التوبة ٥٩
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ |
ترجمه
التوبة ٥٨ | آیه ٥٩ | التوبة ٦٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ لَوْ»: جواب آن محذوف است که (لَکانَ خَیْراً لَهُمْ) است. «رَاغِبُونَ»: جمع راغِب، مشتاق. خواهان. آرزومند.
نزول
وقتى که آیه صدقات نازل گردید و یا این که صدقات را نزد پیامبر آوردند آیه ۵۸ نازل گردید و توانگران و اغنیاء نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمدند به تصور این که از صدقات مزبور سهمى نیز به آنها برسد ولى وقتى که پیامبر صدقات مزبور را بین فقیران و مستمندان تقسیم فرمود. توانگران از پیامبر عیبجوئى کردند و گفتند ما کسانى بودیم که در جنگها شرکت کردیم و همراه پیامبر با کفار به نبرد پرداختیم. بنابراین صدقات مزبور به ما نیز باید برسد نه این که فقط به فقیران و مستمندانى که از وجود آنها فائده اى برنمیخیزد داده شود بعد از این گفتار و عیبجوئى ها از طرف توانگران این آیه نازل گردید.[۱]
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۴۹ سوره توبه
- منافقين كه به گمان خود از ناملايمات فتنه احتمالى جنگ دورى مى گزينند در واقع از نفاق و ضلالتشان در فتنه سقوط كرده اند و خود غافلند
- خوشحالى منافقين از شكست مسلمين و بدحالى آنها از پيروزى مسلمين و جواب اول به آنان
- فقط اراده و مشيت خداوند جارى است و توكل و واگذارى امور به او جايى براى سرور يا غم نمى گذارد.
- جواب دوم به منافقين : (( قل تربصون بنا الا احدى الحسينين ))
- انفاق منافقين مقبول نيست
- شيفته اموال و اولاد بسيار منافقين مشو كه اموال و اولاد آنان مايه عذاب آنها است
- مواد مصرف صدقات واجبه (زكوات )
- وجوهى كه در توجيه ترتيب ذكر موارد هشتگانه مصرف زكات گفته شده
- معناى جمله : (( قل اذن خير لكم ))
- توضيح مراد از جمله : يؤ من بالله و يؤ من للمؤ منين ))
- عدم منافات بين اينكه پيامبر اسلام (ص ) رحمة للعالمين است و اينكه فقط براى مؤ منين رحمت است
- روايتى در مورد كسانى كه در مورد تقسيم صدقات بين فقراء به پيامبر (ص ) اعتراض كردند
- (( منهم من يلمزك فى الصدقات ... ))
- رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن
- كسانى كه در شمار (( مؤ لفة قلوبهم )) بودند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از زكات به آنان پرداخت كرد
- مواردى از پرداخت صدقه واجب در فرمايش امام صادق (ع )
- چند روايت در ذيل آيه (( يقولون هو اذن قل اذن خير لكم ... ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ «59»
اگر آنان به آنچه خدا و پيامبرش به آنان دادهاند راضى مىشدند و مىگفتند: خداوند (و آنچه او صلاح بداند) براى ما بس است، خدا و پيامبرش به زودى از فضل خود به ما خواهند داد و ما تنها به پروردگار، راغب و اميدواريم، (اگر چنين مىگفتند، براى آنان بهتر بود).
نکته ها
در اين آيه چهار مرحله مطرح شده است:
1. رضا و تسليم به تقدير الهى. «رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ»
2. اظهار رضايت به زبان. «قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ»
3. اميد به فضل و كرم الهى. سَيُؤْتِينَا ...
4. بىتوجّهى به دنيا و رغبت به خداوند. «إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ»
«1». امام صادق عليه السلام فرمود: بيش از دو سوّم مردم اين گونه مىباشند. كافى، ج 2، ص 228.
جلد 3 - صفحه 444
پیام ها
1- منافقان هرگز از خداوند و تقديرهاى او راضى نمىشوند. «وَ لَوْ»
2- سياستگذارى و تصميمگيرى در نحوهى تقسيم و صرف بيتالمال و امور مالى واقتصادى با خدا وپيامبر ورهبر امّت اسلامى است. «آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ»
3- تنها نبايد به تنگناها نگريست، صبر، آينده بهترى را پيش مىآورد. «سَيُؤْتِينَا»
4- تلخى محروميّتهاى دنيوى، با وعدههاى قطعى خداوند به مؤمنان و نعمتهاى بهشتى، شيرين مىشود. «سَيُؤْتِينَا»
5- ما از خداوند طلبكار نيستيم، هر چه عطا كند از فضل خويش است. «فَضْلِهِ»
6- الطاف الهى از طريق پيامبران و اوليا به ما مىرسد. «فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ»
7- محبّت خدا، زمينهساز صبر، رضا و قناعت است. «إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ (59)
وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ: و اگر اين منافقان طالبان صدقات و طاعنان، راضى و خشنود باشند آنچه را كه عطا فرمايد ايشان را خداى تعالى و پيغمبر مكرم او. وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ: به صدق تمام و اعتقاد صحيح ثابت جازم، كافى است ما را فضل الهى، يا كفايت كند ما را حق تعالى. سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ: زود باشد كه عطا فرمايد خدا ما را از فضل خود صدقه يا غنيمتى ديگر. وَ رَسُولُهُ: و پيغمبر او نيز مرحمت فرمايد ما را بيشتر از اينكه حالا عطا نموده. إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ: بتحقيق ما به حق تعالى رغبتكنندگان و اميد دارندگانيم كه از فضل نامتناهى خود ما را غنى گرداند از مردم. يا ما راغب هستيم به حق تعالى در آنچه عطا فرمايد از ثواب و دفع نمايد از عذاب.
حاصل آيه شريفه آنكه: اگر اين مراتب اربعه را دارا شوند (جواب شرط محذوف و تقدير آنكه لكان خيرا لهم) هر آينه بهتر باشد براى ايشان، زيرا رضاى به قسمت، سبب بهجت؛ و جزع در آن، موجب محنت است. ابراهيم ادهم گويد: هر كه به مقادير حق خرسند شد، از غم و ملال بازرست.
تبصره- آيه شريفه دال است بر آنكه هر كه طلب دنيا نمايد مؤول شود امر او در ديانت به نفاق. و اما كسى كه طلب دنيا نمايد به قدر بلغه، و غرضش وصول به
ج5، ص 127
مصالع دينى باشد، هر آينه در طريق حق باشد و اصل در اين باب رضا به قضاى الهى است و آيه بيان مراتب آن را فرمايد:
اول- رضاى به عطاى خدا و رسول به سبب علم به اينكه حق تعالى حكيم است، يعنى آنچه فرمايد بر وفق حكمت و مصلحت باشد.
دوم مرتبه- ظهور آثار رضا بر لسانش كه گويد «حَسْبُنَا اللَّهُ» خداى تعالى ما را كافى و كفايت فرمايد امر ما را و به سبب رضا به قضاى سبحانى بتحقيق فائز شديم به اين مرتبه عظيمه در عبوديت.
مرتبه سوم- آنكه به فقدان درجه عاليه، مرتبه نازله آن را دارا باشند كه «سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» زود باشد حق تعالى ما را عطا فرمايد از فضل نامتناهى خود يا در دنيا يا در آخرت.
مرتبه چهارم- «إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ» ما طلب نمىكنيم از ايمان و طاعت، اخذ اموال و وصول به مناصب دنيا را، بلكه مراد ما سعادت آخرت خواهد بود.
تتمه- رازى نقل نموده كه حضرت عيسى عليه السّلام گذشت بر قومى كه ذكر الهى مىنمودند، فرمود: چه چيز شما را وادار نموده؟ گفتند: رغبت در ثواب الهى. فرمود: مصاب باشيد. به گروهى ديگر عبور، و پرسيد: چه چيز شما را وادار نموده؟ گفتند: خوف عقاب سبحانى. به جماعت سوم گذشت، گفتند: ما ذكر الهى نمائيم نه به جهت خوف عقاب و طمع در ثواب، بلكه براى اظهار ذلت عبوديت و عزت ربوبيت و تشريف قلب به معرفت الهى و تكريم لسان به ذكر صفات سبحانى. حضرت فرمود: شما هستيد محقوق محققون. و نظير اين فرمايش از ائمه هدى عليهم السلام مروى است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ (58) وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ راغِبُونَ (59)
جلد 2 صفحه 592
ترجمه
و بعضى از آنها كسانى هستند كه عيب كنند ترا در صدقهها پس اگر عطا شوند از آن خوشنود گردند و اگر عطا نشوند از آن ناگاه آنها خشم گيرند
و اگر آنكه ايشان خوشنود شوند بچيزيكه بدهد بآنها خدا و پيغمبرش و بگويند كافى است ما را خدا زود باشد كه بدهد بما خدا از فضل خود و پيغمبرش همانا ما بسوى خدا رغبت دارندگانيم.
تفسير
در مجمع از ابو سعيد خدرى نقل نموده و در صافى بامام باقر (ع) نسبت داده كه نازل شد در باره ابن ذى الخويصره تميمى كه وارد شد بر پيغمبر (ص) در حاليكه مشغول تقسيم صدقات بود و عرضه داشت كه عدالت كن اى پيغمبر خدا حضرت فرمود واى بر تو اگر من عدالت نكنم كيست كه عدالت كند و اين شخص حرقوص بن زهير رئيس خوارج بود ابو سعيد خدرى گويد عمر اجازه خواست كه او را بكشد پيغمبر (ص) اجازه نداد و اوصاف چندى از او بيان فرمود و آنكه بايد با اصحابش خروج نمايد و روز كه امير المؤمنين (ع) خوارج را كشت من با او بودم آنمرد را آوردند با آن اوصاف كه پيغمبر (ص) بيان فرموده بود و قمى ره فرموده كه وقتى صدقات را آوردند اغنيا حاضر شدند بگمان آنكه پيغمبر (ص) ميان آنها تقسيم ميكند و چون آن حضرت بفقراء مرحمت فرمود آنها عيب جوئى نمودند و گفتند ما جنگ ميرويم با او و باعث تقويت امرا و ميشويم و صدقه هم بايد بدهيم بكسانيكه بىنياز نميكنند او را و بىنياز نمىشوند از او و در كافى و مجمع و عياشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده كه زياده از دو ثلث مردم اهل اين آيهاند يعنى براى نفع خودشان سخن مىگويند نه براى رضاى خدا و خوشنودى و غضب آنها بهواى نفس خودشان است نه بصلاح جامعه مسلمين و رواج حكم اسلام و اگر آنها راضى باشند بحكم خدا و تقسيم عادلانه پيغمبر (ص) كه البته بر طبق مصلحت جامعه مسلمين است و بگويند بلسان حال و مقال كافى است ما را فضل الهى بعد از اين هم ممكن است نصيب وافرى بما برسد از غنائم يا صدقات از فضل خدا بتوسط پيغمبر (ص) و ما اميدوار بخدا هستيم و راغب باجراء احكام او و توسعه رزق از قبل او براى آنها بمراتب بهتر است و بنابر اين جواب شرط محذوف شده براى اثبات و استقرار مطلب در ذهن بقدريكه جواب بقرينه معلوم شود.
جلد 2 صفحه 593
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لَو أَنَّهُم رَضُوا ما آتاهُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسبُنَا اللّهُ سَيُؤتِينَا اللّهُ مِن فَضلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنّا إِلَي اللّهِ راغِبُونَ (59)
و اگر اينها راضي بودند بآنچه خداوند بآنها تفضل فرموده و آنچه رسول اللّه صلّي اللّه عليه و آله و سلّم بآنها عنايت كرده و ميگفتند که ما را خداوند كافيست و ما را بس است هر آينه بزودي خداوند بما بيشتر و زيادتر تفضل ميفرمايد و رسول خدا عنايت مينمايد
جلد 8 - صفحه 246
ميگفتند محققا ما بسوي خداوند كمال رغبت را داريم.
وَ لَو أَنَّهُم رَضُوا ما آتاهُمُ اللّهُ نظر باحاطه علميه بجميع حكم و مصالح و بمقتضاي نظام جملي عالم در دفتر الهي ثبت و نوشته شده هر چه که بايد بهر فردي از افراد بندهگان داده شود و هر چه كوشش كنند بجايي نميرسند از موت و حيات، صحت و مرض، غناء و فقر، عزت و ذلت، نعمت و بلاء تماما بجا و بموقع است و تغييرپذير نيست.
مهندسي که بگل نكهت و بگل جان دادبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 59)- «ولی اگر آنها (به حق خود راضی باشند و) به آنچه خدا و پیامبرش در اختیار آنها گذارده رضایت دهند و بگویند همین برای ما کافی است و اگر هم نیاز بیشتری داریم خدا و پیامبر از فضل خود به زودی به ما میبخشند ما تنها رضای خدا را میطلبیم» و از او میخواهیم که ما را از اموال مردم بینیاز سازد، اگر آنها چنین کنند به سود آنهاست (وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَیُؤْتِینَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُهُ إِنَّا إِلَی اللَّهِ راغِبُونَ).
نکات آیه
۱ - لزوم خشنود بودن به عطاى خدا و رسولش و طمع نداشتن به بیش از حق خود (و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه و رسوله)
۲ - نارضایتى برخى از مسلمانان (منافقان) نسبت به سهم خود از بیت المال (و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه و رسوله)
۳ - تأیید صریح خدا نسبت به عملکرد پیامبر(ص) در مورد نحوه تقسیم صدقات میان مسلمانان (و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه و رسوله)
۴ - حق تصمیم گیرى در نحوه تقسیم و صرف بیت المال با پیامبر (ص) بود. (ما ءاتیهم اللّه و رسوله)
۵ - سیاست گذارى در امور مالى و اقتصادى، از اختیارات رهبر جامعه اسلامى است. (ما ءاتیهم اللّه و رسوله)
۶ - لزوم توکل انسان به خداوند و کافى شمردن او در رفع نیازمندیها (و لو أنهم ... و قالوا حسبنا اللّه)
۷ - مؤمنان راستین، امیدوار به فضل و عطایاى خدا و رسولش (سیؤتینا اللّه من فضله و رسوله)
۸ - توکل بر خداوند و کافى دانستن او براى رفع نیازهاى انسان، زمینه ساز جلب فضل و عطایاى الهى (و قالوا حسبنا اللّه سیؤتینا اللّه من فضله) از اینکه خداوند قبل از بیان امیدوارى به فضل خویش، موضوع توکل (حسبنا اللّه) را مطرح کرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.
۹ - وعده خداوند به برخوردارى متوکلان از عطا و تفضلش (و قالوا حسبنا اللّه سیؤتینا اللّه من فضله) آیه فوق در مقام تعلیم به انسان است و بى تردید آنچه خداوند تعلیم دهد، منطبق با واقعیت مى باشد در نتیجه جمله «سیؤتینا» حاکى از عطاى الهى به متوکلان است.
۱۰ - رغبت و اشتیاق مؤمنان راستین، تنها به جانب خداست. (إنا إلى اللّه رغبون) «إلى اللّه» متعلق به «راغبون» است و تقدیم آن بر «راغبون» علاوه بر حفظ فاصله آیات، مى تواند براى افاده حصر باشد.
۱۱ - راضى بودن به عطایاى خداوند و امید داشتن به فضل او، نشأت گرفته از میل و رغبت واقعى انسان به خدا (و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه ... إنا إلى اللّه رغبون) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «إنا إلى اللّه راغبون»، تعلیل براى جمله پیشین باشد.
۱۲ - ناخشنودى انسان از عطایاى الهى، نشانه بى رغبتى وى به خداست. (و لو أنهم رضوا ما ءاتیهم اللّه ... إنا إلى اللّه رغبون)
موضوعات مرتبط
- اقتصاد: مسؤول سیاستهاى اقتصادى ۴، ۵
- امیدوارى: امیدوارى به عطایاى خدا ۷ ; امیدوارى به فضل خدا ۷، ۱۱ ; امیدوارى به فضل محمّد (ص) ۷
- انسان: تمایلات انسان ۱۱
- بیت المال: تقسیم بیت المال ۴
- توحید: آثار توحید افعالى ۸
- توکل: آثار توکل بر خدا ۸ ; اهمیّت توکل بر خدا ۶
- خدا: رضایت به عطایاى خدا ۱، ۱۱ ; رضایت خدا ۳ ; زمینه عطایاى خدا ۸ ; زمینه فضل خدا ۸ ; کفایتهاى خدا ۶، ۸ ; ناخشنودى از عطایاى خدا ۱۲ ; نشانه هاى بىرغبتى به خدا ۱۲ ; وعده هاى خدا ۹
- رهبران دینى: اختیارات رهبران دینى ۵
- طمع: اجتناب از طمع ۱
- عطایاى خدا: مشمولان عطایاى خدا ۹
- علایق: آثار علاقه به خدا ۱۱
- فضل خدا: مشمولان فضل خدا ۹
- مؤمنان: امیدوارى مؤمنان ۷ ; توحید مؤمنان ۱۰ ; علایق مؤمنان ۱۰
- متوکلان: تفضل به متوکلان ۹ ; وعده به متوکلان ۹
- محمّد (ص): اختیارات محمّد (ص) ۴ ; حمایت از محمّد (ص) ۳ ; رضایت به عطایاى محمّد (ص) ۱ ; محمّد (ص) و بیت المال ۴ ; محمّد (ص) و تقسیم صدقات ۳
- منافقان: منافقان و بیت المال ۲ ; ناخشنودى منافقان ۲
- نیازها: منشأ تأمین نیازها ۸
منابع
- ↑ تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.