التوبة ٦٠
ترجمه
التوبة ٥٩ | آیه ٦٠ | التوبة ٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْفُقَرَآءِ»: مستمندانی که چیزی دارند ولی کفاف زندگی ایشان نمیکند. «الْمَسَاکِینِ»: مستمندانی که چیزی ندارند. فقیر و مسکین به جای همدیگر هم به کار میروند. «الْعَامِلِینَ عَلَیْهَا»: کارکنانی که از سوی پیشوای مسلمانان مأمور جمعآوری زکات میشوند. «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»: کسانی هستند که پیشوای مسلمانان صلاح بداند از راه احسان از ایشان دلجوئی شود و یا زیان و ضررشان به مسلمانان نرسد. «فِی الرِّقَابِ»: در راه آزادکردن بندگان با خرید و کمک ایشان برای آزادی. «الْغَارِمِینَ»: افراد مقروض و مدیونی که قادر به پرداخت قرض خود نباشند و وام آنان حاصل نادانی نبوده و صرف معصیت نشده باشد. «فِی سَبِیلِ اللهِ»: مراد تمام راههائی است که منتهی به خوشنودی خدا میگردند. «إبْنِ السَّبِیلِ»: مسافر دورافتاده از خانه و کاشانه و نیازمند کمک برای رسیدن به آن باشد. «فَرِیضَةً»: واجب. مصدر و مفعول مطلق تأکیدی برای فعل مقدّری است. یعنی: فَرَضَ اللهُ لَهُمُ الصَّدَقَاتِ فَریضَةً.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۴۹ سوره توبه
- منافقين كه به گمان خود از ناملايمات فتنه احتمالى جنگ دورى مى گزينند در واقع از نفاق و ضلالتشان در فتنه سقوط كرده اند و خود غافلند
- خوشحالى منافقين از شكست مسلمين و بدحالى آنها از پيروزى مسلمين و جواب اول به آنان
- فقط اراده و مشيت خداوند جارى است و توكل و واگذارى امور به او جايى براى سرور يا غم نمى گذارد.
- جواب دوم به منافقين : (( قل تربصون بنا الا احدى الحسينين ))
- انفاق منافقين مقبول نيست
- شيفته اموال و اولاد بسيار منافقين مشو كه اموال و اولاد آنان مايه عذاب آنها است
- مواد مصرف صدقات واجبه (زكوات )
- وجوهى كه در توجيه ترتيب ذكر موارد هشتگانه مصرف زكات گفته شده
- معناى جمله : (( قل اذن خير لكم ))
- توضيح مراد از جمله : يؤ من بالله و يؤ من للمؤ منين ))
- عدم منافات بين اينكه پيامبر اسلام (ص ) رحمة للعالمين است و اينكه فقط براى مؤ منين رحمت است
- روايتى در مورد كسانى كه در مورد تقسيم صدقات بين فقراء به پيامبر (ص ) اعتراض كردند
- (( منهم من يلمزك فى الصدقات ... ))
- رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن
- كسانى كه در شمار (( مؤ لفة قلوبهم )) بودند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از زكات به آنان پرداخت كرد
- مواردى از پرداخت صدقه واجب در فرمايش امام صادق (ع )
- چند روايت در ذيل آيه (( يقولون هو اذن قل اذن خير لكم ... ))
نکات آیه
۱ - لزوم پرداخت صدقات و زکات به نیازمندان (فقرا)، تهیدستان (مساکین) و کارگزاران امور صدقات (إنما الصدقت للفقراء و المسکین و العملین علیها)
۲ - وجوب صرف صدقات بر تألیف قلوب، آزادى بردگان، بدهکاران، راه خدا و در راه ماندگان (إنما الصدقت ... و المؤلفة قلوبهم و فى الرقاب و الغرمین و فى سبیل اللّه و ابن السبیل)
۳ - توجّه اسلام به نیازهاى اقتصادى جامعه اسلامى و تأمین آنها (إنما الصدقت للفقراء ... و ابن السبیل)
۴ - صرف صدقات (زکات)، بجز در موارد هشتگانه (فقرا و ... ) ممنوع است. (إنما الصدقت للفقراء ... و ابن السبیل) آیه شریفه در مقام بیان موارد صرف صدقات است. به کارگیرى کلمه «إنما» - که براى افاده حصر است - بیانگر این است که صرف صدقات در غیر موارد هشتگانه اى که آیه شریفه متعرض آن شده، ممنوع است.
۵ - چشمداشت منافقان صدر اسلام به دریافت صدقات، با وجود عدم استحقاق آنان (و منهم من یلمزک فى الصدقت فإن أعطوا منها رضوا ... إنما الصدقت للفقراء ... و ابن السبیل)
۶ - تصور غلط منافقان، در مورد نبودن ملاک و معیار در تقسیم صدقات و انجام آن به دلخواه پیامبر (ص) (و منهم من یلمزک فى الصدقت ... إنما الصدقت للفقراء ... و ابن السبیل) تعیین موارد مصرف زکات از سوى خدا، به عنوان رد منافقان عیبجو، اشعار به این دارد که: آنان گمان مى کردند پیامبر(ص) در کار خویش به دلخواه و بى ملاک و معیار عمل مى کند.
۷ - فقرا، مساکین، کارگزاران امور صدقات و مؤلفة قلوبهم، مالک سهم خویش از صدقات هستند. (إنما الصدقت للفقراء ... و المؤلفة قلوبهم) برداشت فوق با توجّه به «لام» در «للفقراء ... » - که براى افاده ملکیت مى باشد - استفاده شده است.
۸ - وجود کارگزارانى در عصر پیامبر(ص) براى جمع آورى صدقات (إنما الصدقت للفقراء ... و العملین علیها)
۹ - گردآورى و تقسیم صدقات و تعیین کارگزارانى براى آن، از وظایف حکومت اسلامى (إنما الصدقت للفقراء ... و العملین علیها) برداشت فوق با توجّه به این است که گردآورندگان زکات با اجازه و تعیین پیامبر(ص) اقدام به جمع آورى صدقات مى کردند.
۱۰ - کارگزاران حکومت و ارائه کنندگان خدمات به جامعه اسلامى، داراى استحقاق دریافت اجرت در قبال عمل خویش (إنما الصدقت للفقراء ... و العملین علیها) برداشت فوق بدین احتمال است که استحقاق اجرت در برابر کار، اختصاص به کار جمع آورى صدقات نداشته باشد ; بلکه تمامى کارگزاران حکومت، مستحق دریافت اجرت باشند.
۱۱ - کار، داراى بها و ارزش است و کارکنان مستحق مزد در برابر کار خویشند. (و العملین علیها) با توجّه به اینکه براى کارگزاران امور صدقات، سهمى از آن قرار داده شده و این سهم در برابر کار آنان است - چه نیازمند باشند چه بى نیاز - برداشت فوق استفاده مى شود.
۱۲ - بناى اسلام بر جذب هر چه بیشتر انسانها و متمایل ساختن دلها به دین حق است. (إنما الصدقت للفقراء ... و المؤلفة قلوبهم)
۱۳ - بهره گیرى از امکانات اقتصادى در جهت جذب قلبها و متمایل ساختن انسانها به اسلام، از وظایف حکومت اسلامى (إنما الصدقت للفقراء ... و المؤلفة قلوبهم) با توجّه به اینکه صدقات در اختیار حکومت مى باشد و خداوند تألیف قلوب را یکى از مصارف زکات قرار داده است، برداشت فوق استفاده مى شود.
۱۴ - تأثیرگذارى کمکّه اى اقتصادى در موضع گیریهاى اجتماعى و فکرى برخى از انسانها (و المؤلفة قلوبهم) دلجویى به وسیله کمکّه اى مادى، در مورد افراد ضعیف الایمان و یا مخالفان، مى تواند بدین منظور باشد که یا از جهت عقیده متمایل به حق شوند و یا دست کم در مواضع اجتماعى خود، از اسلام حمایت کنند.
۱۵ - تلاش جدى و پیگیر اسلام در جهت آزادى هر چه بیشتر بردگان (إنما الصدقت للفقراء ... و فى الرقاب) تعیین بخشى از صدقات، براى آزادى بردگان، رساى به برداشت فوق است.
۱۶ - صرف صدقات در مورد بردگان، بدهکاران، راه و در راه ماندگان، فقط براى تأمین نیازهاى آنان است، نه تملیک به ایشان. (و فى الرقاب ... و ابن السبیل) با توجّه به اینکه براى چهار مورد اخیر، به جاى لام ملکیت، حرف «فى» - که بیانگر جهت صرف صدقات است - به کار گرفته شده، برداشت فوق استفاده مى شود.
۱۷ - خداوند، علیم (دانا) و حکیم (کاردان) است. (و اللّه علیم حکیم)
۱۸ - علم خداوند، آمیخته با حکمت است. (و اللّه علیم حکیم) برداشت فوق بر این اساس است که «حکیم»، صفت «علیم» باشد نه خبر دوم.
۱۹ - منحصر شدن مصارف صدقات از سوى خداوند در موارد هشتگانه (فقرا و ... ) نشأت گرفته از علم و حکمت اوست. (إنما الصدقت للفقراء ... و اللّه علیم حکیم)
روایات و احادیث
۲۰ - از امام صادق (ع) درباره قول خداى تعالى «إنما الصدقات ... » روایت شده است که فرمود: «ان جعلتها فیهم جمیعاً و ان جعلتها لواحد اجزء عنک ;[۱] صدقات را چه به مصرف همه هشت صنف برسانى و چه به مصرف یک صنف، مجزى است».
۲۱ - از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «الفقراء هم الذین لا یسألون و علیهم مؤنات من عیالهم ... و المساکین هم اهل الزمانة من العمیان العرجان و المجذومین و جمیع الاصناف الزمنى ... ;[۲] فقرا کسانى هستند که درخواست کمک نمى کنند با اینکه هزینه زندگى عائله بر عهده آنان است و مساکین، افراد معلول، مانند کورها و شلها و جذامیها و سایر اصناف آفت زده هستند».
۲۲ - «زراره گوید: از امام باقر (ع) درباره «المؤلفة قلوبهم» سؤال کردم، فرمود: «هم قوم و حدّوا اللّه عز و جل و خلعوا عبادة من یعبد من دون اللّه و شهدوا ان لا إله إلا اللّه و ان محمّداً (ص) رسول اللّه و هم فى ذلک شکاک فى بعض ما جاء به محمّد (ص) فأمر اللّه عز و جل نبیه ان یتألفهم بالمال و العطاء لکى یحسن اسلامهم و یثبتوا على دینهم الذى دخلوا فیه و اقرّوا به ... ;[۳] آنان گروهى هستند که خدا را به وحدانیت پذیرفته و پرستش غیر خدا را ترک کرده و به یگانگى خدا و رسالت حضرت محمّد (ص) گواهى داده اند، ولى در عین حال در بعضى از آنچه را که رسول خدا آورده شک دارند ; پس خداى عز و جل پیامبرش را مأمور کرد با مال و بخشش، دل آنان را الفت بخشد تا اسلامشان نیکو گردد و در آن دینى که وارده شده و به آن اقرار کرده اند، ثابت قدم بمانند».
۲۳ - زراره گوید: به امام صادق (ع) گفتم: بنده اى زنا کرده، فرمود: «یجلد نصف الحد ... قلت: فهل یجب علیه الرجم فى شىء من فعله فقال نعم یقتل فى الثامنة ... ثم قال: على امام المسلمین ان یدفع ثمنه إلى مولاه من سهم الرقاب ;(۴) فرمود: به قدر نصف حد شلاق مى خورد. گفتم: آیا سنگسار کردن در مورد برده براى چیزى از گناهان او واجب مى شود؟ فرمود: آرى، در هشتمین زنا کشته مى شود ... سپس فرمود: بر عهده امام مسلمانان است که قیمت او را از سهم «رقاب» به مالکش بپردازد».
۲۴ - از امام صادق (ع) روایت شده که رسول اللّه (ص) فرمود: «ایما مؤمن أو مسلم مات و ترک دیناً لم یکن فى فساد و لا اسراف فعلى الامام ان یقضیه ... هو من الغارمین و له سهم عند الامام ... ;(۵) هر مؤمن یا مسلمانى بمیرد و از او قرضى بماند - که آن را در راه فساد هزینه نکرده و اسراف نکرده باشد - بر عهده امام است که آن را بپردازد ... آن بدهکار از «غارمین» است و سهمى نزد امام دارد ... ».
- پینوشت ها:
- تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۹۰، ح ۶۷ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۳۶، ح ۸.
- تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۹۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۱۹۵.
- کافى، ج ۲، ص ۴۱۱، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۳۱، ح ۱۹۸.
- تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۹۴، ح ۷۷ ; تفسیر برهان، ج ۲، ص ۱۳۸، ح ۱۹.
- کافى، ج ۱، ص ۴۰۷، ح ۷ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۲۸، ح ۱۸۹.
منابع
- ↑ عبدالرحمان بن حجاج گوید: «ان محمّد بن خالد سأل اباعبداللّه عن الصدقات قال: اقسمها فیمن قال اللّه: و لا یعطى من سهم الغارمین الذین ینادون نداء الجاهلیة قلت: و ما نداء الجاهلیة؟ قال: الرجل یقول: یا آل بنى فلان فیقع فیهم القتل و الدماء فلا یؤدى ذلک من سهم الغارمین و الذین یغرمون من مهور النساء ... و لا الذین لا یبالون بما صنعوا من اموال الناس ;(۱) محمّد بن خالد از امام صادق (ع) درباره [مصرف]صدقات سؤال کرد، حضرت فرمود: آن را بین کسانى که خداوند فرموده تقسیم کن ولى از سهم غارمین به آنان که مانند زمان جاهلیت ندا مى دهند داده نمى شود. من پرسیدم: نداى جاهلیت چه بوده است؟ فرمود: شخصى ندا مى کرد: «یا آل فلان» [و قبیله خود را به کمک مى طلبید]. و در بین آنان کشتار و خونریزى واقع مى شد. این خسارتها از سهم «غارمین» داده نمى شود و نیز بدهکاریهاى اشخاص بابت مهرهاى زنان و بدهى افرادى که در مصرف اموال مردم بى باک هستند [از آن سهم پرداخت نمى گردد]».
- ↑ از امام صادق (ع) روایت شده است: إن أناساً من بنى هاشم اتوا رسول اللّه (ص) فسألوه أن یستعملهم على صدقات المواشى و قالوا: یکون لنا هذا السهم الذى جعله اللّه للعالمین علیها فنحن أولى به، فقال رسول اللّه (ص) یا بنى عبدالمطلب ان الصدقة لا تحل لى و لا لکم ... ;(۲) جمعى از بنى هاشم به خدمت رسول خدا (ص) آمده، از آن حضرت خواستند ایشان را بر جمع آورى صدقات چهارپایان بگمارد و گفتند: [این درخواست را بپذیرید تا] سهمى از صدقات که خداوند براى مأموران جمع آورى صدقات معین فرموده به ما برسد. پس ما به دریافت آن شایسته تریم. پیامبر(ص) فرمود: اى فرزندان عبدالمطلب! صدقه بر من و بر شما حلال نیست ... ».
- ↑ از ابن عباس روایت شده است: «فرض رسول اللّه (ص) الصدقة ... فى الذهب و الورق و الابل و البقر و الغنم و الزرع و الکرم و النخل ... ;(۳) رسول خدا (ص) صدقه را در طلا، نقره (پول رایج)، شتر، گاو، گوسفند، محصول (زراعت)، انگور و خرما واجب کرد ... ».