روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۰

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۱۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ مَا يُقْبَلُ مِنَ الدَّعَاوِي بِغَيْرِ بَيِّنَة

: 
جَاءَ أَعْرَابِيٌّ إِلَى‏ اَلنَّبِيِّ ص‏ فَادَّعَى عَلَيْهِ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ‏ نَاقَةٍ بَاعَهَا مِنْهُ فَقَالَ قَدْ أَوْفَيْتُكَ فَقَالَ اِجْعَلْ بَيْنِي وَ بَيْنَكَ رَجُلاً يَحْكُمُ بَيْنَنَا فَأَقْبَلَ رَجُلٌ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏ فَقَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ اُحْكُمْ بَيْنَنَا فَقَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ مَا تَدَّعِي عَلَى‏ رَسُولِ اَللَّهِ‏ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا مِنْهُ فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ فَقَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ مَا تَقُولُ قَالَ لَمْ يُوفِنِي فَقَالَ‏ لِرَسُولِ اَللَّهِ ص‏ أَ لَكَ بَيِّنَةٌ عَلَى أَنَّكَ قَدْ أَوْفَيْتَهُ قَالَ لاَ قَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ أَ تَحْلِفُ أَنَّكَ لَمْ تَسْتَوْفِ حَقَّكَ وَ تَأْخُذَهُ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ لَأَتَحَاكَمَنَّ مَعَ هَذَا إِلَى رَجُلٍ يَحْكُمُ بَيْنَنَا بِحُكْمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ فَأَتَى‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع‏ وَ مَعَهُ اَلْأَعْرَابِيُّ فَقَالَ‏ عَلِيٌّ ع‏ مَا لَكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ قَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ‏ اُحْكُمْ بَيْنِي وَ بَيْنَ هَذَا اَلْأَعْرَابِيِّ فَقَالَ‏ عَلِيٌّ ع‏ يَا أَعْرَابِيُّ مَا تَدَّعِي عَلَى‏ رَسُولِ اَللَّهِ‏ قَالَ سَبْعِينَ دِرْهَماً ثَمَنَ نَاقَةٍ بِعْتُهَا مِنْهُ فَقَالَ مَا تَقُولُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ قَالَ قَدْ أَوْفَيْتُهُ ثَمَنَهَا فَقَالَ يَا أَعْرَابِيُّ أَ صَدَقَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ فِيمَا قَالَ قَالَ لاَ مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَأَخْرَجَ‏ عَلِيٌّ ع‏ سَيْفَهُ فَضَرَبَ عُنُقَهُ فَقَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ لِمَ فَعَلْتَ يَا عَلِيُ‏ ذَلِكَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ نَحْنُ نُصَدِّقُكَ عَلَى أَمْرِ اَللَّهِ وَ نَهْيِهِ وَ عَلَى أَمْرِ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ وَ اَلثَّوَابِ وَ اَلْعِقَابِ وَ وَحْيِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لاَ نُصَدِّقُكَ فِي ثَمَنِ نَاقَةِ هَذَا اَلْأَعْرَابِيِّ وَ إِنِّي قَتَلْتُهُ لِأَنَّهُ كَذَّبَكَ لَمَّا قُلْتُ لَهُ أَ صَدَقَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ‏ فِيمَا قَالَ فَقَالَ لاَ مَا أَوْفَانِي شَيْئاً فَقَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ أَصَبْتَ يَا عَلِيُ‏ فَلاَ تَعُدْ إِلَى مِثْلِهَا ثُمَّ اِلْتَفَتَ إِلَى اَلْقُرَشِيِّ وَ كَانَ قَدْ تَبِعَهُ فَقَالَ هَذَا حُكْمُ اَللَّهِ لاَ مَا حَكَمْتَ بِهِ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۰۹ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۱
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : باب ما يقبل من الدعاوي بغير بينة
عنوان : حدیث در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ بَابُ مَا يُقْبَلُ مِنَ الدَّعَاوِي بِغَيْرِ بَيِّنَة
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۳۲

مردى اعرابى (بيابانى) نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و ادّعا كرد كه هفتاد درهم قيمت ناقه‏اى (ماده شتر) كه به ايشان فروخته طلبكار است. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: من همه قيمت را بتو پرداختم، مرد گفت: ميان من و خود كسى را داور قرار ده تا حكم كند، مردى از قريش مى‏گذشت پس رسول خدا (ص) او را گفت: تو ميان ما حكم كن، آن مرد رو به اعرابى كرده گفت: بر رسول خدا چه ادّعا مى‏كنى؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ناقه‏اى كه به او فروخته‏ام، مرد رو به رسول خدا (ص) كرده گفت: يا رسول اللَّه شما چه مى‏گوئيد؟ حضرت فرمود: من تمام مبلغ را به وى پرداخته‏ام، از اعرابى پرسيد، گفت: نپرداخته است، مرد به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گفت: آيا شما شاهدى داريد كه قيمت را پرداخته‏ايد؟ فرمود: نه، آن مرد به اعرابى گفت: آيا حاضرى قسم ياد كنى كه حقّ خود را نستانده‏اى؟ گفت: آرى، در اينجا رسول خدا (ص) فرمود: سوگند كه با اين مرد، داورى به نزد ديگرى برم تا به حكم خداوند عزّ و جلّ ميان ما داورى نمايد، پس بنزد علىّ بن ابى طالب آمد در حالى كه اعرابى همراه وى بود، على عليه السّلام پرسيد: اى فرستاده خدا شما را چه شده كه به اينجا آمده‏ايد؟ فرمود: اى ابا الحسن ميان من و اين اعرابى داور شو، على عليه السّلام از آن مرد پرسيد: ادّعاى تو چيست؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ماده شترى كه باو فروخته‏ام، على از رسول خدا (ص) سؤال كرد چه مى‏فرمائيد؟ آن حضرت پاسخ داد من تمام قيمت ناقه را به او يك جا پرداخته‏ام، على عليه السّلام گفت: اى مرد رسول خدا راست مى‏گويد؟ گفت: نه، چيزى از قيمت بمن نپرداخته است، در اين هنگام على عليه السّلام دست برد و شمشير خود را بيرون كشيد و گردن آن مرد را بيافكند، رسول خدا (ص) پرسيد: يا على چرا چنين كردى؟ عرض كرد يا رسول اللَّه ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصديق كرده‏ايم چگونه در پرداخت هفتاد درهم قيمت شتر اين مرد بيابانى تصديق نكنيم، و من از اين جهت او را كشتم كه پرسيدم آيا رسول خدا آنچه گفت راست مى‏گويد؟ او پاسخ داد نه، چيزى بمن نداده است، پس رسول خدا (ص) فرمود: حكم بدرستى كردى اى على امّا ديگر در اين موارد تكرارش منما، سپس رو بمرد قرشى كرده كه بهمراه ايشان بود و فرمود: اين حكم خداوند بود نه آنكه تو كردى.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)