التوبة ٤٤
کپی متن آیه |
---|
لاَ يَسْتَأْذِنُکَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ |
ترجمه
التوبة ٤٣ | آیه ٤٤ | التوبة ٤٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا یَسْتَأْذِنُکَ ...»: در کار جهاد از تو درخواست اجازه نمیکنند؛ نه برای خروج و نه برای قعود. متعلّق آن میتواند محذوف و واژه (تخلّف) باشد، و (أَن یُجاهِدُوا)، کَراهَةَ أَن یُجاهِدُوا منظور نظر و در تقدیر باشد.
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۳۸، سوره توبه
- ملامت و سرزنش مؤ منين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده اند؟
- اگر شما پيامبر (ص ) را يارى نكنيد، بدانيد كه خداوند وقتى كه مشركين او را بيرون كردند با انزال سكينه و جنود غيبى او را يارى نمود
- چند دليل بر اينكه ضمير (( عليه )) در جمله : (( فانزل الله سكينة عليه )) به رسول (ص ) برمى گردد نه به صاحب (ابوبكر)
- استدلال بعضى به جمله فوق براينكه سكينت بر ابوبكر نازل شده ، و چند اشكال بر آن استدلال
- مراد از (( كلمة الذين كفروا )) و (( كلمة الله )) در آيه شريفه
- در راه جهاد عذر و بهانه نياوريد و به هر وسيله ممكن(امول و انفس ) جهاد كنيد
- بيان اينكه عتاب در آيه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم )) عتاب جدى نيست بلكه مفيد غرض ديگرى است
- استدلال به آيه فوق بر صدور گناه از رسولخدا (ص ) مردود است
- خلاصه گفتار صاحب المنار در ذيل آيه فوق كه در آن عفو خدا از رسول خدا (ص ) را مربوط به ترك اولى نمودن آن حضرت دانسته است
- جواب به صاحب المنار و بيان اينكه عملرسول خدا (ص ) اولى و اصلح بوده است نه ترك اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد
- يكى از علائم و نشانه هاى نفاق
- مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد
- رواياتى در مورد كيفيت هجرت پيامبر (ص ) از مكه به مدينه و داستان غار و...
- نقد و بررسى استدلال به آيه غار بر فضيلت ابوبكر
- نقد و رد رواياتى كه مى گويند سكينت بر ابوبكر نازل شد
- آماده شدن مسلمين براى جنگ با روميان و خطبه پيامبر (ص ) براى آنان قبل از حركت به سوى تبوك
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم ... ))
- داستان چند تن از مؤ منينى كه با تاءخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و سپس توبه نمودند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ «44»
جلد 3 - صفحه 429
آنان كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند، هرگز براى جهاد كردن با مال و جانشان، از تو مرخصّى نمىطلبند و خداوند به (حال) پرهيزكاران آگاه است.
نکته ها
مؤمن واقعى كه عاشق جهاد وشهادت است، از مرگ بيم ندارد ودر پى اجازهى مرخّصى نيست. چنانكه در صدر اسلام كسانى بودند كه با اصرار از پيامبر صلى الله عليه و آله مىخواستند كه آنان را به جبهه اعزام كند، و هنگامى كه پيامبر به دليل نبود امكانات، جواب رد به آنان مىداد، از ناراحتى مىگريستند. «1»
رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام عزيمت به تبوك، على عليه السلام را به عنوان جانشين خود در مدينه گذاشت و آن حضرت متأثّر شد، پيامبر حضرت را دلدارى داد وفرمود: تو نسبت به من مثل هارون نسبت به موسى هستى.
پیام ها
1- مؤمن، از كار فرار نمىكند. «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ»
2- متخلّفان از جنگ تبوك، گروهى بىايمان بودند. «لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ»
3- ايمان به مبدأ و معاد، عامل اصلى تقوا و شهادتطلبى و حضور در جبهههاست. «يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
4- مجاهدان واقعى بايد هم با مال و هم با جان فداكارى كنند. «بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
5- تقوا، مانع تخلّف از جهاد با مال وجان است. أَنْ يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
6- ايمان به علم خداوند، مايهى دلگرمى در جهاد است. أَنْ يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
7- متّقى را در جنگ و جبهه بايد شناخت، نه در خانه و ايّام صلح. يُجاهِدُوا ... وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ
«1». توبه، 92.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 430
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (44)
بعد از آن بيان فرمايد حال مؤمنين و منافقين را در استيذان:
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ: طلب اذن ننمايد تو را
ج5، ص 106
كسانى كه ايمان دارند به خدا و روز قيامت. أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ: در آنكه جهاد كنند به مالها و نفسهاى خود براى آنكه چون بينند تو مهياى جهاد و با دشمنان خدا محاربه نمائى، ايشان دانند كه بر آنها واجب است جهاد، پس محتاج به اذن و اجازه نيستند و مخلصين آنها مبادرت نمايند در جهاد و متوقف به اذن نباشند فضلا از اينكه استيذان در تخلف نمايند. وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ: و خداوند متعال عالم است به پرهيزكاران كه كى حقيقتا تقوى دارد، يا كى ندارد.
حاصل آنكه: اين اشراط و اعلام براى تو بايد، تا اينان را بشناسى و الّا من به احوال جمله و تفصيل و نهان و آشكارا و نيك و بد، عالم هستم. ابن عباس گويد: اين تعيير است نسبت به منافقين وقتى كه طلب اذن نمودند در قعود از جهاد. و عذر است براى مؤمنين در قوله «لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ» و معنى آنكه خارج نكرد منافقين را از صفت متقين مگر كه ذات احديت مىدانست به علم ازلى كه منافقين از متقين نيستند. لكن علم الهى موجب، و سبب خروج آنها نشد، بلكه سوء اختيار آنها به اعراض از ايمان، و اقبال به كفر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ (45)
ترجمه
اذن نمىخواهند از تو كسانيكه ميگروند بخدا و روز بازپسين كه جهاد كنند بمالهاشان و جانهاشان و خدا دانا است بپرهيزكاران
جز اين نيست كه اذن ميخواهند از تو كسانيكه نميگروند بخدا و روز بازپسين و در شك افتاده است دلهاشان پس آنها در شكشان سر گردان ميگردند.
تفسير
بعضى گفتهاند مراد آنستكه كسانيكه راغب بعمل خير و ساعى در اعلاء كلمه توحيدند و داراى ايمان كاملند در امر جهاد رخصت نمىطلبند از تو چون ميدانند خدا رخصت داده و حاجت برخصت پيغمبر (ص) ندارد و بعضى گفتهاند مراد آنستكه رخصت نمىطلبند در ترك جهاد براى كراهت از مجاهده و بنابر اين تقدير كلام لا يستأذنك الّذين آمنوا فى التخلّف عن الجهاد كراهة ان يجاهدوا است و معنى اوّل الطف و احسن و اسلم است از تقدير و معنى دوم اقرب بواقع و انسب بآيات سابقه و لا حقه است و خداوند اين قبيل اشخاص با تقوى را ميشناسد و ايشانرا باجر اعمالشان در دنيا و آخرت ميرساند فقط كسانى اذن مىطلبند براى تخلّف از جهاد كه ايمان كامل ندارند بخدا و روز جزا بلكه درشكند و با اينحال متحيّر ميگردند ميخواهند هم جان و مالشان محفوظ باشد هم در زمره اهل ايمان محسوب شوند و از فوائد دنيوى و اخروى آنها بهرهمند گردند و اطمينان بوعده نصرت دنيوى و ثواب اخروى ندارند مانند اهل ايمان كامل كه بطوع و رغبت مبادرت بجهاد مينمايند لذا ميگردند وسيله براى تحصيل غرض خودشان بدست بياورند و بهترين وسائل اذن است كه خدا داده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لا يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ أَن يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ (44) إِنَّما يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ وَ ارتابَت قُلُوبُهُم فَهُم فِي رَيبِهِم يَتَرَدَّدُونَ (45)
استيذان نميكنند از شما كساني که ايمان بخدا و روز قيامت دارند اينكه مجاهده كنند باموال و نفوس خود و خداوند دانا است باهل تقوي و متقين، منحصرا كساني که استيذان ميكنند از شما كساني هستند که ايمان بخدا و روز قيامت ندارند و قلوب آنها مشكوك و داراي ريب است و اينها در ريب و شك خود ترديد دارند نميدانند حق است يا باطل.
لا يَستَأذِنُكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِاللّهِ وَ اليَومِ الآخِرِ خداوند اصحاب حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را دو قسمت فرموده يك قسمت آنهايي که قلبا از روي حقيقت و واقعيت فهميده و رسيده ايمان بخدا و روز جزا دارند و ميدانند که جهاد باموال و انفس خود چه مثوباتي دارد و ترك آن چه عقوباتي و مضارّي دارد البته با كمال شوق و رغبت حاضر ميشوند و اگر واقعا هم متمكن نباشند بسيار محزون و گريان هستند چنانچه بعدا اشاره ميفرمايد.
أَن يُجاهِدُوا بِأَموالِهِم وَ أَنفُسِهِم بذل مال و جان ميكنند و باحدي الحسنيين نائل ميشوند يا مقام شهادت في سبيل اللّه يا فتح و ظفر بر كفار و مشركين وَ اللّهُ عَلِيمٌ بِالمُتَّقِينَ که از ترك الجهاد که از معاصي كبيره است و عقوبات
جلد 8 - صفحه 230
شديده دارد پرهيز ميكنند.
(انّما) از ادات حصر است يعني فقط و فقط كساني که يَستَأذِنُكَ ميآيند و استيذان از شما ميكنند الَّذِينَ لا يُؤمِنُونَ كساني که هنوز ايمان و يقين بحقانيت اسلام پيدا نكرده نه باللّه و نه اليَومِ الآخِرِ بلكه شاك هستند چون منافقين دو دسته هستند يك دسته كساني که باطنا كافر و مشركند و اظهار اسلام كردهاند و يك دسته شاك و مرددند مُذَبذَبِينَ بَينَ ذلِكَ لا إِلي هؤُلاءِ وَ لا إِلي هؤُلاءِ نساء آيه 142 وَ ارتابَت قُلُوبُهُم از ماده ريب است بمعني شك است در موردي که جاي شك نيست باصطلاح شك بيجا چنانچه ميفرمايد ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فِيهِ اول سوره بقره زيرا بعد از اينکه همه معجزات و آيات قرآنيه و آثار قدرت و حكمت الهيه باز هم در وجود باري تعالي که ابده بديهيات است شك كنند و همچنين در روز قيامت و بازگشت که تمام مليّين عالم معتقد هستند فقط طبيعي لا مذهب که ميگويد ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ جاثيه آيه 23 منكر است.
فَهُم فِي رَيبِهِم يَتَرَدَّدُونَ تردد رفتن و برگشتن است اشاره به اينكه گاهي ميگويند شايد حق باشد و بايد اطاعت كرد که گرفتار عذاب نشويم و گاهي ميگويند شايد خبري نباشد و بيجهت خود را بكشتن و زحمت ندهيم با اينكه بر فرض شك بقاعده دفع ضرر محتمل واجب است بروند تا گرفتار عذاب محتمل نشوند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 44)- سپس به شرح یکی از نشانههای مؤمنان و منافقان پرداخته، میگوید: «آنها که ایمان به خدا و سرای دیگر دارند هیچ گاه از تو اجازه برای عدم شرکت در جهاد با اموال و جانها، نمیخواهند» (لا یَسْتَأْذِنُکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ أَنْ یُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ).
بلکه هنگامی که فرمان جهاد صادر شد بدون تعلل و سستی به دنبال آن میشتابند و همان ایمان به خدا و مسؤلیتهایشان در برابر او، و ایمان به دادگاه رستاخیز آنان را به این راه دعوت میکند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان میبندد.
«خداوند به خوبی افراد پرهیزکار را میشناسد» و از نیت و اعمال آنها کاملا آگاه است (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ).
نکات آیه
۱ - مؤمنان به خدا و آخرت، براى جهاد با مال و جان، بهانه نیاورده و از پیامبر (ص) خواهان اجازه ترک جهاد نبودند. (لایستئذنک الذین یؤمنون باللّه و الیوم الأخر أن یجهدوا)
۲ - متخلفان از جنگ تبوک، گروهى بى ایمان بودند. (عفا اللّه عنک لم أذنت لهم ... لایستئذنک الذین یؤمنون باللّه)
۳ - ایمان به خدا و اعتقاد به حیات اخروى، زیر بناى اعتقادى جهاد با مال و جان (لایستئذنک الذین یؤمنون باللّه و الیوم الأخر)
۴ - جهاد با مال و جان، نشانه ایمان راستین و تقواپیشگى است. (الذین یؤمنون باللّه ... أن یجهدوا بأمولهم و أنفسهم و اللّه علیم بالمتقین)
۵ - علم دقیق خداوند به حالات و روحیّات تقواپیشگان (و اللّه علیم بالمتقین)
۶ - توجّه تقواپیشگان به آگاهى خداوند به احوالشان، مایه دلگرمى آنان در جهاد (أن یجهدوا ... و اللّه علیم بالمتقین)
۷ - تقوا، مانع تخلف از جهاد با مال و جان (لایستئذنک الذین یؤمنون ... أن یجهدوا ... و اللّه علیم بالمتقین)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
- اسماء و صفات: علیم ۵
- ایمان: آثار ایمان به آخرت ۱; آثار ایمان به خدا ۱; ایمان به آخرت ۳; ایمان به خدا ۳; نشانه هاى ایمان ۴
- تقوا: آثار تقوا ۷; نشانه هاى تقوا ۴
- جهاد: اذن ترک جهاد ۱; اهمیّت جهاد ۴; تقویت روحیه در جهاد ۶; جهاد مالى ۱، ۳، ۴; عوامل جهاد ۳; موانع تخلف از جهاد ۷
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۳، ۶
- خدا: علم خدا ۶; علم غیب خدا ۵
- علم: آثار علم ۶
- غزوه تبوک: قصه غزوه تبوک ۲; متخلفان از غزوه تبوک ۲
- مؤمنان: مؤمنان و جهاد ۱
- متقین: آگاهى به روحیه متقین ۵
منابع