الأحزاب ٥
ترجمه
الأحزاب ٤ | آیه ٥ | الأحزاب ٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُدْعُوهُمْ»: صدایشان بزنید. ایشان را بخوانید و بنامید. «أَقْسَطُ»: دادگرانهتر. استعمال اسم تفضیل عادلانهتر بدان معنی نیست که اگر آنان را به نام پدرخواندهها صدا بزنند عادلانه است و به نام پدران واقعی عادلانهتر، بلکه مقایسه عادلانه و ناعادلانه، یا به عبارت دیگر خوب و بد است. وقتی که میگوئیم: انسان اگر خود را به کام اژدها نیندازد بهتر است. مفهوم سخن این نیست که اگر خود را به کام اژدها بیندازد بِهْ و خوب است. «مَوَالی»: جمع مَوْلی، یاران. «جُنَاحٌ»: گناه و مجازات. «تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ»: مراد چیزی است که قصد آن کرده باشید و عمداً آن را گفته باشید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
لاَ يُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ... (۲) لاَ يُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ... (۴) وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ... (۲)
حُرِّمَتْ عَلَيْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ... (۵) وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۱ - ۸، سوره احزاب
- اشاره به زمينه نزولآيه : ((يا ايهاا النبى اتق الله و لا تطع الكافرين و المنافقين ...))
- معناى جمله : ((ما جعل الله من قلبين فى جوفه )) و ارتباط آن را باقبل و بعد
- الغاء رسم و سنت ((ظهار)) و ((دعاء و تبنى - فرزند خواندگى
- توضيح مفاد و مراد از اينكه فرمود: ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم و ازواجه امهاتهم))
- بيان الويت در توراث صاحبان رحم از مؤ منين
- الغاء سنت توراث غير ارحام از يكديگر - مراد از ميثاقى كه خداوند از پيامبران گرفت
- وجوهى كه درباره مراد از اينكه فرمود: ((تا از راستى راستگويان بپرسد)) گفته اند
- بيان اينكه مراد از راستى در جمله : ((ليسئل الصادقين عن صدقهم )) انطباق پيمان الهىدر عالم ذربا كردار و عمل در اين عالم است
- بحث روايتى
- چند روايت حاكى از اينكه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود هر كه را من مولايمعلى (عليه السلام ) مولا است در ذيل جمله : ((النبى اولى بالمؤ منين من انفسهم ))
نکات آیه
۱ - هر فرزندى، باید به پدر خود نسبت داده شود و نه کس دیگر. (ادعوهم لأباءهم)
۲ - تبیین لزوم اسناد فرزند حقیقى به پدر، از جمله هدایت هاى خداوند به حقیقت و درستى است. (و اللّه یقول الحقّ و هو یهدى السبیل . ادعوهم لأباءهم)
۳ - نسبت دادن فرزند به پدرش ونه مرد دیگر، عادلانه ترین کلام در پیش گاه خداوند است. (ادعوهم لأباءهم هو أقسط عند اللّه)
۴ - باید قسط و عدالت، ملاک اظهار نظر و سخن گفتن باشد. (ادعوهم لأباءهم هو أقسط عند اللّه)
۵ - کار و نظر عادلانه، مطلوب خداوند است. (هو أقسط عند اللّه)
۶ - در صورت شناخته نبودن پدر کسى، روا نیست که او به عنوان فرزند کسى معرفى گردد. (ادعوهم لأباءهم ... فإن لم تعلموا ءاباءهم فإخونکم فى الدین) توصیه خداوند به مؤمنان، براى برادر دانستن کسانى که در میان آنان مى زیند و پدران شان شناخته شده نیستند، حکایت از این دارد که مردم، حق ندارند به صرف ناشناخته بودن پدر کسى، او را به فرزندى کسى بخوانند.
۷ - مؤمنان، با هم برادر دینى اند. (فإخونکم فى الدین)
۸ - در صورتى که انسان، پدر شخصى را نمى شناسد تا او را به پدرش منسوب کند، شایسته است که او را برادر دینى خود بنامد. (ادعوهم لأباءهم ... فإن لم تعلموا ءاباءهم فإخونکم فى الدین)
۹ - در صورتى که مؤمنى، برده آزاد شده باشد و پدرش براى دیگران ناشناخته باشد، شایسته است که بى جهت، او را به فرزندى کسى نسبت ندهند. (ادعوهم لأباءهم ... فإن لم تعلموا ءاباءهم ... و مولیکم) مراد از «مولى» در آیه، احتمال دارد که برده آزاد شده یک قومى باشد. از این برده آزاد شده، در اصطلاح مولاى آن قوم یاد مى کنند.
۱۰ - در صورتى که کسى، برده آزاد شده بود و پدرش ناشناخته، شایسته است که به او، لقب «مولا» بدهند. (ادعوهم لأباءهم ... فإن لم تعلموا ءاباءهم ... و مولیکم)
۱۱ - مؤمنان، با هم، بر اساس دین، دوستى دارند (فإخونکم فى الدین و مولیکم) احتمال دارد منظور از «مولى» با توجه به ریشه لغوى آن، دوستى باشد. «موالیکم» عطف به «إخوانکم» است و قید «فى الدین» در «إخوانکم» مى تواند براى «موالیکم» هم لحاظ شود.
۱۲ - انتساب غیر عمدىِ شخصى به فرزندى کسى، گناهى ندارد. (و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم به)
۱۳ - قصد و اراده، در جرم بودن و یا نبودن عملى، نقشى اساسى دارد. (و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم به و لکن ما تعمّدت قلوبکم)
۱۴ - نسبت دادن عمدى شخصى به فرزندى کسى، گناه و جرم است. (و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم به و لکن ما تعمّدت قلوبکم) خبر «لکن» محذوف است و مى تواند چیزى مانند «جناح» و «ذنب» باشد.
۱۵ - قلب، داراى نقشى اساسى در تصمیم گیرى انسان است. (و لکن ما تعمّدت قلوبکم)
۱۶ - خداوند، همواره «غفور» (آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است. (و کان اللّه غفورًا رحیمًا)
۱۷ - گناه و جرم به حساب نیاوردن گناهِ خطایى، برخاسته از آمرزندگى و مهربانى خداوند است. (و لیس علیکم جناح فیما أخطأتم به ... و کان اللّه غفورًا رحیمًا)
۱۸ - غفران و آمرزندگى خداوند، آمیخته با مهربانى و شفقت او است. (و کان اللّه غفورًا رحیمًا) «رحیماً» در صورتى که صفت براى «غفوراً» باشد، بیان کننده نکته یاد شده است.
موضوعات مرتبط
- اراده: آثار اراده ۱۳
- اسماء و صفات: رحیم ۱۶; غفور ۱۶
- برادرى: برادرى دینى ۷، ۸
- برده: برده آزاده ناشناخته ۹، ۱۰; لقب برده آزاده ۱۰
- تصمیم: منشأ تصمیم ۱۵
- جرم: اراده در جرم ۱۳; جرم خطایى ۱۷; عنصر معنوى جرم ۱۳; موارد جرم ۱۴
- خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۱۷; آثار رحمت خدا ۱۷; رحمت خدا ۱۸; مطلوب خدا ۵; ویژگى آمرزشهاى خدا ۱۸; هدایتگرى خدا ۲
- دوستى: ملاک دوستى ۱۱
- دین: نقش دین ۱۱
- سخن: سخن عادلانه ۳، ۵; ملاک حقانیت سخن ۴
- عدالت: ارزش عدالت ۴
- فرزند: احکام فرزند ۱، ۶; انتساب اشتباهى فرزند ۱۲; انتساب فرزند به پدر ۱، ۲، ۳; انتساب فرزندى ۹، ۱۴
- فرزندخواندگى: احکام فرزندخواندگى ۶، ۹
- قلب: نقش قلب ۱۵
- گناه: آمرزش گناه خطایى ۱۷; موارد گناه ۱۴
- مؤمنان: برادرى مؤمنان ۷; دوستى مؤمنان ۱۱
- مولا: لقب مولا ۱۰