المائدة ٥٤
ترجمه
المائدة ٥٣ | آیه ٥٤ | المائدة ٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَذِلَّةٍ»: جمع ذلیل، مراد افراد مهربان و نرمخو و متواضع است. «أَعِزَّةٍ»: جمع عزیز، مراد افراد سختگیر و دلیر و بیباک است. واژههای (أَذِلَّةٍ) و (أَعِزَّةٍ) صفت کلمه (قَوْمٍ) میباشد. «لآئِمٍ»: سرزنش کننده. «وَاسِعٌ»: دارای فضل فراوان و انعام بیکران.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْکُمْ أَيُّهَا... (۳) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ خَلَقَ... (۳) هَا أَنْتُمْ هٰؤُلاَءِ تُدْعَوْنَ... (۲) مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ... (۴) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ خَلَقَ... (۲) مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ... (۴)
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قَاتِلُوا... (۳) وَ مَا ذٰلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِيزٍ (۱)
تفسیر
نکات آیه
۱- خداوند، تسلى بخش مؤمنان، با نوید جایگزینى مؤمنانى حقیقى به جاى مرتدان (یا ایها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه بقوم یحبهم و یحبونه) بنابر اینکه جواب شرط «من یرتد ...»، جمله اى محذوف همانند «فلا تحزنوا بارتداد» باشد، تسلى بخش استفاده مى شود.
۲- ارتداد مسلمانان و بازگشتشان از اسلام، هیچ ضررى را متوجه دین خدا نخواهد کرد. (من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه بقوم) برداشت فوق بر این مبناست که جواب شرط (من یرتد ...) جمله اى همانند «فلن یضر دین اللّه) در تقدیر گرفته شود و جمله «فسوف یأتى اللّه ...» جایگزین جزاى حقیقى شده باشد ; زیرا بیانگر علت آن جزاست.
۳- بازگشت از اسلام به کفر (ارتداد)، امر شگفت و بدور از انتظار* (و من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه بقوم) بیان رخداد خارجى با جمله شرطیه خصوصاً با آگاهى کامل به تحقق آن مى تواند اشاره به این باشد که وقوع چنین امرى سزاوار نیست.
۴- پذیرش ولایت و دوستى یهود و نصارا، ارتداد و بازگشت از دین است. (و من یتولهم منکم فانه منهم ... یا ایها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه) با توجه به آیات گذشته معلوم مى شود از مصادیق مورد نظر براى مرتدان، مسلمانانى هستند که على رغم نهى خداوند با یهود و نصارا ارتباط دوستى و ولایى برقرار مى کنند.
۵- ارتداد برخى مسلمانان صدر اسلام، با پذیرش ولایت و دوستى یهود و نصارا (فترى الذین فى قلوبهم مرض .. یا ایها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه)
۶- دین خدا، على رغم ارتداد و گرایش گروههایى از مسلمانان به کفر، همچنان توفنده و گسترش یابنده (یا ایها الذین ءامنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه بقوم یحبهم و یحبونه)
۷- دستیابى آدمیان به کمالات انسانى در گرو امدادهاى خداوند و توفیق او (فسوف یأتى اللّه بقوم) هدف از استناد «یأتى» به «اللّه» على رغم اختیار آدمى در انتخاب سیر و سلوک خویش رساندن این حقیقت است که انسانها اگر به کمالاتى نایل مى شوند، با امداد و توفیق خداوند است.
۸- خداوند نوید بخش ظهور مجاهدانى نستوه، محبوب خدا و دوستدار وى، متواضع در برابر مؤمنان و سرافراز بر کافران (فسوف یأتى اللّه بقوم ... و لایخافون لومة لائم)
۹- عشق به خدا و محبوب وى شدن، فروتنى در برابر اهل ایمان و سرفرازى در مقابل کافران، از صفات مؤمنان واقعى (فسوف یأتى اللّه بقوم ... اعزة على الکفرین)
۱۰- محرومیت مسلمانان از محبت خداوند، در صورت ایجاد روابط دوستانه با کافران (من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه بقوم یحبهم)
۱۱- دوستى با کافران (یهود و نصارا و ...)، ناسازگار با عشق به خداوند (و من یتولهم منکم ... فسوف یأتى اللّه بقوم یحبهم و یحبونه) با توجه به ارتباط آیه مورد بحث با آیات گذشته، معلوم مى شود که توصیف مؤمنان واقعى به ویژگیهاى یاد شده براى اشاره به این حقیقت است که مدعیان اسلام در صورت گرایش به کافران (من یتولهم منکم) نمى توانند آن ویژگیها و از جمله محبت و عشق به خدا را دارا باشند.
۱۲- ضرورت تواضع و افتادگى در برابر مؤمنان و صلابت و سرافرازى در برابر کافران (اذلة على المؤمنین اعزة على الکفرین)
۱۳- مؤمنان، شایسته ارج نهادن و کافران، سزاوار استخفاف و تحقیر (اذلة على المؤمنین اعزة على الکفرین)
۱۴- ایمان، ناسازگار با فروتنى در برابر کافران (یأیها الذین ءامنوا من یرتد ... اعزة على الکفرین)
۱۵- دوستى با کافران (یهود، نصارا و ...)، موجب فروتنى در مقابل آنان و گردنفرازى در مقابل اهل ایمان (من یرتد منکم عن دینه ... اذلة على المؤمنین اعزة على الکفرین)
۱۶- تهى بودن دل از محبت خدا، بى مهرى نسبت به اهل ایمان، احساس کوچکى در برابر کافران، از نشانه هاى بیمارى دل و ضعف ایمان (فترى الذین فى قلوبهم مرض ... اذلة على المؤمنین اعزة على الکفرین) ارتباط آیه مورد بحث با آیات پیش گویاى این است که بیماردلان (الذین فى قلوبهم مرض) از مصادیق مرتدان مى باشند و چون صفات شمرده شده براى مؤمنان واقعى نقطه مقابل مرتدان قرار گرفته ; است معلوم مى شود نبود این صفات در مدعیان اسلام، نشانه بیماردلى آنان است.
۱۷- نوید الهى به اعتلاى دین خویش با بسیج مردمانى مجاهد و نستوه، با صلابت و بى باک از ملامت دشمنان دین (من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه یقوم ... لایخافون لومة لائم)
۱۸- اراده خداوند بر حیات جاودانه و فروغ پیوسته اسلام، در پرتو حضور مؤمنان با صلابت و سرافراز (فسوف یأتى اللّه یقوم... اعزة على الکفرین یجهدون فى سبیل اللّه)
۱۹- جهاد در راه خدا و نهراسیدن از سرزنش دشمنان ملامتگر، ویژگى مؤمنان واقعى (یجهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لائم)
۲۰- لزوم مبارزه در راه خدا و بى اعتنایى به سرزنش دشمنان، در انجام وظایف و مسؤولیت هاى الهى (یجهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لائم)
۲۱- راه خدا، جهت و محور تلاش پیگیر مؤمنان (یجهدون فى سبیل اللّه) در برداشت فوق جهاد به معناى لغوى آن (تلاش و کوشش) گرفته شده است. نه خصوص نبرد. فعل مضارع (یجهدون) حکایت از تلاش مستمر و پیگیر دارد.
۲۲- سرزنش و جنگ روانى، حربه دشمنان دین براى جلوگیرى از تلاش مسلمانان در جهت اعتلاى دین خدا (و لایخافون لومة لائم)
۲۳- مؤمنان واقعى هرگز به خاطر سرزنش ملامتگران دست از جهاد و مبارزه بر نمى دارند. (یجهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لائم)
۲۴- مؤمنان واقعى هرگز به خاطر ملامت دشمنان، از عشق به خدا دست بردار نیستند و از فروتنى در قبال مؤمنان و سرافرازى در برابر کافران، باز نمى مانند. (یحبهم و یحبونه ... و لایخافون لومة لائم) بنابر اینکه جمله «و لایخافون ...» در ارتباط با تمامى صفاتى باشد که در فرازهاى پیشین بر شمرده شده نه خصوص «یجهدون».
۲۵- گریز از جهاد و ترس از ملامت دشمنان دین، از نشانه هاى بیمارى دل و ضعف ایمان (فترى الذین فى قلوبهم مرض ... یجهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لائم)
۲۶- دوستداران اهل کفر، رویگردان از جهاد در راه خدا و هراسان و درمانده در برابر سرزنش دشمنان (من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه یقوم یحبهم)
۲۷- تواضع در برابر اهل ایمان، سرافرازى در قبال کافران، جهاد در راه خدا و بى اعتنایى به ملامت دشمنان، مایه جلب محبت الهى (یحبهم و یحبونه اذلة على المؤمنین ... و لایخافون لومة لائم) به نظر مى رسد صفات یاد شده پس از «یحبهم و یحبونه» در ارتباط با «یحبهم» بیانگر علت است ; یعنى چون داراى این صفات هستند، خداوند آنها را دوست دارد.
۲۸- دلباختگان خداوند، فروتن در برابر مؤمنان، سرفراز در قبال کافران و مجاهدانى بى پروا از ملامت دشمنان دین (یحبونه اذلة على المؤمنین ... یجهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لائم)
۲۹- عشق به خدا و محبوب وى شدن، عطیه و فضلى خدادادى است. (یحبهم و یحبونه ... ذلک فضل اللّه)
۳۰- حالت فروتنى در برابر مؤمنان و سرفرازى در قبال کافران، عطیه و فضلى خداداى است. (اذلة على المؤمنین اعزة على الکفرین ... ذلک فضل اللّه)
۳۱- توفیق بر جهاد در راه خدا و بى اعتنایى به ملامت هاى دشمنان، عطیه و فضلى خدادادى است. (یجهدون فى سبیل اللّه و لایخافون لومة لائم ذلک فضل اللّه)
۳۲- بیماردلان سست ایمان و پذیراى ولایت و دوستى کافران، محروم از فضل خاص خداوند (من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتى اللّه یقوم ... ذلک فضل اللّه)
۳۳- مشیت الهى، سرچشمه فضیلتها و ویژگیهاى محبوبان خداوند (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء)
۳۴- دستیابى به فضیلتها و کمالات انسانى، در گرو مشیت خداوند (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء)
۳۵- خداوند، داراى فضل و احسانى گسترده (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم) متعلق «واسع» به قرینه «ذلک فضل اللّه»، تفضل و احسان گرفته شده است ; یعنى «واسع فضله و احسانه».
۳۶- محرومیت آدمى از تفضلات الهى برخاسته از بى لیاقتى خود اوست نه نقصان فیض و بخشش خداوند (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم) ذکر گستردگى فضل الهى که وصف «واسع» بیانگر آن است، اشاره به این معنا دارد که اگر آدمى مشمول فضل خاص خداوند نشود، خود مقصر است ; چرا که فضل الهى بى نهایت است.
۳۷- خداوند آگاه به بندگان لایق و سزاوار تفضل و احسان خاص خویش (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم) متعلق «علیم» به مناسبت مورد، لیاقت افراد براى اعطاى فضل و احسان خاص الهى است.
۳۸- خداوند، واسع (داراى سعه وجودى) و علیم (داناى مطلق) است. (و اللّه واسع علیم)
۳۹- توان و غناى نامحدود و علم گسترده خداوند، تضمین کننده جریان خواستها و مشیتهاى او (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم)
۴۰- احسان و تفضل خداوند به بندگان، داراى نظامى قانونمند (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم) بیان آگاهى خداوند پس از ذکر مشیت او، بیانگر این است که خواست خداوند بر احسان و تفضل به بندگان بدون دلیل نبوده و برخاسته از آگاهى او به لیاقت آنان است.
۴۱- ضرورت آگاهى دقیق به صلاحیت و شایستگى افراد و برآوردن آن در اعطاى امتیاز به آنان (ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیم) مطرح ساختن علم گسترده الهى پس از بیان احسان و تفضل خداوند به زبدگان، مى رساند که شناخت و آگاهى، شرطى لازم براى امتیاز دهندگان است.
موضوعات مرتبط
- ارتداد: در صدر اسلام ۵ ; بى منطقى ارتداد ۳ ; موارد ارتداد ۴
- ارزش: ملاک ارزش ۱۴
- اسلام: جاودانگى اسلام ۱۸
- اسماء و صفات: علیم ۳۸، واسع ۳۸
- امتیاز: اعطاى امتیاز ۴۱
- انسان: هاى ممتاز ۳۷
- ایمان: آثار ایمان ۱۴ ; نشانه هاى ضعف ایمان ۱۶، ۲۵
- ترس: از دشمنان ۲۵ ; موجبات ترس ۲۶
- تکامل: عوامل تکامل ۷، ۳۴
- تکلیف: عمل به تکلیف ۲۰
- تواضع: آثار تواضع ۲۷ ; اهمیّت تواضع ۹
- جهاد: آثار جهاد ۲۷ ; اهمیّت جهاد ۲۰ ; جهاد در راه خدا ۱۹، ۳۱ ; عوامل ترک جهاد ۲۶ ; فرار از جهاد ۲۵
- خدا: احسان خدا ۳۵ ; اراده خدا ۱۸ ; افعال خدا ۱ ; امداد خدا ۷ ; بشارت خدا ۱۷ ; بیخنیازى خدا ۳۹ ; توفیق خدا ۷ ; عطایاى خدا ۲۹، ۳۰، ۳۱ ; علم خدا ۳۷، ۳۹ ; فضل خدا ۲۹، ۳۰، ۳۱، ۳۵، ۳۷ ; فیض خدا ۳۶ ; قانونمندى احسان خدا ۴۰ ; قانونمندى فضل خدا ۴۰ ; قدرت خدا ۳۹ ; محبت به خدا ۹، ۱۱، ۱۶، ۲۴، ۲۹ ; محرومیت از فضل خدا ۳۶ ; محرومیت از محبت خدا ۱۰ ; مشیت خدا ۳۳، ۳۴، ۳۹ ; موجبات محبت خدا ۲۷
- دشمنان: توطئه دشمنان ۲۲ ; جنگ روانى دشمنان ۲۲ ; سرزنشهاى دشمنان ۱۷، ۲۰، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۳۱
- دوستان خدا:۸، ۹ صلابت دوستان خدا ۸، ۹ ۲۸
- دوستان کافران:۲۶
- دوستى: ناپسند ۱۰
- دین: اضرار به دین ۲ ; اعتلاى دین ۱۷ ; گسترش دین ۶ ; موانع اعتلاى دین ۲۲
- سبیل اللّه:۲۰، ۲۱
- صلاحیتها: نقش صلاحیتها ۴۱
- فضیلت: منشأ فضیلت ۳۳
- قلب: محرومیت قلب بیمار ۳۲ ; نشانه هاى بیمارى قلب ۱۶، ۲۵
- کافران: آثار دوستى با کافران ۱۰، ۱۵ ; برخورد با کافران ۹ ; تحقیر کافران ۱۳ ; تکبر بر کافران ۱۲، ۲۷، ۳۰ ; تواضع بر کافران ۱۴، ۱۵ ; حقارت در برابر کافران ۱۶ ; دوستى با کافران ۱۱، ۳۲ ; قبول ولایت کافران ۳۲
- مجاهدان: بسیج مجاهدان ۱۷ ; بشارت به مجاهدان ۸ ; تواضع مجاهدان ۸، ۲۸ ; صلابت مجاهدان ۱۷ ; مجاهدان و دشمنان ۲۸ ; مجاهدان و کافران ۸، ۲۸ ; مجاهدان و مؤمنان ۸، ۲۸ ; محبوبیت مجاهدان ۸
- محبوبان:۲۹ فضایل محبوبان ۲۹ ۳۳
- محرومان: از فضل خدا ۳۲
- مسلمانان: ارتداد مسلمانان ۲، ۶ ; تلاش مسلمانان ۲۲
- مسیحیان: آثار دوستى با مسیحیان ۱۵ ; دوستى با مسیحیان ۴، ۵، ۱۱ ; قبول ولایت مسیحیان ۴، ۵
- ملامتگران: سرزنش ملامتگران ۱۹، ۲۳
- مؤمنان: احترام به مؤمنان ۱۳ ; بشارت به مؤمنان ۱ ; بیخمهرى به مؤمنان ۱۶ ; تکبّر بر مؤمنان ۱۵ ; تلاش مؤمنان ۲۱ ; تواضع بر مؤمنان ۹، ۱۲، ۲۷، ۲۸، ۳۰ ; تواضع مؤمنان ۲۴ ; جهاد مؤمنان ۱۹، ۲۳ ; دلدارى به مؤمنان ۱ ; شجاعت مؤمنان ۱۹ ; صفات مؤمنان ۹ ; صلابت مؤمنان ۱۸، ۱۹، ۲۳، ۲۴ ; مؤمنان سست ایمان ۳۲ ; مؤمنان و دشمنان ۱۹ ; مؤمنان و کافران ۲۴ ; ویژگى مؤمنان ۱۹، ۲۱، ۲۳، ۲۴
- یهود: آثار دوستى با یهود ۱۵ ; دوستى با یهود ۴، ۵، ۱۱ ; قبول ولایت یهود ۴، ۵