الكهف ٣٨
ترجمه
الكهف ٣٧ | آیه ٣٨ | الكهف ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لکِنَّا»: امّا من. اصل آن: لکِنْ أَنَا است، و همزه را به طور سماع حذف و نون را در نون دغم مینمایند. «لکِنَّا هُوَ اللهُ رَبِّی»: (لکِن) مخفّف و مهمّل، (أَنَا) مبتدا، (هُوَ) مبتدای دوم، (اللهُ) خبر مبتدای دوم، (رَبِّی) صفت آن، مبتدای دوم و خبرش، خبر مبتدای اوّل، و عائد ضمیر (ی) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف
- مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند
- فخر فروشى وتكبر ثروتمند غافل در برابر رفيق مؤ من خود
- آدمى بالفطرة به چيزى كه آن را باقى وماندگار بدانددل مى بندد
- توانگر غافل از خدا، را محق وشايسته برخوردارى وتنعم مى داند حتى در قيامت !
- توضيح جواب رفيق مؤ من آن مرد توانگر مغرور، به او
- وجه اينكه مرد فقير در جمله : ((اكفرت بالذى خلقك (( رفيق توانگر خود را كافر خواند
- زمام همه امور بدست خدا است
- معناى اينكه خداوند ((خير ثوابا وخير عقبا(( است
- مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا وزينت هاى سريعالزوال
- مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه
نکات آیه
۱- مرد مؤمن (سمبل ایمان) از بینش و منش کفرآلود ثروت مندِ دنیاگرا، اظهار بى زارى کرد. (لکنّاْ هو اللّه ربّى)
۲- مرد مؤمن، با اعتراف به ربوبیّت خداى یگانه و اظهار بى زارى از شرک، اندیشه خود را از افکار انحرافى ثروت مند مغرور، متمایز ساخت. (لکنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرک بربّى أحدًا) «لکنّاْ» در اصل «لکنْ أنا» بوده است و پس از حذف همزه «أنا» و ادغام نون ها، دو کلمه، به صورت یک کلمه نوشته مى شود.
۳- مؤمن، داراى ثبات و استقرار در عقیده، ولى کافر، اسیر در چنگال هاى شکّ و تردید و بى ثبات است. (ما أظنّ ... و ما أظنّ ... لکنّاْ هو اللّه ربّى) سخنان سمبل کفر و دنیاپرستى، در آیه، همواره، تردید را با خود همراه دارد، لذا در نقل سخن او، دو بار واژه «ظنّ» و یک بار نیز «لئن» به کار گرفته شده، ولى مردِ سمبل ایمان، با قاطعیّت عقیده خود را بیان کرده و راه عملى خود را مطرح ساخته است.
۴- اللّه، یگانه مالک و مدبّر انسان و جهان هستى است. (لکنّاْ هو اللّه ربّى)
۵- توحید، مستلزم پرهیز از هرگونه شرکورزى در ربوبیّت خدا است. (لکنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرک بربّى أحدًا)
۶- زوال ناپذیر شمردن نعمت هاى دنیا و نادیده گرفتن نقش خدا در پیدایش و زوال آن ها،مستلزم شرک در ربوبیّت است. (لکنّاْ هو اللّه ربّى ولاأشرک بربّى أحدًا)
۷- توجه به ربوبیّت الهى و نقش آفرینى آن بر در و دیوار وجود، داراى نقشى مهم و گرایش به توحید است. (لکنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرک بربّى أحدًا) تکرار «ربّ» در آیه، نشان دهنده توجه عمیق مرد مؤمن به ربوبیّت خدا است و از این تکرار استفاده مى شود که توجه به صفت ربوبیّت در میان دیگر صفات الهى، اثرى خاص در پرهیز از شرک دارد.
۸- شرک و غفلت از ربوبیّت خدا، مهم ترین خطر رفاه زدگى و سرمستى به امکانات دنیوى است. (لکنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرک بربّى أحدًا) مرد مؤمن، براى جدا کردن صف خویش از ثروت مند مغرور، به دو نکته اشاره کرده است: ربوبیّت خدا و عدم شرک و با این تعبیر، ثروت مند مغرور را به غفلت از خدا و گرفتارى به شرک، هشدار داده است.
۹- اتّکاى به دیگران، دنیاپرستى، و بنا نهادن بینش و منش براساس آن، شرک است. (أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا ... لکنّاْ هو اللّه ربّى و لاأشرک بربّى أحدًا)
موضوعات مرتبط
- آفرینش: مالک آفرینش ۴; مربّى آفرینش ۴
- اتکا: اتکا به غیرخدا ۹
- اسماء و صفات: اللّه ۴
- اقرار: اقرار به توحید ۲
- انسان: مالک انسان ۴; مربى انسان ها ۴
- ایمان: زمینه ایمان به توحید
- باغدار متکبر: اقرار همنشین باغدار متکبر ۲; تبرّى همنشین باغدار متکبر ۱، ۲; توحید همنشین باغدار متکبر ۲; عقیده باغدار متکبر ۱; قصه باغدار متکبر ۱، ۲; کفر باغدار متکبر ۱
- تبرّى: تبرّى از باغدار متکبر ۱; تبرّى از شرک ۲
- توحید: آثار توحید ۵; توحید ربوبى ۴
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴
- خدا: اختصاصات خدا ۴; ربوبیت خدا ۴، ۸; مالکیت خدا ۴
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۹; زیانهاى دنیاطلبى ۸
- ذکر: آثار ذکر ربوبیت خدا ۷; ذکر مربى آفرینش ۷
- رفاه: زیانهاى رفاه ۸
- شرک: اجتناب از شرک ربوبى ۵; زمینه شرک ربوبى ۶، ۸; موارد شرک ۹
- غفلت: آثار غفلت از خدا ۶; زمینه غفلت از خدا ۸
- کافران: تزلزل کافران ۳; شک کافران ۳; صفات کافران ۳
- مؤمنان: ثبات قدم مؤمنان ۳; صفات مؤمنان ۳
- نعمت: جاودانگى نعمت هاى دنیوى ۶; منشأ نعمت ۶