المائدة ٥٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۳۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آنها هنگامی که (اذان می‌گویید، و مردم را) به نماز فرا می‌خوانید، آن را به مسخره و بازی می‌گیرند؛ این بخاطر آن است که آنها جمعی نابخردند.

و چون [با اذان‌] به نماز ندا دهيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند. اين از آن روست كه آنها مردمى نابخردند
و هنگامى كه [به وسيله اذان، مردم را] به نماز مى‌خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند، زيرا آنان مردمى‌اند كه نمى‌انديشند.
و چون شما ندای نماز بلند کنید آن را مسخره و بازی فرض کنند، زیرا آن قوم مردمی بی‌خرد و نادانند.
و چون برای نمازْ ندا در می دهید، آن را به مسخره و بازی می گیرند؛ این کار زشتشان به سبب این است که آنان گروهی هستند که [در حقایق و معارف] اندیشه نمی کنند.
و چون بانگ نماز كنيد آن را به مسخره و بازيچه گيرند، زيرا مردمى هستند كه نمى‌انديشند.
و چون بانگ نماز در دهید، آن را به ریشخند و بازیچه می‌گیرند، این از آن است که قومی نابخردند
و چون به نماز فرامى‌خوانيد- بانگ اذان سر مى‌دهيد- آن را به مسخره و بازى مى‌گيرند، اين از آن روست كه آنها گروهى‌اند كه خِرد را كار نمى‌بندند.
آنان هنگامی که (اذان می‌گوئید و مردمان را) به نماز می‌خوانید، نماز را به باد استهزاء می‌گیرند و بازیچه‌اش قرار می‌دهند (و بدان می‌خندند و تمسخرش می‌کنند). این کارشان بدان خاطر است که ایشان کسانِ نفهم و بیشعوری هستند (و ضلالت را از هدایت باز نمی‌شناسند و هدف و حکمت نماز را درک نمی‌کنند).
و هنگامی‌که (با اذان و اقامه مردمان را) به نماز می‌خوانید آن را به مسخره و بازی می‌گیرند، از آن روی که آنان بی‌گمان گروهی هستند (که)خردورزی نمی‌کنند.
و هنگامی که بانگ برآرید برای نماز گیرندش مسخره و بازیچه این بدان است که آنانند گروهی نابخردان‌


المائدة ٥٧ آیه ٥٨ المائدة ٥٩
سوره : سوره المائدة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِذَا نَادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ»: هنگامی که صدا به نماز برداشتید. وقتی که برای ادای نماز اذان گفتید.


تفسیر

نکات آیه

۱- استهزاى نماز و بازیچه دانستن آن، از سوى برخى اهل کتاب و کافران صدر اسلام (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) در برداشت فوق ضمیر فاعلى «اتخذوها» به «الذین اوتوا الکتب» و «الکفار» در آیه قبل برگردانده شده است.

۲- بانگ نماز (اذان)، بانگى مسخره و بازیچه در پندار کافران و گروهى از اهل کتاب (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) بدان احتمال که ضمیر مفعولى «اتخذوها» به مصدر (مناداة) مستفاد از «نادیتم» برگردد.

۳- مبارزه تبلیغاتى کافران و اهل کتاب علیه اسلام، با استهزاى نماز و اذان و بازیچه خواندن آن (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً)

۴- حرمت ایجاد روابط دوستى با کسانى که نماز و اذان را بازیچه مى پندارند و آن را به تمسخر مى گیرند. (لاتتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزواً و لعباً ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة )

۵- تمسخر برخى اهل کتاب نسبت به نماز و اذان، دلیل تحریم روابط دوستى با آنان (لاتتخذوا الذین ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً)

۶- تمسخر اذان، نماز و دیگر شعایر دینى، از گناهان بزرگ (و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) چون تمسخر کنندگان نماز و اذان و یا دیگر شعایر دینى، باید طرد شوند و نباید با آنان روابط دوستى برقرار کرد، معلوم مى شود تمسخر نماز و اذان و دیگر شعایر، از گناهان بزرگ است.

۷- حرمت ایجاد روابط دوستى با کسانى که حتى برخى از احکام و شعایر دین را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند.* (لاتتخذوا الذین ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) تحریم دوستى با استهزا کنندگان نماز پس از تحریم دوستى با استهزاکنندگان دین، مى تواند گویاى این نکته باشد که تمسخر هر یک از احکام اسلام، مصداق استهزاى دین است و همان حکم (حرمت ایجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

۸- نماز و اذان، از ارکان اساسى دین و شعایر مقدس آن (الذین اتخذوا دینکم هزواً ... و إذا نادیتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً) آیه مورد بحث، استهزاى نماز و اذان را نمونه اى از استهزاى دین شمرده است و اطلاق دین بر نماز و اذان نشان مى دهد که این دو از ارکان اساسى دین مى باشد.

۹- نابخردى، ریشه تمسخر احکام و شعایر دین اسلام (اتخذوا دینکم هزواً ... ذلک بانهم قوم لایعقلون)

۱۰- اهل کتاب و دیگر کافران به دلیل استهزاى دین اسلام و احکام و شعایر آن،مردمى نادان و بى خرد (اتخذوا دینکم هزواً ... ذلک بانهم قوم لایعقلون) برداشت فوق بر این مبناست که «لایعقلون» فعلى لازم باشد، یعنى اهل کتاب و کافران، فاقد عقل و اندیشه کافى هستند. اسناد «لایعقلون» به «قوم» که حاکى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، این معنى را تأیید مى کند.

۱۱- ترک اندیشه در احکام و شعایر دین اسلام، ریشه استهزاى کافران نسبت به آن (اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لایعقلون) در برداشت فوق «لایعقلون»، فعلى متعدى گرفته شده و مفعول آن محذوف فرض شده است. یعنى لایعقلون الدین و الصلوة و ... .

۱۲- نکوهش خداوند از اهل کتاب به خاطر ترک اندیشه و تعقل در حقانیت دین و احکام و شعایر آن (ذلک بانهم قوم لایعقلون)

۱۳- عقل و منطق، زیر بناى دین اسلام و احکام و شعایر آن (اتخذوها هزواً و لعباً ذلک بانهم قوم لایعقلون)

۱۴- نگاه به دین اسلام با دیدى منطقى و عقلى، مایه اطمینان به حقانیت، شایستگى و بایستگى آن (اتخذوها هزواً و لعباً ... ذلک بانهم قوم لایعقلون)

موضوعات مرتبط

  • احکام:۴، ۵، ۷ استهزاى احکام ۴، ۵، ۷ ۷، ۱۰ ; فلسفه احکام ۴، ۵، ۷ ۵ ; مبانى احکام ۴، ۵، ۷ ۱۳ ; منشأ استهزاى احکام ۴، ۵، ۷ ۹
  • اذان: استهزاى اذان ۲، ۳، ۴، ۵ ; اهمیّت اذان ۸ ; گناه استهزاى اذان ۶
  • استهزاگران: دوستى با استهزاگران ۴، ۷
  • اسلام: استهزاى اسلام ۱۰، ۱۱ ; تاریخ صدر اسلام ۱ ; حقّانیت اسلام ۱۴ ; مبارزه با اسلام ۳ ; ویژگى اسلام ۱۴
  • اهل کتاب: استهزاهاى اهل کتاب ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۰ ; اهل کتاب و اسلام ۳ ; جهل اهل کتاب ۱۰ ; سرزنش اهل کتاب ۱۲
  • بیگانگان: اصول رابطه با بیگانگان ۴، ۵
  • تعقل: آثار تعقل ۱۴ ; آثار عدم تعقل ۱۱ ; سرزنش عدم تعقل ۱۲
  • جامعه: اصول رابطه اجتماعى ۷
  • جاهلان:۱۰
  • جهل: آثار جهل ۹
  • خدا: سرزنشهاى خدا ۱۲
  • دوستى: حرام ۴، ۵، ۷
  • دین: ارکان دین ۸ ; تعقل در دین ۱۱، ۱۲، ۱۴ ; حقّانیت دین ۱۲ ; شعائر دین ۸ ; مبانى دین ۱۳ ; منشأ استهزاى دین ۹
  • شعائر: استهزاى شعائر ۷، ۱۰، ۱۱ ; گناه استهزاى شعائر ۶ ; منشأ شعائر ۹
  • عقل: نقش عقل ۱۳
  • کافران: استهزاهاى کافران ۱، ۲، ۳، ۱۰ ; جهل کافران ۱۰ ; دوستى با کافران ۵ ; کافران و اسلام ۳ ; منشأ استهزاهاى کافران ۱۱
  • گناه: کبیره ۶
  • محرّمات:۴، ۵، ۷
  • معاشرت: آداب معاشرت ۷
  • نظام فرهنگى:۴
  • نماز: استهزاى نماز ۱، ۳، ۴، ۵ ; اهمیّت نماز ۸ ; گناه استهزاى نماز ۶

منابع