يونس ٤٦
ترجمه
يونس ٤٥ | آیه ٤٦ | يونس ٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهِیدٌ»: مطّلع و آگاه (نگا: آلعمران / ، مائده / انعام / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۵۶ - ۴۶، سوره يونس
- سنت الهى مبنى بر فرستادن رسول براى همه امم و قضاء به حق وعدل در بين مصدقين و مكذبين و نجات دادن گروهاول و عذاب و هلاك كردن گروه دوم
- امت ها همچون افراد اجل و پايانى دارند و امم پيشين بعد ازارسال رسل و پيدايش اختلاف در ميان مردم ، با قضاء الهى معذب و منقرض شده اند
- اين پندار غلط و خرافى كه عذاب دنيوى از امت اسلام برداشته شده با منطق اسلامسازگار نيست
- سرزنش آنهايى كه از روى استهزاء شتاب درنزول عذاب را درخواست كردند
- سلطنت و مالكيت خداى تعالى قابلمقايسه با سلطنت هاى اعتبارى ظاهرى افراد انسان نيست و وجود مانع و رادع از تحقق ارادهحق متعال ، معقول نيست
- قول خداى تعالى و وعده او همان فعل محقق او است وقابل تخلف و ترديد نمى باشد (ان وعداللّه حق )
- بحث روايتى
- (دو روايت در ذيل آيات گذشته مربوط به عذاب )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ «46»
(اى پيامبر!) برخى از قهر و كيفرى را كه به كافران وعده مىدهيم؛ يا (در حال حيات تو) نشانت مىدهيم، يا تو را از دنيا مىبريم (و پس از تو به كيفر مىرسند، به هر حال) بازگشت آنان به سوى ماست، سپس خداوند بر آنچه انجام مىدهند، گواه است.
نکته ها
كيفر برخى از كافران، در جنگهاى بدر، حُنين، احزاب وفتح مكّه بود، وپس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله نيز دست خداوند براى كيفر باز است.
تأخير عذاب مشركان، دو مسئله را در پى داشت؛ يكى نگرانى پيامبر وديگرى بهانهگيرى مشركان كه مىگفتند: عذاب موعود كجاست؟ (كه در دو آيهى بعد خواهيم خواند) اين آيه حكمت تأخير عذاب را براى دلدارى پيامبر ومردم بيان مىكند كه بازگشت همه به سوى ماست و ما بركارهاى آنان گواهيم و مشركان به بهانهگيرى خود دلخوش نباشند.
حضرت على عليه السلام فرمودند: «اتّقوا معاصى اللّه فى الخلوات فانّ الشاهد هو الحاكم» از نافرمانى خداوند در پنهانى و خلوت نيز پرهيز كنيد، زيرا شاهد، خود حاكم است. «1»
«1». بحار، ج 73، ص 364.
جلد 3 - صفحه 579
پیام ها
1- خداوند به حساب كافران مىرسد و كيفرشان مىدهد، چه اين زمان و چه زمان ديگر. پس مسلمانان از تأخير قضاى الهى نبايد گرفتار يأس و نگرانى شوند. وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ ... أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ
2- وفات پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، در حكم خداوند نسبت به كيفر كافران تأثيرى ندارد.
«أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ»
3- بازگشت همه به سوى خداست و هيچ كس را توان فرار از دادگاه عدل الهى نيست. «فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ»
4- خداوند گواه بر اعمال ماست. «اللَّهُ شَهِيدٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ (46)
«1» نهج البلاغه فيض حكمت 128 ص 1150.
ج5، ص 329
وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ: و اگر بنمايانيم و نشان دهيم تو را اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، بعض آنچه را كه وعده دادهايم اين كفار را از عقوبات دنيا، چنانچه در واقعه بدر نشان داديم. نزد على بن ابراهيم قمى «1» در رجعت و قيام قائم عجل اللّه فرجه مىباشد. أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ: يا قبض روح تو را نمائيم و تو را به جوار رحمت خود بريم، و عقوبات آنها را بعد از رحمت تو نازل فرمائيم. فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ: پس به سوى حكم و فرمان ما است بازگشت ايشان در آخرت، و رهائى نيابند از عذاب ما. آيه شريفه وعيد و تهديد است نسبت به معاندين حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله، و خداى تعالى وعده فرموده آن سرور را كه انتقام كشد از ايشان، يا در زمان حيات آن سرور، يا بعد از وفات آن حضرت و تحديد به وقتى نفرموده. و بعد فرمايد وعده ما حق است لا محاله. ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ: بعد از اين هم خداى تعالى شاهد و حافظ است بر آنچه بجا مىآورند، پس جزاى آنها را بتمام وارد گرداند.
تبصره- آيه شريفه دلالت دارد بر اينكه حق تعالى ارائه داد انواع خوارى و رسوائى كفار را در دنيا به وجود حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، و زائد فرمايد بعد از وفات آن سرور. و شكى نيست بسيارى در زمان حيات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله واقع و كثيرى از آن بعد از وفات پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله، و آنچه در قيامت تحقق يابد اكثر خواهد بود، و اين آگاهى است بر آنكه عاقبت محققين و مطيعين، محمود؛ و سر انجام منكرين و مخالفين، مذموم باشد.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ (45) وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ (46) وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ (47)
ترجمه
و روز كه جمع كند آنانرا گويا درنگ نكردند مگر ساعتى از روز ميشناسند يكديگر را بتحقيق زيان كردند آنانكه تكذيب كردند لقاء خدا را و نبودند هدايت شدگان
و يا مينمائيم ترا بعض آنچه را وعده دهيم آنها را يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما است بازگشت آنان پس خدا گواه است بر آنچه ميكنند
و از براى هر امّتى رسولى است پس چون آمد رسول آنها حكم كرده شود ميان آنان بعدالت و آنها ستم كرده نشوند.
تفسير
سراى دنيا و لذائذ ناچيز آن و همچنين عالم برزخ در برابر عالم آخرت بقدرى حقير و كوچك است كه چون قيامت كبرى بر پا شود و خداوند مردم را در آنروز محشور فرمايد حال آنها بطورى است كه تصوّر ميكنند مدّت اقامتشان در دنيا يا عالم برزخ نبوده است مگر پارهاى از يكروز بالنسبه بروز قيامت و طول موقف آن و هول مطّلع و بيم عذاب و عظمت ثواب موكّد اين تصوّر است و آنكه يكديگر را كاملا ميشناسند و اعمال يكديگر را در نظر مىآورند مانند آنكه تازه از هم جدا شدهاند و بهم رسيدهاند ولى بفاصله كمى چنان امر بر آنها دشوار ميشود كه ديگر كسى كسى را نميشناسد و جز بفكر حال و مئال خود نيست و معلوم ميشود كه چه خسارت و زيانى بردهاند كسانيكه انكار نمودند روز جزا و لقاء پاداش الهى را و نبودند در دنيا از هدايت شدگان بدين اسلام لذا خداوند به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمايد كه مطمئن باش يا در دنيا ارائه ميدهيم بتو عذاب آنها را چنانچه در جنگ بدر ارائه داده شد يا بعد از وفات تو و رجوع آنها بما در عالم آخرت بجزاى خودشان خواهند رسيد و خداوند بر تمام اعمال و افعال آنها
جلد 3 صفحه 24
آگاه و مطّلع و حاضر و ناظر است و بحسابشان كاملا رسيدگى خواهد فرمود چون از ابتداء دنيا سيره مستمرّه الهيّه بر اين جارى شده كه براى هر جماعتى كه دينى مقرّر شده است پيغمبرى فرستاده ميشود كه ابلاغ احكام الهى بعهده او است و چون او بوظيفه خود عمل نمود و امّت اطاعت ننمودند و تكذيب نمودند او را با آنكه داراى معجزه و كتاب بود خداوند بعدالت ميان او و آن جماعت حكم ميكند پس نجات ميدهد پيغمبر خود را و عذاب ميفرمايد كفّار را و اين ظلم نيست در باره آنها چون خداوند لطف خود را از آنها دريغ ننموده و وسائل هدايت آنانرا فراهم فرموده آنها خودشان در باره خود ظلم نمودند كه مهتدى بهدايت الهيّه نشدند و بعضى گفتهاند مراد آنستكه روز قيامت چون انبياء عظام حاضر شوند و شهادت دهند بر اعمال امّت خداوند آنها را بپاداش اعمالشان ميرساند و از روايت عيّاشى ره در تفسير آيه اخيره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه ائمه اطهار هم در مفاد اين آيه با انبياء عظام شريكند و بعدالت حكم مينمايند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ إِمّا نُرِيَنَّكَ بَعضَ الَّذِي نَعِدُهُم أَو نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَينا مَرجِعُهُم ثُمَّ اللّهُ شَهِيدٌ عَلي ما يَفعَلُونَ (46)
و يا اينكه بتو نشان ميدهيم بعض از آنچه بآنها وعده دادهايم يا بعد از رحلت شما گرفتار خواهند شد پس از آن بسوي ما رجوع ميكنند در عالم آخرت پس از رجوع خداوند شاهد است بر آنچه که ميكردند.
تهديدات و انذارات که در قرآن مجيد براي كفار و مشركين است که همان بلاهايي که بر امم سابقه نازل شده شما هم مبتلا خواهيد شد غاية الامر وقت معيّن دارد بعض آن بلاها در عصر حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بآنها وارد شد مثل قضيه بدر و حنين و احزاب و ذهاب اموال و خرابي منازل و ذلت و خواري، و بعض آنها بعد
جلد 9 - صفحه 396
از رحلت حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بيد مسلمين و بلاهاي آسماني حتي در زمان ظهور حضرت مهدي عجل اللّه تعالي فرجه و دوره رجعت بآنها متوجه خواهد شد و پس از اينکه بليّات دنيوي و هلاكت آنها در عالم آخرت که رجوع ميكنند بعذاب آن عالم گرفتار ميشوند لذا ميفرمايد وَ إِمّا نُرِيَنَّكَ ترديد براي تقسيم است يعني يك قسم آن را بتو ارائه ميدهيم بَعضَ الَّذِي نَعِدُهُم که در قرآن در موارد زيادي آنها را تهديد فرموده أَو نَتَوَفَّيَنَّكَ و يك قسمت ديگر بعد از وفات و رحلت تو بآنها متوجه ميشود، و تعبير بتوفّي يك نوع تجليل است نسبت بحضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم زيرا توفي اخذ بقدرت است و از اينکه باب است توفي دين از مديون و در حق عيسي عليه السّلام هم ميفرمايد إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَ رافِعُكَ إِلَيَّ سوره آل عمران آيه 48 با اينكه عيسي عليه السّلام نمرد و قبض روحش نشد و عقيده شيعه در حق اينکه خاندان چنانست که اينها را حاضر و ناظر ميدانند و در اخبار داريم فرمودند
(ميّتنا لم يمت و غائبنا لم يغب)
و اخبار در اينکه باب بسيار داريم مخصوصا در باب زيارات که در محل خود بيان شده فَإِلَينا مَرجِعُهُم پس از انقضاء اينکه عالم و قيام در آن عالم که مرجع جميع است بسوي پروردگار.
ثُمَّ اللّهُ شَهِيدٌ عَلي ما يَفعَلُونَ ثم از براي تراخي نيست که پس از رجوع خداوند شهيد باشد بلكه بمعني اينست که علاوه از آن عقوبات دنيويه خداوند هم شاهد افعال آنها هست، و شهيد بمعني حضور است مقابل غياب يعني خداوند باحاطه قيومية و علميه ناظر است بر افعال و اعمال بندهگان ( يا من هو اختفي لفرط نوره الظاهر الباطن في ظهوره) إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنّاسِ اسراء آيه 62، وَ أَنَّ اللّهَ قَد أَحاطَ بِكُلِّ شَيءٍ عِلماً طلاق آيه 12.
397
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 46)- در این آیه به عنوان تهدید کفار و تسلی خاطر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله چنین میگوید: «اگر ما قسمتی از مجازاتهایی را که به آنها وعده دادهایم به تو نشان دهیم (و در زمان حیات خود عذاب و مجازات آنها را ببینی) و یا اگر (پیش از آن که به چنین سرنوشتی گرفتار شوند) تو را از این دنیا ببریم به هر حال بازگشتشان به سوی ماست. سپس خداوند شاهد و گواه اعمالی است که انجام میدادند» (وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلی ما یَفْعَلُونَ).
نکات آیه
۱ - خداوند، مشرکان را کراراً به عذاب استیصال تهدید کرده بود. (و إما نرینک بعض الذى نعدهم) «نعد» فعل مضارع است و دلالت بر استمرار مى کند و نیز مشتق از «وعد» است و «وعد» هم در خیر استعمال مى شود و هم در شر. در این جا چون ضمیر «هم» به مشرکان بر مى گردد براى شر و تهدید است.
۲ - پیامبر اکرم (ص) با اضطراب و نگرانى چشم به راه نزول عذاب از جانب خداوند بر مشرکان بود. (و إما نرینک بعض الذى نعدهم أو نتوفینک فإلینا مرجعهم) آیه شریفه در مقام دلدارى دادن به پیامبر اکرم (ص) است و این، از وجود نوعى نگرانى و ناراحتى در آن حضرت حکایت مى کند.
۳ - مشرکان، کافران و دین ستیزان، چون از بازگشت به سوى خدا و گرفتار شدن به عذاب جهنم مفرّى ندارند، مهلت دادن خداوند به آنان نباید نگران کننده باشد. (و إما نرینک بعض الذى نعدهم أو نتوفینک فإلینا مرجعهم)
۴ - مرگ، دریافت کامل حقیقت آدمى است. (أو نتوفینک) «توفى» به معناى أخذ و دریافت تمام و کامل شىء است (لسان العرب).
۵ - نزول عذاب استیصال، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) براى جوامعى که استحقاق آن را دارند، همواره ممکن است. (أو نتوفینک فإلینا مرجعهم)
۶ - تأخیر افتادن عذاب کافران نه به سود آنان بلکه باعث تشدید عذاب اخروى آنان خواهد شد. (ثم اللّه شهید على ما یفعلون) همان گونه که تأخیر عذاب باعث نگرانى پیامبر اکرم (ص) بود، براى کافران نیز - به قرینه آیه بعد (یقولون متى هذا الوعد) - دستاویز قرار گرفته بود تا به استهزاى مؤمنان بپردازند، از این رو جمله «ثم اللّه شهید على ما یفعلون» (خداوند پس از ستاندن جان تو، به دقت تمام اعمال آنان را زیر نظر دارد)، چنان که در برداشت فوق آمده، مى تواند بیانگر حکمت تأخیر عذاب باشد.
۷ - خداوند، بر تمام اعمال مردم شاهد و گواه است. (ثم اللّه شهید على ما یفعلون)
موضوعات مرتبط
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱; گواهى خدا ۷
- دین: مهلت به دشمنان دین ۳
- عذاب: امکان عذاب استیصال ۵; عذاب استیصال پس از محمّد (ص) ۵; عوامل تشدید عذاب اخروى ۶
- عمل: گواهان عمل ۷
- کافران: آثار تأخیر عذاب کافران ۶; عذاب اخروى کافران ۶; مهلت به کافران ۳
- محمّد (ص): محمّد (ص) و مشرکان ۲; نگرانى محمّد (ص) ۲
- مرگ: حقیقت مرگ ۴
- مشرکان: تهدید مشرکان ۱; عذاب استیصال مشرکان ۱; عذاب مشرکان ۲; مهلت به مشرکان ۳