الجاثية ١٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۵ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۳۵ توسط Adel (بحث | مشارکت‌ها) (←‏تفسیر)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
کپی متن آیه
مَنْ‌ عَمِلَ‌ صَالِحاً فَلِنَفْسِهِ‌ وَ مَنْ‌ أَسَاءَ فَعَلَيْهَا ثُمَ‌ إِلَى‌ رَبِّکُمْ‌ تُرْجَعُونَ‌

ترجمه

هر کس کار شایسته‌ای بجا آورد، برای خود بجا آورده است؛ و کسی که کار بد می‌کند، به زیان خود اوست؛ سپس همه شما به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید!

|هر كه كارى شايسته كند، به سود خود اوست و هر كه بدى كند به زيانش مى‌باشد، سپس به سوى پروردگارتان بازگردانده مى‌شويد
هر كه كارى شايسته كند، به سود خود اوست، و هر كه بدى كند به زيانش باشد. سپس به سوى پروردگارتان برگردانيده مى‌شويد.
هر کس کار نیک کند به نفع خود و هر که بد کند به زیان خویش کرده است، آن گاه (برای پاداش نیک و بد) به سوی خدای خود بازگردانیده می‌شوید.
هرکس کار شایسته ای انجام دهد، به سود خود اوست و هرکس مرتکب بدی شود به زیان خود اوست، سپس به سوی پروردگارتان باز گردانده می شوید.
هر كس كار شايسته‌اى كند، به سود خود اوست؛ و هر كس مرتكب كار بدى شود، به زيان اوست. سپس همه به سوى پروردگارتان بازگردانده مى‌شويد.
هر کس که کاری شایسته پیشه کند به سود خود اوست، و هر کس کاری بد در پیش گیرد، به زیان خود اوست، سپس به سوی پروردگارتان بازگردانده شوید
هر كه كارى نيك و شايسته كند به سود خود اوست، و هر كه كار بد و ناشايست كند به زيان اوست، سپس به سوى پروردگارتان باز گردانده مى شويد.
هر کس که کار نیک بکند، به سود خود او است، و هر کس کار بد بکند به زیان خود او است، سپس همه‌ی شما به سوی پروردگارتان بازمی‌گردید (و نتیجه‌ی اعمال خویش را می‌بینید).
هر که (کار) شایسته‌ای کند، به سود خودش و هر که بدی کند بر زیان خودش است. سپس تنها سوی پروردگارتان برگردانیده می‌شوید.
آنکه کردار نیک کند پس برای خویش است و آنکه بدی کند پس بر آن است سپس بسوی پروردگار خویش بازگردانیده شوید

Whoever does a good deed, it is for his soul; and whoever commits evil, it is against it; then to your Lord you will be returned.
ترتیل:
ترجمه:
الجاثية ١٤ آیه ١٥ الجاثية ١٦
سوره : سوره الجاثية
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ثُمَّ»: پس از آزمایش شما در این جهان، و اتمام توقّف در برزخ.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «15»

هر كس كار شايسته‌اى انجام دهد، پس به سود خود اوست و هر كس عمل بدى مرتكب شود، پس به زيان خود اوست، سپس به سوى پروردگارتان بازگشت داده مى‌شويد.

نکته ها

قرآن بارها با بيانات گوناگون به اين اصل اشاره فرموده است كه نتيجه عمل به خود انسان بر مى‌گردد، چنانكه مى‌فرمايد:

«وَ مَنْ يَشْكُرْ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» «1» هر كس شكر كند، پس براى خويش شكر كرده و هر كس كفران ورزد به زيان خويش است.

«فَمَنِ اهْتَدى‌ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها» «2» هر كس هدايت پذيرفت، به نفع خود


«1». لقمان، 12.

«2». زمر، 41.

جلد 8 - صفحه 523

اوست و هر كس گمراه شد، به ضرر خود اوست.

پیام ها

1- نظام كيفر و پاداش الهى عادلانه و بر اساس عملكرد نيك و بد خود انسان است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ

2- خداوند، به كار خير انسان نيازى ندارد. «عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ»

3- انسان‌ها در برابر قانون الهى مساوى هستند. (انسان، هر كه باشد و عمل، هر چه باشد، مورد كيفر وپاداش قرار مى‌گيرد.) مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها

4- خدا انسان را آزاد آفريده است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ

5- دليل معاد، عدل الهى است. مَنْ عَمِلَ صالِحاً ... مَنْ أَساءَ ... إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ‌

6- معاد، اميدى به صالحان و هشدارى به خلافكاران است. «إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»

7- قيامت قهرى است و به اختيار انسان نيست. «تُرْجَعُونَ»

8- پاداش و كيفر الهى، اقتضاى ربوبيّت اوست. «إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «15»

پس در بيان جزاى اعمال بيان فرمايد كه:

مَنْ عَمِلَ صالِحاً: هر كه بجا آورد كردار شايسته و پسنديده از اطاعت و مغفرت و احسان و خيرات و مبرات، فَلِنَفْسِهِ‌: پس براى نفس او است، چه ثواب آن كردار بر او عايد شود نه به غير. وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها: و هر كه كار بدى كند از معصيت و دشنام و شر و فساد، پس بر نفس اوست و زر و وبال و عقاب آن. ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ‌: پس بسوى پروردگار خود باز گرديده خواهيد شد، يعنى عاقبت شما به عرصه‌گاه محشر است كه در آن مالك امر و نهى و نفع ضرر هيچكس نيست مگر ذات يگانه سبحانى.

تبصره: افعال صادره انسانى گذشته از آنكه در آخرت پاداش بر آن مترتب شود، در دنيا هم منشأ اثر باشد، يعنى عمل شايسته موجب بركت و وسعت و

جلد 12 - صفحه 47

سعادت، و عمل ناشايسته سبب نحوست و نكبت و شقاوت گردد.

در كتاب كافى- از حضرت رضا عليه السّلام: اوحى اللّه الى نبى من الانبياء اذا اطعت رضيت و اذا رضيت باركت و ليس لبركتى نهاية و اذا عصيت غضبت و اذا غضبت لعنت و لعنتى تبلغ السابع من الورى.

وحى فرمود خدا به پيغمبرى از پيغمبران: هرگاه اطاعت من كنى، راضى شوم، و وقتى راضى شدم، بركت دهم تو را و بركت من نهايت ندارد؛ و هرگاه معصيت كنى، غضب كنم، و وقتى غضب فرمايم، لعن نمايم تو را و لعنت هم تا هفت پشت تو را رسد (خطاب به پيغمبر و مراد بندگانند) «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هذا هُدىً وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِيمٌ «11» اللَّهُ الَّذِي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِيَ الْفُلْكُ فِيهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ «12» وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ «13» قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْماً بِما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَيْها ثُمَّ إِلى‌ رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ «15»

ترجمه‌

اين هدايت است و آنان كه كافر شدند به آيتهاى پروردگارشان براى آنها عذابى است از شديدترين عذاب دردناك‌

خدا است آنكه مسخّر كرد براى شما دريا را تا روان شود كشتى در آن بفرمانش و تا طلب كنيد از فضل او و باشد كه شما شكر كنيد

و مسخّر ساخت براى شما آنچه را در آسمانها و آنچه در زمين است بتمامى از جانب خود همانا در اين هر آينه آيتها است براى گروهى كه تفكر ميكنند

بگو بآنان كه گرويدند درگذرند از آنان كه اميد ندارند وقايع تاريخى خدا را تا پاداش دهد گروهى را بآنچه كه بودند كسب ميكردند

هر كه كرد كار شايسته‌اى پس بر نفع او است و هر كه بد كرد پس بر ضرر آنست پس بسوى پروردگارتان بازگردانده ميشويد.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب احوال استهزاء كنندگان بآيات الهى ميفرمايد اين قرآن كه بر پيغمبر آخر الزّمان تلاوت شد راهنماى حقيقى است و آنان كه منكر آن شوند بعذابى از بدترين انواع عذاب كه بسيار مولم و دردناك باشد گرفتار خواهند شد و نيز فرموده خداوند آن ذات مقدّسى است كه آرام و مورد استفاده بندگان قرار داد دريا را براى آنكه كشتى در آن روان شود باراده خداوند و بوسيله آن بندگان بمقاصد خودشان برسند از سفر و تجارت و بهره بردارى كنند از دريا بصيد ماهى و بيرون آوردن مرواريد و غيره بفضل الهى و شكرگزارى نمايند و نيز مسخّر و رام فرمود آنچه در آسمانها است از آفتاب و ماه و ستارگان و ابر و باد و غيرها و آنچه در زمين است از حيوانات و نباتات و جمادات را براى انتفاع و استفاده نوع بشر با آنكه تمامى آنها از فضل و احسان خدا است بر بندگان‌

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند

تا تو نانى بكف آرى و بغفلت نخورى‌

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار

شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‌

در اين امور آيات و علائمى است بر توحيد خداى كريم رحيم ولى قدرى فكر و


جلد 4 صفحه 635

تأمّل لازم دارد تا انسان بآن پى برد و قدردانى از الطاف او نمايد بگو اى پيغمبر باهل ايمان بگذرند و صرف نظر نمايند فعلا از خطاها و آزار كفّاريكه انتظار ندارند پيش آمد روزهاى تاريخى انتقام خداوند از كفّار امم سابقه را براى خودشان چون ايّام در كلام عرب بر وقائع بزرگ تاريخى اطلاق ميشود خلاصه آنكه دستور الهى باهل ايمان آنستكه با كفّار مدارا نمايند تا خدا خودش هر يك از دو دسته را بجزاى اعمالشان برساند و گفته‌اند تقدير كلام آنستكه بگو به كسانيكه ايمان آوردند عفو نمائيد و درگذريد عفو ميكنند و ميگذرند و بنظر حقير گاهى از فعل مضارع اراده امر ميشود مانند آنكه گفته ميشود كسيكه آب ندارد تيمّم ميكند يعنى بايد تيمّم كند و مانند قول خداوند قل لعبادى الّذين آمنوا يقيموا الصّلوة و ينفقوا ممّا رزقناهم و بنابر اين حاجت بتقدير نيست و در هر حال آيه اخيره مبيّن و مؤكّد معناى سابق است كه خداوند كفّار را مجازات خواهد فرمود و اهل ايمان را بپاداش صبرشان ميرساند و قوما فرموده تا شامل هر دو شود چون در آن آيه تصريح شده كه نفع و ضرر هر عمل خوب و بدى بصاحبش خواهد رسيد در اين دنيا يا روز جزا كه مئال و مرجع تمام بندگان بحكم خدا است و منافات با مجازات دنيوى ستمكاران ندارد و شايد كلمه ثمّ اشاره باين معنى باشد و اللّه اعلم و قمّى ره نقل فرموده كه مراد از قل للّذين آمنوا تا آخر آيه دستور الهى بائمه اطهار است كه نفرين نكنند بر ائمه جور تا خداوند خودش آنها را عقوبت فرمايد و اين معنى منافى با معناى سابق نيست چون افراد كامل در ايمان ائمه هدى و در كفر ائمه جورند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مَن‌ عَمِل‌َ صالِحاً فَلِنَفسِه‌ِ وَ مَن‌ أَساءَ فَعَلَيها ثُم‌َّ إِلي‌ رَبِّكُم‌ تُرجَعُون‌َ «15»

كسي‌ ‌که‌ عمل‌ صالح‌ بجا آورد ‌پس‌ نفعش‌ بخودش‌ عائد ميشود و كسي‌ ‌که‌ بد كند ضررش‌ بخودش‌ متوجّه‌ ميشود ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ بسوي‌ پروردگار ‌خود‌ بازگشت‌ ‌شما‌ ‌است‌.

مَن‌ عَمِل‌َ صالِحاً اعمال‌ صالحه‌ سه‌ قسم‌ ‌است‌. اعمال‌ قلبيّه‌ و نفسيّه‌ و خارجيّه‌ امّا عمل‌ قلب‌ ايمان‌ ‌است‌ و علم‌ و تدبّر و تفكّر و خوف‌ و رجاء ‌که‌ ‌از‌ شئونات‌ عقل‌ ‌است‌ و گفتيم‌: ‌در‌ ايمان‌ چهار امر شرط ‌است‌ اوّل‌ يقين‌ بمراتبه‌ الثلاثة علم‌ اليقين‌، عين‌ اليقين‌، حق‌ّ اليقين‌، دوّم‌ اعتقاد ‌که‌ عقد قلب‌ ‌است‌ بمعني‌ دل‌ بستگي‌ و ‌در‌ بند دين‌ ‌باشد‌ ‌از‌ دست‌ ندهد و دين‌ فروشي‌ بثمن‌ قليل‌ دنيا نكند، سوّم‌ اقرار لسانا و قلبا ‌که‌ كفر جحودي‌ نباشد، چهارم‌ تسليم‌ و علم‌ باحكام‌ دين‌ و وظائف‌ شرع‌ و تفكر ‌در‌ آثار قدرت‌ و ‌در‌ امر آخرت‌ و تدبّر ‌در‌ آيات‌ الهيّه‌ و خوف‌ و رجاء نه‌ ايمن‌ ‌من‌ مكر اللّه‌ و نه‌ يأس‌ ‌من‌ روح‌ اللّه‌.

و اما اعمال‌ نفسيه‌ تخلق‌ باخلاق‌ الهيه‌ و صفات‌ حميده‌ و ملكات‌ حسنه‌ و تنزّه‌ ‌از‌ اخلاق‌ رذيله‌ و صفات‌ خبيثه‌ و ملكات‌ قبيحه‌.

و امّا اعمال‌ خارجيّه‌ اتيان‌ بوظائف‌ دينيّه‌ و واجبات‌ شرعيّه‌ و اعمال‌ حسنه‌ و ترك‌ زياد ‌شده‌ ‌از‌ اعمال‌ سيّئه‌ و محرّمات‌ الهيّه‌ ‌که‌ ‌هر‌ چه‌ بالاتر و بهتر و بيشتر

جلد 16 - صفحه 115

‌باشد‌ تفضّلات‌ الهي‌ ‌در‌ حق‌ّ ‌او‌ بيشتر ميشود دنيوي‌ و اخروي‌ و قابليّت‌ ‌او‌ زيادتر ميگردد.

فَلِنَفسِه‌ِ نفعش‌ عايد بخودش‌ ميشود ‌بر‌ خداوند نفعي‌ عايد نميشود.

وَ مَن‌ أَساءَ فَعَلَيها آنهم‌ سه‌ قسم‌ ‌است‌ عقايد سوء ‌از‌ كفر و شرك‌ و جهل‌ و يأس‌ ‌من‌ روح‌ اللّه‌ و أمن‌ ‌من‌ مكر اللّه‌، و اخلاق‌ سوء صفات‌ خبيثه‌ ملكات‌ قبيحه‌ اخلاق‌ رذيله‌، و اعمال‌ سوء ‌از‌ ظلم‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ و ترك‌ فرائض‌ و بي‌حيايي‌ و بي‌عفّتي‌ و و و ‌که‌ ضررش‌ و عقوبتش‌ دنيوي‌ و اخروي‌ بخودش‌ متوجه‌ ميشود.

ثُم‌َّ إِلي‌ رَبِّكُم‌ تُرجَعُون‌َ فرداي‌ قيامت‌ ‌که‌ ‌هر‌ كس‌ ‌را‌ بقدر قابليتش‌ ثواب‌ ميدهند و بقدر استحقاقش‌ عذاب‌ ميكنند مگر كساني‌ ‌که‌ مشمول‌ عفو و غفران‌ الهي‌ و شفاعت‌ شفعاء شوند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 15)- می‌فرماید: «کسی که عمل صالحی به جا آورد به سود خود به جا آورده است، و کسی که کار بدی انجام دهد به زیان خود اوست، سپس همه شما به سوی پروردگارتان بازگردانده می‌شوید» و نتیجه اعمال خود را می‌یابید (مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ أَساءَ فَعَلَیْها ثُمَّ إِلی رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ).

این تعبیر که در آیات قرآن کرارا و با عبارات مختلف آمده است پاسخی است به آنها که می‌گویند اطاعت و عصیان ما برای خدا چه سود و زیانی دارد؟

و این چه اصراری است که در زمینه اطاعت و نهی از معصیت او می‌شود؟! این آیات می‌گوید: همه اینها سود و زیانش متوجه خود شماست، این شما هستید که در پرتو اعمال صالح تکامل می‌یابید، و این شما هستید که بر اثر جرم و گناه سقوط کرده در پرتگاه غضب و بعد از رحمت او گرفتار لعنت ابدی می‌شوید.

نکات آیه

۱ - بازتاب نتایج اعمال نیک و بد آدمى، تنها متوجه خود او است. (من عمل صلحًا فلنفسه و من أساء فعلیها)

۲ - نظام کیفر و پاداش الهى، نظامى عادلانه و براساس عملکرد نیک و بد خود انسان (لیجزى قومًا بما کانوا یکسبون . من عمل صلحًا فلنفسه و من أساء فعلیها)

۳ - کوچک ترین و کم ترین عمل نیک آدمى، ثمربخش به حال او (من عمل صلحًا فلنفسه) از تنوین تقلیل در«صالحاً» مى توان به مطلب بالا را به دست آورد.

۴ - تساوى انسان ها، در برابر قانون کیفر و پاداش الهى (من عمل صلحًا ... و من أساء) از عموم و شمول واژه «من»، مطلب بالا استفاده مى شود.

۵ - عفو و گذشت از کافران به هنگام ضرورت، امرى شایسته و عمل صالح است. (یغفروا للذین لا یرجون ... من عمل صلحًا)

۶- مجازات و کیفر الهى پى آمد آلودگى به گناه است; نه صرف هر لغزش * (بما کانوا یکسبون ... و من أساء فعلیها) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که در مورد عمل صالح، تعبیر «عمل صالحاً» با تنوین تقلیل ذکر شده است - که کم ترین اعمال ارزشى را نیز شامل مى شود - ولى در مورد اعمال زشت، تعبیر «أساء» به کار رفته است و نه «عمل سیّئاً».

۷ - اعمال نیک و بد آدمى، داراى بازتاب در دنیا و درپى دارنده کیفر و پاداش در حیات اخروى (من عمل صلحًا ... ثمّ إلى ربّکم ترجعون) تعبیر «ثمّ إلى ربّکم» - در پى «من عمل صالحاً...» - مى رساند که آنچه در صدر آیه شریفه نسبت به بازتاب عمل گفته شده، مربوط به دنیا است و اعمال آدمى پس از آن نیز کیفر و پاداشى در نزد پروردگار خواهد داشت.

۸ - بازگشت همه انسان ها (نیک کرداران و بدکاران) به سوى پروردگار (من عمل صلحًا ... و من أساء ... ثمّ إلى ربّکم ترجعون)

۹ - ربوبیت خداوند نسبت به انسان ها، مقتضى بر پا ساختن قیامت و بازگرداندن آنان به سوى خویش (ثمّ إلى ربّکم ترجعون) کاربرد وصف «ربّ» در آیه شریفه، گویاى این نکته است که ربوبیت الهى نقشى عمده در رجعت آدمیان و حیات اخروى آنان دارد; یعنى، از آن جهت که خداوند، پروردگار و رشددهنده خلق است، مى بایست حیات را در جهان آخرت تداوم بخشد تا خلق به کمال خویش برسند.

۱۰ - بازگشت آدمیان به زندگى در عالم آخرت، بازگشتى قهرى و بدون اختیار (ثمّ إلى ربّکم ترجعون) مجهول آمدن فعل «تُرجعون»، نشانگر آن است که آدمیان بدون اختیار و انتخاب، ناگزیر به حیات اخروى اند و کافران برخلاف تمایلشان، به صحنه آخرت احضار خواهند شد.

۱۱ - فلسفه معاد، تحقق عدالت الهى و رسیدن انسان به نتیجه عملکرد خود (ثمّ إلى ربّکم ترجعون) مسأله قیامت - که از«إلى ربّکم ترجعون» استفاده مى شود - پس از اصل بازیابى نتایج اعمال، یاد شده است. از این مطلب فهمیده مى شود که برپایى قیامت نیز در راستاى اجراى عدالت است.

۱۲ - معاد، نویدى به مؤمنان صالح و هشدارى به کافران بدکردار (من عمل صلحًا فلنفسه و من أساء فعلیها ثمّ إلى ربّکم ترجعون) پیام آیه شریفه، نوید به نیکوکاران و هشدار به بدکاران است. تعبیر «ثمّ إلى ربّکم...» نیز - که اشاره به معاد دارد - در راستاى همین معنا آمده است.

موضوعات مرتبط

  • انسان: تساوى انسان ها ۴; فرجام انسان ۸; محدوده اختیار انسان ۱۰
  • بازگشت به خدا :۸ حتمیت بازگشت به خدا ۱۰ ۸; موجبات بازگشت به خدا ۹ ۸
  • پاداش: تساوى در پاداش ۴
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۸
  • خدا: آثار ربوبیت خدا ۹; عدالت خدا ۲، ۱۱
  • خود: بازگشت آثار عمل به خود ۱
  • صالحان: بشارت به صالحان ۱۲
  • عمل: آثار عمل ۷، ۱۱; آثار عمل ناپسند ۲; آثار فردى عمل۱; پاداش اخروى عمل ۷; کیفر اخروى عمل ۷
  • عمل صالح: آثار عمل صالح ۲، ۳; موارد عمل صالح ۵
  • قیامت: زمینه قیامت ۹
  • کافران: عفو از کافران ۵; هشدار به کافران ۱۲
  • کیفر: تساوى در کیفر ۴; موجبات کیفر ۶
  • گناه: آثار گناه ۶
  • مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۱۲
  • معاد: فلسفه معاد ۱۱، ۱۲
  • نظام جزایى :۲، ۴

منابع