الكهف ١٥
ترجمه
الكهف ١٤ | آیه ١٥ | الكهف ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هؤُلآءِ قَوْمُنَا ...»: استعمال اسم اشاره (هؤُلآءِ) در اینجا برای تحقیر است. (قَوْمُنا) عطف بیان است. «سُلْطَانٍ»: دلیل. حجّت. «بَیِّنٍ»: واضح و آشکار.
تفسیر
- آيات ۹ - ۲۶ سوره كهف
- وجه اتصال ورابطه آياتى كه داستان اصحاب كهف را حكايت مى كنند با آياتقبل
- بيان اينكه اصحاب رقيم نام ديگر اصحاب كهف است
- مقصود از ((رحمت (( و((رشد(( در دعاى اصحاب كهف : ((ربنا اتنا من لدنك رحمة وهيىلنا من امرنا رشدا((
- معناى جمله : ((فضربنا على اذا نهم فى الكهف سنين عددا((
- معناى اينكه فرمود: سپس اصحاب كهف را بيدار كرديم ((لنعلم اى الحزبين احصى ((
- اقرار به توحيد پروردگار ونفى ربوبيت ارباب وآلهه در گفتگوى اصحاب كهف باخود
- جزئياتى از داستان اصحاب كهف كه از آيات استفاده مى شود
- وضعيت جغرافيايى غار اصحاب كهف وكيفيت قرار گرفتن اصحاب كهف در آن
- نظر مفسرين درباره موقعيت جغرافيائى غار ونقد وبررسى آن
- وجه اينكه با ديدن وضع اصحاب كهف قلب انسان مملواز رعب وترس مى شود
- بيان غايت وهدف از بعث (بيدار كردن ) اصحاب كهف
- چند وجه ديگر درباره غايت بعث اصحاب كهف (ليتسائلوا بينهم ...)
- معناى جمله : ((لبثنا يوما اوبعض يوم ((
- جمله : ((ربكم اعلم بما لبثتم (( انحصار علم حقيقى به معناى احاطه بر عين موجوداتوحوادث ، به خداى تعالى را افاده مى كند
- گفتگوى اصحاب كهف بعد از بيدار شدن درباره رفتن به شهر
- نگرانى اصحاب كهف از فاش شدن رازشان ودست يافتن كفار به آنان
- با اينكه تقيه وتظاهر به كفر از روى اضطرار جايز است سبب نگرانى وبيم اصحاب كهف چه بوده است ؟
- جوابهاى ديگرى كه به اشكال فوق داده شده است
- توضيح آيه : ((فقالوا ابنوا عليهم بنيانا...(( كه گفتگوومجادله مردم را درباره اصحاب كهف حكايت مى كند
- بيان دوگروه متنازع ومسئله مورد تنازع در (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- وجه دلالت بيدار شدن اصحاب كهف بعد از خواب چند صد ساله ، بر حق بودن معاد وقيامت
- وجه ديگرى براى جمله (اذ يتنازعون بينهم امرهم )
- مقصود از: ((الذين غلبوا على امرهم (( در آيه :((قال الذين غلبوا على امرهم ...((
- حكايت اختلاف مردم در عدد اصحاب كهف وبيان اينكه ايشان هفت نفر بوده اند
- عملى از هر عاملى موقوف به اذن ومشيت خداى تعالى است
- انسان بايد كار فردا را به مشيت خدا (ان شاء اللّه ) مشروط كند
- وجوه ديگرى كه درباره استثناء در آيه : ((ولاتقولنّ لشى ء انىفاعل ذلك غدا الاان يشاء الله (( گفته شده است
- معناى آيه : ((واذكر ربك اذا نسيت ...(( ووجوهى كه در معناى آن گفته شده است
- مشار اليه به هذا در (لاقرب من هذا رشدا) وسخن مفسرين درباره آن
- بيان عدد سالهاى اقامت اصحاب كهف در غار
- مدت اقامت اصحاب كهف در غار هم مورد اختلاف مردم بوده است
- ولايت مستقل منحصرا از آن خداست
- بحث روايتى
- روايتى كه مى گويد ((رقيم (( نام دولوح مسى بوده است
- روايتى در شرح داستان اصحاب كهف
- موارد وجهات اختلاف در روايات راجع به داستان اصحاب كهف
- روايات ديگرى پيرامون داستان اصحاب كهف
- چند روايت حاكى از اينكه اصحاب كهف مدتى تقيه مى كرده اند
- روايت مشهورى از ابن عباس در نقل داستان
- اشكالاتى كه به روايت ابن عباس (فوق الذكر) وارد است
- معناى ((رقيم (( در روايت ابن عباس وتطبيق آن با روايات ديگر
- رواياتى متضمن ذكر اسماء اصحاب كهف
- اصحاب كهف ياران حضرت مهدى (عج )اند
- گفتارى در چند فصل پيرامون اصحاب كهف وسر گذشت ايشان
- ۱ - داستان اصحاب كهف در تعدادى از روايات :
- ۱- دوسبب عمده وجود اختلاف شديد در مضامين روايات راجع به اصحاب كهف
- ۲ - داستان اصحاب كهف از نظر قرآن :
- ۳ - داستان از نظر غير مسلمانان
- ۴ - غار اصحاب كهف كجا است ؟
- ۱- غار ((افسوس (( در تركيه
- ۲- غار ((رجيب (( در اردن
- غارهاى ديگر كه اصحاب كهف را به آنها نسبت مى دهند
نکات آیه
۱- جامعه اصحاب کهف، جامعه اى مشرک و معتقد به معبودهایى متعدّد بود. (هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة)
۲- اصحاب کهف، از شرک و انحراف عقیدتى مردم جامعه خویش، نگران و در رنج روحى بودند. (هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة) لحن جمله «هؤلاء...» گویاى تحسّر و اندوه اصحاب کهف بر ضلالت و گمراهى مردم زمان خویش است.
۳- یکتاپرستان واقعى، نمى توانند در قبال شرک و انحرافات عقیدتى مردم، بى تفاوت باشند. (ربّنا ربّ السموت ... هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة) خداوند، اصحاب کهف را به عنوان نمونه اى از موحّدان واقعى یاد کرده و در بیان حالات و خصلت هاى آنان - پس از اقرار به اصل توحید - توجّه ایشان به جامعه بشرى و تأسف آنان به ضلالت مردم را مطرح ساخته است.
۴- جوّ اجتماعى و جبر محیطى، عذرى پذیرفته شده براى توجیه رنگ پذیرى از جامعه نیست. (هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة) بیان گرایش اصحاب کهف به توحید و ایمان آنان در محیطى سراسر کفر، اشاره به این نکته دارد که انسان ها مى توانند از محیط، رنگ نپذیرفته، بلکه در مسیر حق، برخلاف جریان عمومى جامعه، حرکت کنند.
۵- جامعه اصحاب کهف، فاقد هرگونه دلیل و برهان بر عقاید شرک آلود خویش بودند. (هؤلاء قومنا ... لولا یأتون علیهم بسلطن بیّن)
۶- بى منطقى در عقیده و سستى اندیشه، بزرگ ترین مشکل جامعه اصحاب کهف از دیدگاه خود آنان (اتخذوا من دونه ءالهة لولا یأتون علیهم بسلطن بیّن)
۷- شرک، مرامى غیرمنطقى و فاقد دلیل و برهان است. (هؤلاء قومنا اتّخذوا من دونه ءالهة لولا یأتون علیهم بسلطن بیّن)
۸- شناخت توحیدى اصحاب کهف، شناختى عمیق و استوار بر دلایلى قطعى و روشن (اتّخذوا من دونه ءالهة لولا یأتون علیهم بسلطن بیّن) از این که اصحاب کهف، مردم خود را به خاطر سطحى نگرى و بى منطقى سرزنش کرده اند، استفاده مى شود که آنان، عقاید خویش را براساس برهان استوار کرده بودند.
۹- لازم است که عقاید بر دلایلى روشن و محکم استوار باشد. (لولا یأتون علیهم بسلطن بیّن)
۱۰- افترا بستن بر خداوند، بزرگ ترین ظلم ها است. (فمن أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا)
۱۱- افترا بر خداوند، گناهى بزرگ است و افترازنندگان به او، ستم کارترین مردمان اند. (فمن أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا)
۱۲- شرک، گناهى بزرگ است و مشرکان، ظالم ترین مردمان اند. (اتّخذوا من دونه ءالهة ... فمن أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا)
۱۳- خداوند را داراى شریک دانستن، پندارى دروغ و افترا بر او است. (فمن أظلم ممّن افترى على اللّه کذبًا)
۱۴- جامعه اصحاب کهف، موجوداتى داراى شعور و خرد را، معبود خود پنداشته و به پرستش آن ها پرداخته بودند. (لولا یأتون علیهم بسلطن بیّن) کاربرد ضمیر «هم» نوعاً در مواردى است که مرجع آن، جمعى از موجودات با شعور باشند. بنابراین مراد از «ءالهة» که مرجع ضمیر «هم» است، معبودانى از جنس بشر یا فرشتگان و مانند این ها خواهد بود.
موضوعات مرتبط
- اصحاب کهف: بینش جامعه دوران اصحاب کهف ۵، ۶; توحید اصحاب کهف ۸; جامعه دوران اصحاب کهف ۱، ۱۴; شرک در دوران اصحاب کهف ۱، ۲، ۵; عقیده اصحاب کهف ۸; عوامل اندوه اصحاب کهف ۲; عوامل رنج اصحاب کهف ۲; قصه اصحاب کهف ۱، ۲; مشکلات جامعه دوران اصحاب کهف ۶
- افترا: افترا به خدا ۱۰، ۱۳
- بت پرستى: بت پرستى در دوران اصحاب کهف ۱۴; تاریخ بت پرستى ۱۴
- جامعه: تأثیرپذیرى از جامعه ۴; جوامع مشرک ۱
- خدا: شرک به خدا ۱۳; ظلم به خدا ۱۰
- شرک: بى منطقى شرک ۷
- ظالمان ۱۱، ۱۲:
- ظلم: بزرگترین ظلم ۱۰
- عذر: عذر غیرمقبول ۴
- عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۶، ۹; برهان در عقیده ۸; عقیده باطل ۱۳; مبانى عقیده ۹
- گناهان کبیره ۱۱، ۱۲:
- مردم: ظالمترین مردم ۱۱، ۱۲
- مشرکان ۱: بى منطقى مشرکان ۱ ۵; ظلم مشرکان ۱ ۱۲
- مفتریان بر خدا: ظلم مفتریان بر خدا ۱۱
- موحدان: شرک ستیزى موحدان ۳; مسؤولیت پذیرى موحدان ۳