النساء ٢٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و زنان شوهردار (بر شما حرام است؛) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده‌اید؛ (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است؛) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید؛ در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [= ازدواج موقت‌] می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.

و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام است‌] مگر زنانى كه مالك آنها شده‌ايد. [اين‌] حكم خدا بر شماست. و آنچه غير اين باشد براى شما حلال است كه با صرف اموال خويش طلب كنيد [ولى‌] پاكدامنانه، نه زشتكارانه. و زنانى را كه متعه كرده‌ايد، مهرشان را به عنوان فريضه
و زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده است‌] به استثناى زنانى كه مالك آنان شده‌ايد؛ [اين‌] فريضه الهى است كه بر شما مقرر گرديده است. و غير از اين [زنان نامبرده‌]، براى شما حلال است كه [زنان ديگر را] به وسيله اموال خود طلب كنيد -در صورتى كه پاكدامن باشيد و زناكار نباشيد- و زنانى را كه متعه كرده‌ايد، مَهرشان را به عنوان فريضه‌اى به آنان بدهيد، و بر شما گناهى نيست كه پس از [تعيين مبلغ‌] مقرر، با يكديگر توافق كنيد [كه مدت عقد يا مَهر را كم يا زياد كنيد]؛ مسلماً خداوند داناى حكيم است.
و نکاح زنان شوهردار نیز (برای شما حرام شد) مگر آن زنانی که (در جنگهای با کفّار، به حکم خدا) متصرّف شده‌اید. این حکم خدا بر شماست، و هر زنی غیر آنچه ذکر شد شما را حلال است که به مال خود به طریق زناشویی بگیرید نه آنکه زنا کنید، پس چنانچه از آنها بهره‌مند شوید آن مهر معیّن که حق آنهاست به آنان بپردازید، و باکی نیست بر شما که بعد از تعیین مهر هم به چیزی با هم تراضی کنید (و بدانید که) البته خدا دانا و آگاه است.
و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانی که [به سبب جنگ با شوهران کافرشان از راه اسارت] مالک شده اید؛ [این احکام] مقرّر شده خدا بر شماست. و زنان دیگر غیر از این [زنانی که حرمت ازدواج با آنان بیان شد] برای شما حلال است، که آنان را با [هزینه کردن] اموالتان [به عنوان ازدواج] بخواهید در حالی که [قصد دارید با آن ازدواج] پاکدامن باشید نه زناکار. و از هر کدام از زنان بهره مند شدید، مهریه او را به عنوان واجب مالی بپردازید، و در آنچه پس از تعیین مهریه [نسبت به مدت عقد یا کم یا زیاد کردن مهریه] با یکدیگر توافق کردید بر شما گناهی نیست؛ یقیناً خدا همواره دانا و حکیم است.
و نيز زنان شوهردار بر شما حرام شده‌اند، مگر آنها كه به تصرف شما درآمده باشند. از كتاب خدا پيروى كنيد. و جز اينها، زنان ديگر هرگاه در طلب آنان از مال خويش مهرى بپردازيد و آنها را به نكاح درآوريد نه به زنا، بر شما حلال شده‌اند. و زنانى را كه از آنها تمتع مى‌گيريد واجب است كه مهرشان را بدهيد. و پس از مهر معيّن، در قبول هر چه هر دو بدان رضا بدهيد گناهى نيست. هر آينه خدا دانا و حكيم است.
و [همچنین‌] زنان شوهردار، مگر ملک یمین [کنیز]تان، این فریضه الهی است که بر شما مقرر گردیده است، و فراتر از اینان بر شما حلال گردیده است که با صرف اموال خویش، پاکدامنانه و نه پلیدکارانه، آن را به دست آورید، و آنانکه [به صورت متعه‌] از آنان برخوردار شوید، باید مهرهایشان را که بر عهده شما مقرر است، بپردازید، و در آنچه پس از تعیین [در مدت یا مهر تغییر دهید یا] به توافق رسید، گناهی بر شما نیست، که خداوند دانای فرزانه است‌
و [همچنين ازدواج با] زنان شوهردار مگر زنى كه مالك آن شده باشيد. نوشته- حكم- خدا بر شماست، و آنچه جز اين باشد براى شما حلال شده است كه به مالهاى خود بجوييد، در حالى كه پاكدامن باشيد نه زشتكاران- زناكنندگان- پس هر گاه از زنان به آميزش بهره گرفتيد- به نكاح موقت- كابين مقرّرشان را بدهيد و در آنچه پس از كابين مقرّر بر آن توافق كرديد گناهى بر شما نيست. همانا خدا دانا و با حكمت است.
و زنان شوهردار (بر شما حرام شده‌اند) مگر زنانی که (آنان را در جنگ دینی مسلمانان با کافران) اسیر کرده باشید، که (در این صورت نکاح شوهران کافرشان با اسارت لغو می‌گردد و بعد از زدوده شدن رحم ایشان،) برای شما حلال می‌باشند. این را خدا بر شما واجب گردانده است (پس آنچه را که او بر شما حرام نموده است حرام بدانید و آن را مراعات دارید). برای شما ازدواج با زنان دیگری جز اینان (یعنی جز زنان مؤمن حرام) حلال گشته است و می‌توانید با اموال خود (از راه شرعی) زنانی را جویا شوید و با ایشان ازدواج کنید (بدان شرط که منظورتان زنا و دوست‌بازی نباشد و) پاکدامن و از زنا خویشتندار باشید. پس اگر با زنی از زنان ازدواج کردید و از او کام گرفتید، باید که مهریّه‌ی او را (چنان که مقرّر است بدون کم و کاست و در موعد خود) بپردازید، و این واجبی (از واجبات الهی) است. و بعد از تعیین مهریّه، گناهی بر شما نیست در آنچه میان خود بر آن توافق می‌نمائید (مثلاً این که همسر با رضا و رغبت از مقداری از مهریّه‌ی خود چشم‌پوشی کند و یا شوهر مشتاقانه مقداری بر اندازه‌ی مهریّه بیفزاید). بیگمان خداوند (پیوسته بر مصالح بندگان خود) آگاه (و در احکامی که برای آنان وضع می‌نماید) حکیم بوده (و می‌باشد).
و زنان شوهردار (نیز بر شما حرام شده‌اند) به استثنای زنانی که مالک آنان شده‌اید (و شوهرانشان همچنان در حال کفرند). (این) فریضه‌ی الهی است که بر شما مقرر گردیده و غیر از این (زنان) برای شما حلالند که با اموال خود جویا شوید، در حالی که نگهدارنده‌ی پاکی بوده و زناکار نباشید. پس از زنانی (موقت) که از آنان بهره‌ای شهوانی برده‌اید مهرشان را به عنوان فریضه‌ای به آنان بدهید و بر شما گناهی نیست که پس از تعیین مبلغ مقرّر، با یکدیگر توافق کنید (که مدّت عقد موقت یا مهرشان را کم یا زیاد کنید). همواره خدا بسی دانای حکیم بوده است.
و زنان شوهردار مگر آنچه از آن شما است به ملک یمین کتاب خدا است بر شما و حلال شد برای شما جز اینان که به مالهای خویش خواستگاری کنید حالی که شوهران باشید نه زناکاران پس هرچند کامیاب شدید از ایشان بدهید بدیشان مزدهای ایشان را به واجب و نیست باکی بر شما در آنچه تراضی کنید بدان پس از واجب همانا خدا است دانای حکیم‌


النساء ٢٣ آیه ٢٤ النساء ٢٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مُحْصَنَات»: زنان شوهردار. «مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ»: زنان کافرانی که در جنگ دینی بدون شوهرانشان اسیر می‌شوند و حامله نمی‌باشند. امّا اگر با شوهرانشان اسیر شوند، در حباله نکاح ایشان می‌مانند. «کِتَابَ اللهِ»: مفعول مطلق فعل محذوفی است و تقدیر چنین است: کَتَبَ اللهُ عَلَیْکُمْ تَحْریمَ هذِهِ الْمُحَرَّمَاتِ الْمَذْکُورَاتِ کِتاباً، وَ فَرَضَهُ فَرِیضَةً. اضافه مصدر به فاعل خود است. برخی (کِتابَ) را مفعولٌ‌به فعل محذوفی مانند (إِلْزَمُوا) می‌دانند؛ یعنی: إِلْزَمُوا کِتَابَ اللهِ. «أَن تَبْتَغُوا»: تا جویا شوید. مفعولٌ‌له است. «مُحْصِنِینَ»: طالبان پاکدامنی و عفّت خود و همسرانشان. حال ضمیر (و) در فعل (تَبْتَغُوا) است. «غَیْرَ مُسَافِحِینَ»: دوری جویندگان از زنا. حال دوم ضمیر (و) است. «مَا اسْتَمْتَعْتُمْ»: زنانی که از آنان کام گرفتید. «أُجُور»: جمع اجر، مراد مهریّه است. «فَرِیضَةً»: واجب. حال است. «جُنَاح»: گناه.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- حرمت بهره گیرى جنسى از زن شوهردار و ازدواج با وى، هر چند مسلمان نباشد. (حرّمت ... و المحصنات من النّساء) «محصنة»، به زن مسلمان، عفیف، آزاده و شوهردار اطلاق مى شود و مراد از آن در آیه به مناسبت حکم و موضوع، زن شوهردار است. قید «من النّساء» براى «المحصنات» قیدى تأکیدى است و شمول آن را نسبت به زن غیر مسلمان افاده مى کند.

۲- جواز بهره گیرى جنسى از کنیز شوهردار براى مالک وى (حرّمت ... و المحصنات من النّساء الّا ما ملکت ایمانکم) لازم به تذکر است که حکم مذکور داراى شرایطى است که در فقه بیان شده است.

۳- تأیید مالکیت انسان، نسبت به بردگان (ما ملکت ایمانکم)

۴- حرمت ازدواج با محارم و زنان شوهردار و جمع بین دو خواهر، از احکام ثابت و قطعى الهى است. (حرّمت ... کتاب اللّه علیکم)

۵- تأکید خداوند بر ضرورت پایبندى به احکام و مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى (حرّمت ... کتاب اللّه علیکم) در برداشت فوق «کتاب اللّه» مفعول فعل مقدر (الزموا) گرفته شده است ; یعنى به احکام الهى پایبند باشید.

۶- جواز ازدواج و آمیزش با غیر خواهر زن و محارم و زنان شوهردار (حرّمت علیکم امّهاتکم ... و اُحلّ لکم ما وراء ذلکم) «ذلکم» اشاره به تمام مواردى است که در این آیه و آیه پیش بیان شده است.

۷- مقررات ازدواج و بهره گیریهاى جنسى در اسلام، متفاوت با احکام و مقررات سایر ادیان الهى* (و اُحلّ لکم ما وراء ذلکم) کلمه «لکم» مى تواند اشاره به این معنا باشد که مجموع مقررات بیان شده در این آیه و آیات گذشته، ویژه شما بوده و براى ادیان گذشته به صورتى دیگر مطرح بوده است.

۸- تعیین مقدارى از مال به عنوان مهریه، از شرایط عقد ازدواج و زناشویى (ان تبتغوا باموالکم محصنین) «باموالکم»، اشاره به این است که انتخاب همسر براى ازدواج و زناشویى، باید به همراه تعیین مهریّه باشد. گفتنى است که مفعول به «ان تبتغوا» حذف شده و آن، زنان غیر محارم است.

۹- حرمت مصرف مال در مسیر فحشا و بى عفتى (احلّ لکم ... ان تبتغوا باموالکم محصنین غیر مسافحین) «محصنین»، حال براى فاعل «ان تبتغوا» است ; و همان گونه که مى تواند ابتغاء را مقید به عفت و پاکدامنى کند، مصرف اموال را نیز مى تواند به آن مقید سازد.

۱۰- لزوم عفت و پاکدامنى براى مردان و حفظ حدود الهى در مسائل جنسى (محصنین غیر مسافحین) «محصنین»، حال است براى فاعل «ابتغاء». یعنى انتخاب همسر براى ازدواج و زناشویى باید به صورت حلال باشد، نه به صورت زنا و بى عفتى. گفتنى است که «سفاح» به معناى زنا و بى عفتى است و «غیر مسافحین»، تأکید براى محصنین است.

روایات و احادیث

۱۱- مشروعیت ازدواج موقت (متعه) (فما استمتعتم به مِنهُنَّ) پرداخت مهریّه، مشروط به استمتاع شده و مراد از استمتاع، ازدواج موقت (متعه) است. زیرا پرداخت اجرت و مهریه در عقد دائم منوط به استمتاع و بهره گیرى جنسى نیست. برداشت فوق را فرمایش امام باقر (ع) تأیید مى کند که در پاسخ سؤال از ازدواج موقت فرمود: نزلت فى القرآن «فما استمتعتم به منهنّ فاتوهنّ اجورهنّ فریضة ... ».[۱]

۱۲- وجوب تعیین مقدار مهر در ازدواج موقت (فما استمتعتم به منهُنَّ فاتوهُنَّ اجورهنّ فریضة ... من بعد الفریضة) «فریضة»، که فعیل به معناى مفعول است ; حال براى «اجور» مى باشد. یعنى: اجرت معین شده.

۱۳- وجوب پرداخت اجرت (مهریه) در مقابل بهره گیرى جنسى از زنان در ازدواج موقت (فما استمتعتم به منهُنَّ فاتوهُنَّ اجورهنّ فریضة)

۱۴- تعیین مقدار مهر در ازدواج موقت، شرط صحت عقد (فما استمتعتم به منهُنَّ فاتوهُنَّ اجورهنّ فریضة) لزوم تعیین مقدار مهر در عقد، حکایت از مشروطیّت صحت عقد به آن مهر دارد.

۱۵- حمایت اسلام از حقوق اقتصادى زنان (ان تبتغوا باموالکم ... فاتوهُنَّ اجورهنّ)

۱۶- جواز تغییر مقدار مهر (کم یا زیاد کردن) و یا بخشیدن آن با رضایت طرفین (و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة)

۱۷- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حکیم (کاردان) است. (انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۱۸- خداوند، عالمى حکیم است. (انّ اللّه کان علیماً حکیماً) بنابر اینکه «حکیماً»، صفت باشد براى «علیماً».

۱۹- احکام و قوانین ازدواج و مسائل جنسى برخاسته از علم و حکمت خداوند (و المحصنات ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۲۰- تشریع ازدواج موقّت و مقررات آن، برخاسته از علم و حکمت خداوند (فما استمتعتم به منهنّ ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً)

۲۱- علم و حکمت، دو عنصر ضرورى براى قانونگذاران (و المحصنات ... انّ اللّه کان علیماً حکیماً) بیان علم و حکمت الهى پس از جعل قوانین و مقررات، دلالت بر این دارد که قانونگذاران باید داراى علم و حکمت باشند و قوانین را بر این دو پایه وضع کنند.

۲۲- جواز ازدواج با زنان غیر مسلمان شوهردار که در جنگ به اسارت درآمده اند. (حرّمت ... الّا ما ملکت ایمانکم) على (ع) درباره آیه فوق فرمود: من سبى من کان لها زوج.[۲]

۲۳- جواز ازدواج مرد با برادرزاده و خواهرزاده همسر خویش (و احلّ حکم ما وراء ذلکم) امام کاظم (ع) در مورد ازدواج مرد با برادرزاده و خواهرزاده همسرش فرمود: لا بأس لانّ اللّه عز و جل قال «و احل لکم ما وراء ذلکم».[۳] در روایت کافى ج ۵، ص ۴۲۴ ح ۱ جواز ازدواج یاد شده در فیش فوق، مشروط به اذن همسر شده است.

۲۴- جواز تمدید مدّت و افزودن مهریّه زن در ازدواج موقّت، پس از پایان مدّت آن (فما استمتعتم به منهنّ ... لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة) امام باقر (ع) در تفسیر آیه فوق فرمود: لا بأس بان تزیدها و تزیدک اذا انقطع الاجل فیما بینکما یقول استحللتک باجل آخر برضى منهما ... .[۴]

۲۵- جواز هر نوع قراردادى بین زن و شوهر، پس از ازدواج، به شرط رضایت طرفین (و لا جناح علیکم فیما تراضیتم به من بعد الفریضة) امام صادق (ع) درباره آیه فوق فرمود: ما تراضوا به من بعد النکاح فهو جایز ... .[۵]

موضوعات مرتبط

  • آمیزش: احکام آمیزش ۱۰
  • احکام:۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵ تشریع احکام ۱، ۲، ۳، ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵ ۲۰
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۴، ۶، ۷، ۸، ۱۴، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۵ ; احکام ازدواج موقت ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۲۰، ۲۴ ; ازدواج با دو خواهر ۴ ; ازدواج با غیر مسلمان ۲۲ ; ازدواج با محارم ۴ ; ازدواج حرام ۱، ۴ ; ازدواج در ادیان ۷ ; ازدواج در اسلام ۷ ; اهمیّت ازدواج ۵ ; شرایط ازدواج ۸ ; شرایط صحّت ازدواج ۱۴ ; معاهده در ازدواج ۲۵ ; مهریه در ازدواج ۸
  • اسماء و صفات: حکیم ۱۷، ۱۸ ; علیم ۱۷، ۱۸
  • انسان: مملوکیت انسان ۳
  • حکمت: اهمیّت حکمت ۲۱
  • خدا: اوامر خدا ۵ ; حدود خدا ۱۰ ; حکمت خدا ۱۹، ۲۰ ; علم خدا ۱۸، ۱۹، ۲۰
  • روابط جنسى: محدوده روابط جنسى ۵
  • زن: حقوق زن ۱۵
  • عفت: اهمیّت عفت ۱۰
  • علم: اهمیّت علم ۲۱
  • قانونگذارى: حکمت در قانونگذارى ۲۱ ; شرایط قانونگذارى ۲۱ ; علم در قانونگذارى ۲۱
  • کنیز: استمتاع از کنیز ۲
  • لذایذ: حرام ۱ ; لذایذ مجاز ۲
  • محرمات:۱، ۴، ۹
  • مصرف مال: حرام ۹
  • مهریه: احکام مهریه ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۶

منابع

  1. کافى، ج ۵، ص ۴۴۸، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۶۷- ،، ح ۱۷۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۶۰، ح ۱.
  2. مجمع البیان، ج ۳، ص ۵۱ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۶۶، ح ۱۶۵.
  3. نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۶۶، ح ۱۶۶.
  4. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۳۳، ح ۸۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۶۸، ح ۱۷۵.
  5. کافى، ج ۵، ص ۴۵۶، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۴۶۷- ، ح ۱۷۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۶۰، ح ۶.