
7- هشدار دادن به مردم، در رأس وظايف پيامبران است. «أَنْذِرُوا»
8- اساس عقايد، بر توحيد واساسِ عمل صالح، بر تقواست. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»
9- پروا و پاكى، در سايهى توحيد معنا پيدا مىكند. «لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ «2»
بعد از آن بيان مىفرمايد كه حق تعالى هيچيك از مشركين را معذب نفرمايد مگر بعد از اتمام حجت:
جلد 7 - صفحه 161
يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ: فرو مىفرستد ملائكه را به وحى يا به قرآن كه سبب حيات قلوب است از جهالتى كه در حكم مرده است.
تنبيه: روح به ده معنى آمده: «1» 1- حيات نفوس به ارشاد. 2- رحمت.
3- نبوت. 4- جبرئيل. 5- وحى. 6- ملك عظيم الخلقه. 7- قرآن.
8- روح انسانى. 9- عيسى. 10- دميدن. هفت معنى اول در آيه شريفه محتمل است. در تبيان فرمايد «2»: هيچ ملكى نازل نشود مگر آنكه روح و رقيب با او باشد، چنانكه بر آدميان حفظه مىباشد.
به هر تقدير نازل مىفرمايد ملائكه را با روح. مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: از جهت فرمان گزارى خود به هر كه مىخواهد از بندگان خود كه استحقاق نبوت الهى و تبليغ فرامين سبحانى را دارند و ملائكه را بر ايشان نازل فرمائيم. أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا: به آنكه اعلام كنند خلقان را و آگاه سازند ايشان را كه شأن چنين است، نيست خدائى سزاوار پرستش و ستايش مگر من، يا مىگوئيم انبياء را تا آگاه كنند بندگان را كه هيچ خدائى نيست مگر من كه آفريننده و روزى دهنده ايشانم.
نكته: قوله (أَنْ أَنْذِرُوا) بنابر معنى اول بدل از روح، و بنابر معنى ثانى تفسير (يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ) كه در معنى قول مىباشد. فَاتَّقُونِ: پس بترسيد و بپرهيزيد از مخالفت من، و غير ذات احديت مرا پرستش و ستايش منمائيد.
تنبيه: آيه شريفه غرض از بعثت انبياء را بيان فرمايد بدين تقرير كه: سعادت بشرى به دو چيز محقق شده: يكى تكميل حكمت علمى كه منتهاى كمال آن توحيد است؛ و ديگر تكميل حكمت عملى، و غايت كمال آن تقوى و پرهيزكارى است، لذا بعث انبياء لازم آمد براى دعوت و اعلام بدين اصول نيكبختى و اساس ترقى و تعالى؛ و مسلم است كه اگر تمام بشر در تحت اين
«1» تبيان جلد 6 صفحه 359.
«2» همان مدرك و منهج، جلد 5، صفحه 178.
جلد 7 - صفحه 162
دو لواء درآيند، كمال آسايش مادى و معنوى براى آنها حاصل گردد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
أَتى أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ «1» يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ «2»
ترجمه
ترجمه- آمد فرمان خدا پس شتاب نداشته باشيد در آن منزّه است خداوند و برتر از آنچه شريك قرار ميدهند
نازل ميكند فرشتگان را با روح بفرمانش بر هر كه ميخواهد از بندگانش كه بيم دهيد بآنكه نيست خدائى مگر من پس بترسيد از من.
تفسير
- گفتهاند چون پيغمبر اكرم وعده عذاب بكفار ميداد در دنيا و آخرت تكذيب و استهزاء مينمودند آنحضرت را و ميگفتند بتها شفعاء ما هستند و ما را نجات ميدهند پس اين آيه نازل شد و مراد آنستكه امر موعود الهى محقّق الوقوع است و مستقبل محقق الوقوع بمنزله ماضى است پس صحيح باشد كه گفته شود آمد و نبايد كفّار تعجيل در آن نمايند چون راه نجاتى براى آنها نيست و بتها نميتوانند دستگيرى از كفار كنند چون مخلوق و مصنوع و عاجزند و شعور و ادراك ندارند و خداوند اجلّ و امنع و ارفع از آنستكه شريك داشته باشد و كسى بتواند مانع از نفوذ اراده او شود و بنابراين مراد از امر در آيه شريفه عذاب يا قيامت است و بنظر حقير مراد قضاء و حكم الهى است و مفاد آنستكه فرمان و امر الهى در باره شما صادر و ختم شد تعجيل نداشته باشيد بزودى بكيفر اعمالتان خواهيد رسيد و بنابر اين كلمه امر و صيغه ماضى بمعناى حقيقى خود باقى است و احتياج بتوجيه ندارد و قمّى ره فرموده اين آيه نازل شد وقتى كه قريش از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خواستند كه عذاب بر آنها نازل شود و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون خدا خبر دهد از امريكه واقع ميشود مثل آنستكه واقع شده
جلد 3 صفحه 270
است و خداوند نازل ميفرمايد ملائكه را با مايه حيات دلهاى مرده از جهل و نادانى خواه وحى باشد خواه قرآن خواه نبوّت كه هر يك را گفتهاند و مرجع همه يك امر است و قمّى ره فرموده مراد از روح قوّهاى است كه خداوند در ايشان قرار داده و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه مراد كتاب و نبوت است و نيز از آنحضرت در بصائر و غيره روايت شده كه روح ملكى است با انبياء و اوصياء كه ارشاد ميكند ايشانرا از جانب خدا و اين انزال بفرمان و امر و دستور الهى است چنانچه گفتهاند و بنابراين مراد از من امره بامره است و بنظر حقير مراد از روح روان پاك مخصوص بانبياء و اولياء است كه از آن در قرآن مجيد بروح القدس و روح الهى تعبير شده و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام باين معنى تصريح شده كه آن روح پنجم است كه در انبياء عليهم السلام است و ساير مردم حتّى اهل ايمان آنرا ندارند و در حديث كميل بن زياد از آنحضرت بنفس كلّيه الهيّه كه داراى پنج قوّه و دو خاصيّت است ناميده شده و اين روح از عالم ملكوت كه آنرا عالم امر نيز خواندهاند نازل و بموادّ قابله افاضه ميشود و بآن مكشوف ميشود براى آن ذوات مقدسه حقائق اشياء و معصوم ميشوند از گناه و سهو و نسيان و خطاء و باقى ميمانند ببقاء خدا و ميرسند بمقام تسليم و رضا و بنابراين مراد از من امره واضح و الفاظ بمعانى حقيقى خود باقى است و اين معنى با هيچيك از معانى مذكوره منافى نيست بلكه ملائم است چون اين حقيقت از صقع ربوبى است و در عين وحدت و بساطت بوسعت وجودى خود مصداق و منشأ انتزاع عناوين و ألقاب و اسماء است و صحيح است گفته شود قوّت و علم و كتاب و قرآن و ملك مصاحب با پيغمبر و امام و نفس كليّه الهيّه است «عباراتنا شتّى و حسنك واحد- و كلّ الى ذاك الجمال يشير» و آنچه نازل ميكنند ملائكه با روح نبوّت از عالم امر بر پيغمبران آنستكه اعلام كنيد بمردم كه نيست خدائى جز خداوند يگانه پس بترسيد از او و مخالفت او امر و نواهى او را منمائيد و بنابراين جمله ان أنذروا بيان منزل و انّه لا اله الا انا بيان منذر به است.
جلد 3 صفحه 271
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يُنَزِّلُ المَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِن أَمرِهِ عَلي مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ أَن أَنذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ «2»
نازل ميفرمايد خداوند ملائكه را بهمراهي روح از أمر پروردگار بر هر كس که بخواهد از بندگان خود به اينكه انذار كنيد بدرستي که شأن چنين است که نيست
جلد 12 - صفحه 82
الهي و معبود بحقي مگر من پس پرهيز كنيد از مخالفت من يُنَزِّلُ المَلائِكَةَ بِالرُّوحِ از براي روح در قرآن مجيد اطلاقاتيست بر نفس ناطقه اطلاق شده يَسئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِن أَمرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُم مِنَ العِلمِ إِلّا قَلِيلًا البراءة آيه 87.
بر جبرئيل عليه السّلام إطلاق شده نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ شعراء آيه 193.
(بر ما فوق الملائكة جوهر مجرد از ماده و صورت تَنَزَّلُ المَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ قدر آيه 4 و در اينکه آيه شريفه تفسيراتي كردند لكن بعيد نيست که در اينجا مراد عقل كامل باشد که خداوند بانبياء و اوصياء عنايت فرموده که درك ميكنند ملائكه را و ميشناسند و با آنها تماس ميگيرند و لذا در اينجا بباء تعبير فرموده و در سوره قدر بواو (من امره) هر نوع دستوري که معين فرموده و قرآن مجيد مشتمل است از احكام و مواعظ و نصائح و قصص.
عَلي مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ که لياقت مقام رسالت داشته باشند و واجد شرائط نبوت و فاقد موانع آن باشند.
أَن أَنذِرُوا انذار كنيد امّت خود را و بندگان خدا را و بترسانيد که شريك بر خدا قرار ندهند و غير او را نپرستند که موجب خلود در عذاب الهي ميشود (انّه) ضميرشان است و در مقام تأكيد است (لا إِلهَ إِلّا أَنَا) و گفتيم اينکه كلمه شريفه سه دلالت دارد مطابقي التزامي اقتضايي.
اما المطابقي توحيد عبادتيست که معني الوهيت باشد يعني پرستش.
و اما التزامي توحيد ذاتي و صفاتي و افعالي و نظري، زيرا اگر غير از او باشد آنهم استحقاق پرستش دارد.
و أمّا اقتضايي لزوم اطاعت و امتثال و فرمان بري در كليه دستورات و فرامين آن فَاتَّقُونِ بپرهيزيد از مخالفت و معصيت و نافرماني او اللهم اجعلنا من الموحدين المتقين.
83
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 2)- و از آنجا که هیچ مجازات و کیفری بدون بیان کافی و اتمام حجت عادلانه نیست، اضافه میکند: «خداوند فرشتگان را با روح الهی به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل میکند» (یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلی
ج2، ص551
مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
و به آنها دستور میدهد که: مردم را انذار کنید (و بگویید:) معبودی جز من نیست» (أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).
بنابراین، تنها «از (مخالفت دستور) من بپرهیزید» و در برابر من احساس مسؤولیت کنید (فَاتَّقُونِ).
منظور از «روح» در این آیه وحی و قرآن و نبوت است که مایه حیات و زندگی انسانهاست.
نکات آیه
۱- خداوند، فرشتگان را همراه روح (وحى الهى) بر بندگان منتخب خود نازل مى کند. (ینزّل الملئکة بالروح من أمره على من یشاء من عباده) مفسّران در مورد مراد از «روح» در آیه شریفه احتمالاتى را ذکر کرده اند، مانند: «جبرئیل»، وحى و چیزى که حیات با آن تحقق مى یابد. در برداشت فوق «روح» کنایه از وحى منظور شده است.
۲- «روح» از امور و شؤون اختصاصى خداوند و مربوط به اوست. (ینزّل الملئکة بالروح من أمره على من یشاء من عباده) از جمله معناهاى «أمر» شأن است. برداشت فوق مبتنى بر این معناست.
۳- فرود آمدن ملائکه بر بندگان منتخب خداوند، به فرمان اوست. (ینزّل الملئکة بالروح من أمره) از معانى «أمر» فرمان و دستور است و «من» مى تواند به معناى «با» باشد. در این صورت معناى «من أمره»; یعنى، به امر و فرمان خداوند.
۴- «وحى» حیات بخش انسان و جامعه است. (ینزّل الملئکة بالروح من أمره على من یشاء) چنان که مفسّران گفته اند، مراد از «الروح» مى تواند وحى باشد. به کار بردن کلمه «الروح» به جاى وحى، استعاره است. وجه شبه این استعاره حیات بخش بودن وحى است; همان گونه که روح حیات بخش موجودات مى باشد.
۵- فرشتگان، واسطه ابلاغ وحى بر بندگان منتخب خداوند (ینزّل الملئکة بالروح من أمره على من یشاء من عباده) مراد از «روح» در آیه، به قرینه فرازهاى بعد (أن أنذروا ...) - که درباره ابلاغ وحى و رسالت است - مى تواند وحى باشد.
۶- عبودیت خداوند، زمینه ساز شایستگى انسان براى دریافت وحى الهى* (ینزّل الملئکة بالروح من أمره على من یشاء من عباده) تبیین «من یشاء» به وسیله «من عباده» و آوردن واژه «عباد» به جاى واژه هایى چون: «ناس»، «خلق» و ... مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
۷- گزینش پیامبران براى دریافت وحى به مشیت الهى است. (ینزّل الملئکة بالروح من أمره على من یشاء من عباده)
۸- پیامبران، بندگان منتخب الهى اند. (من یشاء من عباده أن أنذروا)
۹- نزول فرشتگان براى ابلاغ وحى بر بندگان برگزیده، نمودى از حتمى و قطعى بودن امر الهى است. (أتى أمر الله ... ینزّل الملئکة بالروح من أمره)
۱۰- انذار و هشدار دادن به مردم، از وظیفه هاى اصلى انبیاست. (ینزّل الملئکة بالروح ... من عباده أن أنذروا)
۱۱- هدف از نزول فرشتگان بر بندگان منتخب، رساندن پیام الهى به آنان است. (ینزّل الملئکة ... أن أنذروا أنه لا إله إلاّ أنا)
۱۲- فرشتگان، از وسایط اجراى فرمانهاى خدا (ینزّل الملئکة ... أن أنذروا)
۱۳- تقوا و جانب خدا را رعایت کردن، داراى اهمیت و ارزش فوق العاده (أنه لا إله إلاّ أنا فاتقون) با توجه به اینکه فرستادن ملائکه و روح براى ابلاغ توحید بوده و توحید به عنوان مقدمه وصول به تقوا قرار داده شده است، مطلب فوق به دست مى آید.
۱۴- عصاره دعوت انبیا، دعوت به توحید و خداترسى است. (لا إله إلاّ أنا فاتقون)
۱۵- اعتقاد به یگانگى خداوند، زمینه ساز تقواپیشگى و ترس و پروا داشتن از او (أن أنذروا أنه لا إله إلاّ أنا فاتقون) فاء در «فاتقون» فاى تفریع است. بنابراین این مطلب به دست مى آید که: اگر کسى به توحید و یگانگى خداوند معتقد شد، به دنبال آن زمینه تقواپیشگى براى او حاصل مى گردد.
۱۶- اندیشه توحیدى، فراخوان آدمى به عملکردى متناسب با آن (لا إله إلاّ أنا فاتقون)
روایات و احادیث
۱۷- «أتى رجل أمیرالمؤمنین(ع) یسأله عن الروح، ألیس هو جبرئیل؟ فقال له أمیرالمؤمنین(ع): جبرئیل(ع) من الملائکة و الروح غیر جبرئیل، ... یقول الله تعالى لنبیه(ص): «... ینزّل الملائکة بالروح» و الروح غیر الملائکة...;[۱] شخصى خدمت امیرالمؤمنین(ع) رسید و از او سؤال کرد: آیا روح همان جبرئیل است؟ حضرت فرمود: جبرئیل از ملائکه است و روح غیر از جبرئیل است ... خداى تعالى به پیامبرش مى فرماید: «ینزّل الملائکة بالروح» و روح [به دلیل این آیه] غیر از ملائکه است».
۱۸- «عن أبى جعفر(ع) فى قوله: «على من یشاء من عباده أن انذروا أنه لا إله إلاّ إنا فاتقون»: یقول: بالکتاب و النبوة;[۲] از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «على من یشاء من عباده أن انذروا أنه لا إله إلاّ أنا فاتقون» روایت شده است که فرمود: به وسیله کتاب و نبوت [انذار کنید]».
موضوعات مرتبط
- ارزشها ۱۴:
- انبیا: انذارهاى انبیا ۱۰، ۱۸; برگزیدگى انبیا ۷، ۸; دعوتهاى انبیا ۱۴; فضایل انبیا ۸; مسؤولیت انبیا ۱۰
- انسان: زمینه حیات انسان ۴
- برگزیدگان خدا ۸: نزول ملائکه بر برگزیدگان خدا ۸ ۱، ۳، ۱۰، ۱۲; وحى بر برگزیدگان خدا ۸ ۱، ۵
- ترس: زمینه ترس از خدا ۱۵
- تقوا: ارزش تقوا ۱۳; اهمیت تقوا ۱۳، ۱۴; دعوت به تقوا ۱۴; زمینه تقوا ۱۵
- توحید: اهمیت توحید ۱۴; دعوت به توحید ۱۴
- جامعه: زمینه حیات جامعه ۴
- خدا: اختصاصات خدا ۲; افعال خدا ۱; اوامر خدا ۳; حتمیت اوامر خدا ۹; شؤون خدا ۲; مجارى اوامر خدا ۱۲; مشیت خدا ۷
- روح: حقیقت روح ۲; مراد از روح ۱۷
- عبودیت: آثار عبودیت ۶
- عقیده: آثار عقیده به توحید ۱۵، ۱۶
- عمل: دعوت به عمل پسندیده ۱۶
- کارگزاران خدا ۱۲:
- کتب آسمانى: انذارهاى کتب آسمانى ۱۸
- مردم: انذار مردم ۱۰
- ملائکه: فلسفه نزول ملائکه ۱۱; ملائکه وحی ۵; نقش ملائکه ۵، ۱۲
- وحى: زمینه دریافت وحى ۶; نقش وحى ۴