الروم ٢٨
ترجمه
الروم ٢٧ | آیه ٢٨ | الروم ٢٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مِنْ أَنفُسِکُمْ»: منتزع و برگرفته از اوضاع و احوال خودتان. «هَلْ لَکُمْ؟»: حرف (هَلْ) برای استفهام است و در اینجا مراد توبیخ و نفی است. «سَوَآءٌ»: مساوی در تصرّف در دارائی و اموال. «کَخِیفَتِکُمْ أَنفُسَکُمْ»: همان گونه که از خودتان، یعنی از آزادگان همچون خود ترس دارید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ اللَّهُ فَضَّلَ بَعْضَکُمْ عَلَى... (۵)
إِنَ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَنْ... (۳) وَ لَقَدْ ضَرَبْنَا لِلنَّاسِ فِي هٰذَا... (۲) وَ يَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا... (۰)
تفسیر
- آيات ۲۷ - ۳۹، سوره روم
- طرح يك اشكال و بيان وجوه مختلفى در پاسخ به آن
- پاسخ ديگرى از صاحب كشاف و بيان چهار اشكال به آن
- جواب به اشكال فوق با بيان مفاد جمله : ((وللهالمثل الاءعلى ))
- تمثيلى متضمن رد و ابطال پندار مشركين درباره اينكه خدا از مخلوقات خود شركايى دارد
- شرح مفاد آيه : ((فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها...))
- بيان اينكه فطرت انسان هادى همه افراد در هر عصر و مصر به سوى سعادت است
- اقوال مختلف مفسرين درباره مفردات و مفاد آيه ((فاقم وجهك للذين حنيفا...))
- كلام فخر رازى در مراد از ((لاتبديل لخلق الله )) و بياناشكال آن
- نهى از تخرب و تفرق در دين كه از صفات مشركين و ناشى از پيروى آنان از اهواء خوداست
- مراد آيه شريفه و بيان عدم منافات آن با آيه (و اذا مس الانسان ضردعوا...)
- وسعت و تنگى معيشت تابع مشيت خدا است (يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر)
- مراد از ((ربا)) و ((زكات )) در آيه : ((و ما آتيتم من ربا ليربوا...))
- بحث روايتى
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ضرب لكم مثلا من انفسكم ...)) كه در مقام نفى اعتمادبه شريك داشتن خدا است
- رواياتى در ذيل آيه : ((فطرة الله التى فطر الناس عليها...)) و بيان مراد از((فطرت ))
- چند روايت حاكى از اينكه كل مولود يولد على الفطرة ...
- فدك حق مسلم حضرت زهرا(س ) بوده است
- گفتارى در معناى فطرى بودن دين در چند فصل
- ۲ - زندگى اجتماعى و نياز به قانون ويژگى انسان است
- ۳- دين (مجموعه سنن قوانين )) بايد در جهت برآوردن حوائج حقيقى انسان و مطابق بافطرت و تكوين تشريع شده باشد.
- ۴ - اسلام ((دين فطرت ))، ((دين خدا)) و ((سبيل الله )) است
نکات آیه
۱ - معبودان باطل و جعلى، در مقایسه با خداوند، همانند بردگان زر خرید در برابر مالک خویش اند. (هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء فى ما رزقنکم فأنتم فیه سواء) مثلى که در آیه آورده شده است، به قرینه آیات سابق - که درباره اثبات خداوند و وحدانیت بود - براى نفى معبودانى است که مشرکان، آنان را در برابر خداوند، انتخاب کرده بودند.
۲ - موجودات هستى، در مدیریت و تدبیر جهان، نقشى ندارند. (هل لکم من ما ملکت ... کخیفتکم أنفسکم)
۳ - هر معبودى به عنوان شریک براى خداوند گرفته شود، مخلوق است و شایسته معبود شدن نیست. (ضرب لکم مثلاً من أنفسکم هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء) مثالى که در آیه آمده است، هرگونه شرکتِ بَرده در اموال مالک بَرده را نفى مى کند. چنین نفى اى به خاطر مملوکیت بَرده و در نتیجه، شایسته نبودن وى براى برابرى و همسان شدن با مالک است. این مثل، در صدد تفهیم این نکته است که هر معبودى که شریک براى خداوند قرار داده شود، خود، مملوک خدا است و در نتیجه، شایستگى شریک شدن با او را ندارد.
۴ - ملک خداوند بودن تمامى موجودات، با شریک خدا قرار دادن هر یک ازآنها، ناسازگار است. (هل لکم من ما ملکت أیمنکم ... تخافونهم کخیفتکم أنفسکم)
۵ - استفاده از تمثیل، جهت تفهیم معارف والاى دینى، از روش هاى تبلیغى قرآن (ضرب لکم مثلاً من أنفسکم ... کذلک نفصّل الأیت) لام «لکم» براى تعلیل و در نتیجه، بیان کننده این نکته است که بیان مَثَل ها، به خاطر تفهیم دقیق است. «من» در «من أنفسکم» براى ابتدا و به منظور بیان این است که مَثَل از خود شما زده مى شود که دقیقاً برایتان قابل فهم است.
۶ - به کارگیرى تمثیل و تشبیه، براى بیان دقیق مبانى دینى، امرى سودمند و مفید (ضرب لکم مثلاً)
۷ - قرآن کریم از شیوه هاى گوناگون استفاده مى کند تا مشرکان را براى دست کشیدن از معبودهاى ساخته دست خویش قانع کند. (و من ءایته أن خلقکم ... و أن خلق لکم ... خلق السموت ... یریکم البرق ... أن تقوم السماء ... یبدؤا الخلق ... ضرب لکم مثلاً من أنفسکم) پس از اقامه دلیل هاى روشن براى اثبات وحدانیت خداوند، روى آوردن به بیان تمثیلى و عامیانه کردن مطلب، جهت تفهیم پوچى معبودهاى جعلى، حکایت از حقیقت یاد شده مى کند.
۸ - استفاده از روش هاى ساده و همگانى در تبلیغ مفاهیم دین، امرى شایسته است. (ضرب لکم مثلاً من أنفسکم)
۹ - مردم، در صدر اسلام، با نظام برده دارى آشنا بودند و همسان نبودن حقوق برده با مالک اش را قبول داشتند. (هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء فى ما رزقنکم فأنتم فیه سواء)
۱۰ - مالکیت انسان بر بَرده، جایز و مشروع است. (ما ملکت أیمنکم)
۱۱ - بَردگان، جزئى از دارایى مالکان خویش اند. (هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء فى ما رزقنکم فأنتم فیه سواء)
۱۲ - انسان ها، به رغم این که امکانات شان خدادادى است، حاضر نیستند بَرده ها و موجودات زیردست شان را در آنها سهیم کنند. (هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء فى ما رزقنکم فأنتم فیه سواء)
۱۳ - بردگان، از حقِّ مالکیت و تصرف مستقل، بى بهره و محروم اند. (هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء فى ما رزقنکم فأنتم فیه سواء)
۱۴ - اموال و دارایى انسان ها، روزى خدادادى است. (شرکاء فى ما رزقنکم)
۱۵ - شریک داشتن در اموال و امکانات دلهره آفرین است. (هل لکم ... شرکاء ... تخافونهم کخیفتکم أنفسکم)
۱۶ - انسان ها، طبیعتاً، نگران از دست رفتن حقوق خویش از سوى همسانان خودند. (تخافونهم کخیفتکم أنفسکم)
۱۷ - خداوند، هیچ گونه ترسى از بندگان خود ندارد. (ضرب لکم مثلاً ... تخافونهم کخیفتکم أنفسکم) این که در مَثَل، براى نفى شریک از خداوند، موضوع ترس انسان ها را از هم و نترسیدن آنها را از بَردگان شان مطرح کرده است، مى تواند رساننده نکته یاد شده باشد.
۱۸ - بَردگان، در دید اعراب عصر بعثت، فاقد هرگونه هویت و ارزش بودند. (هل لکم ... تخافونهم کخیفتکم أنفسکم) از این که مشرکان، از ناحیه بردگان خویش، یا احساس نگرانى نداشتند و یا چندان قابل توجه نبود، استفاده مى شود که آنان را داراى قدر و منزلت نمى دانستند.
۱۹ - شریک قرار دادن موجودات مخلوق براى خداوند، با بى همتایى او و داشتن عالى ترین صفات، ناسازگار است. (و له المثل الأعلى ... ضرب لکم مثلاً ... هل لکم من ما ملکت أیمنکم من شرکاء ... فأنتم فیه سواء)
۲۰ - خداوند، به تشریح و تبیین آیات خود براى مردم، با استفاده از تمثیل هاى روشن، اهتمام دارد. (ضرب لکم مثلاً ... کذلک نفصّل الأیت)
۲۱ - خردورزان، تنها گروه بهره مند از تمثیلات و تشبیهات قرآنى اند. (ضرب لکم مثلاً ... کذلک نفصّل الأیت لقوم یعقلون)
۲۲ - آیات خدا و معارف دینى، به وسیله عقل، قابل درک و فهم است. (نفصّل الأیت لقوم یعقلون)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: تدبیر آفرینش ۲
- آیات خدا: روش تبیین آیات خدا ۲۰; فهم آیات خدا ۲۲
- احکام :۱۰، ۱۱، ۱۳
- اضطراب: عوامل اضطراب ۱۵
- اعراب: بینش اعراب دوران بعثت ۱۸
- امکانات مادى: مالکیت بر امکانات مادى ۱۲; منشأ امکانات مادى ۱۲
- انسان: ترس انسان ها ۱۶; طبع انسان ها ۱۲، ۱۶
- برده: احکام برده ۱۰، ۱۱، ۱۳; برده در صدراسلام ۱۸; حقوق برده ۹; مالکیت بر برده ۱۰; مالکیت برده ۱۳; مملوکیت برده ۱۱
- برده دارى: برده دارى در صدراسلام ۹
- تبلیغ: بلاغت در تبلیغ ۸; روش تبلیغ ۵، ۷، ۸
- تشبیهات قرآن: تشبیه به برده ۱; تشبیه معبودان باطل ۱
- ثروت: منشأ ثروت ۱۴
- حر: حقوق حر ۹
- خدا: آثار مالکیت خدا ۴; بى نظیرى صفات خدا ۱۹; خدا و ترس ۱۷; خدا و شریک ۴; رازقیت خدا ۱۴; صفات خدا ۱۷
- دین: روش تبیین دین ۶; روشهاى تفهیم دین ۵; فهم دین ۲۲
- روزى: منشأ روزى ۱۴
- شرک: آثار شرک ۱۹
- شرکت: آثار شرکت ۱۵
- عاقلان: عاقلان و مثالهاى قرآن ۲۱
- عقل: نقش عقل ۲۲
- قرآن: استفاده از مثالهاى قرآن ۲۱; تشبیهات قرآن ۱
- مثال: فواید مثال ۵، ۶، ۲۰
- مشرکان: روش اقناع مشرکان ۷; عجز معبودان مشرکان ۱
- معبودان باطل: مجعول بودن معبودان باطل ۳، ۷
- موجودات: مالک موجودات ۴