آل عمران ٥٢
ترجمه
آل عمران ٥١ | آیه ٥٢ | آل عمران ٥٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَنْ أَنصَارِی إِلَی اللهِ»: چه کسانی در دعوت به سوی خدا مرا یاری خواهند کرد؟ (إِلی) به معنی (لِ) یا (فی) است. «حَوَارِیُّونَ»: جمع حَواریّ، خاصّگان. یاران گزیده. این واژه بیشتر برای یاران یکرنگ انبیاء به کار میرود. «مُسْلِمُونَ»: مطیعان اوامر خدا.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۰ - ۴۲، سوره آل عمران
- منظور از اصطفا (برگزيدن ) و تطهير مريم سلام اللّه عليها
- وجه اينكه قضاياى مربوط به مريم عليها السلام از اخبار غيبى شمرده شده است
- وجه تعبير به ((ملائكه )) در جمله ((اذ قالت الملائكة ...))
- گفتار معصومين در تفسير ((كلمه ))
- معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك بكلمة منه ...))
- وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح ))
- يهود و كلمه ((مسيح ))
- معناى كلمه ((عيسى ))
- اقوالى كه درباره سخن گفتن عيسى (ع )با مردم در سن كهولت ، گفته شده است
- مراد از ((تورات )) ((انجيل )) در قرآن كريم
- بعثت حضرت عيسى (ع ) عموميت داشته ، هر چند رسالت او به سوى بنىاسرائيل بوده است
- معجزات عيسى (ع ) مستند به اذن خدا بوده است و عيسى (ع ) در صدور آن آيات استقلالىنداشته است
- معجزات حضرت عيسى (ع ) در خارج ، از آن جناب صادر مى شده است
- جمله ((مصدقا لما بين يدى من التورية ...)) براى اينكه عيسى (ع ) تورات موجود درزندگى خودرا قبول داشته است دلالت نمى كند
- عملى كه عيسى (ع ) براى باز شناختن مؤ منين به خود وتشكل دادن به آنها انجام داد
- قيد ((الى اللّه )) در آيه به چه جهتى آمده است ؟
- مراد از ايمان در جمله ((قال الحواريون نحن انصار اللّه آمنا باللّه ...)) ايمان بعد ازايمان است
- راه عبادت كوتاهترين راه به سوى خداى سبحان است
- معناى ((توفى )) و تفاوت مورد استعمال اين كلمه با كلمه ((موت ))
- توّفى حضرت عيسى به معناى گرفتن آن حضرت از دست يهود است
- منظور از ((رفع عيسى به سوى خدا)) و ((تطهير او از كافران ))
- مراد از تفوق پيروان عيسى (ع ) بر كافران تا روز قيامت
- مقصود از تفّوق حجت تفوق از نظر مقبوليت نيست
- تبعيت از نياكان سبب مى شود كه مراد عموم يهود و مطلق نصارا باشد
- وعده نيكو به پيروان حقيقى (قولى و عملى ) عيسى (ع )
- دو حجت و دليل بر نفى الوهيت عيسى (ع ) در تمثيل او به آدم (ع )
- جمله ((الحق من ربك )) از بديع ترين بيانات قرآنى است
- بحث روايتى (در ذيل آيات كريمه گذشته )
- رواياتى درباره برترين زنان عالم : (فاطمه (س ) مريم ، خديجه و آسيه )
- اثبات سيادت اثبات عالى ترين مراتب اصطفاء است
- اخبار غيب حضرت عيسى (ع ) معجزه قابلقبول براى مردم بود
- روايتى درباره آنچه در شريعت عيسى (ع ) آمده بود
- روايت درباره به دار آويختن حضرت عيسى (ع )
- روايتى در مورد كيفيت بالا بردن عيسى (ع ) به آسمان
- روايتى از امام رضا (ع ) درباره قضيه حضرت عيسى (ع )
- بحث روايتى ديگر در معناى محدث
- فرق ميان نبى ، رسول و محدث
- على (ع ) محدث بود
- مطالبى پيرامون ((وحى )) و واژه ((محدث ))
- تشخيص القائات رحمانى از شيطانى مستند به تاءييد الهى است و خارج از معيارهاىمعمولى تشخيص است
- توضيح اينكه : ((محدث صوت فرشته را مى شنود ولى فرشته را نمى بيند))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«52» فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ
پس چون عيسى از آنان (بنىاسرائيل) احساس كفر كرد، گفت: كيانند ياران من (در حركت) به سوى خدا؟ حواريّون (كه شاگردان مخصوص او بودند) گفتند: ما ياوران (دين) خدا هستيم كه به خداوند ايمان آوردهايم و تو (اى عيسى!) گواهى ده كه ما تسليم (خدا) هستيم.
نکته ها
با اينكه بنىاسرائيل، زنده كردن مردگان و شفادادن كوران را از حضرت عيسى عليه السلام ديدند، ولى باز هم لجاجت ورزيده و كفر مىگفتند، به گونهاى كه به فرمودهى امام صادق عليه السلام، عيسى سخنان كفرآميز آنان را مىشنيد. «1»
«حَواريّون» جمع «حَوارىّ» به معناى تغيير دهنده مسير است. حواريّون، كسانى بودند كه مسير انحرافى مردم را رها و به راه حقّ پيوستند. «2» تعداد آنان دوازده نفر بود واسامى آنان در انجيل مَتى ولوقا آمده است. امام رضا عليه السلام فرمود: آنان افرادى بودند كه هم خود را پاك ونورانى كردند و هم براى پاك كردن ديگران كوشيدند. «3»
«1». بحار، ج 14، ص 373.
«2». التحقيق فى كلمات القرآن.
«3». تفسير نمونه از عيون اخبار الرضا.
جلد 1 - صفحه 521
پیام ها
1- هوشيارى در شناخت افكار و عقايد مردم، شرط رهبرى است. «فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ»
2- نفَسِ عيسى، مرده را زنده مىكند، كور مادر زاد را شفا مىبخشد، امّا انسانهاى لجوج از آن بهرهاى نمىبرند. «فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ ...»
3- انبيا، گرفتار كفّار لجوج بودند و ياران اندك داشتند. «أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ»
4- شناخت نيروهاى وفادار وسازماندهى وتمركز آنان وجداسازى جبههى حقّ از باطل، براى رهبرى و ادامه حركت او ضرورى است. «مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ»
5- تجديد بيعت با رهبرى الهى، ارزش سياسى، اجتماعى ودينى دارد. «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ»
6- انبيا، مردم را براى خدا مىخواهند، نه براى خود. «مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ ... نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ»
7- يارى كردن مناديان الهى، يارى خداوند است. «نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ»
8- سبقت در حمايت از رهبران دينى، داراى ارزش است. با اينكه حضرت عيسى طرفدارانى داشت، ولى خداوند از ايمان حواريّون ستايش نموده، و اين به خاطر سابقه و صراحت آنان است. «مَنْ أَنْصارِي ... نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ»
9- مقام تسليم در برابر خداوند، پس از مرحله ايمان است. «آمَنَّا بِاللَّهِ ... مُسْلِمُونَ»
10- انبيا، شاهدان و گواهان عملكرد مردم در قيامت هستند. «وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (52)
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى: پس زمانى كه يافت و بينا شد و دانا گرديد حضرت
«1» نهج البلاغه، خطبه 155 (طبع عبده)- بحار الانوار، جلد 14، صفحه 238، حديث 16
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 112
عيسى عليه السّلام، مِنْهُمُ الْكُفْرَ: از بنى اسرائيل كفر را، زيرا با ظهور آيات بينات، زياد نمىكردند مگر كفر و مخالفت را. امتحان نمود مؤمنين از قوم خود را به سؤال و معرفت از اعتقاد آنها در نصرت دين خدا. قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ: گفت عيسى عليه السّلام كيستند يارى كنندگان من در دين خدا، يا كيستند آنانكه نسبت دهند خود را به خدا در نصرت من، قالَ الْحَوارِيُّونَ:
گفتند حواريون به عيسى عليه السّلام: نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ: ما ياران خدا و ناصر دين او هستيم، آمَنَّا بِاللَّهِ: ايمان آوردهايم به خدا، چگونه انصار انبياء و دين او نباشيم. وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ: و گواه باش بدرستى كه ما مسلمانيم و منقاد جميع اوامر و نواهى هستيم، و اعتقاد به دين و توحيد و نبوت و لوازمات آن داريم.
ابن عباس گفته: مراد آنست كه شاهد باش تا شهادت دهى براى ما روزى كه حضرت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم براى امت خود، شهادت دهد.
از حضرت رضا عليه السّلام مروى است كه: حواريون حضرت عيسى عليه السّلام دوازده نفر بودند، افضل ايشان «الوقا» بود. و اعلم علماى نصارى به انجيل سه نفر بودند: يوحناى بزرگتر در ناحيه «اج»، و يوحناى ديگر در قرقيسا، و يوحناى ديلمى در زجار؛ و نزد او بود ذكر پيغمبر آخر الزمان و ذكر اهل بيت و امّت آن حضرت، و او بشارت داد بنى اسرائيل را به پيغمبر آخر الزمان صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. «1» تنبيه: به سند موثق، حسن بن فضال از حضرت رضا عليه السّلام پرسيد: چرا اصحاب عيسى عليه السّلام را حواريان مىگويند؟ فرمود: مردم گويند: ايشان را براى آن حواريان نامند كه ايشان گازران «2» بودند و جامهها را به شستن از چرك پاك مىكردند و سفيد مىنمودند، مشتق از «خبر حوار» يعنى نان سفيد
«1» بحار الانوار، جلد 14، صفحه 279، حديث 12
«2» گازر رخت شوى
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 113
خالص. ما اهل بيت مىگوئيم: براى اين ايشان را حواريان گفتند كه خود را و ديگران را به موعظه و نصيحت از چرك گناه و اخلاق بد پاك مىكردند.
پرسيد كه چرا اتباع آن حضرت را نصارى نامند؟ فرمود: اصل ايشان از شهرى است از بلاد شام كه آن را ناصره مىگويند، كه مريم و عيسى عليه السّلام بعد از برگشتن از مصر در آنجا فرود آمدند. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ قالَ الْحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ (52)
جلد 1 صفحه 421
ترجمه
پس چون احساس كرد عيسى از آنان كفر را گفت كيانند ياوران من به سوى خدا گفتند حواريون ما ياوران خدائيم گرويديم باو و گواه باش به آنكه ما منقادانيم..
تفسير
قمى روايت فرموده از حضرت صادق (ع) كه چون شنيد حضرت عيسى و ديد كفر آنها را گفت كيست اعوان من بسوى راه خدا گفتند حواريون ما ياوران دين خدائيم و تو را گواه ميگيريم از براى خودمان در روز قيامت نزد خدا وقتى كه پيغمبران هر طايفه شهادت ميدهند بر اعمال بد و خوب آنها كه شهادت دهى بانقياد و اسلام ما و حوارى شخص باصحاب خاص او اطلاق ميشود و مأخوذ از حور است كه بمعنى سفيد خالص است و در عيون از حضرت رضا (ع) روايت شده كه پرسيدند چرا حواريون را باين لفظ معرفى نمودهاند فرمود مردم ميگويند براى آنكه آنها قصار بودند و جامه را از چرك پاك مينمودند و سفيد ميشد ولى ما ميگوئيم براى آنكه دلهاى آنها پاك بود از گناه و دلهاى مردم را هم بموعظه و ارشاد از چرك معاصى پاك مينمودند و در توحيد از آنحضرت روايت شده كه آنها دوازده نفر بودند كه افضل و اعلم آنها لوقا بود و بعضى گفتند حواريون ناميده شدهاند براى آنكه لباس آنها سفيد بود و انصاف آنستكه كلام امام امام كلام است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا أَحَسَّ عِيسي مِنهُمُ الكُفرَ قالَ مَن أَنصارِي إِلَي اللّهِ قالَ الحَوارِيُّونَ نَحنُ أَنصارُ اللّهِ آمَنّا بِاللّهِ وَ اشهَد بِأَنّا مُسلِمُونَ (52)
پس چون احساس كرد حضرت عيسي از آنها كفر را فرمود كيست که مرا ياري كند براي خداوند حواريّون گفتند ما انصار خدا هستيم و باو ايمان داريم و شهادت بده که ما مسلمانيم.
فَلَمّا أَحَسَّ عِيسي احساس قريب المعني است با ادراك و درك بمعني علم بجزئيّات است و لذا مدرك اطلاق بر خداوند ميشود چون عالم بجميع جزئيّات است ولي احساس اطلاق نميشود زيرا درك اگر بتوسّط حواس ظاهره بصر، سمع، لمس، شمّ، ذوق يا حواس باطنه مثل متخيّله، حافظه، ذاكره، متصرّفه، متوهّمه باشد احساس صدق ميكند و خداوند چون از اينکه عوارض بري است اطلاق بر او نميشود.
مِنهُمُ الكُفرَ مرجع ضمير يهود و بني اسرائيل هستند که ايمان بعيسي عليه السّلام نياوردند بلكه نسبتهاي ناروا باو و بمادرش دادند و در مقام اذيّت باو برآمدند.
قالَ مَن أَنصارِي إِلَي اللّهِ استنصار عيسي در موردي بود که يهود او را گرفتند و حبس نمودند و اراده قتل او را داشتند، و تعبير بالي اللّه اشاره باينست که ياري من ياري خدا است چنانچه ياري انبياء و اولياء و اوصياء و علماء و مؤمنين و ياري دين ياري خدا است بلكه ياري هر يك از آنها ياري سايرين است چون هدف تمام
جلد 3 - صفحه 213
يكيست و از اينکه جهت در حق اصحاب ابي عبد اللّه عليه السّلام ميگويي يا انصار دين اللّه و يا انصار رسول اللّه و امير المؤمنين و فاطمة الزهراء و ابي محمّد الحسن و ابي عبد اللّه عليهم السلام.
قالَ الحَوارِيُّونَ حواري از مادّه حور است بمعني شدّة بياض العين در شدّة سواد العين مثل چشم آهو و چشم گاو.
و حور العين را حور العين گفتند براي اينكه چشم آنها گيرندگي دارد در آيه شريفه قاصِراتُ الطَّرفِ و الصافات آيه 47، تعبير فرموده.
و در مجمع البحرين (في الحديث
الحور العين خلقن من تربة الجنّة النورانيّة و يري مخّ ساقيها من وراء السبعين حلّة).
و حواريّين را بعض مفسّرين عامّه گفتند که اينها قصارين بودند که جامهها و البسه چرك و كثيف را تنظيف مينمودند. و بعضي گفتند لباسهاي آنها نقيّ و پاكيزه بوده. و بعضي گفتند صيد ماهي ميكردند و باين مناسبات آنها را حواريّين گفتند.
لكن تمام اينها بي مدرك و تفسير برأي است و قول صحيح فرمايش حضرت رضا عليه السّلام است چنانچه در سفينه در مجلّد اول ص 357 از حسن بن فضال روايت ميكند که گفت
(قلت للرضا عليه السّلام لم سمّي الحواريّون حواريّين قال عليه السّلام امّا عند النّاس فانّهم سمّوا حواريّين لانّهم كانوا قصارين مخلّصون الثياب من الوسخ بالغسل و امّا عندنا فسمّي الحواريّون لانّهم كانوا مخلصين في انفسهم و المخلصين لغيرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التذكّر).
و امّا عدد حواريّين مسيح 12 نفر بودند که بمسيح ايمان آورده بودند چنانچه در خبر از حضرت رضا عليه السّلام است در جواب جاثليق در مجلس مأمون بنا بر نقل سفينه مجلّد اول صفحه
(قال الجاثليق اخبرني عن حواري عيسي بن مريم عليه السّلام كم کان عدّتهم قال الرضا عليه السّلام امّا الحواريّون فكانوا اثني عشر رجلا الحديث).
جلد 3 - صفحه 357
214
357و امّا حال حواريّين حسن ظنّي بآنها نداريم نه از نظر اسلام و نه از نظر اناجيل. امّا از نظر اسلام در كافي از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود
(انّ حواري عيسي عليه السّلام كانوا شيعته و انّ شيعتنا حواريّونا و ما کان حواري عيسي عليه السّلام باطوع له من حوارينا لنا و انّما قال عيسي عليه السّلام للحواريّين من انصاري الي اللّه قال الحواريّون نحن انصار اللّه فلا و اللّه ما نصروه من اليهود و لا قاتلوهم دونه و شيعتنا و اللّه منذ قبض اللّه عزّ ذكره رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم ينصرونا و يقاتلون دوننا و يحرّقون و يعذّبون و يشردون في البلدان جزاهم اللّه عنّا خيرا).
و امّا از نظر اناجيل، در مجلّد اول كلم الطيّب صفحه 285- 289 نقل كردهايم از انجيل متي باب هفدهم آيه 19 و 20 و باب 26 آيه 31 و آيه 36 و آيه 56 و آيه 69- 75 و باب 16 آيه 8 و آيه 33، و در انجيل مرقس باب 4 آيه 40 و باب 16 آيه 52، و در انجيل لوقا باب 22 آيه 24، و در انجيل يوحنّا باب 2 آيه 22 و غير اينها که صراحت دارد بر اينكه اينها ايمان نداشتند و شبي که يهود عيسي را محاصره كردند هر چند عيسي انتصار كرد او را ياري نكردند و فرار كردند بلكه انكار كردند که ما او را نميشناسيم بلكه عيسي را تسليم يهود كردند و غير اينها که دلالت بر سستي ايمان آنها ميكند مراجعه فرمائيد.
بعلاوه صاحبان اناجيل اربعه از كفريّاتي که در اينکه اناجيل و تناقضاتي که در آنها هست دليل بارزي است بر كفر آنها بلي چند نفر از حواريّين هستند که دامن آنها پاك و ايمان آنها محكم بلكه داراي مقام عصمت و ولايت هستند مثل شمعون الصفا که وصيّ حضرت عيسي عليه السّلام بوده و مثل دو نفر رسولي که حضرت عيسي فرستاد بر اهل انطاكيه که در سوره يس خداوند بيان ميفرمايد در آيه شريفه وَ اضرِب لَهُم مَثَلًا أَصحابَ القَريَةِ إِذ جاءَهَا المُرسَلُونَ إِذ أَرسَلنا إِلَيهِمُ اثنَينِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزنا بِثالِثٍ الي آخر الآيات که سومي آنها همان شمعون بود و شرح قصّه آنها را مفصّلا در
جلد 3 - صفحه 215
اخبار مرويّه در مجمع و برهان در ذيل همين آيات بيان فرموده، و ممكن است برنابا هم که صاحب انجيل است آنهم دامنش پاك بوده چون انجيل او از اينکه خرافات و كفريّاتي که در اناجيل اربعه است خاليست و بشارت بحضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را صريحا دارد و از همين جهت انجيل او در نزد نصاري مردود شده و معرض عنه گرديده نَحنُ أَنصارُ اللّهِ آمَنّا بِاللّهِ وَ اشهَد بِأَنّا مُسلِمُونَ خداوند تبارك و تعالي چون غنيّ بالذات است و احتياج در ذات قدس او روا نيست احتياج بناصر و معين ندارد پس مراد از نصرت خدا نصرت بدين و احكام خدا و انبياء الهي و خلفاء بلكه بندهگان خدا اگر بقصد تقرّب بخدا باشد و محض رضاي خدا چنانچه صرف مال در راه خدا اطلاق قرض بخدا ميشود در آيه شريفه است مَن ذَا الَّذِي يُقرِضُ اللّهَ قَرضاً حَسَناً سوره بقره آيه 246 و باين مناسبت است که موقعي که حضرت عيسي عليه السّلام فرمود مَن أَنصارِي إِلَي اللّهِ يعني بجهت تقرّب بخداوند حواريّين گفتند نَحنُ أَنصارُ اللّهِ.
آمَنّا بِاللّهِ از اينکه جمله استفاده ميشود که مراد حضرت عيسي از كلمه مَن أَنصارِي إِلَي اللّهِ ايمان بخدا است و لازمه ايمان بخدا نصرت انبياء خدا است و اينها اقرار كردند باين جمله.
وَ اشهَد بِأَنّا مُسلِمُونَ از اينکه جمله چند نكته استفاده ميشود: يكي آنكه مراد از مسلمون تسليم اوامر الهي است چنانچه در مورد حضرت ابراهيم عليه السّلام گذشت که خطاب شد (اسلم قال اسلمت لربّ العالمين) نه اسلامي که بمعني اعتقاد باشد زيرا ايمان اخصّ از اسلام است و البتّه هر مؤمني مسلم هم هست.
نكته دوم اينكه انبياء شاهد بر امّت هستند چنانچه در قرآن ميفرمايد فَكَيفَ إِذا جِئنا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئنا بِكَ عَلي هؤُلاءِ شَهِيداً سوره نساء آيه 45.
نكته سوم اينکه اظهار ايمان و تسليم آنها را نميتوان گفت حقيقت دارد زيرا بر اينکه دعوي ثابت نماندند و بالاخره عيسي عليه السّلام را رها كرده و فرار كردند بلكه
جلد 3 - صفحه 216
انكار كردند نزد شهود که ما او را نميشناسيم و نميتوان گفت که نفاق بوده زيرا داعي بر نفاق در آن موقع نبود چون حضرت عيسي عليه السّلام گرفتار يهود و در فشار آنها بود بلكه ايمان ضعيف و سست بوده که در موقع امتحان متزلزل ميشود مثل ايمان اكثر مردم چه در زمان نبيّ صلّي اللّه عليه و آله و سلّم يا ائمّه عليهم السلام و هلمّ جرّا الي زماننا هذا چنانچه در اصحاب پيغمبر صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بعد از رحلت آن حضرت و در اصحاب امير المؤمنين عليه السّلام در قضيّه حكمين و اصحاب حضرت مجتبي عليه السّلام بلكه بسياري از همراهان حضرت سيّد الشهداء و هكذا، و از كلمات منسوبه بحضرت ابي عبد اللّه است
(النّاس عبيد الدنيا و الدين لعق علي السنتهم فاذا محصوا بالبلاء قلّ الديّانون)
بخصوص امتحانات زمان حاضر اللّهمّ ثبّت اقدامنا.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 52)- مطابق پیشگویی و بشارت موسی (ع)، جمعیت یهود قبل از آمدن عیسی (ع) منتظر ظهور او بودند اما هنگامی که ظاهر گشت و منافع نامشروع جمعی از منحرفان بنی اسرائیل به خطر افتاد، تنها گروه محدودی گرد مسیح (ع) را گرفتند آیه میگوید: «هنگامی که عیسی (ع) احساس کفر (و مخالفت) از آنها کرد، گفت: چه کسانی یاور من به سوی خدا (برای تبلیغ آیین او) خواهند بود؟» (فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللَّهِ).
در اینجا تنها گروه اندکی به این دعوت پاسخ مثبت دادند، قرآن از این افراد پاک به عنوان «حواریون» نام برده است «حواریون (شاگردان ویژه مسیح) گفتند: ما یاوران (آیین) خدا هستیم، به او ایمان آوردیم و تو گواه باش که ما اسلام آورده و تسلیم آیین حق شدهایم» (قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ).
حواریون برای اثبات اخلاص خود در پاسخ گفتند: ما یاوران خداییم و آیین او را یاری میکنیم و نگفتند ما یاور توایم!
نکات آیه
۱ - کفر و انکار بنى اسرائیل به رسالت عیسى (ع)، على رغم مشاهده معجزات او (انّى قد جئتکم بایة من ربّکم ... فلمّا احسّ عیسى منهم الکفر)
۲ - یقین عیسى (ع) به ایمان نیاوردن بنى اسرائیل و اصرار آنان بر کفر (فلمّا احسّ عیسى منهم الکفر) با وجود اینکه کفر، امرى قلبى است و قابل حسّ نیست، کلمه احساس به کار برده شده تا اشاره به شدت کفر آنان باشد. یعنى گویا مى توان کفرشان را احساس کرد; لذا در برداشت فوق از احساس، تعبیر به یقین شده است.
۳ - کفر آشکار بنى اسرائیل به رسالت عیسى(ع) (فلمّا احسّ عیسى منهم الکفر)
۴ - عیسى (ع) با مشاهده کفر بنى اسرائیل، در صدد اتمام حجّت و متمایز کردن جبهه حق از جبهه کفر شد. (فلمّا احسّ عیسى منهم الکفر قال من انصارى الى اللّه)
۵ - انکار دین پس از اتمام حجت و درک حقیقت، کفر است. (انّى قد جئتکم ... فلمّا احسّ عیسى منهم الکفر) زیرا عیسى (ع) پس از ارائه آیات و معجزات، منکران را کافر نامید.
۶ - عدم رعایت تقواى الهى، ترک اطاعت انبیا و بندگى خداوند، کفر است. (فاتقوا اللّه و اطیعون ... فاعبدوه ... فلمّا احسّ عیسى منهم الکفر) آیات قبل نشان دهنده مصادیق کفر بنى اسرائیل است.
۷ - درخواست عیسى (ع) از بنى اسرائیل، براى یارى وى جهت حرکت به سوى خدا (قال من انصارى الى اللّه)
۸ - پیامبران، نیازمند یارى مؤمنان، براى تحقق آرمانهاى متعالى خویش (من انصارى الى اللّه)
۹ - تلاش عیسى (ع) براى تشکّل بخشیدن و سازماندهى به جبهه مؤمنان، علیه جبهه کفر (فلمّا احسّ ... قال من انصارى الى اللّه)
۱۰ - نقش سازماندهى و تشکّل در پیشبرد اهداف (فلمّا احسّ ... قال من انصارى الى اللّه) جمله «قال من انصارى»، بیانگر تلاش عیسى (ع) براى سازماندهى است و طبعاً در پیشبرد هدف نقش داشته است.
۱۱ - لزوم تشکّل و جبهه گیرى مؤمنان، در قبال جبهه کفر (من انصارى الى اللّه)
۱۲ - لزوم یارى دین خدا (من انصارى الى اللّه قال الحواریّون نحن انصار اللّه) جمله «نحن انصار اللّه» در پاسخ «من انصارى الى اللّه» بیانگر این است که یارى کردن مسیح براى حرکت به سوى خدا، همان یارى خدا و دین اوست.
۱۳ - حواریون، تنها اجابت کنندگان دعوت عیسى (ع)، براى یارى وى در جهت حرکت به سوى خدا (من انصارى الى اللّه قال الحواریّون نحن انصار اللّه)
۱۴ - حواریون در پى دعوت عیسى (ع)، حمایت و ایمان خود را اظهار داشتند. (من انصارى الى اللّه ... قال الحواریّون نحن انصار اللّه)
۱۵ - یارى کردن دین خدا، مشخّصه ایمان آورندگان به خدا و تسلیم شدگان در برابر اوست. (نحن انصار اللّه امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون) جمله «امنا باللّه ... » به منزله برهانى است از جانب حواریون براى دعواى یارى خدا.
۱۶ - ایمان به خداوند و تسلیم در برابر او، ویژگى یاوران انبیا (من انصارى الى اللّه ... امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون)
۱۷ - یارى کردن دعوتگران راستین الهى، یارى خداست. (قال من انصارى الى اللّه ... نحن انصار اللّه) از اینکه حواریون در جواب درخواست عیسى (ع) (چه کسى مرا یارى مى کند)، گفتند (ما یاوران خداییم)، معلوم مى شود یارى کردن پیامبر، همان یارى خداست.
۱۸ - حواریون، پیشتازان ایمان به خدا و یارى کردن عیسى(ع) (قال الحواریّون نحن انصار اللّه)
۱۹ - ارزش پیشتازى و سبقت در ایمان به خدا و یارى دین (قال الحواریّون نحن انصار اللّه) به نظر مى رسد تمجید خداوند از حواریون، با وجود اینکه افراد بسیارى به نبوّت عیسى ایمان آوردند، به لحاظ پیشتازى آنان در ایمان به خدا و یارى دین بوده است.
۲۰ - درخواست حواریون از عیسى (ع)، مبنى بر شهادت و گواهى او بر مقام تسلیم آنان (امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون)
۲۱ - یارى کردن دین خدا و ایمان به او، نشانه تسلیم در برابر اوست. (نحن انصار اللّه امنّا باللّه و اشهد بانّا مسلمون)
۲۲ - ایمان و اعتقاد حواریون به رستاخیز و حسابرسى در قیامت* (و اشهد بانّا مسلمون) چون شاهد گرفتن حواریون در دنیا ظاهراً ثمرى براى آنان ندارد، لذا این استشهاد براى استفاده در آخرت خواهد بود.
۲۳ - اعتقاد حواریون به مفید بودن شهادت انبیاى الهى در رستاخیز* (و اشهد بانّا مسلمون)
۲۴ - رهبران الهى، گواهان امت خویش در قیامت* (و اشهد بانّا مسلمون)
روایات و احادیث
۲۵ - حواریون، یاوران مخلص و پاک عیسى(ع) و مبلّغ دین و موعظه کننده مردم (قال الحواریّون نحن انصار اللّه) از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّى الحواریون الحواریین؟ آن حضرت فرمود: ... لانّهم کانوا مخلَصین فى انفسهم و مخلِصین لغیرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذکیر.[۱]
۲۶ - شنیدن و دیدن حضرت عیسى (ع) سخنان و اعمال کفرآمیز از بنى اسرائیل (فلمّا احسّ منهم الکفر) امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: اى لما سمع و رأى انّهم یکفرون.[۲]
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: ۴، ۵
- ارزشها: ۱۹
- اطاعت: ۶
- انبیا: آرمانهاى انبیا ۸ ; اطاعت از انبیا ۶ ; انبیا و مؤمنان ۸ ; رسالت انبیا ۴ ; صفات پیروان انبیا ۱۶ ; گواهى انبیا ۲۳
- ایمان: ایمان به خدا ۱۶، ۲۱ ; ایمان به قیامت ۲۲
- بنى اسرائیل: تاریخ بنى اسرائیل ۷ ; کفر بنىاسرائیل ۱، ۲، ۳، ۴، ۲۶
- تبلیغ: ۲۵
- تسلیم: تسلیم به خدا ۱۶، ۲۰، ۲۱
- توحید: دعوت به توحید ۱۷
- تولّى و تبرّى: ۱۱
- حواریون: ایمان حواریون ۱۸ ; تبلیغ حواریون ۲۵
- دین: انکار دین ۵ ; پاسدارى دین ۱۲، ۱۵، ۱۷، ۱۹ ; سبقت در دین ۱۹
- رهبرى دینى: ۲۴
- سازماندهى: ۹ اهمیّت سازماندهى ۱۰، ۱۱
- عصیان: آثار عصیان ۶
- عیسى (ع): استمداد عیسى (ع) ۷، ۱۳ ; حواریون عیسى (ع) ۱۳، ۱۴، ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۳، ۲۵ ; دعوت عیسى (ع) ۱۳ ; سازماندهى عیسى (ع) ۹ ; گواهى عیسى (ع) ۲۰ ; معجزات عیسى (ع) ۱ ; عیسى (ع) و بنى اسرائیل۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۷، ۲۶ ; عیسى (ع) و مؤمنان ۹
- قیامت: ایمان به قیامت ۲۲ ; حساب در قیامت ۲۲ ; گواهان در قیامت ۲۳، ۲۴
- کافران: ۱۱
- کفر: موارد کفر ۵، ۶
- مؤمنان: ۸، ۹ صفات مؤمنان ۱۵ ; انقیاد مؤمنان ۱۵
- معجزه: ۱
- هدف و وسیله: ۱۰