ریشه خير
تکرار در قرآن: ۱۹۶(بار)
«خیر» به هر نوع نیکى که به دیگرى بشود اگر چه بدون توجّه باشد، اطلاق مى گردد. منظور از «خَیْر» در سوره «احزاب»، پیروزى در جنگ است; البته پیروزى لشکر کفر، هرگز خیر نبود، بلکه شرّ بود. اما قرآن که از دریچه فکر آنها سخن مى گوید، از آن تعبیر به «خَیْر» کرده اشاره به این که آنها به هیچ نوع پیروزى در این میدان نائل نشدند. بعضى نیز گفته اند: منظور از «خَیْر» در اینجا «مال» است; چرا که این کلمه در بعضى از موارد دیگر، نیز به مال اطلاق شده است. در میان عرب معمول است که از «خیل» (اسب) به «خیر» تعبیر مى کنند، و در حدیثى آمده است که پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله)فرمود: الخَیْرُ مَعْقُودٌ بِنَواصِى الْخَیْلِ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ: «خیر و خوبى به پیشانى اسب تا روز قیامت بسته شده است». بعضى «خیر» را در سوره «ص»، به معناى «مال» یا «مال کثیر» تفسیر کرده اند که ممکن است منطبق بر تفسیر سابق گردد; چرا که مصداق مال در اینجا همان اسب ها است. «خَیْر» غالباً در مورد صفات نیک و جمال معنوى به کار مى رود و «حسن» غالباً در زیبایى و جمال ظاهر.
قاموس قرآن
دلپسند و مرغوب. راغب مىگويد: خير آن است كه همه بدان رغبت كنند مثل عقل... مقابل آن شرّ است. در قاموس گفته «الخير ما برغب فيه الكلّ كالعقل و العدل مثلا» . نا گفته نماند معنى كامل خير همين است و در تمام موارد آن معتبر مىباشد. به مال دنيا از آنجهت خير گويند كه ورغوب و مورد ميل است مثل [بقره:180] يعنى اگر مالى بگذارد به چيز خوب خير گويند زيرا داپسند است و آدمى بدان ميل مىكند نظير [بقره:269] چون حكمت مرغوب و دلپسند است لذا بدان خير اطلاق شده است. در آيه [آل عمران: 26] ظاهراً خير به معنى اختيار است يعنى اختيار اين كارها در دست تو است . برگزيدن و انتخاب را اختيار گوئيم زيرا شىء برگزيده نسبت به بر گزيننده دلپسند و مرغوب است نحو [دخان:32 ]روى علمى كه داريم آنان را بر مردم برگزيديم [طه:13]. * اخيار:جمع خير است يعنى نيكان [ص:47] آنها در نزد ما از برگزيدگان و نيكان اند. * خيره (به كسر اوّل و فتح دوّم) اسم مصدر است به معنى اختيار مثل [قصص:68] يعنى پروردگارت آنچه كه مىخواهد مىآفريد و آنچهكه مىخواهد در مقام تشريع حكم اختيار مىكند براى مردم حق اختيار در مقابل خدا نيست آيه شريفه به مضمون آيه ذيل شبيه است [احزاب:36] و گاهى خيره به معنى برگزيده آيد مثل «مُحَمَّدٌ صَلَى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خِيَرَةُ اللّهِ مِنْ خَلْقِهِ» (مجمع). * خَيْرَه (به فتح اوّل و سكون دوّم و فتح سوّم) يعنى كثير الخير و برتر هر چيز، جمع آن خيرات است (اقرب) [آل عمران:114] منظور از خيرات كارهاى پر فائده است [رحمن:70] مراد از خيرات زنان فاضله بهشتى اند بعضى گفتهاند اصل آن مشدّد بوده مخفّف شده است . * تخيّر: فكر مىكنم به معنى اختيار بعد از اختيار باشد مثل تجرّع كه جرعه جرعه نوشيدن است على هذا معنى آيه [واقعة:20] آن است كه براى آنها است ميوه از آنچه پى در پى اختيار و ميل مىكنند همچنين است [قلم:38]. نا گفته نماند: خير هم اسم تفضيل و هم اسم به كار رفته است در قرآن مجيد بيشتر اسم استعمال شده و گاهى به كار رفته است. مثل [بقره:106] و نحو [بقره:197] بايد ميان آن دو با بودن «من» تفضيل فرق گذاشت باز نا گفته نماند كه راغب از بعضى علماء نقل كرده: به ما آن وقت خير اطلاق مىشود كه بسيار و پاك باشد از على عليه السلام نقل است كه به منزل يكى از موالى خود رفت او گفت: يا امير المؤمنين آيا وصيّت نكنم؟ فرمودنه چون خدا فرموده «اِنْ تَرَكَ خَيْراً» و تو مال زياد ندارى و بر همين قول است آيه [عاديات:8] بشر در دوستى مال كثير محكم است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
خَيْرٌ | ۸۱ |
خَيْرٍ | ۱۴ |
بِخَيْرٍ | ۶ |
الْخَيْرَاتِ | ۷ |
خَيْراً | ۳۷ |
خَيْرَ | ۴ |
الْخَيْرُ | ۲ |
خَيْرُ | ۲۰ |
الْخَيْرِ | ۷ |
اخْتَارَ | ۱ |
الْخَيْرَاتُ | ۱ |
بِالْخَيْرِ | ۲ |
اخْتَرْتُکَ | ۱ |
الْخَيْرَ | ۱ |
يَخْتَارُ | ۱ |
الْخِيَرَةُ | ۲ |
بِالْخَيْرَاتِ | ۱ |
الْأَخْيَارِ | ۲ |
اخْتَرْنَاهُمْ | ۱ |
لِلْخَيْرِ | ۲ |
خَيْرَاتٌ | ۱ |
يَتَخَيَّرُونَ | ۱ |
تَخَيَّرُونَ | ۱ |