روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۰
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ مَا يُقْبَلُ مِنَ الدَّعَاوِي بِغَيْرِ بَيِّنَة
:
من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۰۹ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۳۲
مردى اعرابى (بيابانى) نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و ادّعا كرد كه هفتاد درهم قيمت ناقهاى (ماده شتر) كه به ايشان فروخته طلبكار است. رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: من همه قيمت را بتو پرداختم، مرد گفت: ميان من و خود كسى را داور قرار ده تا حكم كند، مردى از قريش مىگذشت پس رسول خدا (ص) او را گفت: تو ميان ما حكم كن، آن مرد رو به اعرابى كرده گفت: بر رسول خدا چه ادّعا مىكنى؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ناقهاى كه به او فروختهام، مرد رو به رسول خدا (ص) كرده گفت: يا رسول اللَّه شما چه مىگوئيد؟ حضرت فرمود: من تمام مبلغ را به وى پرداختهام، از اعرابى پرسيد، گفت: نپرداخته است، مرد به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گفت: آيا شما شاهدى داريد كه قيمت را پرداختهايد؟ فرمود: نه، آن مرد به اعرابى گفت: آيا حاضرى قسم ياد كنى كه حقّ خود را نستاندهاى؟ گفت: آرى، در اينجا رسول خدا (ص) فرمود: سوگند كه با اين مرد، داورى به نزد ديگرى برم تا به حكم خداوند عزّ و جلّ ميان ما داورى نمايد، پس بنزد علىّ بن ابى طالب آمد در حالى كه اعرابى همراه وى بود، على عليه السّلام پرسيد: اى فرستاده خدا شما را چه شده كه به اينجا آمدهايد؟ فرمود: اى ابا الحسن ميان من و اين اعرابى داور شو، على عليه السّلام از آن مرد پرسيد: ادّعاى تو چيست؟ مرد گفت: هفتاد درهم قيمت ماده شترى كه باو فروختهام، على از رسول خدا (ص) سؤال كرد چه مىفرمائيد؟ آن حضرت پاسخ داد من تمام قيمت ناقه را به او يك جا پرداختهام، على عليه السّلام گفت: اى مرد رسول خدا راست مىگويد؟ گفت: نه، چيزى از قيمت بمن نپرداخته است، در اين هنگام على عليه السّلام دست برد و شمشير خود را بيرون كشيد و گردن آن مرد را بيافكند، رسول خدا (ص) پرسيد: يا على چرا چنين كردى؟ عرض كرد يا رسول اللَّه ما تو را به امر و نهى و بهشت و دوزخ و ثواب و عقاب و وحى خداوند تصديق كردهايم چگونه در پرداخت هفتاد درهم قيمت شتر اين مرد بيابانى تصديق نكنيم، و من از اين جهت او را كشتم كه پرسيدم آيا رسول خدا آنچه گفت راست مىگويد؟ او پاسخ داد نه، چيزى بمن نداده است، پس رسول خدا (ص) فرمود: حكم بدرستى كردى اى على امّا ديگر در اين موارد تكرارش منما، سپس رو بمرد قرشى كرده كه بهمراه ايشان بود و فرمود: اين حكم خداوند بود نه آنكه تو كردى.