التوبة ٤٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۰۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (QRobot edit)


ترجمه

تنها کسانی از تو اجازه (این کار را) می‌گیرند که به خدا و روز جزا ایمان ندارند، و دلهایشان با شکّ و تردید آمیخته است؛ آنها در تردید خود سرگردانند.

تنها كسانى از تو رخصت مى‌خواهند كه به خدا و روز واپسين ايمان ندارند و دل‌هايشان به شك افتاده و در شك خود سرگردانند
تنها كسانى از تو اجازه مى‌خواهند [به جهاد نروند] كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند و دلهايشان به شك افتاده و در شك خود سرگردانند.
-تنها آنهایی که ایمان به خدا و روز قیامت نیاورده و دلهاشان در شک و ریب است از تو اجازه معافی از جهاد می‌خواهند، و آن منافقان پیوسته در شک و تردید مانده و سرگردانند.
فقط کسانی از تو اجازه ترک جهاد می خواهند که به خدا و روز قیامت ایمان ندارند و دل هایشان [در انجام فرمان های حق] دچار تردید است و همواره در تردیدشان سرگردانند.
كسانى كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دلهايشان را شك فرا گرفته است و اين شك آنها را به ترديد افكنده است، از تو رخصت مى‌خواهند.
همانا کسانی از تو عذر و اجازه می‌خواهند که به خداوند و روز بازپسین ایمان ندارند و دلهایشان مردد است و در شک و شبهه‌شان سرگشته‌اند
همانا كسانى از تو رخصت مى‌خواهند كه به خداى و روز واپسين ايمان ندارند و دلهاشان به شك آلوده است پس در شك خويش دودل و سرگردانند.
تنها کسانی از تو اجازه می‌خواهند که (در جهاد شرکت نکنند که مدّعیان دروغینند و) به خدا و روز جزا ایمان ندارند و دلهایشان دچار شکّ و تردید است و در حیرت و سرگردانی خود بسر می‌برند.
تنها کسانی از تو اجازه می‌خواهند (به جهاد نروند) که به خدا و روز واپسین ایمان نمی‌آورند و دل‌هایشان بدون هیچ مستندی به شکّ افتاده‌؛ پس همانان در (ژرفای) شکّشان سرگردانند.
جز این نیست که اذن از تو خواهند آنان که ایمان نیارند به خدا و روز آخر و شک دارد دلهای ایشان پس ایشانند در شک خویش متردّدان‌


التوبة ٤٤ آیه ٤٥ التوبة ٤٦
سوره : سوره التوبة
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِرْتابَتْ»: دچار شکّ و تردید شده است. «یَتَرَدَّدُونَ»: در رفت و برگشت و آمد و شدند. سرگردانند.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ «45»

تنها كسانى از تو اجازه مى‌گيرند (به جبهه نروند،) كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و دلهايشان مرددّ گشته است، پس آنان در شك و ترديدشان سرگردانند.

نکته ها

حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: هر كس در شك و ترديد بماند، شيطان‌ها او را لِه و لگدمال مى‌كنند. «1»

پیام ها

1- جنگ، ميدان آزمونى براى باورها و اعتقادات است. «يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»

2- منافقان چون ايمان به هدف ندارند، در پى بهانه و فرار و اجازه‌ى مرخّصى هستند. «لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ»

3- عامل اصلى حضور در جبهه يا فرار از جنگ، بود و نبود ايمان است. «يُؤْمِنُونَ، لا يُؤْمِنُونَ»

4- بدتر از ترديد، استمرار وباقى ماندن در شكّ است. «فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45)

إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ‌: اين است و جز اين نيست كه استيذان نمايند در تخلف از جهاد و خروج. الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: آنانكه ايمان ندارند حقيقتا به خداى تعالى و روز قيامت. وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ‌: و مضطرب و متزلزل شد قلبهاى ايشان.

تنبيه- فخر رازى گويد: آيه شريفه دلالت دارد بر آنكه محل شك و اضطراب، فقط قلب باشد، و چون مكان ريب قلب است، محل معرفت و ايمان‌

ج5، ص 107

هم قلب خواهد بود، زيرا به خلوّ محل يكى از دو ضدين واجب است كه محل ضد ديگر باشد، و بدين سبب فرمود «أُولئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ» و چون محل ايمان و كفر، قلب شد، در مرحله جزا هم مثاب و معاقب، قلب، و باقى اعضا تابع هستند.

فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ‌: پس اين جماعت شاكين در شك خود متردد و متحيرند، يعنى منافقين متوقعند اذن را به سبب شك آنها در دين خدا و در آنچه وعده فرموده نسبت به مجاهدين اگر ايشان مخلص و متيقن بودند، هر آينه وثوق داشتند به نصرت و ثواب الهى، پس مبادرت مى‌كردند در جهاد و استيذان در تخلف نمى‌نمودند.

تبصره- معتقدات قلبى يا جازم است يا غير جازم؛ بنابر اول هم اگر مطابق واقع نباشد جهل است، و در صورت تطابق اگر از روى يقين باشد علم و الا اعتقاد مقلد خواهد بود. و بنابر ثانى پس اگر يكى از طرفين راجح باشد، طرف راجح را ظن و مرجوح را وهم نامند، و به اعتدال و تساوى طرفين ريب و شك حاصل آيد. در اين هنگام اگر انسان ازاله شك ننمايد، بلكه متردد بين نفى و اثبات و حاكم و جازم به يكى از نقيضين نباشد، به عبارت اخرى به همان حال شك مشى و در صدد علاج بر نيايد، هر آينه به حصول اين حال، تردد در ريب موجود گردد.

فى الخصال- عن امير المؤمنين عليه السّلام قال من تردّد فى الرّيب سبقه الاوّلون و ادركه الاخرون و وطأته سنابك الشّياطين. در خصال صدوق (رحمه الله) فرمود حضرت امير المؤمنين عليه السّلام: هر كه ظاهرا توقف و تحير و تردد نمايد در شك، يعنى به مرحله شك باقى ماند و رجوع به عقل نكند، در ازاحه شك سبقت گيرند او را اولين، يعنى توقف ننموده از او بگذرند و برسند او را آخرين، و او به همان حال شك باشد و پايمال اقدام شياطين گردد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45)

ترجمه‌

اذن نمى‌خواهند از تو كسانيكه ميگروند بخدا و روز بازپسين كه جهاد كنند بمالهاشان و جانهاشان و خدا دانا است بپرهيزكاران‌

جز اين نيست كه اذن ميخواهند از تو كسانيكه نميگروند بخدا و روز بازپسين و در شك افتاده است دلهاشان پس آنها در شكشان سر گردان ميگردند.

تفسير

بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كسانيكه راغب بعمل خير و ساعى در اعلاء كلمه توحيدند و داراى ايمان كاملند در امر جهاد رخصت نمى‌طلبند از تو چون ميدانند خدا رخصت داده و حاجت برخصت پيغمبر (ص) ندارد و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه رخصت نمى‌طلبند در ترك جهاد براى كراهت از مجاهده و بنابر اين تقدير كلام لا يستأذنك الّذين آمنوا فى التخلّف عن الجهاد كراهة ان يجاهدوا است و معنى اوّل الطف و احسن و اسلم است از تقدير و معنى دوم اقرب بواقع و انسب بآيات سابقه و لا حقه است و خداوند اين قبيل اشخاص با تقوى را ميشناسد و ايشانرا باجر اعمالشان در دنيا و آخرت ميرساند فقط كسانى اذن مى‌طلبند براى تخلّف از جهاد كه ايمان كامل ندارند بخدا و روز جزا بلكه درشكند و با اينحال متحيّر ميگردند ميخواهند هم جان و مالشان محفوظ باشد هم در زمره اهل ايمان محسوب شوند و از فوائد دنيوى و اخروى آنها بهره‌مند گردند و اطمينان بوعده نصرت دنيوى و ثواب اخروى ندارند مانند اهل ايمان كامل كه بطوع و رغبت مبادرت بجهاد مينمايند لذا ميگردند وسيله براى تحصيل غرض خودشان بدست بياورند و بهترين وسائل اذن است كه خدا داده است‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لا يَستَأذِنُك‌َ الَّذِين‌َ يُؤمِنُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ اليَوم‌ِ الآخِرِ أَن‌ يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم‌ وَ أَنفُسِهِم‌ وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِالمُتَّقِين‌َ (44) إِنَّما يَستَأذِنُك‌َ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ اليَوم‌ِ الآخِرِ وَ ارتابَت‌ قُلُوبُهُم‌ فَهُم‌ فِي‌ رَيبِهِم‌ يَتَرَدَّدُون‌َ (45)

استيذان‌ نميكنند ‌از‌ ‌شما‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ بخدا و روز قيامت‌ دارند اينكه‌ مجاهده‌ كنند باموال‌ و نفوس‌ ‌خود‌ و خداوند دانا ‌است‌ باهل‌ تقوي‌ و متقين‌، منحصرا كساني‌ ‌که‌ استيذان‌ ميكنند ‌از‌ ‌شما‌ كساني‌ هستند ‌که‌ ايمان‌ بخدا و روز قيامت‌ ندارند و قلوب‌ ‌آنها‌ مشكوك‌ و داراي‌ ريب‌ ‌است‌ و اينها ‌در‌ ريب‌ و شك‌ ‌خود‌ ترديد دارند نميدانند حق‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ باطل‌.

لا يَستَأذِنُك‌َ الَّذِين‌َ يُؤمِنُون‌َ بِاللّه‌ِ وَ اليَوم‌ِ الآخِرِ خداوند اصحاب‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌را‌ دو قسمت‌ فرموده‌ يك‌ قسمت‌ آنهايي‌ ‌که‌ قلبا ‌از‌ روي‌ حقيقت‌ و واقعيت‌ فهميده‌ و رسيده‌ ايمان‌ بخدا و روز جزا دارند و ميدانند ‌که‌ جهاد باموال‌ و انفس‌ ‌خود‌ چه‌ مثوباتي‌ دارد و ترك‌ ‌آن‌ چه‌ عقوباتي‌ و مضارّي‌ دارد البته‌ ‌با‌ كمال‌ شوق‌ و رغبت‌ حاضر ميشوند و ‌اگر‌ واقعا ‌هم‌ متمكن‌ نباشند بسيار محزون‌ و گريان‌ هستند چنانچه‌ بعدا اشاره‌ ميفرمايد.

أَن‌ يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم‌ وَ أَنفُسِهِم‌ بذل‌ مال‌ و جان‌ ميكنند و باحدي‌ الحسنيين‌ نائل‌ ميشوند ‌ يا ‌ مقام‌ شهادت‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌ يا ‌ فتح‌ و ظفر ‌بر‌ كفار و مشركين‌ وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِالمُتَّقِين‌َ ‌که‌ ‌از‌ ترك‌ الجهاد ‌که‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ و عقوبات‌

جلد 8 - صفحه 230

شديده‌ دارد پرهيز ميكنند.

(انّما) ‌از‌ ادات‌ حصر ‌است‌ ‌يعني‌ فقط و فقط كساني‌ ‌که‌ يَستَأذِنُك‌َ ميآيند و استيذان‌ ‌از‌ ‌شما‌ ميكنند الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ كساني‌ ‌که‌ هنوز ايمان‌ و يقين‌ بحقانيت‌ اسلام‌ پيدا نكرده‌ نه‌ باللّه‌ و نه‌ اليَوم‌ِ الآخِرِ بلكه‌ شاك‌ هستند چون‌ منافقين‌ دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ كساني‌ ‌که‌ باطنا كافر و مشركند و اظهار اسلام‌ كرده‌اند و يك‌ دسته‌ شاك‌ و مرددند مُذَبذَبِين‌َ بَين‌َ ذلِك‌َ لا إِلي‌ هؤُلاءِ وَ لا إِلي‌ هؤُلاءِ نساء ‌آيه‌ 142 وَ ارتابَت‌ قُلُوبُهُم‌ ‌از‌ ماده‌ ريب‌ ‌است‌ بمعني‌ شك‌ ‌است‌ ‌در‌ موردي‌ ‌که‌ جاي‌ شك‌ نيست‌ باصطلاح‌ شك‌ بيجا چنانچه‌ ميفرمايد ذلِك‌َ الكِتاب‌ُ لا رَيب‌َ فِيه‌ِ اول‌ سوره‌ بقره‌ زيرا ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ همه‌ معجزات‌ و آيات‌ قرآنيه‌ و آثار قدرت‌ و حكمت‌ الهيه‌ باز ‌هم‌ ‌در‌ وجود باري‌ ‌تعالي‌ ‌که‌ ابده‌ بديهيات‌ ‌است‌ شك‌ كنند و همچنين‌ ‌در‌ روز قيامت‌ و بازگشت‌ ‌که‌ تمام‌ مليّين‌ عالم‌ معتقد هستند فقط طبيعي‌ ‌لا‌ مذهب‌ ‌که‌ ميگويد ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه‌ ‌آيه‌ 23 منكر ‌است‌.

فَهُم‌ فِي‌ رَيبِهِم‌ يَتَرَدَّدُون‌َ تردد رفتن‌ و برگشتن‌ ‌است‌ اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ گاهي‌ ميگويند شايد حق‌ ‌باشد‌ و بايد اطاعت‌ كرد ‌که‌ گرفتار عذاب‌ نشويم‌ و گاهي‌ ميگويند شايد خبري‌ نباشد و بي‌جهت‌ ‌خود‌ ‌را‌ بكشتن‌ و زحمت‌ ندهيم‌ ‌با‌ اينكه‌ ‌بر‌ فرض‌ شك‌ بقاعده‌ دفع‌ ضرر محتمل‌ واجب‌ ‌است‌ بروند ‌تا‌ گرفتار عذاب‌ محتمل‌ نشوند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 45)- سپس می‌گوید: «تنها کسانی از تو اجازه (برای عدم شرکت در میدان جهاد) می‌طلبند که ایمان به خدا و روز جزا ندارند» (إِنَّما یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).

ج2، ص210

سپس برای تأکید عدم ایمان آنها می‌گوید: آنها کسانی هستند که «دلهایشان مضطرب و آمیخته با شک و تردید است»! (وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ).

«به همین دلیل در این شک و تردید گاهی قدم به پیش می‌گذارند و گاهی باز می‌گردند و پیوسته در حیرت و سرگردانی به سر می‌برند» و همیشه منتظر پیدا کردن بهانه و کسب اجازه از پیامبرند (فَهُمْ فِی رَیْبِهِمْ یَتَرَدَّدُونَ).

این دو نشانه مخصوص «مؤمنان» و «منافقان» صدر اسلام و میدان جنگ «تبوک» نبود، بلکه هم امروز نیز «مؤمنان راستین» را از «مدعیان دروغین» با این دو صفت می‌توان شناخت، مؤمن، شجاع و مصمم است و منافق بزدل و ترسو و متحیر و عذرتراش!

نکات آیه

۱ - تنها مردمان بى ایمان (منافقان)، از پیامبر (ص) اجازه ترک جهاد مى طلبیدند. (إنما یستئذنک الذین لایؤمنون باللّه و الیوم الأخر)

۲ - عرصه جنگ و جهاد، عرصه ظهور ایمان راستین و نیز بى ایمانى انسان (لایستئذنک الذین یؤمنون ... أن یجهدوا ... إنما یستئذنک الذین لایؤمنون)

۳ - متخلفان از جنگ تبوک (منافقان)، گروهى بى ایمان، سرگردان و گرفتار تردید و اضطراب بودند. (و ارتابت قلوبهم فهم فى ریبهم یترددون)

۴ - بى ایمانى، موجب سرگردانى، تردید و اضطراب در زندگى است. (إنما یستئذنک الذین لایؤمنون .... فهم فى ریبهم یترددون)

۵ - تردید در انجام تکالیف دینى، چون جهاد با مال و جان، نمودار بى ایمانى و نفاق (إنما یستئذنک الذین لایؤمنون باللّه ... و ارتابت قلوبهم)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
  • اضطراب: عوامل اضطراب ۴
  • ایمان: آثار بىایمانى ۱، ۴; زمینه ظهور ایمان ۲; زمینه ظهور بىایمانى ۲; نشانه هاى بىایمانى ۵
  • تکلیف: شک در عمل به تکلیف ۵
  • جهاد: آثار جهاد ۲; اذن ترک جهاد ۱; شک در جهاد ۵
  • سرگردانى: عوامل سرگردانى ۴
  • غزوه تبوک: سرگردانى متخلفان از غزوه تبوک ۳; متخلفان از غزوه تبوک ۳
  • منافقان: اضطراب منافقان ۳; تخلف منافقان از جهاد ۱; سرگردانى منافقان ۳; ویژگیهاى منافقان ۱
  • نفاق: نشانه هاى نفاق ۵

منابع