النساء ١٥٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(ولی) بخاطر پیمان‌شکنی آنها، و انکار آیات خدا، و کشتن پیامبران بناحق، و بخاطر اینکه (از روی استهزا) می‌گفتند: «بر دلهای ما، پرده افکنده (شده و سخنان پیامبر را درک نمی‌کنیم!» رانده درگاه خدا شدند.) آری، خداوند بعلّت کفرشان، بر دلهای آنها مهر زده؛ که جز عده کمی (که راه حق می‌پویند و لجاج ندارند،) ایمان نمی‌آورند.

پس به سزاى پيمان شكنى‌شان، و انكار آيات خدا، و كشتن پيامبران به ناحق، و به خاطر گفتارشان كه: دل‌هاى ما در غلاف است [لعنتشان كرديم‌]، بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دل‌هاى آنها مهر زد و جز اندكى ايمان نمى‌آورند
پس به [سزاى‌] پيمان‌شكنى‌شان، و انكارشان نسبت به آيات خدا، و كشتار ناحق آنان [از] انبيا، و گفتارشان كه: «دلهاى ما در غلاف است» [لعنتشان كرديم‌] بلكه خدا به خاطر كفرشان بر دلهايشان مُهر زده و در نتيجه جز شمارى اندك [از ايشان‌] ايمان نمى‌آورند.
پس چون پیمان شکستند و به آیات خدا کافر شدند و پیغمبران را به ناحق کشتند و (همه این قبایح به جای آوردند) بدین عذر که گفتند: دلهای ما در پرده است (و دروغ گفتند) بلکه خدا به سبب کفر، آنها را مهر بر دل نهاد، که به جز اندکی ایمان نیاورند؛
پس به کیفر پیمان شکنی آنان و کفرشان به آیات خدا، و به ناحق کشتن پیامبران، و گفتار [بی پایه و باطل] شان که دل های ما در پوشش و حجاب است [از این رو سخن حق را درک نمی کنیم، لعنتشان کردیم؛] بلکه به سبب کفرشان بر دل هایشان مُهرِ [محرومیت از فهم معارف] زدیم؛ به همین سبب جز اندکی ایمان نمی آورند.
پس به سبب پيمان شكستنشان و كافر شدنشان به آيات خدا و به ناحق كشتن پيامبران و اينكه گفتند: دلهاى ما فرو بسته است، خدا بر دلهايشان مهر نهاده است و جز اندكى ايمان نمى‌آورند.
آنگاه به سبب پیمان شکنی‌شان و کفرورزیدنشان به آیات الهی و کشتنشان پیامبران را به ناحق و ادعایشان که دلهای ما در پوشش است [لعنتشان کردیم‌]، بلکه خداوند به سبب کفرشان بر دلهایشان مهر نهاد، که جز اندکی ایمان نمی‌آورند
پس به سبب پيمان شكنى‌شان و كفرشان به نشانه‌هاى خدا و كشتارشان پيامبران را به ناحق و گفتارشان كه دلهاى ما بسته و در پوشش است- سخن پيامبران را نمى‌فهميم- [و حال آنكه چنين نيست كه مى‌گويند] بلكه خداوند به سزاى كفرشان بر دلهاشان مُهر نهاده و از اينرو جز اندكى ايمان نمى آورند،
(خداوند بر آنان خشم گرفت) به خاطر این که پیمانشان را شکستند و به آیات خدا کفر ورزیدند و پیغمبران را به ناحق کشتند و (بر گمراهی خود پافشاری کردند و از روی استهزاء) گفتند که: دلهایمان در غلاف (و پرده‌هائی) است (که پند و اندرز کسی بدان راه ندارد. نه چنین است) بلکه خداوند به سبب کفرشان (انگار) بر دلهایشان مهر زده است و این است که جز گروه اندکی (از ایشان) ایمان نمی‌آورند.
پس به (سزای) پیمان‌شکنی‌شان و کفرشان (نسبت‌) به آیات خدا و کشتار ناحقشان پیمبران را و گفتارشان که: «دل‌هایمان در بسته است‌» (لعنتشان کردیم)؛ بلکه خدا به خاطر کفرشان بر دل‌هایشان مهر زده. پس جز اندکی ایمان نمی‌آورند.
پس بشکستن ایشان پیمان خویش را و کفر ورزیدن ایشان به آیتهای خدا و کشتنِ ایشان پیمبران را به ناحقّ و گفتنِ ایشان که دلهای ما است نهان در پرده بلکه مُهر نهاده است خدا بر آنها به کفرشان پس ایمان نیارند مگر اندکی‌


النساء ١٥٤ آیه ١٥٥ النساء ١٥٦
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«فَبِما نَقْضِهِم مِّیثَاقَهُمْ»: به سبب شکستن پیمان خود. عامل جار و مجرور (غَضِبَ اللهُ عَلَیْهِمْ) یا (لَعَنَّاهُمْ) محذوف است و آنچه در میانه این آیه تا آیه آمده است حکم جمله معترضه را دارد. واژه (ما) حرف زائد و برای تأکید است، و (میثاق) مفعولٌ‌به است. «غُلْفٌ»: جمع أَغْلَف، به معنی: در غلاف است، یا جمع غِلاف است، در این صورت معنی عبارت چنین می‌شود: دلهایمان غلاف یعنی اوعیه دانش است و گنجایش سخنان شما را ندارد. «طَبَعَ»: مهر زده است. مراد این که کفر و ضلال ایشان مایه محرومیّت از هدایت خدا شده است (نگا: بقره / و منافقون / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- یهود، مردمى پیمان شکن و قاتل پیامبران (فبما نقضهم میثقهم و کفرهم بایت اللّه و قتلهم الأنبیاء بغیر حق)

۲- لزوم پایبندى به پیمانهاى الهى (فبما نقضهم میثقهم)

۳- آیات الهى (معجزات پیامبران و ...) مورد انکار یهودیان (و کفرهم بایت اللّه)

۴- یهودیان، هیچگونه توجیهى براى کشتن انبیا، نداشتند. (و قتلهم الأنبیاء بغیر حق) با اینکه همواره کشتن انبیا نا به حق است، خداوند قید توضیحى «بغیر حق» را ذکر کرده است تا به این معنا اشاره کند که قاتلان پیامبران خود نیز به ناروا بودن کشتن انبیا آگاه بودند.

۵- پایدارى پیامبران در ابلاغ رسالت خویش، تا شهادت و کشته شدن در راه خدا (و قتلهم الأنبیاء بغیر حق)

۶- یهود با اظهار ناتوانى از درک سخنان پیامبران، تعالیم آنان را به استهزا مى گرفتند. (و قولهم قلوبنا غلف) «غلف» جمع اغلف به چیزى گفته مى شود که داراى حجاب و پرده باشد ; بر این مبنا به نظر مى رسد قصد و داعى یهود از جمله «قلوبنا غلف» (قلبهاى ما داراى حجاب است)، استهزاى انبیا باشد.

۷- یهود، با ادعاى دانش وافر، خود را از تعالیم انبیا بى نیاز مى پنداشتند. (و قولهم قلوبنا غلف) برداشت فوق بر این اساس است که «غلف» جمع غلاف به معناى ظرف باشد. بر این مبنا، مقصود یهود از جمله «قلوبنا غلف» این است که دلهایشان آکنده از دانش است و نیازى به تعالیم انبیا ندارند.

۸- غیر علمى شمردن تعالیم انبیا، بهانه بى اساس یهود، براى نپذیرفتن آنها (و قولهم قلوبنا غلف) مقصود یهودیان از اینکه مى گفتند قلبهایمان آکنده از علم است، مى تواند این باشد که تعالیم انبیا اگر داراى مبنایى علمى بود، قلبهاى ما آن را درک مى کرد و در خود جاى مى داد و چنین نتیجه مى گرفتند که تعالیم انبیا به دلیل نافذ نبودنش در قلبها علمى نیست.

۹- یهود، مورد نفرین و غضب خداوند به سبب پیمان شکنى، انکار آیات الهى و کشتن پیامبران (فبما نقضهم میثقهم ... و قتلهم الأنبیاء) برداشت فوق بر این اساس است که «بما نقضهم ...» به قرینه آیات مشابه، متعلق به فعلى محذوف همانند «لعناهم» باشد.

۱۰- غرور علمى یهود در برابر دعوت انبیا، موجب گرفتارى آنان به لعنت خداوند (و قولهم قلوبنا غلف) کلمه «قولهم» عطف بر «نقضهم» است، بنابراین متعلق به فعل محذوف «لعناهم» است. یعنى «بقولهم ... لعناهم.

۱۱- کفر یهود، موجب مهر زدن خداوند بر دلهاى آنان گشت. (و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها بکفرهم)

۱۲- دلهاى یهود، داراى حجابى جلوگیر از نفوذ تعالیم انبیا (بل طبع اللّه علیها بکفرهم)

۱۳- دلهاى یهودیان بر خلاف ادعایشان تهى از دانش و ناتوان از درک تعالیم پیامبر اسلام (ص) (قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها) برداشت فوق بر این اساس است که مقصود یهودیان از جمله «قلوبنا غلف» ادعاى برخوردارى از دانش وافر باشد.

۱۴- ناتوانى و توانمندى دلها، براى درک تعالیم انبیا، در اختیار خداست. (بل طبع اللّه علیها بکفرهم)

۱۵- قلب (دل)، از ابزار شناخت (و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها بکفرهم)

۱۶- ناتوانى از درک معارف دین در نتیجه لجاج و کفر، کافران را نزد خدا معذور نمى سازد. (بل طبع اللّه علیها بکفرهم) چنانچه مقصود از جمله «قلوبنا غلف» این معنا باشد که یهودیان واقعاً از درک تعالیم پیامبر اسلام و یا دیگر انبیا عاجز بودند و بر این اساس خود را معذور مى پنداشتند، جمله «بل طبع اللّه» بیانگر این نکته است که ناتوانى یهود از درک سخنان پیامبر (ص) نمى تواند عذرى در پیشگاه خداوند محسوب شود چون کفرورزى آنان عامل چنین وضعیتى براى آنان شده است.

۱۷- یهود، مدعى جبر و قدرت بر ایمان* (و قولهم قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها بکفرهم) بدان احتمال که منظور یهود از «قلوبنا غلف» نسبت دادن حالت کفر خویش به عوامل غیر اختیارى باشد.

۱۸- لجاجت و ناباورى، عامل بسته شدن قلب انسان، بر شناخت معارف الهى و تأثیرپذیرى از هدایتهاست. (قلوبنا غلف بل طبع اللّه علیها بکفرهم)

۱۹- کفرورزى یهود، مایه تقدیر الهى، بر بازداشتن قلبهاى آنان از نفوذ تعالیم انبیا (بل طبع اللّه علیها بکفرهم)

۲۰- دلهاى مهر خورده و در حجاب لجاج فرو رفته یهود، مانع گرایش آنان به اسلام (بل طبع اللّه علیها بکفرهم فلا یؤمنون إلاّ قلیلا)

۲۱- بسیارى از یهود، هرگز به پیامبر اسلام (ص) ایمان نخواهند آورد. (فلایؤمنون إلاّ قلیلا)

۲۲- وجود افراد اندکى انسانِ حق گرا در میان یهود عصر پیامبر (ص) (فلایؤمنون إلاّ قلیلا)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: تکذیب آیات خدا ۳، ۹
  • انبیا: آثار قتل انبیا ۹ ; استقامت انبیا ۵ ; تعالیم انبیا ۸ ; تکذیب انبیا ۸ ; دعوت انبیا ۱۰ ; رسالت انبیا ۵ ; شهادت انبیا ۵ ; فهم تعالیم انبیا ۱۴ ; قتل انبیا ۵
  • ایمان: موانع ایمان ۱۷
  • جهان بینى: و ایدئولوژى ۱۷
  • خدا: تقدیرات خدا ۱۹ ; عهد با خدا ۲ ; قدرت خدا ۱۴ ; لعن خدا ۹، ۱۰
  • دین: استهزاى تعالیم دین ۶ ; جهل به تعالیم دین ۱۶ ; موانع دین شناسى ۸
  • شناخت: ابزار شناخت ۱۵ ; موانع شناخت ۱۸
  • عذر: غیر مقبول ۱۶
  • عهد: آثار عهد شکنى ۹ ; وفاى به عهد ۲
  • قلب: عوامل ختم قلب ۱۸ ; نقش قلب ۱۵
  • کافران: لجاجت کافران ۱۶ ; کفر کافران ۱۶
  • کفر: آثار کفر ۱۱، ۱۹ ; کفر به محمّد (ص) ۲۱
  • لجاجت: آثار لجاجت ۱۸
  • لعن: موجبات لعن ۹
  • مردم: و تعالیم انبیا ۱۴
  • مشمولان لعن:۹، ۱۰
  • معجزه: تکذیب معجزه ۳
  • مغضوبان خدا:۹
  • هدایت: موانع هدایت ۱۸، ۲۰
  • یهود: ادعاهاى یهود ۷، ۱۷ ; اقلیّت یهود ۲۲ ; اکثریّت یهود ۲۱ ; بهانه جویى یهود ۸ ; جبرگرایى یهود ۱۷ ; جهل یهود ۱۳ ; حق گرایان یهود ۲۲ ; ختم قلب یهود ۱۱، ۱۲، ۱۹، ۲۰ ; عجب یهود ۱۰ ; علم یهود ۷ ; عهدشکنى یهود ۱، ۹ ; غرور علمى یهود ۱۰ ; قلب یهود ۱۳ ; کفر یهود ۳، ۱۱، ۱۹ ; لجاجت یهود ۱۹ ; لعن بر یهود ۹، ۱۰ ; یهود صدر اسلام ۲۲ ; یهود و آیات خدا ۳ ; یهود و اسلام ۲۰ ; یهود و انبیا ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۲ ; یهود و قتل انبیا ۱، ۴، ۹ ; یهود و محمّد (ص) ۱۳، ۲۱

منابع