التوبة ٥٥
ترجمه
التوبة ٥٤ | آیه ٥٥ | التوبة ٥٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«تَزْهَقَ»: بدر رود. از مصدر زُهوق به معنی خُروج، و در اینجا مراد جاندادن و قالب تهیکردن است که برای آنان همراه با شکنجهها و دردها است (نگا: انعام / و أنفال / ). «أَنفُس»: جمع نفْس، جان. روح.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لاَ يَحْسَبَنَ الَّذِينَ کَفَرُوا... (۳) وَ لاَ تَمُدَّنَ عَيْنَيْکَ إِلَى مَا... (۲) أَ يَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ... (۱) نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ... (۰) وَ قَالُوا نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالاً وَ... (۳)
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۴۹ سوره توبه
- منافقين كه به گمان خود از ناملايمات فتنه احتمالى جنگ دورى مى گزينند در واقع از نفاق و ضلالتشان در فتنه سقوط كرده اند و خود غافلند
- خوشحالى منافقين از شكست مسلمين و بدحالى آنها از پيروزى مسلمين و جواب اول به آنان
- فقط اراده و مشيت خداوند جارى است و توكل و واگذارى امور به او جايى براى سرور يا غم نمى گذارد.
- جواب دوم به منافقين : (( قل تربصون بنا الا احدى الحسينين ))
- انفاق منافقين مقبول نيست
- شيفته اموال و اولاد بسيار منافقين مشو كه اموال و اولاد آنان مايه عذاب آنها است
- مواد مصرف صدقات واجبه (زكوات )
- وجوهى كه در توجيه ترتيب ذكر موارد هشتگانه مصرف زكات گفته شده
- معناى جمله : (( قل اذن خير لكم ))
- توضيح مراد از جمله : يؤ من بالله و يؤ من للمؤ منين ))
- عدم منافات بين اينكه پيامبر اسلام (ص ) رحمة للعالمين است و اينكه فقط براى مؤ منين رحمت است
- روايتى در مورد كسانى كه در مورد تقسيم صدقات بين فقراء به پيامبر (ص ) اعتراض كردند
- (( منهم من يلمزك فى الصدقات ... ))
- رواياتى درباره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن
- كسانى كه در شمار (( مؤ لفة قلوبهم )) بودند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) از زكات به آنان پرداخت كرد
- مواردى از پرداخت صدقه واجب در فرمايش امام صادق (ع )
- چند روايت در ذيل آيه (( يقولون هو اذن قل اذن خير لكم ... ))
نکات آیه
۱ - برخوردارى انسان از مال و اولاد فراوان، نشانه سعادتمندى و محبوبیت وى نزد خداوند نیست. (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم)
۲ - توجّه به ماهیت پست منافقان و عاقبت شوم آنان، موجب مهم جلوه نکردن مال و اولاد فراوان آنان در نظر اهل ایمان (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم) «فا»ى تفریع در «فلا تعجبک»، نهى از اعجاب را متفرع بر مطالبى کرده که در آیات گذشته در زمینه ماهیتِ منفى منافقان و فرجام شومشان، بیان شده است.
۳ - منافقان عصر پیامبر(ص)، برخوردار از مال و اولاد فراوان و امکانات مادى (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم)
۴ - نهى خداوند، از غبطه و اعجاب نسبت به رفاه دنیوى منافقان (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم)
۵ - امکان مجذوب شدن انسانها، حتى مؤمنان در برابر امکانات مادّىِ فراوان دیگران (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم)
۶ - مال و فرزند، دو عنصر پر جاذبه در زندگى دنیوى (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم) از اینکه از میان همه جاذبه هاى مادى، تنها به دو مورد مال و فرزند اشاره شده است، برداشت فوق استفاده مى شود.
۷ - تعجب پیامبر(ص) نسبت به برخوردارى منافقان از امکانات مادى (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم) ممکن است نهى در آیه متوجّه شخص پیامبر(ص) باشد و یا متوجّه همه کسانى که صلاحیت دارند مخاطب خداوند قرار گیرند، برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.
۸ - ضعف مالى و امکانات اجتماعى مؤمنان عصر پیامبر(ص)، در مقایسه با منافقان (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم) وجود زمینه غبطه خوردن نسبت به امکانات رفاهى و برخورداریهاى مادى منافقان، نشان دهنده ضعف اقتصادى و محرومیتهاى مادى مؤمنان صدر اسلام در مقایسه با آنان است.
۹ - اعطاى امکانات دنیوى فراوان به منافقان از جانب خداوند، تنها به منظور عذاب و گرفتارى آنان در این دنیاست. (إنما یرید اللّه لیعذبهم بها فى الحیوة الدنیا)
۱۰ - تحقق اراده الهى به عذاب دنیوى، از طریق اعطاى نعمتهاى ظاهرى و اسباب طبیعى (إنما یرید اللّه لیعذبهم بها فى الحیوة الدنیا)
۱۱ - کثرت مال و اولاد، مایه رنج و گرفتارى براى بى ایمانان (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم ... لیعذبهم بها فى الحیوة الدنیا)
۱۲ - جان کندن سخت منافقان، به هنگام مرگ (و تزهق أنفسهم) «زهوق» (مصدر تزهق) به معناى خارج شدن همراه با دشوارى است. (مجمع البیان، ذیل آیه)
۱۳ - حسرت منافقان براى از دست دادن اموال و فرزندان خویش به هنگام مرگ (فلا تعجبک أمولهم و لا أولدهم ... لیعذبهم ... و تزهق أنفسهم) «زهوق نفس» به معناى خروج جان بر اثر تأسف و حسرت است. (مفردات راغب).
۱۴ - منافقان، على رغم ادعاى ایمان، در حال کفر مى میرند. (و تزهق أنفسهم و هم کفرون)
۱۵ - مال و اولاد فراوان منافقان، زمینه گرایش آنان به کفر در هنگام مرگ (فلا تعجبک أمولهم ... و تزهق أنفسهم و هم کفرون)
۱۶ - جان کندن دشوار و حسرت بار منافقان و کفر نهایى آنان، پیامد کثرت مال و اولاد و نمودى از عذاب الهى (فلا تعجبک أمولهم ... یرید اللّه لیعذبهم بها ... و تزهق أنفسهم و هم کفرون)
۱۷ - حسن عاقبت و حفظ ایمان تا پایان زندگى، امرى مهم و نعمتى در خور توجّه (و تزهق أنفسهم و هم کفرون) این که کافر مردن، عذابى براى منافقان به شمار آمده است، نشانگر اهمیّت و ارزش ایمان است که مؤمنان به جاى توجّه به اموال و اولاد، باید به این ارزش توجّه کنند.
۱۸ - مرگ، جدایى نفس از بدن است نه فانى شدن آن. (و تزهق أنفسهم) «زهوق نفس» خروج و بیرون شدن آن از بدن است نه از بین رفتن آن.
۱۹ - لزوم توجّه به فرجام و عاقبت امور، در ارزش گذارى آنها (فلا تعجبک أمولهم ... و تزهق أنفسهم و هم کفرون) از این که خداوند در تبیین علت نهى (لا تعجبک ... )، به فرجام و عاقبت منافقان اشاره کرده است، برداشت فوق استفاده مى شود.
روایات و احادیث
۲۰ - از امام صادق (ع) روایت شده است: «إیاک أن تطمح نفسک إلى من فوقک و کفى بما قال اللّه عز و جل لرسوله(ص) «فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم» ... ;[۱] مبادا دلباخته کسانى شوى که از نظر دنیایى برتر از تو هستند و مال و منال آنان را آرزو کنى! در این مورد سخن خداى عز و جل کافى است که به رسول خود مى فرماید: مبادا اموال و اولاد آنان تو را مجذوب کند ... ».
موضوعات مرتبط
- ارزشگذارى: ملاک ارزشگذارى ۱۹
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۸
- امکانات مادى: جاذبه امکانات مادى ۵
- ایمان: اهمیّت ایمان ۱۷
- ثروت: آثار ثروت ۱
- خدا: اراده خدا ۱۰ ; توصیه هاى خدا ۲۰ ; عذابهاى خدا ۱۶; عطایاى خدا ۹ ; نواهى خدا ۴
- روح: بقاى روح ۱۸
- زهد: اهمیّت زهد ۲۰
- سعادت: عوامل سعادت ۱
- سنّتهاى خدا: سنّت استدراج ۹، ۱۰
- عاقبت اندیشى: اهمیّت عاقبت اندیشى ۱۹
- عذاب: ابزار عذاب دنیوى ۱۰
- فرجام: اهمیّت فرجام نیک ۱۷
- فرزند: آثار کثرت فرزند ۱۱، ۱۵ ; جاذبه فرزند ۶ ; نقش فرزند ۱
- کافران: ابزار عذاب کافران ۱۱
- کفر: زمینه کفر ۱۵
- مال: آثار کثرت مال ۱۱، ۱۵ ; جاذبه مال ۶
- مؤمنان: امکانات مادى مؤمنان صدر اسلام ۸ ; عقیده مؤمنان ۲ ; گرایشهاى مؤمنان ۵
- محمّد(ص): تعجب محمّد(ص) ۷ ; محمّد(ص) و امکانات مادى ۷ ; مسؤولیت محمّد(ص) ۲۰
- مرگ: حقیقت مرگ ۱۸ ; زمینه مرگ با کفر ۱۵ ; مرگ با کفر ۱۴
- منافقان: احتضار منافقان ۱۳ ; ادعاهاى منافقان ۱۴ ; امکانات مادى منافقان صدر اسلام ۳، ۸ ; بىارزشى اموال منافقان ۲ ; بىارزشى فرزندان منافقان ۲ ; پلیدى منافقان ۷ ; تعجب از رفاه منافقان ۴ ; ثروت منافقان ۱۵، ۱۶ ; حسرت منافقان ۱۳، ۱۶ ; سختى احتضار منافقان ۱۲، ۱۶ ; عذاب دنیوى منافقان ۹ ; عذاب منافقان ۱۶ ; فرجام منافقان ۲ ; فرزندان منافقان ۱۵ ; فلسفه امکانات مادى منافقان ۹ ; قبض روح منافقان ۱۲ ; کثرت فرزندان منافقان ۱۵، ۱۶ ; کفر منافقان ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; مرگ منافقان ۱۴
منابع
- ↑ کافى، ج ۸، ص ۱۶۸، ح ۱۸۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۲۷، ح ۱۸۵.