فصلت ٤٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

هرگاه آن را قرآنی عجمی قرار می‌دادیم حتماً می‌گفتند: «چرا آیاتش روشن نیست؟! قرآن عجمی از پیغمبری عربی؟!» بگو: «این (کتاب) برای کسانی که ایمان آورده‌اند هدایت و درمان است؛ ولی کسانی که ایمان نمی‌آورند، در گوشهایشان سنگینی است و گویی نابینا هستند و آن را نمی‌بینند؛ آنها (همچون کسانی هستند که گوئی) از راه دور صدا زده می‌شوند!»

|و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى كرده بوديم، قطعا مى‌گفتند: چرا آيه‌هاى آن روشن بيان نشده است؟ آيا [كتاب‌] عجمى و [پيامبرى‌] عربى؟ بگو: اين [كتاب‌] براى كسانى كه ايمان آورده‌اند هدايت و درمان است، و كسانى كه ايمان نمى‌آورند در گوش‌هايشان سنگينى اس
و اگر [اين كتاب را] قرآنى غير عربى گردانيده بوديم، قطعاً مى‌گفتند: «چرا آيه‌هاى آن روشن بيان نشده؟ كتابى غير عربى و [مخاطب آن‌] عرب زبان؟» بگو: «اين [كتاب‌] براى كسانى كه ايمان آورده‌اند رهنمود و درمانى است، و كسانى كه ايمان نمى‌آورند در گوشهايشان سنگينى است و قرآن برايشان نامفهوم است، و [گويى‌] آنان را از جايى دور ندا مى‌دهند!
و اگر ما این قرآن را به زبان عجم می‌فرستادیم کافران می‌گفتند: چرا آیات این کتاب مفصل و روشن (به زبان عرب) نیامد (تا ما قوم عرب ایمان آوریم)؟ ای عجب آیا کتاب عجمی بر رسول و امت عربی نازل می‌شود؟! (اکنون که بدون عذر ایمان نمی‌آرند) به آنها بگو: این قرآن برای اهل ایمان هدایت و شفاست و اما آنان که ایمان نمی‌آرند گوشهایشان (از شنیدن کلام حق) گران است و این قرآن بر آنها موجب کوری (جهل و ضلالت) است، آن مردم (نادان به این کتاب حق گوش فرا نمی‌دارند، گویی که) از مکانی بسیار دور (از سعادت و ایمان) به این کتاب حق دعوت می‌شوند.
و اگر آن را قرآنی غیر عربی قرار داده بودیم قطعاً می گفتند: چرا آیاتش در نهایت روشنی بیان نشده است، آیا [قرآنی] غیر عربی [و نامفهوم] برای [مردمی] عرب زبان [و فصیح؟!] بگو: این کتاب برای کسانی که ایمان آورده اند، سراسر هدایت و درمان است، و کسانی که ایمان نمی آورند در گوششان سنگینی است، و آن [با همه روشنی و آشکاری اش] بر آنان پوشیده و نامفهوم است؛ اینانند که [گویی] از جایی دور ندایشان می دهند.
اگر قرآن را به زبان عجم مى‌فرستاديم، مى‌گفتند: چرا آياتش به روشنى بيان نشده است؟ كتابى به زبان عجم و پيامبرى عرب؟ بگو: اين كتاب براى آنها كه ايمان آورده‌اند هدايت و شفاست و آنها كه ايمان نياورده‌اند گوشهاشان سنگين است، و چشمانشان كور است، چنانند كه گويى آنها را از جايى دور ندا مى‌دهند.
و اگر آن را به صورت قرآنی بیگانه و ناشیوا پدید می‌آوردیم، بی‌شک می‌گفتند چرا آیات آن شیوا بیان نشده است، چرا آن بیگانه و ناشیواست، حال آنکه پیامبر عربی [و شیوا] است؟ بگو آن برای مؤمنان رهنمود و شفابخش است و کسانی که ایمان ندارند در گوشهایشان سنگینی‌ای هست و آن [قرآن‌] برایشان مایه سردرگمی است، اینانند که از جایی دور دست ندایشان می‌دهند
و اگر ما آن را قرآنى به زبان عجمى- غير عربى- مى‌ساختيم مى‌گفتند: چرا آيات آن بروشنى بيان نشده است؟ آيا [كتابى‌] عجمى و [پيامبرى‌] عربى؟! بگو: آن براى كسانى كه ايمان آورده‌اند رهنمونى و بهبودبخش است. و آنان كه ايمان نياورند، در گوشهاشان سنگينى و گرانى است و آن بر آنها [مايه‌] كورى است. اينان [گويى‌] از جايى دور خوانده مى‌شوند- كه نه مى‌شنوند و نه مى‌فهمند-.
چنان که قرآن را به زبانی جز زبان عربی فرو می‌فرستادیم، حتماً می‌گفتند: اگر آیات آن (به عربی) توضیح و تبیین می‌گردید (چه می‌شد؟ در این صورت ما آن را روشن و گویا فهم می‌کردیم. و می‌گفتند:) آیا (کتاب) غیر عربی و (پیغمبر) عربی؟ بگو: قرآن برای مؤمنان مایه‌ی راهنمائی و بهبودی است. (ایشان را از راههای گمراهی و سرگشتگی می‌رهاند، و از بیماریهای شکّ و گمان نجات می‌بخشد) و امّا برای غیرمؤمنان، کری گوشهای ایشان و کوری (چشمان) آنان است. (انگار) آنان کسانیند که از دور صدا زده می‌شوند (این است که با وجود چشم باز و گوش باز، منادیگر را چنان که باید نمی‌بینند، و ندائی را که معلوم و مفهوم باشد نمی‌شنوند).
و اگر این (کتاب‌) را قرآنی عجمی گردانیده بودیم بی‌‌چون می‌گفتند: «چرا آیه‌های آن جداسازی و تبیین نشده‌؟ آیا (کتابی) عجمی و (مخاطب آن) عرب زبان‌؟» بگو: «این (کتاب) برای کسانی که ایمان‌‌آورنده‌اند رهنمود و درمانی است‌. و کسانی که ایمان نمی‌آورند در گوش‌هایشان سنگینی است و قرآن برایشان کوری (و ره‌‌گم‌‌کردگی) است. ایشان از مکانی دور ندا داده می‌شوند.
و اگر می‌گردانیدیمش قرآنی گنگ‌زبان (به زبان جز عربی) همانا می‌گفتند چرا جدا نشد آیتهایش آیا عجمی و عربی بگو آن برای آنان که ایمان آوردند رهبری و بهبودی است و آنان که ایمان نیاوردند در گوشهاشان سنگینی است و آن است بر ایشان کوری آنان خوانده می‌شوند از جایگاهی دور


فصلت ٤٣ آیه ٤٤ فصلت ٤٥
سوره : سوره فصلت
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَعْجَمِیٌّ»: غیر عربی (نگا: نحل / شعراء / . «لَوْ لا»: این واژه برای طلب حصول مابعد خود است. (نگا: کهف / ). «فُصِّلَتْ»: بیان و روشن می‌گردید. توضیح و تبیین می‌شد. «أَأَعْجَمِیٌّ؟»: آیا غیر عربی است؟ «أَأَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ؟»: آیا قرآن به زبان غیرعربی برای پیغمبر عربی زبان آمده است؟ مراد این است که کافران و مشرکان بیماردل همیشه کارشان ایراد گرفتن و بهانه تراشیدن بود. قرآن که عربی است، سحر و افسونش می‌خواندند (نگا: سبأ / ، صافّات / ) و اگر غیرعربی می‌بود، گنگ و نامفهومش می‌شمردند. «هُدیً وَ شِفَآءٌ»: راهنمائی و بهبودی. راهنما و شفادهنده. «وَقْرٌ»: سنگینی. کری. این واژه می‌تواند خبر مبتدای محذوف باشد، و معنی آن در بالا گذشت. و یا این که مبتدای مؤخّر بوده (فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ) معنی شود: در گوشهایشان کری است. یعنی انگار کرند این است که نمی‌شنوند. «عَمیً»: کوری. کوردلی و گمراهی (نگا: فصّلت / ). «عَلَیْهِمْ عَمیً»: کوری است برای اینان. موجب گمراهی آنان است (نگا: بقره / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - عربى بودن قرآن، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است. (و لو جعلنه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءایته)

۲ - مشرکان مکه، مردمى عناد پیشه و بهانه جو بودند. (و لو جعلنه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءایته ءاْعجمىّ و عربىّ)

۳ - عربى بودن زبان قرآن، امرى الهى است و پیامبر در آن نقشى نداشت.* (و لو جعلنه قرءانًا أعجمیًّا) از این که خداوند عجمى بودن قرآن و طبعاً عربى بودن آن را به خود نسبت داده (جعلناه)، مطلب یاد شده قابل برداشت است.

۴ - قرآن، داراى آیات روشن و مفاهیم متمایز و قابل درک است. (و لو جعلنه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءایته) «تفصیل» (مصدر «فصّلت») در مقابل اجمال و به معناى تبیین است.

۵ - زبان قرآن، زبانى گویا، روشن و به دور از ابهام (و لو جعلنه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءایته)

۶ - مجموعه آیات قرآنى، به دور از هرگونه ابهام و برخوردار از فصاحت (و لو جعلنه قرءانًا أعجمیًّا لقالوا لولا فصّلت ءایته) «أعجمى» منسوب به «أعجم» است و «أعجم» به کسى گفته مى شود که کلام او داراى ابهام بوده و گویا نباشد.

۷ - قرآن، راهنما و هدایتگر اهل ایمان (قل هو للذین ءامنوا هدًى)

۸ - قرآن، شفابخش امراض روحى و زداینده بیمارى هاى نفسانى اهل ایمان (قل هو للذین ءامنوا ... شفاء)

۹ - ایمان، شرط بهره ورى انسان از نور هدایت و شفابخشى قرآن (قل هو للذین ءامنوا هدًى و شفاء)

۱۰ - پیامبر(ص)، موظف به بیان فواید و آثار قرآن، در پاسخ به بهانه جویى هاى کافران (و لو جعلنه ... ءاْعجمىّ و عربىّ قل هو للذین ءامنوا هدًى و شفاء)

۱۱ - عجز کافران، از درک معارف و مفاهیم بلند قرآن (و الذین لایؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو علیهم عمىً) جمله «فى آذانهم وقر» (در گوش هاى کافران سنگینى است) و نیز جمله «هو علیهم عمىً» (کورى کافران نسبت به قرآن است) کنایه از ناتوانى کافران نسبت به درک مفاهیم قرآن مى باشد.

۱۲ - محرومیت انسان از هدایت و شفاى قرآن، معلول شرایط و قابلیت هاى روحى خود او است. (و الذین لایؤمنون فى ءاذانهم وقر) بنابراین که جمله «فى آذانهم وقر» به منزله علت براى عدم ایمان کافران باشد، از آیه استفاده مى شود که ایمان نیاوردن کافران و بى بهره ماندن آنان از قرآن، ناشى از وضعیت فکرى و روحى خود آنان است.

۱۳ - برخوردارى از روحیه حق پذیرى و به دور بودن از لجاجت و عناد، شرط بهره ورى انسان از هدایت وحى (و لو جعلنه ... و الذین لایؤمنون فى ءاذانهم وقر و هو علیهم عمىً) از صدر آیه - که درباره لجاجت کافران است - و نیز فعل مضارع «لایؤمنون» - که اشعار به استمرار عدم ایمان دارد - مى توان استفاده کرد که لجاجت و عناد، در محرومیت انسان از ابزارهاى شناخت نقش دارد.

۱۴ - هدایت و شفاى قرآن، مایه فزونى کوردلى کافران لجوج (و هو علیهم عمىً أُولئک ینادون من مکان بعید)

۱۵ - پیام روشن قرآن، دور از شنود و فهم کافران لجوج (أُولئک ینادون من مکان بعید)

موضوعات مرتبط

  • ایمان: آثار ایمان ۹
  • حق: آثار حق پذیرى ۱۳
  • خدا: اتمام حجت خدا ۱
  • دشمنى: آثار ترک دشمنى ۱۳
  • عرب: اتمام حجت بر عرب ۱
  • عربى: فصاحت زبان عربى ۵; ویژگیهاى زبان عربى ۵
  • قرآن: آثار شفابخشى قرآن ۱۴; آثار هدایتهاى قرآن ۱۴; آیات قرآن ۶; تبیین فواید قرآن ۱۰; شرایط شفابخشى قرآن ۹; شفابخشى قرآن ۸; عوامل محرومیت از شفابخشى قرآن ۱۲; فصاحت قرآن ۵، ۶; فلسفه عربیت قرآن ۱; فهم قرآن ۱۱، ۱۵; منشأ عربیت قرآن ۳; نقش قرآن ۷; وضوح قرآن ۴، ۶، ۱۵; ویژگیهاى قرآن ۴، ۶; هدایتگرى قرآن ۷، ۹
  • کافران: بهانه جویى کافران ۱۰; زمینه کوردلى کافران ۱۴; عجز کافران ۱۱; لجاجت کافران ۱۴، ۱۵
  • لجاجت: آثار ترک لجاجت ۱۳
  • مؤمنان: شفاى مؤمنان ۸; هدایت مؤمنان ۷
  • محمد(ص): محمد(ص) و قرآن ۱۰; نقش محمد(ص) ۳، ۱۰
  • مشرکان مکه: بهانه جویى مشرکان مکه ۲; دشمنى مشرکان مکه ۲
  • وحى: هدایتگرى وحى ۱۳
  • هدایت: شرایط هدایت ۹، ۱۳

منابع