ابراهيم ٥١
کپی متن آیه |
---|
لِيَجْزِيَ اللَّهُ کُلَ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ إِنَ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ |
ترجمه
ابراهيم ٥٠ | آیه ٥١ | ابراهيم ٥٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لِیَجْزِیَ اللهُ ...»: تا این که با این نوع حضور و این قسم لباس، خداوند برابر آنچه کردهاند سزایشان دهد. این اعمال بد ایشان است که با تغییر چهره به سراغ آنان میآید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ... (۱)
هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ (۱) مَا خَلْقُکُمْ وَ لاَ بَعْثُکُمْ إِلاَّ... (۱)
تفسیر
- آيات ۴۲ - ۵۲ سوره ابراهيم
- پاسخ به يك توهم: خداوند از ستمكاران غافل نيست!
- عذاب استيصال، شامل مؤمنان نمى شود
- معناى اين كه: مكر ظالمان نزد خدا است، هرچند مكرشان، از جا كنَنَدۀ كوه ها باشد
- گفتارى در معناى انتقام خدا
- اقوال گوناگون مفسران، در معناى تبدیل شدن زمين و آسمان ها
- معناى بروز و ظهور خلق براى خداوند، در روز قيامت
- پاداش و كيفر هر کسى، همان اعمال نيك و بد اوست
- بحث روایتی: (پیرامون آیات گذشته)
- رواياتى كه مى گويد: زمين در قيامت، مبّدل به نان مى شود
تفسیر نور (محسن قرائتی)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «51»
(مجرمان كيفر مىشوند) تا خداوند به هر كس سزاى آنچه كسب كرده بدهد، چرا كه خداوند حسابرسى سريع است.
پیام ها
1- هيچ يك از مردم بىجزا نمىمانند. «كُلَّ نَفْسٍ»
2- هيچ كارى بىپاسخ نيست. «ما كَسَبَتْ»
3- كيفر و پاداش الهى، بر اساس عمل خود ماست. «ما كَسَبَتْ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ: به آنها اين كيفيات را نمايند براى آنكه پاداش دهد خداى تعالى هر نفسى را. ما كَسَبَتْ: جزاى آنچه را كه كسب كرده از كفر و مخالفت. إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ: بدرستى كه خداى تعالى زود حساب كننده است مر بندگان را، زيرا حساب يكى او را از حساب ديگرى باز ندارد و به آنى حساب تمام خلايق شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَ عِنْدَ اللَّهِ مَكْرُهُمْ وَ إِنْ كانَ مَكْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبالُ (46) فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ ذُو انتِقامٍ (47) يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ (48) وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ (49) سَرابِيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ (50)
لِيَجْزِيَ اللَّهُ كُلَّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ (51) هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِهِ وَ لِيَعْلَمُوا أَنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ لِيَذَّكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ (52)
ترجمه
و بتحقيق بنهايت رساندند مكرشانرا و نزد خدا مضبوط است مكرشان و نبوده است مكرشان كه زائل شود از آن كوهها
پس مپندار البته خدا را خلف وعده خود كننده مر پيغمبرانش را همانا خدا غالب صاحب انتقام است
روز كه مبدل شود زمين بغير اين زمين و آسمانها، و ظاهر شوند از براى خداى يكتاى پر قهر
و بينى گناهكاران را آنروز مقرون شدگان در غلها
پيراهنهاشان از جنس قطران است و بپوشد رويهاشان را آتش
تا جزا دهد خدا هر كس را آنچه كسب كرده همانا خدا زود حساب است
اين كفايت است مر مردمانرا و تا بيم داده شوند بآن و تا بدانند كه جز اين نيست كه او است خداى يكتا و تا پند گيرند خردمندان..
تفسير
خداوند براى تسكين قلب و اطمينان خاطر پيغمبر اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب است براى پاداش و جزا دادن بآنها و نبود مكرشان وافى براى آنكه بركنده و زائل شود بآن از جاى خود اعلام نبوت و آثار امامت و ادلّه و براهين قائمه بر اديان حقّه و شرائع الهيّهاى كه مانند كوههايند در عظمت و استحكام بلكه بمراتب برتر و بالاترند از آنها و بنابراين كلمه ان در وان كان نافيه است و لتزول بكسر لام اوّل و نصب لام آخر بايد قرائت شود كه مشهور است و بعضى بفتح لام اول و رفع لام آخر قرائت نمودهاند و بنابراين كلمه ان مخفّفه از مثقله است و معنى آنست كه و همانا بوده است مكر آنها كه زائل ميشود از آن كوهها ولى با وصف اين زائل نميشود از آن اعلام نبوّت و ادلّه ولايت و آثار شريعت چون خداوند از وعده و وعيد خود به پيغمبرانش راجع بنصرت ايشان بر اعداء و مجازات ستمكاران تخلّف نخواهد فرمود و او عزيز و ارجمند و غالب و قادر و قاهر و منتقم است از دشمنانش براى دوستانش و ايشانرا بعزّت و سعادت دنيا و آخرت خواهد رسانيد و انتقام مظلوم را از ظالم بنحو اكمل خواهد كشيد در روز كه
جلد 3 صفحه 241
اين زمين مبدل شود بزمين ديگر و آسمانها نيز مبدل شوند بآسمانهاى ديگر بنظر حقير بزمين و آسمانى مناسب با آن عالم و اعمال اهل آن و از ابن عباس نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و بلندى نداشته باشد و از امام صادق عليه السّلام روايت شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود زمين قيامت از آتش است مگر جاى مؤمن كه صدقه او بر سرش سايه افكند و از امام سجاد عليه السّلام مروى است كه زمين تغيير ميكند و زمين ديگرى ميشود كه در روى آن گناهى نشده و تمامش ظاهر شود و در آن كوهى و گياهى نباشد مانند وقتى كه خدا آنرا در روز اول خلق فرمود و از امام باقر عليه السّلام مروى است كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسانيكه در دنيا براى خدا با يكديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى زمينى از زبر جد سبز باشند در سايه عرش خدا و روايات ديگرى هم از طرق عامّه و خاصه نقل شده كه حاجتى بذكر آنها نيست اجمالا تبديل معلوم و كيفيّت آن مجهول است و تمام مردم سر از قبرها بيرون آورند و در پيشگاه الهى براى حساب و ثواب و عقاب حاضر و ناظر گردند و گناهكاران بحسب عقائد و اعمال و اخلاق با يكديگر مقيّد و مغلول شوند در حاليكه پيراهنهاشان از جنس قطران است كه گفتهاند عصاره بار درخت عرعر يا صمغ ابهل است كه آنرا ببدن شتر جرب دار ميماليدند كه بسوزند گيش پوست شتر را ميسوزاند و جرب را بر طرف ميكرد و رنگش سياه و بقدرى بدبو بود كه همه از آن متنفّر و فرارى ميشدند و مؤثر بود در گرفتن آتش ببدن كسيكه از آن بر او ماليده شده بود مقصود آنست كه بجاى پيراهن چنين چيزى بر بدنهاشان ماليده شود كه موجب مزيد تأثير آتش و تنفّر نفوس و خوارى آنها در انظار اهل محشر گردد و بعضى قطران را مركّب از دو كلمه قطر و آنى دانستهاند و بتنوين هر دو قرائت نمودهاند و بنابراين مراد آنست كه پيراهنهاى آنها از مس گداخته بنهايت درجه است چون قطر بمعناى مس گداخته و آنى بمعناى متناهى در حرارت است و ميپوشاند و فراميگيرد عزيزترين اعضاء ظاهره بدن آنها را كه رويهاشان است آتش چون بآن متوجّه بحق نشدند و براى خدا بخاك ننهادند و حواس ظاهره خودشان را كه در آن جاى داشت در آنچه خدا خلق فرموده بود آنها را براى آن صرف ننمودند چنانچه در جاى ديگر
جلد 3 صفحه 242
فرموده آتش بالا مىآيد بر قلبهاشان چون اشرف اعضاء باطنه است و بايد مملوّ از معرفت باشد بر عكس پر از جهالت و عناد شده قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه خدا فرموده پيراهنهاى آنها از مس گداخته است كه حرارت آن بمنتهى رسيده پس فرا گرفته است رويهاشان را آتش و از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كه جبرئيل گفت اگر پيراهنى از پيراهنهاى اهل آتش معلّق شود ميان آسمان و زمين هر آينه اهل زمين بميرند از بد بوئى و سوزندگى آن و اينها همه براى آنستكه خدا هر كس را بمجازات عمل خود برساند و انتقام مظلوم را از ظالم بكشد و كسانيكه معصيت خدا را مينمايند علاوه بر آنكه ظلم بر خودشان نمودند موجب تجرّى خلق شدند پس ظلم بر خلق هم نمودهاند و كسب كردند آتش جهنم را براى خودشان در تجارتخانه دنيا و خداوند بزودى در كمتر از چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد چون مشغول نميكند او را حساب احدى از حساب ديگرى چنانچه تحقيق آن در سوره بقره گذشت و آنچه ذكر شد بيان كافى است براى مردم در موعظه و نصيحت و براى آنكه ترسانده شوند بآن و براى آنكه بدانند بتدبّر و تفكّر و تأمّل كه او است خداوند يكتاى بىهمتا و براى آنكه متنبّه و متّعظ و متذكّر شوند صاحبان عقول سليمه و افهام مستقيمه. در ثواب الاعمال و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هر كس سوره ابراهيم و حجر را در دو ركعت نماز در هر روز جمعه قرائت نمايد هرگز او را فقر و ديوانگى و گرفتارى نرسد انشاء اللّه تعالى.
جلد 3 صفحه 243
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
لِيَجزِيَ اللّهُ كُلَّ نَفسٍ ما كَسَبَت إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ (51)
اينکه نوع عذابها جزاي عمل آنها است خداوند هر نفسي را بجزاي عملش ميرساند (النّاس مجزيون باعمالهم ان خيرا فخير و ان شرّا فشرّ) فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ زلزال آيه 7 و 8.
إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الحِسابِ خداوند
(لا يشغله شأن عن شأن)
بمجرد اراده در آن واحد قدرت دارد بحساب جميع رسيدگي كند.
407
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 51)- اینها برای آن است، «تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد»! (لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ).
جالب این که نمیگوید: «جزای» اعمالشان را به آنها میدهد، بلکه میگوید:
ج2، ص519
آنچه را انجام دادهاند به عنوان جزا به آنها خواهند داد و این آیه با این تعبیر خاص دلیل دیگری بر مسأله تجسم اعمال است.
و در پایان میفرماید: «خداوند سریع الحساب است» (إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ).
کاملا روشن است هنگامی که اعمال انسان از میان نرود و با تغییر چهره به سراغ آدمی بیاید دیگر حسابی از آن سریعتر نخواهد بود، و در واقع حسابش همراه خودش است! در بعضی از روایات میخوانیم: «خداوند به اندازه یک چشم بر هم زدن حساب همه خلایق را میرسد».
اصولا محاسبه پروردگار نیاز به زمان ندارد و آنچه در روایت فوق آمده، در حقیقت برای اشاره به کوتاهترین زمان است.
نکات آیه
۱- تغییر و تبدیل نظام کنونى آسمانها و زمین به نظام دیگر در آستانه برپایى قیامت، به منظور کیفر و پاداش انسانهاست. (یوم تبدّل الأرض غیر الأرض ... و برزوا لله ... لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) برداشت فوق مبتنى بر این است که «لیجزى» متعلق به «برزوا» در آیه ۴۸ باشد.
۲- جهان (آسمان و زمین) با نظم کنونیش، براى کیفر و پاداش کامل انسان، ممکن و مناسب نیست. (یوم تبدّل الأرض غیر الأرض ... و برزوا لله ... لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) از اینکه خداوند پیش از طرح مسأله کیفر و پاداش انسانها در قیامت موضوع دگرگونى نظام کنونى جهان (دنیا) را مطرح فرمود، برداشت فوق به دست مى آید.
۳- نظام پاداش و کیفر الهى در قیامت، فراگیر همه انسانها در برابر تمامى حرکات انسان است. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) «ما» در «ما کسبت» موصوله است و معناى جنس را افاده مى کند. بنابراین «ما کسبت»; یعنى، هر آنچه بشر انجام دهد و هر حرکتى که از خود نشان دهد.
۴- کیفر و پاداش الهى به انسانها در قیامت، کاملاً مطابق و متناسب با کم و کیف رفتار آدمى است. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت)
۵- سرنوشت انسان و سعادت و شقاوت وى در روز قیامت بسته به چگونگى رفتار او در دنیاست. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت)
۶- رفتار انسان و استحقاق وى براى کیفر و پاداش، اساس و مبناى جزاى الهى در آخرت است. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) از اینکه خداوند در پاداش و کیفر مسأله کسب و تلاش انسان را مطرح ساخت (ما کسبت)، استفاده مى شود که همین اساس پاداش و کیفر آدمیان است نه چیز دیگر.
۷- کیفر دادن خداوند در قیامت، عینیت یافتن رفتار خود آدمى و آینه تمام نماى آن است. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) آمدن جمله «ما کسبت» به جاى «بما کسبت» (در مقابل کسب و تلاش)، مى تواند مشعر به این حقیقت باشد که میان کیفرهاى الهى و رفتار آدمى وحدت کامل وجود داد و بلکه مى توان گفت که عین یکدیگرند.
۸- انسان، موجودى مختار و در برابر تمامى حرکتها، تلاشها و رفتار خویش، مسؤول است. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) از اینکه خداوند از رفتار انسان بازخواهى مى کند، استفاده مى شود که آدمى موجودى مختار و مسؤول است; چون بازخواهى هنگامى معقول است که اختیار و مسؤولیتى وجود داشته باشد.
۹- انتقام خداوند به مقتضاى رفتار خود انسان است، نه برخاسته از خوى انتقام جویى (إن الله عزیز ذو انتقام ... لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) تصریح به اینکه پاداش و کیفر دادن خداوند در برابر کسب و تلاش خود انسان است، گویاى این حقیقت است که انتقام خداوند، که در آیه قبل مطرح گردید، بر اساس خوى انتقام جویى نیست، بلکه مطابق رفتار خود آدمى است.
۱۰- کیفر و پاداش الهى تنها در برابر مکتسبات و اعمال ارادى انسان است، نه در مقابل امور ذاتى و فطرى (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت) تصریح به اینکه کیفر و پاداش الهى در برابر کسب و تلاش خود انسان است (ما کسبت)، مى تواند بیانگر مطلب فوق باشد.
۱۱- خداوند، سریع الحساب (زود شمار) است. (إن الله سریع الحساب)
۱۲- خداوند، حسابرسى اعمال انسان را در قیامت با سرعت انجام مى دهد. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت إن الله سریع الحساب)
۱۳- رفتار آدمى به مجرد صدور آن در دنیا، بدون تأخیر مورد حسابرسى دقیق خداوند قرار مى گیرد. (لیجزى الله کلّ نفس ما کسبت إن الله سریع الحساب) برداشت فوق مبتنى بر این است که مقصود از «سریع الحساب» بودن خداوند حسابرسى اعمال در همین دنیا باشد و این محاسبه تا روز قیامت به تأخیر نمى افتد; بلکه همزمان با صدور اعمال از بندگان محاسبه و ثبت خواهد گردید.
۱۴- الوهیت خداوند مقتضى کیفر و پاداش به بندگان است. (لیجزى الله ... إن الله سریع الحساب) از آمدن لفظ جلاله «الله» و تکرار آن در یک آیه، بدون اینکه نیازى به تصریح آن باشد، برداشت فوق به دست مى آید.
موضوعات مرتبط
- آسمان: فلسفه تبدیل آسمان ۱
- آفرینش: فلسفه تبدیل نظام آفرینش ۱; نظام آفرینش و پاداش ۲; نظام آفرینش و کیفر ۲
- اختیار: آثار اختیار ۱۰
- اسماء و صفات: سریع الحساب ۱۱
- انسان: اختیار انسان ۸، ۱۰; پاداش اخروى انسان ها ۱; کیفر اخروى انسان ها ۱; مسؤولیت انسان ۸
- پاداش: تناسب پاداش با عمل ۴; زمینه پاداش ۱۴; عوامل پاداش ۱۰; عوامل پاداش اخروى ۶
- خدا: آثار الوهیت خدا ۱۴; سرعت حسابرسى خدا ۱۲، ۱۳; کیفرهاى خدا ۷; منشا انتقام خدا ۹
- زمین: فلسفه تبدیل زمین ۱
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۵
- شقاوت: عوامل شقاوت اخروى ۵
- عمل: آثار عمل ۵، ۶، ۹، ۱۰; پاداش اخروى عمل ۴; تجسم عمل ۷; حسابرسى اخروى عمل ۱۲; حسابرسى عمل ۱۳; کیفر اخروى عمل ۴
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۷; نظام جزایى در قیامت ۳، ۴، ۶
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۴; زمینه کیفر ۱۴; عوامل کیفر ۱۰; عوامل کیفر اخروى ۶
- مجازات: عمومیت مجازات اخروى ۳
- نظام جزایى ۱۰:
منابع