روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۶۹
آدرس:
محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن صفوان بن يحيي عن العلا بن رزين عن محمد بن مسلم قال سمعت ابا جعفر ع يقول :
الکافی جلد ۱ ش ۴۶۸ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۴۷۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۶۷
محمد بن مسلم گويد: شنيدم امام باقر (ع) مىفرمود: هر كه با پرستش براى خداى عز و جل ديندارى كند و گر چه خود را در آن به سختى و كوشش وادارد ولى رهبرى از طرف خداى براى او نباشد، كوشش او پذيرفته نيست، او گمراه و سرگردان است و خدا كردار او را بد شمارد، او به مانند گوسفندى است كه از چوپان و گله خود گمشده و تمام روز را مىدود و مىرود و مىآيد و شب هنگام گلهاى را مىبيند با چوپانش بدان دل مىدهد و فريب مىخورد و شب را در خوابگاه آن بسر مىبرد و چون بامداد چوپان گله خود را مىراند، آن گوسفند گمشده نه چوپان را مىشناسد و نه گله را و سرگردان مىدود به دنبال چوپان و گله خودش، باز گله گوسفندى را با چوپانش مىبيند و بدان دل مىدهد و فريب مى خورد ولى چوپان بر وى فرياد مىكند كه: به دنبال چوپان و گله خود برو، تو از چوپان و گلهات گم شدى و سرگردانى، و او هراسان، سرگردان، گم، مىدود و چوپانى ندارد كه او را به چراگاه خود راهنمائى كند و برگرداند، در اين ميان كه سرگردان است گرگ از گمشدنش فرصت را غنيمت مىشمارد و او را مىخورد. به خدا اى محمد، هر كه صبح كند از اين امت و امامى از طرف خدا عز و جل كه هم امامت او روشن و عادل باشد نداشته باشد چنين است كه صبح كرده گمراه، و گم شده و اگر بر اين حالت بميرد در حال كفر و نفاق مرده است. اى محمد، بدان كه پيشوايان جور و پيروانشان از دين خدا بر كنارند، گمراهند و گمراهكننده، و هر كردارى كنند چون خاكسترى است كه باد سخت در روز طوفانى به آن تاخته و از آنچه كردند نيروى سود بردن ندارند، اين است آن گمراهى هويدا.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۵۹
محمد بن مسلم گويد شنيدم كه امام باقر (ع) ميفرمود: هر كه ديندارى خداى عز و جل كند بوسيله عبادتى كه خود را در آن بزحمت افكند ولى امام و پيشوائى كه خدا معين كرده نداشته باشد، زحمتش ناپذيرفته و خود او گمراه و سرگردانست و خدا اعمال او را مبغوض و دشمن دارد، حكايت او حكايت گوسفندى است كه از چوپان و گله خود گم شده و تمام روز سرگردان ميرود و بر ميگردد، چون شب فرا رسد گلهاى با شبان بچشمش آيد، بسوى آن گرايد و بآن فريفته شود و شب را در خوابگاه آن گله بسربرد، چون چوپان گله را حركت دهد، گوسفند گمشده گله و چوپان را ناشناس بيند، باز متحير و سرگردان در جستجوى شبان و گله خود باشد كه گوسفندانى را با چوپانش به بيند، بسوى آن رود و بآن فريفته گردد، شبان او را صدا زند كه بيا و بچوپان و گله خود پيوند كه تو سرگردانى و از چوپان و گله خود گمگشتهاى، پس ترسان و سرگردان و گمراه حركت كند و چوپانى كه او را بچراگاه رهبرى كند و يا بجايش برگرداند نباشد، در همين ميان گرگ گمشدن او را غنيمت شمارد و او را بخورد، بخدا اى محمد كسى كه از اين امت باشد و امامى هويدا و عادل از طرف خداى عز و جل نداشته باشد چنين است، گم گشته و گمراهست و اگر با اين حال بميرد با كفر و نفاق مرده است، بدان اى محمد كه پيشوايان جور و پيروان ايشان از دين خدا بركنارند، خود گمراهند و مردم را گمراه كنند، اعمالى را كه انجام ميدهند چون خاكستريست كه تندبادى در روز طوفانى بآن تازد، از كردارشان چيزى دستگيرشان نشود. اينست گمراهى دور. (آرى بخدا سوگند هر كه از تحت سرپرستى شما فرار كند گرفتار دينسازان و مذهب تراشان دغل و مخبط مىشود- پدر و مادرم بفداى شما-).
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۵۷۷
محمد ين يحيى، از محمد بن حسين، از صفوان بن يحيى، از علاء بن رزين، از محمد بن مسلم روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مىفرمود: «هر كه خداى عزّوجلّ را اطاعت و عبادت كند، به عبادتى كه نفس خود را در آن به زحمت و مشقت اندازد، و او را امامى از جانب خدا نباشد، سعى و كوشش كه كرده، مقبول نمىگردد، و حال آنكه او گمراه و سرگردان و حيران است و خدا اعمال او را دشمن مىدارد و داستان اين كس، چون داستان گوسفندى است كه راه غلط كرد، و از شبان و گله خود دور افتاد، پس ناگاه مىرفت و مىآمد و آرام نمىگرفت، و در همه آن روز در حركت بود. پس چون پرده شب او را پوشيد و جهان تيره و تار گرديد، گله گوسفندى را ديد كه با شبان خود مىروند، پس به سوى آن گله ميل نمود و بى جستجو با آن همراه شد، به گمان آنكه اين گله و شبان اوست، و به واسطه آن فريفته شد و گول خورد. پس با آنها شب به روز آورد در آرامگاه و آغلى كه داشتند. پس چون هوا روشن شد و آن شبان گلّه خويش را بيرون كرد و راند كه آنها را به چراگاه برد، اين گوسفند ديد كه اين شبان و گله را نمىشناسد، رم برداشت و ناگاه به اين طرف و آن طرف مىدويد حيران و سرگردان و شبان و گله خود را مىطلبيد. پس گله ديگرى را ديد كه با شبان خود مىرفتند، به سوى آن ميل كرد و به آن نيز فريفته شد، آن شبان بر او بانگ زد و گفت: به شبان و گله خود ملحق شو كه تو عبث در زمين مىگردى و حيران و سرگردانى؛ زيرا كه از شبان و گله خود دور افتادهاى، باز رم برداشت و ترسان و حيران بود و در زمين مىگشت و او را شبانى نبود كه او را راهنمايى كند به سوى چراگاهى كه در آن چراكند، يا او را به سوى گله خود برگرداند. پس در بين اينكه آن گوسفند همچنين سرگشته و حيران بود، ناگاه گرگ تلف و هلاكت آن را غنيمت شمرد و آن را خورد. و همچنين به خدا سوگند اى محمد، هر كه از اين امت چنان شود كه او را امامى نباشد از جانب خداى عزّوجلّ كه پاك باشد از گناهان، يا ظاهر باشد (يعنى وجودش هويدا باشد، و هر چند كه به حسب شخص پيدا نباشد، يا شخصش ظاهر باشد و اگر چه در بعضى از اوقات از براى پارهاى از اشخاص باشد، يا غالب باشد بر تمام خلق در علم و عمل و غير آن) و عادل باشد، صبح مىكند با گمراهى و سرگردانى. و اگر بر اين حال بميرد، بر كفر و نفاق مرده. و بدان اى محمد، كه ائمه جور و پيشوايان ستم و پيروان ايشان، هر آينه دور شدگانند از دين خدا و خود گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند. پس كردارهاى ايشان كه آنها را به جا مىآورند، چون خاكسترى است كه باد آن را سخت بگيرد، و به او برخورد در روزِ صاحب باد تند و آن را به نوعى پراكنده سازد كه اثرى از آن باقى نماند، در حالى كه توانايى ندارد از آنچه كار كردهاند بر چيزى (يعنى مطلقا و اصلا بر آن ثوابى نيابد). اينكه مذكور شد، همان گمراهى دور است» (و اين، ترجمه آيهاى است كه حضرت به طور اقتباس در كلام خود تضمين فرموده، و نظم آيه در سوره ابراهيم، چنين است كه: «مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى شَيْءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ» «۱»). __________________________________________________
(۱). ابراهيم، ۱۸.
شرح
آیات مرتبط (بر اساس موضوع)
- آل عمران ١٤٤
- آل عمران ١٥٩
- ابراهيم ٣٥
- الأعراف ١٤٢
- الأنبياء ٧٣
- الأنعام ١٢٢
- الأنعام ٩٣
- البقرة ١٢٤
- البقرة ٢٥
- المائدة ٣
احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)
- الکافی جلد ۱ ش ۲۰ (روایت شده از: امام هادى عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۲۷ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۳۳ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۴۰ (روایت شده از: امام موسى كاظم عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۴۵ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۴۷ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۵۳ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۵۵ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۶۵ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۶۹ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۷۲ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۷۴ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۴۸۶ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۵۱۰ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۵۸۶ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۶۰۶ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۷۵۴ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
- الکافی جلد ۱ ش ۹۵۳ (روایت شده از: امام محمّد باقر عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۹۵۶ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
- الکافی جلد ۱ ش ۹۵۸ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)