الكهف ٩٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۳۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید (و آنها را روی هم بچینید)!» تا وقتی که کاملاً میان دو کوه را پوشانید، گفت: «(در اطراف آن آتش بیفروزید، و) در آن بدمید!» (آنها دمیدند) تا قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد، و گفت: «(اکنون) مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم!»

|پاره‌هاى آهن براى من بياوريد. تا آن‌گاه كه ميان دو كوه را [انباشت و] برابر نمود، گفت: [در آن‌] بدميد. تا آن وقت كه آن را سرخ و گداخته كرد، گفت: حالا مس مذاب برايم بياوريد تا روى آن بريزم
براى من قطعات آهن بياوريد، تا آنگاه كه ميان دو كوه برابر شد، گفت: «بدميد» تا وقتى كه آن [قطعات‌] را آتش گردانيد، گفت: «مس گداخته برايم بياوريد تا روى آن بريزم.»
برایم قطعات آهن بیاورید. (آن‌گاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند) تا چون میان آن دو کوه را برابر ساخت گفت: در آتش بدمید؛ تا چون آهن را بسان آتش بگداخت، گفت: برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم.
برای من قطعه های [بزرگ] آهن بیاورید [و در شکاف این دو کوه بریزید، پس آوردند و ریختند] تا زمانی که میان آن دو کوه را هم سطح و برابر کرد، گفت: [در کوره ها] بدمید تا وقتی که آن [قطعه های آهن] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برایم مس گداخته شده بیاورید تا روی آن بریزم.
براى من تكه‌هاى آهن بياوريد. چون ميان آن دو كوه انباشته شد، گفت: بدميد. تا آن آهن را بگداخت. و گفت: مس گداخته بياوريد تا بر آن ريزم.
[آنگاه که شالوده را ریختند گفت] برایم پاره‌های آهن بیاورید [و برهم بینبارید] تا آنکه بین دو کوه را انباشت و همسطح ساخت گفت [در کوره‌های آتش‌] بدمید [و دمیدند] تا آنکه آن [آهن‌] را [گداخته و] آتش گونه ساخت گفت اینک برایم روی گداخته بیاورید تا بر آن بریزم‌
پاره‌هاى آهن براى من بياوريد، تا چون ميان آن دو كوه را برابر ساخت- پُر كرد-، گفت: بدميد، تا آنگاه كه آن را مانند آتشى بگداخت، گفت: مس گداخته برايم بياوريد تا بر آن فروريزم.
(سپس شروع به کار کرد و گفت:) قطعات بزرگ آهن را برای من بیاورید. (آن گاه دستور چیدن آنها را بر روی یکدیگر صادر کرد) تا کاملاً میان دو طرف دو کوه را برابر کرد (و شکاف بین آنها را از آهن پُر نمود. فرمان داد که بالای آن آتش بیفروزند، و) گفت: بدان بدمید؛ تا وقتی که قطعات آهن را سرخ و گداخته کرد (و قطعات به هم جوش خورد. سپس) گفت: مس ذوب شده برای من بیاورید تا (آن را) بر این (سدّ) بریزم.
«برایم قطعات بزرگ آهن بیاورید.» (آوردند) تا آن‌گاه که میان دو قله‌ی کوه برابر شد. گفت: «بدمید تا وقتی که آن قطعات را آتش گردانید.» (پس) گفت: «مس گداخته برایم بیاورید تا روی آن بریزم.»
بیارید مرا خرده‌های آهن تا گاهی که یکسان شد میان دو کوه گفت بدهید تا گاهی که گردانیدش آتش گفت بیارید مرا بریزم بر آن آهن یا مس گداخته را


الكهف ٩٥ آیه ٩٦ الكهف ٩٧
سوره : سوره الكهف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آتُونِی»: برایم بیاورید. «زُبَر»: جمع زُبْرَة، قطعات. «سَاوَی»: برابر و همسان کرد. هر دو سو را یکی کرد. «بَیْنَ»: مفعولٌ‌به است. «الصَّدَفَیْنِ»: دو جانب، دو سو. «أُنفُخُوا»: بدمید. فوت کنید. «أُفْرِغْ»: بریزم. «قِطْراً»: مس گداخته.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- ذوالقرنین، مردم را به تهیه پاره هاى آهن، براى احداث سد فرمان داد. (ءاتونى زبر الحدید) «زُبَر» جمع «زُبرة» به معناى «قطعات» است. «زبر الحدید» یعنى: «قطعه هى آهن». راغب در مفردات آن را «قطعات بزرگ آهن» دانسته است.

۲- آهن، نقشى اصلى و مهم، در بناى سد ذوالقرنین داشت. (ءاتونى زبر الحدید حتّى إذا ساوى بین الصدفین) گرچه در مصالح ساختمانى سدّ، از مس نیز استفاده شده، ولى از «حتى إذا ساوى ...» دانسته مى شود که تمام فضاى بین دو کوه، ابتدا، از آهن پاره ها آکنده شد و مس ذوب شده، تنها، براى پیوند آن قطعات به کار رفت.

۳- مردم عصر ذوالقرنین، با استخراج آهن و تهیه آن، از پیش آشنا بودند. * (ءاتونى زبر الحدید) فرمان ذوالقرنین به تهیه آهن، نشان این است که مردم، قبلاً، با آن آشنا بوده و آهن در اختیار داشته اند.

۴- ذوالقرنین، ارتفاع سدّ آهنین را تا لبه دو کوه مجاور، بالا برد. (حتّى إذا ساوى بین الصدفین) «صدف» به معناى جانب و کرانه است و «الصدفین» یعنى: «جانب دو کوه که در دو طرف سدّ قرار داشت». فعل «ساوى» دلالت بر تسویه و برابرى ارتفاع سد با لبه دو کوه دارد.

۵- ذوالقرنین، براى سرخ کردن آهن هاى به کار رفته در سد، کوره هاى بزرگى را در مجاورت سد ایجاد کرد. (حتّى إذا ساوى بین الصدفین قال انفخوا) «نفخ» به معناى «دمیدن» است. و دمیدن در دیواره سدّ براى سرخ کردن آن، نیازمند کوره هاى بزرگ است تا بتواند آتش و اکسیژن را به مقدار مورد نیاز به دیواره بزند تا شرایط براى ریختن آلیاژ مسّ بر روى آن فراهم گردد.

۶- ذوالقرنین، به دمیدن در کوره ها، تا حدّ سرخ شدن پاره هاى آهن به کار رفته در دیواره سدّ، فرمان داد. (قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا)

۷- ذوالفرنین، از مسّ مذاب، براى پر کردن میان پاره هاى آهن اسکلت سد، استفاده کرد. (ءاتونى أُفرغ علیه قطرًا) «افراغ» به معناى «خالى کردن ظرف و ریختن محتویات آن» است و «قطرًا» (مسّ مذاب) مفعول براى «أُفرغ» است و مفعول «آتونى» به قرینه «قطرًا» محذوف است.

۸- ذوالقرنین، از نحوه ساختن و بناى سد و کیفیت ذوب فلزات و ترکیب آن، آگاهى دقیق داشت. (ءاتونى زبر الحدید ... أُفرغ علیه قطرًا)

۹- ذوالقرنین، بر احداث سد و مراحل آن، نظارت و مدیریت مستقیم داشت. (ءاتونى ... قال انفخوا ... ءاتونى أُفرغ علیه قطرًا) ذکر ضمایر به صورت «متکم وحده»، جملگى، گواه معشرت و نظارت دقیق ذوالقرنین بر احداث سد است.

۱۰- صنعت ذوب فلز، در تمدن زمان ذوالقرنین، وجود داشته است. (قال انفخوا حتّى إذا جعله نارًا قال ءاتونى أُفرغ علیه قطرًا)

۱۱- ترکیب آهن و مسّ، فلزى بسیار مستحکم و غیر قابل نفوذ به دست مى دهد. (ءاتونى زبر الحدید ... أُفرغ علیه قطرًا) ریختن مس گداخته بر آهن هاى نزدیک به ذوب، گویاى آن است که جنس ترکبى، به فلزى بسیار مستحکم تبدیل خواهد شد.

موضوعات مرتبط

  • آهن: ترکیب آهن و مس ۱۱; فواید آهن ۲، ۱۱; کوره ذوب آهن ۵، ۶
  • تمدن: تاریخ تمدن ۳، ۱۰
  • ذوالقرنین: آهن در دوران ذوالقرنین ۳; ارتفاع سد ذوالقرنین ۴; اوامر ذوالقرنین ۱، ۶; ذوب آهن در دوران ذوالقرنین ۵; ذوب فلز در دوران ذوالقرنین ۸ ، ۱۰; سدسازى ذوالقرنین ۵، ۸، ۹; علم ذوالقرنین ۸; فن آورى ذوالقرنین ۸; قصه ذوالقرنین ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۹; مدیریت ذوالقرنین ۹; مصالح سد ذوالقرنین ۱، ۲، ۶، ۷; ویژگیهاى سد ذوالقرنین ۲
  • سدسازى: سدسازى با آهن ۲
  • صنعت: تاریخ صنعت ۱۰
  • فلز: صنعت ذوب فلز ۱۰
  • مس: فواید مس ۷، ۱۱

منابع