التوبة ٣٨
ترجمه
التوبة ٣٧ | آیه ٣٨ | التوبة ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَا لَکُمْ»: چه چیزتان شده است؟ چه خبرتان است؟ چرا شما؟ «إنفِرُوا»: بیرون روید. برای جهاد به تندی خارج شوید. «إِثَّاقَلْتُمْ»: سستی و کندی کردید. اصل آن (تَثَاقَلْتُمْ) و از باب تفاعُل است. «إِثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأرْضِ»: خویشتن را به زمین چسپانده و تنبلی کردید. دل به زندگی جهان دادید و بدان گرائیدید. «مِنَ الآخِرَةِ»: بدل آخرت. به جای دنیای دیگر.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
گویند وقتى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از طائف مراجعت نمود، دستور جهاد و جنگ با دولت روم را صادر فرمود و این دستور هنگام فصل رسیدن میوه ها بود و مردم مایل بودند در جاى خود بوده و در جنگ شرکت نکنند زیرا رفتن به جنگ در چنین فصل و موقعیتى بسیار بر آنها گران مى آمد مخصوصاً جنگ با دولت روم که هم دشمنى قوى بود و نیز راه آن هم بسیار زیاد و دور مى بود.
خداوند پیامبر خود را از این گران آمدن مسلمین در جنگ خبر داد و این آیه را نازل فرمود[۱] چنانکه مجاهد نیز آن را نقل و روایت نموده است.[۲]
تفسیر
- آيات ۴۸ - ۳۸، سوره توبه
- ملامت و سرزنش مؤ منين به جهت تثاقل و سستى نمودنشان به هنگام جنگ به اينكه مگر به حيات ناچيز دنيا قانع شده اند؟
- اگر شما پيامبر (ص ) را يارى نكنيد، بدانيد كه خداوند وقتى كه مشركين او را بيرون كردند با انزال سكينه و جنود غيبى او را يارى نمود
- چند دليل بر اينكه ضمير (( عليه )) در جمله : (( فانزل الله سكينة عليه )) به رسول (ص ) برمى گردد نه به صاحب (ابوبكر)
- استدلال بعضى به جمله فوق براينكه سكينت بر ابوبكر نازل شده ، و چند اشكال بر آن استدلال
- مراد از (( كلمة الذين كفروا )) و (( كلمة الله )) در آيه شريفه
- در راه جهاد عذر و بهانه نياوريد و به هر وسيله ممكن(امول و انفس ) جهاد كنيد
- بيان اينكه عتاب در آيه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم )) عتاب جدى نيست بلكه مفيد غرض ديگرى است
- استدلال به آيه فوق بر صدور گناه از رسولخدا (ص ) مردود است
- خلاصه گفتار صاحب المنار در ذيل آيه فوق كه در آن عفو خدا از رسول خدا (ص ) را مربوط به ترك اولى نمودن آن حضرت دانسته است
- جواب به صاحب المنار و بيان اينكه عملرسول خدا (ص ) اولى و اصلح بوده است نه ترك اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد
- يكى از علائم و نشانه هاى نفاق
- مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد
- رواياتى در مورد كيفيت هجرت پيامبر (ص ) از مكه به مدينه و داستان غار و...
- نقد و بررسى استدلال به آيه غار بر فضيلت ابوبكر
- نقد و رد رواياتى كه مى گويند سكينت بر ابوبكر نازل شد
- آماده شدن مسلمين براى جنگ با روميان و خطبه پيامبر (ص ) براى آنان قبل از حركت به سوى تبوك
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( عفا الله عنك لم اذنت لهم ... ))
- داستان چند تن از مؤ منينى كه با تاءخير به لشگريان عازم تبوك پيوستند يا آنكه تخلف كردند و سپس توبه نمودند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ «38»
اى كسانىكه ايمان آوردهايد! چرا وقتى به شما گفته مىشود در راه خدا (و براى جهاد) حركت كنيد، سنگين و زمينگير مىشويد؟ آيا به جاى آخرت، به زندگى دنيا راضى شدهايد؟ پس بدانيد بهرهى زندگى دنيا در (برابر) آخرت، جز اندكى نيست.
نکته ها
اين آيه اشاره به جنگ تبوك دارد كه برخى از شركت در آن سستى نشان مىدادند. عوامل و بهانههاى سستى، فاصلهى زياد مدينه تا تبوك (حدود 600 كيلومتر)، گرمى هوا، فصل برداشتِ محصول و تبليغات منافقان نسبت به عظمت و قدرت سپاه روم بود.
پیام ها
1- مؤمنان نيز بايد گاهى مورد انتقاد و مؤاخذه قرار گيرند. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ ...
2- دلبستگى به دنيا وماديّات، مانع جداشدن انسان از زمين وخاك و رسيدن به
جلد 3 - صفحه 421
كمال وافلاك مىشود. اثَّاقَلْتُمْ ... (دنياطلب، كوتاه همّت است)
3- ارزش و جايگاه انسان تا حدّى است كه دنيا براى او ناچيز است. «أَ رَضِيتُمْ»
4- كسىكه آخرت را برتر از دنياى اندك بداند، به جبههى جنگ رو مىكند، نه دنيا. «إِلَّا قَلِيلٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ (38)
بعد از آن عتاب فرمايد مؤمنان به تكاهل در جهاد را:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آوردهايد. ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ: چه شده است شما را كه وقتى بخواند مر شما را رسول و بفرمايد، انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ: بيرون رويد به جهاد در راه خدا با مشركين. اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ: اظهار ثقالت و سنگينى نموديد در خروج، و به زمين و مكان خود اقامه كرديد.
شأن نزول: در تفسير شيخ ابو الفتوح رازى (قدس اللّه سره) بعد از حرب
ج5، ص 89
طائف، پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله عازم غزوه تبوك شد. بعضى مريض، و روزگار عسرت و تنگى و زمان قحطى بود. وقت آمدن، ميوه رسيده، مردم را دل نمىداد كه وطن رها كرده به جهاد روند، لذا جمعى تكاسل و تغافل ورزيدند؛ آيه شريفه در توبيخ و تقريع ايشان نازل شد كه: اى مؤمنان، چه شده است شما را كه وقتى پيغمبر مكرم صلّى اللّه عليه و آله شما را دعوت به جهاد نمايد سنگين آمده تغافل كنيد، و مايل و راغب به خروج نباشيد. نزد جبائى آيه عموم، لكن اراده خصوص شده، زيرا تكاهل مخصوص جمعى از مؤمنين بود نه تمام ايشان.
أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ: آيا راضى شديد به زندگانى دنيا بدل از آخرت. فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ: پس نيست بهره زندگانى دنيا در جنب آخرت مگر اندكى، زيرا متاع دنيا فانى و لكن نعيم آخرت باقى است.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه (113) فرمايد: و اعلموا انّ ما نقص من الدّنيا و زاد فى الاخرة خير ممّا نقص من الاخرة و زاد فى الدّنيا فكم من منقوص رابح و مزيد خاسر انّ الّذى امرتم به اوسع من الّذى نهيتم عنه و ما احلّ لكم اكثر ممّا حرّم عليكم فذروا ما قلّ لما كثر.
يعنى: بدانيد آن چيزى كه ناقص شود از دنيا و زياد شود بر آخرت، بهتر است از چيزى كه ناقص شود از آخرت و زياد شود بر دنيا، پس چه بسا كم شدهاى كه باعث ربح و منفعت است، و بسا زيادهاى كه موجب ضرر و خسارت. بتحقيق آنچه خداى تعالى امر به آن فرموده، يعنى سعى در آخرت وسيعتر است از چيزى كه نهى فرموده يعنى كوشش بر دنيا. و چيزى كه حلال شده براى شما اكثر است از حرام، پس ترك نمائيد آنچه اندك است براى چيزى كه بسيار است، و چيزى كه ضيق است براى چيزى كه وسعت دارد.
تبصره- جهاد بر دو قسم است:
اول: جهاد اصغر، يعنى حرب با دشمنان خدا به اذن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله يا امام عليه السّلام.
دوم: جهاد اكبر، يعنى مجاهده با نفس در ارتكاب معاصى؛
ج5، ص 90
و اولى گرچه به سبب غيبت امام عصر عجل اللّه فرجه متروك است، لكن دومى باقى و عموم مكلفين مأمورند به آن.
در وسائل عن الصّدوق باسناده عن الصّادق عليه السّلام قال: من ملك نفسه اذا رغب و اذا رهب و اذا اشتهى و اذا غضب و اذا رضى حرّم اللّه جسده على النّار.
در وسائل از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: هر كه مالك نفس خود شود، وقتى مايل به چيزى گردد، و زمانى كه بترسد، و هنگامى كه اشتها به طعام دارد، و وقتى كه غضب نمايد، و زمانى كه راضى شود؛ در اين احوال، عنان نفس را به دست، و نگذارد مخالفت رضاى الهى نمايد.
حق تعالى، حرام فرمايد بدن او را بر آتش جهنم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُمْ إِذا قِيلَ لَكُمُ انْفِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَ رَضِيتُمْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِي الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ (38) إِلاَّ تَنْفِرُوا يُعَذِّبْكُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَيْئاً وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (39)
ترجمه
اى آنانكه ايمان آورديد چيست مر شما را كه چون گفته شود بشما بيرون رويد در راه خدا كندى كنيد و مايل شويد بسوى زمين آيا خوشنود شديد بزندگانى دنيا بدل از آخرت پس نيست بهره زندگانى دنيا در آخرت مگر كم
اگر بيرون نرويد عذاب ميكند شما را عذابى دردناك و بدل ميگيرد گروهى را غير از شما و ضرر نميرسانيد او را چيزى و خدا بر هر امرى توانا است.
تفسير
در جوامع نقل نموده كه اين آيه در غزوه تبوك نازل شد كه در سال دهم از هجرت بعد از مراجعت مسلمانان از جنگ با اهل طائف روى داد و چون در سال قحط و شدّت گرما بود و سفر دور و دشمن زياد امر بحركت بر آنها گران آمد و قمى ره فرموده كه پيغمبر (ص) سفرى از اين دورتر و سختتر نكرد و سبب آن اين بود كه خبر دادند بآنحضرت كه هرقل با لشگر زيادى براى جنگ با مسلمانان از روم حركت نموده و در حمّص نزول كرده و عساكرش در بلقا مىباشند پيغمبر (ص) هم از اطراف و جوانب عربستان بتهيّه عسكر پرداخت و خطبه انشاء فرمود و ترغيب بجهاد نمود و امر فرمود اصحاب خود را كه مهيّاى حركت بجانب تبوك كه از بلاد بلقا است شوند و قبائل عرب اطاعت كردند و جماعتى از منافقان تخلّف ورزيدند و در سال حجّة الوداع حركت كردند و تفصيل اين جنگ در ضمن تفسير آيات اين سوره ذكر خواهد شد انشاء اللّه و خلاصه مفاد اين دو آيه آنستكه اى اهل ايمان چه شد است كه چون امر كنند شما را بجهاد سنگينى و كندى در حركت ميكنيد و مايل ميشويد باقامت در زمين و لذّات فانيه آن
جلد 2 صفحه 581
آيا اينمقدار كوته نظريد كه راضى شديد بزندگانى دو روزه دنيا و از نعيم دائم آخرت صرف نظر نموديد بالاتر از مرگ كه در اين سفر نيست با آنكه ميدانيد در پس آن براى مهاجر در راه خدا و شهيد متاع و نعيم آخرت است كه متاع و نعمت دنيا در مقابل آن كم و حقير و بيمقدار است با وجود اين اگر مخالفت نمائيد و تقاعد ورزيد خداوند شما را در دنيا و آخرت معذب ميفرمايد و بجاى شما گروه ديگرى را براى نصرت دين خود بعث ميفرمايد و از سعيد بن جبير نقل شده كه آنها از اهل فارس ميباشند و شما نميتوانيد به پيغمبر (ص) ضرر بزنيد بترك نصرت بهيچ وجه چون خداوند بر هر امرى قادر است و به پيغمبر خود وعده نصرت داده و آنكه دينش را در عالم منتشر كند و بهر وسيله كه بخواهد ميتواند او را حفظ نمايد و بر دشمنان دين مظفر و منصور فرمايد و از وعده خود تخلف نمىكند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ما لَكُم إِذا قِيلَ لَكُمُ انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ اثّاقَلتُم إِلَي الأَرضِ أَ رَضِيتُم بِالحَياةِ الدُّنيا مِنَ الآخِرَةِ فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا فِي الآخِرَةِ إِلاّ قَلِيلٌ (38)
اي كساني که ايمان آوردهايد چه سبب شده براي شما که زماني که گفته شود و دعوت شويد براي نفر في سبيل اللّه و جهاد با كفار تكان نميخوريد از جاي خود و بر زمين مياندازيد سنگيني خود را آيا خوشنود هستيد بزندگاني دنيا و از آخرت صرف نظر كردهايد پس نيست متاع زندگاني دنيا در قيامت مگر اندكي يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خطاب بمؤمنين بمناسبت اينست که اقتضاء ايمان بخدا و رسول و قيامت اينست که يقين داشته باشد به اينكه مسئله جهاد فائز شدن باحدي الحسنيين است اگر كشته شود شهيد شده و بالاترين مقام انسانيست و مشمول وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمواتاً بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ آل عمران آيه 163 هستند و اگر كشتند دشمن بزرگ اسلام را از بين بردهاند و عظمت اسلام را زياد كردهاند.
ما لَكُم إِذا قِيلَ لَكُمُ قائل وجود مقدس نبوي صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امام و نواب خاص
جلد 8 - صفحه 219
آنها است و كلمه ماء استفهاميه دلالت دارد که هيچ سبب و موجبي براي ترك جهاد نيست جز ضعف ايمان يا عدم آن انفِرُوا فِي سَبِيلِ اللّهِ نفر براي جهاد است و نفر حركت جماعتيست دسته دسته اثّاقَلتُم ثقل بمعني سنگيني است كنايه از سكون و ترك نفر است الي الارض مكان و محل سكونت خود.
أَ رَضِيتُم بِالحَياةِ الدُّنيا باين زندگاني دنياي دنيه فانيه که محفوف بهزار گونه بليات است دل خوش داشتهايد من الاخرة و از آن حيات طيبه دائميه آخرت چنانچه ميفرمايد مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَكَرٍ أَو أُنثي وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجزِيَنَّهُم أَجرَهُم بِأَحسَنِ ما كانُوا يَعمَلُونَ نحل آيه 99، صرف نظر كرديد چه عمل صالحيست بهتر از جهاد في سبيل اللّه.
فَما مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا تمام نعم دنيويه از مأكول و ملبوس و منكوح و رياست و عزت و مسكن و مال و منال و غيرها في الاخرة در جنب نعم اخرويه و سعادت ابديه و جنت خلد نيست الّا قليل بلكه ميتوان گفت صفر است و مجرد خيال و وهم و لغو و لعب است وَ ما هذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ لَو كانُوا يَعلَمُونَ عنكبوت آيه 64.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 38)
شأن نزول:
از «ابن عباس» و دیگران نقل شده که این آیه و آیه بعد در باره جنگ «تبوک» نازل گردیده است.
در روایات اسلامی آمده است که پیامبر معمولا مقاصد جنگی و هدفهای نهایی خود را قبل از شروع جنگ برای مسلمانان روشن نمیساخت تا اسرار نظامی اسلام به دست دشمنان نیفتد، ولی در مورد «تبوک» چون مسأله شکل دیگری داشت قبلا با صراحت اعلام نمود که ما به مبارزه با «رومیان» میرویم زیرا مبارزه با امپراتوری روم شرقی کار سادهای نبود، و میبایست مسلمانان برای این درگیری بزرگ کاملا آماده شوند و خودسازی کنند.
به علاوه فاصله میان مدینه و سرزمین رومیان بسیار زیاد بود، و از همه گذشته فصل تابستان و گرما و برداشت محصول غلات و میوهها بود.
همه این امور دست به دست هم داده و رفتن به سوی میدان جنگ را فوق العاده بر مسلمانان مشکل میساخت، تا آنجا که بعضی در اجابت دعوت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله تردید و دو دلی نشان میدادند! این دو آیه نازل شد و با لحنی قاطع و کوبنده به مسلمانان هشدار داد و اعلام خطر کرد و آنها را آماده این نبرد بزرگ ساخت.
ج2، ص204
تفسیر:
همان گونه که در شأن نزول گفتیم، آیه فوق ناظر به جریان جنگ «تبوک» است.
«تبوک» منطقهای است میان «مدینه» و «شام» که اینک مرز کشور «عربستان سعودی» محسوب میشود، و در آن روز نزدیک سرزمین امپراتوری روم شرقی که بر شامات تسلط داشت محسوب میشد. این واقعه در سال نهم هجری یعنی حدود یک سال بعد از جریان فتح مکّه روی داد.
قرآن با شدت هر چه تمامتر مردم را به جهاد دعوت میکند، گاهی به زبان تشویق، و گاهی به زبان ملامت و سرزنش، و گاهی به زبان تهدید، با آنها سخن میگوید و از هر دری برای آماده ساختن آنها وارد میشود.
نخست میگوید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود در راه خدا و به سوی میدان جهاد حرکت کنید سستی و سنگینی به خرج میدهید»؟ (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قِیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ).
سپس با سخن ملامت آمیزی میگوید: «آیا به این زندگی دنیا، این زندگی پست و زود گذر و ناپایدار، به جای زندگی وسیع و جاویدان آخرت راضی شدید»؟
(أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ). «با این که فوائد و متاع زندگی دنیا در برابر زندگی آخرت یک امر ناچیز بیش نیست» (فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ).
چگونه یک انسان عاقل تن به چنین مبادله زیانباری ممکن است بدهد؟
و چگونه متاع فوق العاده گرانبها را به خاطر دستیابی به یک متاع ناچیز و کم ارزش از دست میدهد؟
نکات آیه
۱ - مؤمنان، موظف به بسیج شدن براى نبرد در راه خدا، به هنگام صدور فرمان جنگ (یأیها الذین ءامنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه اثّاقلتم)
۲ - ملاک وجوب شرکت مسلمانان در پیکار با دشمنان، دفاع از اسلام و سرزمین آن است، نه خصوصیات رهبرى جامعه و صلاحیت و عدم صلاحیت وى براى فراخوانى به جنگ. (یأیها الذین ءامنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه) به کارگیرى فعل مجهول (قیل) و عدم ذکر نام و خصوصیات کسى که فرمان جهاد را صادر مى کند، مفید برداشت فوق است.
۳ - سرزنش خداوند نسبت به آنان که، پس از صدور فرمان جنگ، از شرکت در آن امتناع مىورزند. (ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه اثّاقلتم إلى الأرض)
۴ - بروز نوعى سستى میان گروهى از مسلمانان صدر اسلام، براى رفتن به جنگ تبوک (یأیها الذین ءامنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا ... اثّاقلتم إلى الأرض) این بخش از آیات، چنانکه برخى از مفسّران گفته اند، مربوط به جنگ تبوک است.
۵ - ارزش جهاد، به در راه خدا بودن آن است. (ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه)
۶ - دلخوشى به زندگى دنیوى و ترجیح دادن آن بر حیات اخروى، عامل سستى و روى گردانى از جهاد در راه خدا (ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه اثّاقلتم إلى الأرض أرضیتم بالحیوة الدنیا من الأخرة)
۷ - جهاد در راه خدا، عامل سعادت و نیک بختى مؤمنان در حیات اخروى (یأیها الذین ءامنوا ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه ... أرضیتم بالحیوة الدنیا من الأخرة)
۸ - بهره مندیهاى دنیوى، در مقایسه با نعمتهاى اخروى، متاعى است بسیار اندک و کم ارزش. (فما متع الحیوة الدنیا فى الأخرة إلا قلیل)
۹ - دلخوش کردن به زندگى دنیوى و ترجیح دادن آن بر حیات اخروى، امرى است ناپسند و مورد نکوهش خداوند. (أرضیتم بالحیوة الدنیا من الأخرة فما متع الحیوة الدنیا فى الأخرة إلا قلیل)
۱۰ - لزوم توجّه به ارزشهاى حیات اخروى و ترجیح دادن آن بر زندگى دنیوى، به هنگام ارزیابى اعمال و تصمیم گیرى و انتخاب (أرضیتم بالحیوة الدنیا من الأخرة فما متع الحیوة الدنیا فى الأخرة إلا قلیل)
۱۱ - دنیاطلبان، مردمانى دون همت (أرضیتم بالحیوة الدنیا من الأخرة فما متع الحیوة الدنیا فى الأخرة إلا قلیل)
۱۲ - ترک جهاد و سستى در امر پیکار با دشمنان دین، نشانه دنیاطلبى و دلبستگى به زندگى دنیوى است. (ما لکم إذا قیل لکم انفروا فى سبیل اللّه ... أرضیتم بالحیوة الدنیا من الأخرة)
موضوعات مرتبط
- آخرت: ترجیح آخرت بر دنیا ۱۰
- ارزشها: ملاک ارزشها ۵
- ارزیابى: ملاک ارزیابى ۱۰
- اسلام: اهمیّت پاسدارى از اسلام ۲; تاریخ صدر اسلام ۴
- امکانات مادى: ارزش امکانات مادى ۸
- جهاد: آثار جهاد ۷; ارزش جهاد ۵; اهمیّت بسیج براى جهاد ۱; تخلف از جهاد ۱۲; جهاد با دشمنان ۲; سرزنش متخلفان از جهاد ۳; عوامل سستى در جهاد ۶; ملاکهاى وجوب جهاد ۲
- حیات: ارزش حیات دنیوى ۱۰; برترى حیات اخروى ۱۰
- خدا: سرزنشهاى خدا ۳، ۹
- دنیا: ترجیح دنیا بر آخرت ۹
- دنیاطلبان: خواسته هاى دنیاطلبان ۱۱
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۶; سرزنش دنیاطلبى ۹; نشانه هاى دنیاطلبى ۱۲
- ذکر: اهمیّت ذکر حیات اخروى ۱۰
- سبیل اللّه: ارزش سبیل اللّه ۵
- سرزمینها: اهمیّت دفاع از سرزمینهاى اسلامى ۲
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۷
- عمل: عمل ناپسند ۹
- غزوه تبوک: قصه غزوه تبوک ۴
- مؤمنان: سعادت اخروى مؤمنان ۷; مسؤولیت مؤمنان ۱
- مسلمانان: سستى در مسلمانان صدر اسلام ۴
- نعمت: ارزش نعمت هاى اخروى ۸